آیه ۷ سوره بقره: تفاوت میان نسخهها
←معرفی آیه
بدون خلاصۀ ویرایش |
Ma.rezapour (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
== معرفی آیه== | == معرفی آیه== | ||
خداوند در | خداوند در آیه ۷ سوره بقره، تعصب و لجاجت کفار را به جهت مُهری که بر قلبهای ایشان خورده و پردهای که بر چشم و گوش ایشان افکنده شده است، دانسته و این امر را برای ایشان به عنوان عذابی دردناک معرفی کرده است.<ref>ر. ک. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۸۲.</ref> | ||
== نکاتی در خصوص قلب، سمع و بصر == | == نکاتی در خصوص قلب، سمع و بصر == | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
# «سمع» گاهی بعنوان اسم جمع بکار میرود و نیازی به جمع بستن ندارد. | # «سمع» گاهی بعنوان اسم جمع بکار میرود و نیازی به جمع بستن ندارد. | ||
# «سمع» میتواند معنی مصدری داشته باشد و مصدر دلالت بر کم و زیاد هر دو میکند. | # «سمع» میتواند معنی مصدری داشته باشد و مصدر دلالت بر کم و زیاد هر دو میکند. | ||
# تنوع ادراکات قلبی و مشاهدات با چشم نسبت به مسموعات از نظر علوم تجربی، بیشتر است لذا قلوب و ابصار بصورت جمع و «سمع» | # تنوع ادراکات قلبی و مشاهدات با چشم نسبت به مسموعات از نظر علوم تجربی، بیشتر است لذا قلوب و ابصار بصورت جمع و «سمع» به صورت مفرد آمده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۹۰–۹۱.</ref> | ||
== معنای مُهر زدن خدا بر قلب کافر== | == معنای مُهر زدن خدا بر قلب کافر== | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
[[محمدجواد مغنیه]]، مفسر و روحانی شیعه اهل [[لبنان]]، معتقد است از آنجا که غرض از خلقت قلب، هدایت بهوسیله ادله صحیح است، اگر انسانی از روی اصرار، بر ضلالت باقی مانده و از حقیقت رویگردان باشد، گویی اساساً قلبی نداشته و این معنای مُهر زدن خداوند است.<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۵۳.</ref>وی در [[تفسیر مبین]]، ختم قلب را کنایه از نهایت عناد و استکبار کافران دانسته به نحوی که گویی قلوب ایشان قفل شده و امکان ورود چیزی در آن نیست.<ref>مغنيه، التفسير المبین، بی تا، ص۴.</ref> | [[محمدجواد مغنیه]]، مفسر و روحانی شیعه اهل [[لبنان]]، معتقد است از آنجا که غرض از خلقت قلب، هدایت بهوسیله ادله صحیح است، اگر انسانی از روی اصرار، بر ضلالت باقی مانده و از حقیقت رویگردان باشد، گویی اساساً قلبی نداشته و این معنای مُهر زدن خداوند است.<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۵۳.</ref>وی در [[تفسیر مبین]]، ختم قلب را کنایه از نهایت عناد و استکبار کافران دانسته به نحوی که گویی قلوب ایشان قفل شده و امکان ورود چیزی در آن نیست.<ref>مغنيه، التفسير المبین، بی تا، ص۴.</ref> | ||
در روایتی از امام حسن | در روایتی از [[امام حسن عسکری علیهالسلام|امام حسن عسکری(ع)]]، ختم قلب را به معنای گذاشتن علامتی از سوی خداوند بر قلب کفار تفسیر کرده که بهواسطه این علامت ملائکه ایشان را به عنوان کسانی که ایمان نمیآورند، میشناسند.<ref>عروسی حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۳۳.