پرش به محتوا

بصره: تفاوت میان نسخه‌ها

۹٬۵۲۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۳: خط ۵۳:
در [[سال ۱۵۵ هجری قمری|سال ۱۵۵ ه.ق]]، باروی شهر، با خندقی در اطراف آن، ساخته شد. تأمین آب آشامیدنی بصره پیوسته مشکلی عظیم بوده است و اهالی ناگزیر بودند برای تأمین آب، مسافتی دور طی کنند و تا [[دجله]] بروند.
در [[سال ۱۵۵ هجری قمری|سال ۱۵۵ ه.ق]]، باروی شهر، با خندقی در اطراف آن، ساخته شد. تأمین آب آشامیدنی بصره پیوسته مشکلی عظیم بوده است و اهالی ناگزیر بودند برای تأمین آب، مسافتی دور طی کنند و تا [[دجله]] بروند.


این مشکل و نیز شرایط اقلیمی نامساعد، از تبدیل اردوگاه نظامی به شهری بزرگ جلوگیری می‌کرد، اما عوامل سیاسی، اقتاصدی و روانی موجب ماندگای اهالی بصره در آنجا شد تا اینکه سرانجام عوامل دیگری چون بنای شهر [[بغداد]] و سپس انحطاط قدرت مرکزی و هرج و مرج سیاسی، موجبات زوال شهر را فراهم آورد.
بصریان به پنج قبیله شده بودند. اهل اعالیه (اهالی ارتفاعات حجاز)، تمیم، بکر بن وائل، عبدالقیس، و ازد. این گروه‌های عرب، اشراف بصره به شمار می‌آمدند که بومیان اندک و بسیاری از اقوام مهاجر (از جمله ایرانیان، هندیان، سندیان، مالزیاییان و زنگیان) را به صورت موالی به خدمت خود درآوردند. ایشان نیز درگیر کشمکش‌های اربابانشان می‌شدند. امروز از شهر قدیم جز بنایی معروف به [[مسجد علی]] و قبور [[طلحه]] و [[زبیر]] و [[ابن سیرین]] و [[حسن بصری]] چیزی برجای نیست.


