پرش به محتوا

آیه خیانت در امانت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - '{{پانویس|۲}}' به '{{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشت‌ها}}')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۵: خط ۳۵:
==شأن نزول==
==شأن نزول==
{{ببینید|ابولبابه انصاری}}
{{ببینید|ابولبابه انصاری}}
[[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] در [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|مجمع البیان]] شأن نزول آیه را خیانت ابولُبابه انصاری در فاش کردن اسرار نظامی در [[غزوه بنی‌قریظه]] دانسته و دلیل این خیانت را وجود زن، فرزند و اموالش در میان آن قبیله بیان کرده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۲۳۸.</ref>
[[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] در [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|مجمع البیان،]] [[اسباب نزول|شأن نزول]] آیه را خیانت ابولُبابه انصاری در فاش کردن اسرار نظامی در [[غزوه بنی‌قریظه]] دانسته و دلیل این خیانت را وجود زن، فرزند و اموالش در میان آن قبیله بیان کرده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۲۳۸.</ref>


طبرسی از محمد بن مُسْلم زُهْری، از [[تابعین]] و فقیهان و محدثان قرن دوم قمری، و محمد بن سائب کلبی، از مفسران شیعه و از [[فهرست اصحاب امام باقر(ع)|اصحاب امام باقر(ع)]] و [[فهرست اصحاب امام صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، نقل کرده است: هنگامى که [[مسلمان|مسلمانان]] به فرمان [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]، [[بنی‌قریظه|یهود بنى‏‌قریظه]] را محاصره کردند، آنان پیشنهاد صلح و کوچ کردن به [[شام]] را دادند و پیامبر(ص) نپذیرفت و [[سعد بن معاذ]] را به داورى مأمور ساخت. یکى از مسلمانان به نام ابولُبابه به همراه سعد بن معاذ از اصحاب پیامبر اسلام(ص) و رئیس قبیله اوس، که سابقه دوستى با آنان داشت؛ با اشاره به گلوى خود، به آنان فهماند که در صورت پذیرش حکمیّت سعد بن معاذ همه کشته خواهید شد. [[جبرئیل|جبرئیل(ع)]] این اشاره را به پیامبر(ص) خبر داد. پس از آن ابولبابه شرمنده از این خیانت، خود را به ستون [[مسجدالنبی|مسجد پیامبر(ص)]] بست و هفت شبانه روز چیزى نخورد تا اینکه خداوند [[توبه‏|توبه‏‌اش]] را پذیرفت. ابولُبابه گفت: براى تکمیل توبه خود، خانه‌ام را که برای آن مرتکب گناه شده‌ام، رها خواهم ساخت و از تمام اموالم صرف‌نظر مى‌کنم. پیامبر(ص) فرمود: اگر یک سوم از اموالت را در راه خدا [[صدقه]] بدهى، کافی است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۵۵.</ref> [[عبدعلی بن جمعه حویزی|حویزی]] در [[تفسیر نور الثقلین (کتاب)|نور الثقلین]] گفته است که این شأن نزول از [[امام محمد باقر علیه‌السلام|امام باقر(ع)]] و [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] نقل شده است.<ref>حویزی، تفسير نور الثقلين، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۴۳.</ref>
طبرسی از محمد بن مُسْلم زُهْری، از [[تابعین]] و فقیهان و محدثان قرن دوم قمری، و محمد بن سائب کلبی، از مفسران شیعه و از [[فهرست اصحاب امام باقر(ع)|اصحاب امام باقر(ع)]] و [[فهرست اصحاب امام صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، نقل کرده است: هنگامى که [[مسلمان|مسلمانان]] به فرمان [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]، [[بنی‌قریظه|یهود بنى‏‌قریظه]] را محاصره کردند، آنان پیشنهاد صلح و کوچ کردن به [[شام]] را دادند و پیامبر(ص) نپذیرفت و [[سعد بن معاذ]] را به داورى مأمور ساخت. یکى از مسلمانان به نام ابولُبابه به همراه سعد بن معاذ از اصحاب پیامبر اسلام(ص) و رئیس [[اوس و خزرج|قبیله اوس]]، که سابقه دوستى با آنان داشت؛ با اشاره به گلوى خود، به آنان فهماند که در صورت پذیرش حکمیّت سعد بن معاذ همه کشته خواهید شد. [[جبرئیل|جبرئیل(ع)]] این اشاره را به پیامبر(ص) خبر داد. پس از آن ابولبابه شرمنده از این خیانت، خود را به ستون [[مسجدالنبی|مسجد پیامبر(ص)]] بست و هفت شبانه روز چیزى نخورد تا اینکه خداوند [[توبه‏|توبه‏‌اش]] را پذیرفت. ابولُبابه گفت: براى تکمیل توبه خود، خانه‌ام را که برای آن مرتکب گناه شده‌ام، رها خواهم ساخت و از تمام اموالم صرف‌نظر مى‌کنم. پیامبر(ص) فرمود: اگر یک سوم از اموالت را در راه خدا [[صدقه]] بدهى، کافی است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۵۵.</ref> [[عبدعلی بن جمعه حویزی|حویزی]] در [[تفسیر نور الثقلین (کتاب)|نور الثقلین]] گفته است که این شأن نزول از [[امام محمد باقر علیه‌السلام|امام باقر(ع)]] و [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] نقل شده است.<ref>حویزی، تفسير نور الثقلين، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۴۳.</ref>