</ref>{{یاد|فی کتاب الاحتجاج للطبرسی ره باسناده الی أبی محمد العسکری علیه السلام انه قال فی قوله تعالی. خَتَمَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ وَ عَلی أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ ای وسمها بسمة یعرفها من یشاء من ملائکته إذا نظروا إلیها بأنهم الذین لا یؤمنون و «علی سمعهم» کذلک سماة «وَ عَلی أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ» و ذلک انهم لما اعرضوا عن النظر فیما کلفوه، و قصروا فیما أرید منهم جهلوا ما لزمهم من الایمان فصاروا کمن علی عینیه غطاء لا یبصر ما أمامه، فان الله عز و جل یتعالی عن العبث و الفساد، و عن مطالبة العباد بما منعهم بالقهر منه، فلا یأمرهم بمغالبته، و لا بالمصیر الی ما قد صدهم بالقسر عنه ثم قال، «وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ» یعنی فی الاخرة العذاب المعد للکافرین، و فی الدنیا أیضا لمن یرید ان یستصلحه بما ینزل به من عذاب الاستصلاح، لینبهه لطاعته أو من عذاب الاصطلام لیصیره الی عدله و حکمته.}} | ||
== استناد ختم قلب به خدا == | == استناد ختم قلب به خدا == | ||
[[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]]، فیلسوف و مفسر شعیه، معتقد است که تغییر سیاق آیه به اینکه مُهرزدن قلب را به خداوند و پردهافکندن بر روی چشم و گوش را به کفار نسبت داده، میفهماند که یک مرتبه از کفر از ناحیه خودشان بوده و یک مرتبه دیگر را خداوند به عنوان مجازات بر | [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]]، فیلسوف و مفسر شعیه، معتقد است که تغییر سیاق آیه به اینکه مُهرزدن قلب را به خداوند و پردهافکندن بر روی چشم و گوش را به کفار نسبت داده، میفهماند که یک مرتبه از کفر از ناحیه خودشان بوده و یک مرتبه دیگر را خداوند به عنوان مجازات بر دلهایشان افکنده است.<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۵۲.</ref> | ||
[[فضل بن حسن طبرسی|فضل بن حسن طَبْرِسی]] بر این باور است که چون این ویژگی در اثر عصیان خدا پدید آمده به او نسبت داده میشود مانند اینکه گفته شود، پول، فلانی را هلاک کرد و معنایش این است که در راه آن هلاک شد نه آنکه پول، کاری کرده باشد.<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ۱۳۷۲ش، ص۱۳۱.</ref> | [[فضل بن حسن طبرسی|فضل بن حسن طَبْرِسی]] بر این باور است که چون این ویژگی در اثر عصیان خدا پدید آمده به او نسبت داده میشود مانند اینکه گفته شود، پول، فلانی را هلاک کرد و معنایش این است که در راه آن هلاک شد نه آنکه پول، کاری کرده باشد.<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ۱۳۷۲ش، ص۱۳۱.</ref> | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
[[ملاصدرا]]، فیلسوف و مفسّر شیعه، در تفسیر خود، ختم قلوب کفار را به جهت طبیعت و ذات اصلی ایشان دانسته و آن را لازمه اصلاح و عدم اختلال در نظام دنیا قلمداد کرده است.<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص: ۳۵۰–۳۵۱.</ref> | [[ملاصدرا]]، فیلسوف و مفسّر شیعه، در تفسیر خود، ختم قلوب کفار را به جهت طبیعت و ذات اصلی ایشان دانسته و آن را لازمه اصلاح و عدم اختلال در نظام دنیا قلمداد کرده است.<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص: ۳۵۰–۳۵۱.</ref> | ||
[[ناصر مکارم شیرازی]]، معتقد است که استناد مُهر و غشاوه به خدا، به خاطر | [[ناصر مکارم شیرازی]]، معتقد است که استناد مُهر و غشاوه به خدا، به خاطر آن است که خداوند این خاصیت را در اعمال ناشایست قرار داده است که انجام آن، در نهایت منجر به مُهر بر قلب و چشم و گوش شود.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۸۴.</ref> | ||
== مسئله جبر در صورت سلب قدرت تشخیص == | == مسئله جبر در صورت سلب قدرت تشخیص == |