بصره در آغاز برای مشارکت در فتوحات، گروه‌هایی گسیل می‌داشت و نیروهای بصره در [[نبرد نهاوند]] و فتح استخر و [[فارس]] و [[خراسان]] و [[سیستان]] شرکت داشتند. در این مرحله اردوگاه نظامی به وظایف طبیعی خود می‌پرداخت. اما پس از به دست آوردن غنایم بسیار و گسیل شدن آنها به شهر، اهلی بصره کم کم به اهمیت خویش پی بردند. در این هنگام سیر حوادث سرعت یافت و این شهر صحنه نخستین جنگ داخلی، در آغاز خلافت امام علی در [[سال ۳۶ هجری قمری|سال ۳۶ ه.ق]] شد. پیش از آغاز جنگ، اهالی هم رأی نبودند و پیروزی امام بر اصحاب جمل نیز بر تشتت آرا افزود. اما به طور کلی و بر خلاف کوفیان، سکنه بصره بیشتر سنی بودند تا شیعه و این امر نیز بعداً ادامه داشت. [[سال ۳۷ هجری قمری|سال ۳۷ ه.ق]] مردان بصره در صفوف لشکریان امام در جنگ صفین شرکت کرند. در همین شهر تعداد بسیاری از نخستین خوارج گرد هم آمدند. در [[سال ۴۱ هجری قمری|سال ۴۱ ه.ق]] معاویه بار دیگر امویان را بر شهر مسلط کرد و در [[سال ۴۵ هجری قمری|سال ۴۵ ه.ق]] [[زیاد بن ابیه]] را به آنجا فرستاد. تا حدودی می‌توان بانی آبادانی شهر را زیاد دانست. بصریان به پنج قبیله شده بودند. اهل اعالیه (اهالی ارتفاعات حجاز)، تمیم، بکر بن وائل، عبدالقیس، و ازد. این گروه‌های عرب، اشراف بصره به شمار می‌آمدند که بومیان اندک و بسیاری از اقوام مهاجر (از جمله ایرانیان، هندیان، سندیان، مالزیاییان و زنگیان) را به صورت موالی به خدمت خود درآوردند. ایشان نیز درگیر کشمکش‌های اربابانشان می‌شدند. اوضاع محلی در زمان حکومت [[عبیدالله بن زیاد]] به وخامت گرایید و پس از مرگ وی ([[سال ۶۴ هجری قمری|۶۴ ه.ق]]) ناآرامی‌های شدیدی روی داد. بعد از مدتی هرج و مرج، [[آل زبیر|زبیریان]] بر بصره تسلط یافتند و این شهر تا [[سال ۷۲ هجری قمری|۷۲ ه.ق]] در دست ایشان باقی ماند. در سال‌های بعد، نگرانی عمده امویان سرکوب چند شورش و مهمتر از همه شورش ابن اشعث در ۸۱ ه.ق بود. دوران آرامش تا مرگ حجاج ([[سال ۹۵ هجری قمری|۹۵ ه.ق]]) ادامه یافت و بعد از آن نیز فقط با شورش مهلبیان در سال [[سال ۱۰۱ هجری قمری|۱۰۱]]-[[سال ۱۰۲ هجری قمری|۱۰۲]] ه.ق و برخی آشوب‌های کم‌اهمیت به هم خورد. پس از مدتی شهر بدون دشواری چندانی زیر سلطه [[بنی‌عباس|عباسیان]] درآمد. ولی طولی نکشید که نزدیکی پایتخت جدید، موقعیت نیمه مستقل بصره را از بین برد و بصره به صورت شهری ایالتی درآمد و اهمیت پیشین را نداشت و در معرض خطر شورش‌هایی قرار گرفت که بیشتر جنبه اجتماعی داشت تا سیاسی. از جمله شورش زُطّها که از سال [[سال ۲۰۵ هجری قمری|۲۰۵]] تا [[سال ۲۲۰ هجری قمری|۲۲۰ ه.ق]] بر این ناحیه حکومت وحشت برقرار کردند. تسلط زنگیان در [[سال ۲۵۷ هجری قمری|سال ۲۵۷ ه.ق]] بر شهر و غارت شهر به دست قرمطیان در [[سال ۳۱۱ هجری قمری|۳۱۱ ه.ق]] باعث ویرانی این شهر شد. با این وجود در دوران تسلط مزیدیان، شهر دوباره رو به آبادانی نهاد. با این همه باروی جدیدی که در ۵۱۷ در دو کیلومتری داخل باروی قدیم -که اواخر قرن پتجم ویران شده بود- ساخته شد، دلیل روشنی بر افول شهر است. بدویان آن حوالی (به ویژه افراد قبیله منتفق) با سوء استفاده از هرج و مرج سیاسی، شهر را تاراج کردند. در یکی از نسخه‌های خطی صورة‌الارض آمده است که از [[سال ۵۳۷ هجری قمری|۵۳۷ ه.ق]] به بعد، تعدادی از بناها ویران شد. امروز از شهر قدیم جز بنایی معروف به [[مسجد علی]] و قبور [[طلحه]] و [[زبیر]] و [[ابن سیرین]] و [[حسن بصری]] چیزی برجای نیست.
اوج شکوفایی و آبادانی شهر در قرن دوم و آغاز قرن سوم بود. جمعیت آن را میان ۲۰۰هزار تا ۶۰۰هزار گفته‌اند. اگرچه نمی‌توان صحت این ارقام را اثبات کرد. در قیاس با شهرهای قرون وسطا شهری بسیار بزرگ بود و حتی «ام البلاد» به شمار می‌آمد. به سبب وجود یهودیان و مسیحیان و سوداگران غیرعرب، مرکز فعالیت‌های اقتصادی بود. به دلیل داشتن چندین کارگاه اسلحه سازی،‌ مرکزی صنعتی بود.
 