==نکات تفسیری==
==نکات تفسیری==
باتوجه به اینکه در [[آیه]]، اصطلاح خیانت در مقابل امانت قرار گرفته است<ref>قمی مشهدی، كنز الدقائق و بحر الغرائب، ۱۳۶۷ش، ج۳، ص۴۳۴.</ref> مفسران در تبیین این دو واژه به چند نکته تفسیری اشاره کرده‌اند.
باتوجه به اینکه در [[آیه]]، اصطلاح خیانت در مقابل امانت قرار گرفته است،<ref>قمی مشهدی، كنز الدقائق و بحر الغرائب، ۱۳۶۷ش، ج۳، ص۴۳۴.</ref> مفسران در تبیین این دو واژه به چند نکته تفسیری اشاره کرده‌اند.


===مراد از خیانت به خدا و رسول===
===مراد از خیانت به خدا و رسول===
در [[تفسیر علی بن ابراهیم قمی (کتاب)|تفسیر قمی]] روایتی از امام باقر(ع) نقل شده است که منظور از خیانت به خدا و رسول(ص)، در نافرمانی کردن بر آنها است.<ref>قمی، تفسير القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۷۲.</ref> [[سید عبدالله شبر|شبَّر]] محدث موثق امامیه در قرن سیزدهم هجری قمری، نیز در [[تفسیر القرآن الکریم]]، خیانت به خدا و رسول(ص) را به معنای ترک اوامر و نهی‌های الهی و ترک [[سیره]] و [[سنت]] حسنه پیامبر(ص) دانسته است.<ref>.شبَّر، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۲۷ق، ص۱۸۰.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|سید محمدحسین طباطبایی]]، [[تفسیر قرآن|مفسر]] شیعه، مجموع دو جمله «لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ» را نهی واحدی می‌داند که به یک نوع خیانت مشترک (بین خدا و رسولش و [[ایمان|مؤمنین]]) تعلق می‌گیرد مانند دستورات سیاسى و اوامر مربوط به جهاد و اسرار جنگى، که اگر افشا شوند هم حق خدا و رسولش پایمال شده است و هم ضررش دامن‌گیر مؤمنین می‌شود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ش، ج۹، ص۵۵.</ref> طبری (۲۲۴-۳۱۰ق) مورخ و مفسر ایرانی در [[جامع البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|کتاب جامع البیان]] خیانت به خدا و رسولش را به اظهار کردن [[ایمان]] در ظاهر و پنهان نمودن [[کفر]] در دل‌ها بیان و مصداق آن را [[منافق]] ذکر کرده است.<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱۳، ص۴۸۱.</ref>
در [[تفسیر علی بن ابراهیم قمی (کتاب)|تفسیر قمی]] روایتی از امام باقر(ع) نقل شده است که منظور از خیانت به خدا و رسول(ص)، نافرمانی کردن آنها است.<ref>قمی، تفسير القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۷۲.</ref> [[سید عبدالله شبر|شُبَّر]] محدث امامیه در قرن سیزدهم هجری قمری، نیز در [[تفسیر القرآن الکریم]]، خیانت به خدا و رسول(ص) را به معنای ترک اوامر و نهی‌های الهی و ترک [[سیره]] و [[سنت]] حسنه پیامبر(ص) دانسته است.<ref>شبَّر، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۲۷ق، ص۱۸۰.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|سید محمدحسین طباطبایی]]، [[تفسیر قرآن|مفسر]] شیعه، مجموع دو جمله «لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ» را نهی واحدی می‌داند که به یک نوع خیانت مشترک (بین خدا و رسولش و [[ایمان|مؤمنین]]) تعلق می‌گیرد مانند دستورات سیاسى و اوامر مربوط به جهاد و اسرار جنگى، که اگر افشا شوند هم حق خدا و رسولش پایمال شده است و هم ضررش دامن‌گیر مؤمنین می‌شود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ش، ج۹، ص۵۵.</ref> طبری (۲۲۴-۳۱۰ق) مورخ و مفسر ایرانی در [[جامع البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|کتاب جامع البیان]]، خیانت به خدا و رسولش را به اظهار کردن [[ایمان]] در ظاهر و پنهان نمودن [[کفر]] در دل‌ها بیان و مصداق آن را [[منافق]] ذکر کرده است.<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱۳، ص۴۸۱.</ref>