اوج شکوفایی و آبادانی شهر در قرن دوم و آغاز قرن سوم بود. جمعیت آن را میان ۲۰۰هزار تا ۶۰۰هزار گفته‌اند. اگرچه نمی‌توان صحت این ارقام را اثبات کرد. در قیاس با شهرهای قرون وسطا شهری بسیار بزرگ بود و حتی «ام البلاد» به شمار می‌آمد. زیرا مرکز بازرگانی بود و در بازار «مربد» آن کاروان‌ها توقف می‌کردند و در بندر رودخانه‌ای آن (الکلاء) کشتی‌های نسبتاً پرظرفیتی پهلو می‌گرفتند. به سبب وجود یهودیان و مسیحیان و سوداگران غیرعرب، مرکز فعالیت‌های اقتصادی بود. به دلیل داشتن چندین کارگاه اسلحه سازی،‌ مرکزی صنعتی بود. با انواع مختلف خرما که در آنجا به عمل می‌آمد، به مرکزی کشاورزی تبدیل شده بود و سرانجام کانون فعالیت‌های وسیع مذهبی و فرهنگی شمرده می‌شد. لویی ماسینیون می‌گوید بصره بوته‌ای حقیقی بود که در آن فرهنگ اسلامی، در فاصله قرن‌های اول تا چهارم، شکل گرفت و در قالب سنتی خود متبلور شد.


باید توجه داشت که دستور زبان عربی در آنجا پدید آمد و به‌ویژه [[سیبویه]] و [[خلیل بن احمد]] آن را غنا بخشیدند. در آنجا [[واصل بن عطاء]]، عمرو بن عبید، ابوالهذیل، نظام و بسی افراد دیگر موجب تکامل اندیشه‌های معتزلی شدند و دانشمندانی چون ابو عمرو بن العلاء، ابوعبیده، اصمعی و ابوالحسن مدائنی اشعار و روایات تاریخی را گردآوردند که دستمایه آثار نویسندگان بعدی شد. علوم دینی درخششی تمام یافت و در کنار آن، حسن بصری و مریدانش تصوف را بنیاد نهادند. بصره جایگاه شاعران بزرگ اموی و نوپردازانی چون بشار بن برد و ابونواس و زادگاه نثرنویسان عربی چون ابن مقفع، سهل بن هارون و جاحظ بود.
باید توجه داشت که دستور زبان عربی در آنجا پدید آمد و به‌ویژه [[سیبویه]] و [[خلیل بن احمد]] آن را غنا بخشیدند. در آنجا [[واصل بن عطاء]]، عمرو بن عبید، ابوالهذیل، نظام و بسی افراد دیگر موجب تکامل اندیشه‌های معتزلی شدند و دانشمندانی چون ابو عمرو بن العلاء، ابوعبیده، اصمعی و ابوالحسن مدائنی اشعار و روایات تاریخی را گردآوردند که دستمایه آثار نویسندگان بعدی شد. علوم دینی درخششی تمام یافت و در کنار آن، حسن بصری و مریدانش تصوف را بنیاد نهادند. بصره جایگاه شاعران بزرگ اموی و نوپردازانی چون بشار بن برد و ابونواس و زادگاه نثرنویسان عربی چون ابن مقفع، سهل بن هارون و جاحظ بود.
خط ۶۴: خط ۶۲:


===پس از مغول===
===پس از مغول===
بصره که در قرن‌های پنجم تا هفتم اهمیت و رونق خود را از دست داده بود، به سبب ویرانی‌ها و هرج و مرج‌ها و آشوب‌هایی که پس از حمله هلاکو به عراق (۶۵۶ ه.ق) بروز کرد و نیز به سبب استقرار دولت [[ایلخانان|ایلخانی]] در آن دیار، با سرعت بیشتری رو به تباهی نهاد. بصره در آن هنگام، یکی از دورترین ایالات بود و به نحو شایسته‌ای اداره نمی‌شد. از این رو پی در پی دستخوش پریشانی و شورش و تفرقه می‌گردید. در اواسط قرن هشتم، [[ابن بطوطه]] قسمت اعظم شهر را ویران یافت و در آن هنگام با اینکه برخی از بناهای اصلی از جمله مسجد جامع هنوز برپا بود، باز شهر به تغییر مکان از محل قبلی به جای دیگر (محل فعلی) در حدود بیست کیلومتر دورتر، در محل ابله یا حوالی آن، گرایش داشت. این تغییر مکان تا حدی به منظور امنیت شهر و تا حدی نیز به علت خرابی نهرها بود. نخلستان‌های شط العرب، که شهر را در میان گرفته بود، منبع ثروت و مایه افتخار بصری‌ها باقی ماند. ولی حیات اقتصادی و فرهنگی آنجا در سراسر دوره جلایریان و ترکمانان تاریخ عراق [[سال ۷۴۰ هجری قمری|۷۴۰]]-[[سال ۹۱۴ هجری قمری|۹۱۴]] ه.ق) رو به افول داشت و هنگامی که عاقبت در [[سال ۹۱۴ هجری قمری|۹۱۴ ه.ق]] همراه بقیه عراق مدت یک نسل ۹۱۴-[[سال ۹۴۱ هجری قمری|۹۴۱]] ه.ق به دست [[شاه اسماعیل اول]] صفوی بود، اهمیت چندانی نداشت.
بصره که در قرن‌های پنجم تا هفتم اهمیت و رونق خود را از دست داده بود، به سبب ویرانی‌ها و هرج و مرج‌ها و آشوب‌هایی که پس از حمله هلاکو به عراق (۶۵۶ ه.ق) بروز کرد و نیز به سبب استقرار دولت [[ایلخانان|ایلخانی]] در آن دیار، با سرعت بیشتری رو به تباهی نهاد. در اواسط قرن هشتم، [[ابن بطوطه]] قسمت اعظم شهر را ویران یافت و در آن هنگام با اینکه برخی از بناهای اصلی از جمله مسجد جامع هنوز برپا بود. نخلستان‌های شط العرب، که شهر را در میان گرفته بود، منبع ثروت و مایه افتخار بصری‌ها باقی ماند. هنگامی که عاقبت در [[سال ۹۱۴ هجری قمری|۹۱۴ ه.ق]] همراه بقیه عراق مدت یک نسل ۹۱۴-[[سال ۹۴۱ هجری قمری|۹۴۱]] ه.ق به دست [[شاه اسماعیل اول]] صفوی بود، اهمیت چندانی نداشت.
 
تسلط [[عثمانیان|عثمانی‌ها]] بر عراق در سال ۹۴۱ ه.ق، موجب شد که [[اهل سنت]] که در آن زمان نیز بر دیگران فزونی داشتند، بیش از پیش تقویت شوند. ولی این امر بر موقعیت یا رونق بصره تأثیر چندانی ننهاد. پاشای ترک بغداد از شهری که در جنوبی‌ترین نقطه قلمروش در محاصره باتلاق‌ها و در معرض تهدید قبایل قرار داشت، به احترامی و خراجی اندک قانع بود. در [[سال ۹۵۳ هجری قمری|سال ۹۵۳ ه.ق]] که ادعای استقلال خواهی در بصره از حد گذشت، دو ستون اعزامی از مرکز عراق توانست قدرت ظاهری سلطان را در برابر چند شخصیت نیرومند محلی که خود را نامزد حکومت کرده بودند، اعاده کند. یکی از افراد سرشناس محلی به نام افراسیاب که اصل و نسبش معلوم نیست، به اتفاق پسر و نوه‌اش، علی پاشا و حسین پاشا به شبه استقلالی گسترده‌تر و موفق‌تر دست یافتند و سیادت سلطان را فقط اسما تمکین می‌کردند. این خاندان دروازه‌های بصره و آبراه‌های آن را به روی نمایندگان و ناوگان‌های تجاری اروپاییان (پرتغالی‌ها، انگلیس‌ها و هلندی‌ها) که در آن زمان در [[خلیج فارس]] فعالانه به تجارت مشفول بودند،‌ گشود و حدود ۴۵ سال، با فراز و نشیب‌ها و وقفه‌هایی در برابر اقدامات مسلحانه و سیاسی پاشای بغداد، تهدید پادشاه صفوی و دسیسه‌های رقیبان محلی و عشایر تاب آورد. حتی پس از یک نسل کامل که سراسر دستخوش قیام محلی و مداخلات خارجی و تسلط قبایل حویزه و منتفق و تلفات طاعون بود، به طور کامل به امپراتوری عثمانی نپیوست.