===مراد از امانت===
===مراد از امانت===
[[علی بن ابراهیم قمی|علی بن ابراهیم]] راوی و مفسر امامی و حویزی، أَمَانَاتِكُمْ را [[فریضه|فرايضى]] (واجباتی) می‌دانند كه خداوند آن را [[واجب]] و نزد هر انسانی به عنوان امانت قرار داده است. مانند [[احکام شرعی]] و واجبات.<ref>قمی، تفسير القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۷۲؛ حویزی، تفسير نور الثقلين، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۴۴.</ref> [[سید عبدالله شبر|شبر]] امانت را هر آن چیزی می‌داند که ادا کردن آن تعهد شده است.<ref>.شبَّر، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۲۷ق، ص۱۸۰.</ref> به عقیده [[ناصر مکارم شیرازی]]، مفسر شیعه، لفظ امانت دارای معنای وسیعی است و منحصر در امانت‌های مادی نیست و شامل امانت‌های اجتماعی، سیاسی و اخلاقی می‌شود.<ref>مکارم شیرازی، الامثل، ۱۳۷۹ش، ج۵، ص۲۴۹.</ref>
[[علی بن ابراهیم قمی|علی بن ابراهیم]] راوی و مفسر امامی و حویزی محدث و مفسر شیعی، أَمَانَاتِكُمْ را [[فریضه|فرايضى]] (واجباتی) می‌دانند كه خداوند آن را [[واجب]] و نزد هر انسانی به عنوان امانت قرار داده است. مانند [[احکام شرعی]] و واجبات.<ref>قمی، تفسير القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۷۲؛ حویزی، تفسير نور الثقلين، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۴۴.</ref> [[سید عبدالله شبر|شبّر]] امانت را هر آن چیزی می‌داند که به ادا کردن آن تعهد داده شده است.<ref>.شبَّر، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۲۷ق، ص۱۸۰.</ref> به عقیده [[ناصر مکارم شیرازی]]، مفسر شیعه، لفظ امانت دارای معنای وسیعی است و منحصر در امانت‌های مادی نیست و شامل امانت‌های اجتماعی، سیاسی و اخلاقی می‌شود.<ref>مکارم شیرازی، الامثل، ۱۳۷۹ش، ج۵، ص۲۴۹.</ref>


==کاربرد فقهی==
==کاربرد فقهی==
{{مقاله اصلی|خیانت در امانت}}
{{مقاله اصلی|خیانت در امانت}}
[[مجتهد|فقها]] با استناد به آیه ۲۷ سوره انفال [[خیانت در امانت]] را [[حرام]] دانسته‌اند<ref>علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ۱۴۱۴ق، ج۱۲، ص۱۴۷.</ref> و حکم به [[تعزیر|تعزیر شدن]] مرتکب آن کرده‌اند.<ref>شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۸۰۴؛ شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۵۱ش، ج۸، ص۲۲؛ خوئی، مبانی تکمله المنهاج، ۱۴۳۸ق، ج۱، ص۲۸۵؛ امام خمینی، موسوعه الإمام الخمينی، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۶۱۴؛ شهیدثانی، مسالک الافهام، ۱۳۶۷ش، ص۱۱۸؛ علامه حلی، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۱۸۲؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۴۹۳.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|طباطبایی]] در [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|المیزان]]، <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۵۴.</ref> [[فخر رازی]] از مفسرین ایرانی [[سال ۶ هجری قمری|سده ششم هجری]] در [[تفسیر الکبیر (کتاب)|کتاب تفسیر الکبیر]]<ref>فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص ۴۷۵.</ref> و ابن عاشور تونسی(۱۲۹۶-۱۳۹۳ق) مفسر قرآن کریم در کتاب التحریر و التنویر<ref>ابن عاشور، تفسیر التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج۹، ص۳۲۴.</ref> معتقدند که در این آیه به دلیل اینکه فراز «تَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ» عطف بر جمله ماقبل خود است، اشاره بر [[حرام|حرمت]] خیانت در امانت دارد.
[[مجتهد|فقها]] با استناد به آیه ۲۷ سوره انفال، [[خیانت در امانت]] را [[حرام]] دانسته‌اند<ref>علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ۱۴۱۴ق، ج۱۲، ص۱۴۷.</ref> و به [[تعزیر]] مرتکب آن حکم کرده‌اند.<ref>شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۸۰۴؛ شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۵۱ش، ج۸، ص۲۲؛ خوئی، مبانی تکمله المنهاج، ۱۴۳۸ق، ج۱، ص۲۸۵؛ امام خمینی، موسوعه الإمام الخمينی، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۶۱۴؛ شهیدثانی، مسالک الافهام، ۱۳۶۷ش، ص۱۱۸؛ علامه حلی، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۱۸۲؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۴۹۳.</ref> علامه طباطبایی در [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|المیزان]]، <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۵۴.</ref> [[فخر رازی]] از مفسرین ایرانی [[سال ۶ هجری قمری|سده ششم هجری]] در [[تفسیر الکبیر (کتاب)|کتاب تفسیر الکبیر]]<ref>فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص ۴۷۵.</ref> و ابن عاشور تونسی(۱۲۹۶-۱۳۹۳ق) مفسر قرآن کریم در کتاب التحریر و التنویر<ref>ابن عاشور، تفسیر التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج۹، ص۳۲۴.</ref> معتقدند که در این آیه به دلیل اینکه فراز «تَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ» عطف بر جمله ماقبل خود است، اشاره بر [[حرام|حرمت]] خیانت در امانت دارد.


==پانویس==
==پانویس==
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۵۰۱

ویرایش