در دو قرنی که از این وقایع گذشت (دوازدهم و سیزدهم) بصره شهر عمده جنوب عراق و تنها بندر آن کشور -گرچه بسیار ابتدایی و با تجهیزات ناقص- پایگاه ناوگانی محقر و از هم پاشیده و مرکز تجارت خرما و گذرگاه قبایل و امیران عربستان و خوزستان و خلیج فارس بود. این شهر، که از نظر اداری پس از ۱۲۴۷ ه.ق به‌تدریج رو به تجدد نهاده بود، همواره در معرض غارت و حتی هجوم قبایل، بویژه گروه عشایر منتفق و نیز طاعون و سیل قرار داشت.
تسلط [[عثمانیان|عثمانی‌ها]] بر عراق در سال ۹۴۱ ه.ق، موجب شد که [[اهل سنت]] که در آن زمان نیز بر دیگران فزونی داشتند، بیش از پیش تقویت شوند. ولی این امر بر موقعیت یا رونق بصره تأثیر چندانی ننهاد.


در لشکرکشی‌های نادرشاه (حکومت:[[سال ۱۱۴۸ هجری قمری|۱۱۴۸]]-[[سال ۱۱۶۰ هجری قمری|۱۱۶۰]] ه.ق) به عراق در اواسط قرن دوازدهم، بصره تهدید و مدتی محاصره شد و به دنبال عقب نشینی وی، این شهر کوشش‌های معمول را در انزوای خود ادامه داد. تنها در دوره حکومت چند تن از «متسلم»ها نظیر سلیمان ابولیلی (از [[سال ۱۲۶۶ هجری قمری|۱۲۶۶ ه.ق]])و سلیمان بزرگ (از [[سال ۱۲۸۲ هجری قمری|۱۲۸۲ ه.ق]]) از حکومتی سالم و قدرتمند برخوردار شد. مراکز دائمی بازرگانی و کنسولگری‌ها و نمایندگی‌های اروپایی (انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی) به‌تدریج به وجود آمد. اما ناآرامی چندان کاهش نیافت و بر خطر قبایل -به سبب پیدایش رهبری نیرومند سعدون در میان عشایر منتفق از [[سال ۱۲۵۶ هجری قمری|۱۲۵۶ ه.ق]] افزوده شد. محاصره و قرار گرفتن شهر و ناحیه بصره در [[سال ۱۱۸۹ هجری قمری|۱۱۸۹]]-[[سال ۱۱۹۴ هجری قمری|۱۱۹۴]] ه.ق در دست نیروهای ایرانی صدیق خان، برادر [[کریم خان زند]]، دوره‌ای مستقل از تاریخ بصره به شمار می‌آید که بازگشت تمام اوضاع و احوال معهود را به دنبال داشت. در [[سال ۱۲۱۳ هجری قمری|سال ۱۲۱۳ ه.ق]] ناوگان امام مسقط بصره را تهدید کرد، اما به نتیجه‌ای نرسید. گرچه رقیبان مسابقه تحصیل قدرت قبیله‌ای یا حکومتی در جنوب عراق کوشیدند تا حمایت او را نسبت به خود جلب کنند. (مثلاً در [[سال ۱۲۴۱ هجری قمری|۱۲۴۱ ه.ق]]). طاعون بزرگ بغداد در [[۱۲۴۷ هجری قمری|۱۲۴۷ ه.ق]]، بدین بندر نیز سرایت کرد و به ضعف و ناآرامی‌های آنجا افزود.
در لشکرکشی‌های نادرشاه (حکومت:[[سال ۱۱۴۸ هجری قمری|۱۱۴۸]]-[[سال ۱۱۶۰ هجری قمری|۱۱۶۰]] ه.ق) به عراق در اواسط قرن دوازدهم، بصره تهدید و مدتی محاصره شد و به دنبال عقب نشینی وی، این شهر کوشش‌های معمول را در انزوای خود ادامه داد. تنها در دوره حکومت چند تن از «متسلم»ها نظیر سلیمان ابولیلی (از [[سال ۱۲۶۶ هجری قمری|۱۲۶۶ ه.ق]])و سلیمان بزرگ (از [[سال ۱۲۸۲ هجری قمری|۱۲۸۲ ه.ق]]) از حکومتی سالم و قدرتمند برخوردار شد. مراکز دائمی بازرگانی و کنسولگری‌ها و نمایندگی‌های اروپایی (انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی) به‌تدریج به وجود آمد. اما ناآرامی چندان کاهش نیافت و بر خطر قبایل -به سبب پیدایش رهبری نیرومند سعدون در میان عشایر منتفق از [[سال ۱۲۵۶ هجری قمری|۱۲۵۶ ه.ق]] افزوده شد. محاصره و قرار گرفتن شهر و ناحیه بصره در [[سال ۱۱۸۹ هجری قمری|۱۱۸۹]]-[[سال ۱۱۹۴ هجری قمری|۱۱۹۴]] ه.ق در دست نیروهای ایرانی صدیق خان، برادر [[کریم خان زند]]، دوره‌ای مستقل از تاریخ بصره به شمار می‌آید که بازگشت تمام اوضاع و احوال معهود را به دنبال داشت. در [[سال ۱۲۱۳ هجری قمری|سال ۱۲۱۳ ه.ق]] ناوگان امام مسقط بصره را تهدید کرد، اما به نتیجه‌ای نرسید. .


میان سال‌های [[سال ۱۲۴۸ هجری قمری|۱۲۴۸]] تا [[سال ۱۳۳۲ هجری قمری|۱۳۳۲]] ه.ق، در بصره به‌تدریج توسعه و عمران و امنیت ایجاد شد و علاقه به بازرگانی با اروپا و امریکا افزایش یافت. در [[سال ۱۲۶۷ هجری قمری|۱۲۶۷ ه.ق]] بصره به «ولایت» تبدیل شد و در میان خاندان‌ها و شخصیت‌های برجسته آن کانونی از ملی‌گرایی نوخاسته عرب به وجود آمد.
میان سال‌های [[سال ۱۲۴۸ هجری قمری|۱۲۴۸]] تا [[سال ۱۳۳۲ هجری قمری|۱۳۳۲]] ه.ق، در بصره به‌تدریج توسعه و عمران و امنیت ایجاد شد و علاقه به بازرگانی با اروپا و امریکا افزایش یافت. در [[سال ۱۲۶۷ هجری قمری|۱۲۶۷ ه.ق]] بصره به «ولایت» تبدیل شد و در میان خاندان‌ها و شخصیت‌های برجسته آن کانونی از ملی‌گرایی نوخاسته عرب به وجود آمد.
Automoderated users، confirmed، templateeditor
۲٬۵۳۷

ویرایش