پرش به محتوا

اسماعیل پسر امام صادق(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
حذف عبارت شبهه‌زا
جز (حذف عبارت شبهه‌زا)
خط ۱۹: خط ۱۹:
}}
}}
{{دیگر کاربردها|اسماعیل (ابهام‌زدایی)}}
{{دیگر کاربردها|اسماعیل (ابهام‌زدایی)}}
'''اسماعيل‌ بن‌ جعفر'''(درگذشت:[[سال ۱۴۳ هجری قمری|۱۴۳]] یا [[سال ۱۴۵ هجری قمری|۱۴۵ق]])  فرزند بزرگ [[امام صادق(ع‌)]] است که‌ [[اسماعیلیه]] او یا فرزندش [[محمد بن اسماعیل بن جعفر|محمد]] را امام پس از امام صادق(ع) می‌دانند. اما از نظر [[امامیه]] و نیز بر اساس احادیث رسیده از [[پیامبر(ص)]]، [[موسی بن جعفر(ع)]] امامِ پس از امام صادق(ع) است. اعتقاد به امامت اسماعیل سرآغاز جدایی اسماعیلیان از [[امامیه]] و شکل‌گیری [[اسماعیلیه|فرقه اسماعیلیه]] شد.
'''اسماعيل‌ بن‌ جعفر''' (درگذشت:[[سال ۱۴۳ هجری قمری|۱۴۳]] یا [[سال ۱۴۵ هجری قمری|۱۴۵ق]])  فرزند بزرگ [[امام صادق(ع‌)]] است که‌ [[اسماعیلیه]] او یا فرزندش [[محمد بن اسماعیل بن جعفر|محمد]] را امام پس از امام صادق(ع) می‌دانند. اما از نظر [[امامیه]] و نیز بر اساس احادیث رسیده از [[پیامبر(ص)]]، [[موسی بن جعفر(ع)]] امامِ پس از امام صادق(ع) است. اعتقاد به امامت اسماعیل سرآغاز جدایی اسماعیلیان از [[امامیه]] و شکل‌گیری [[اسماعیلیه|فرقه اسماعیلیه]] شد.


درباره شخصیت اسماعیل اختلاف‌نظر وجود دارد برخی با استناد به روایات بر این باورند که وی با [[غلو|غالیان]] ارتباط داشته است. اما [[سید ابوالقاسم خوئی|آیت‌الله خویی]] با توجیه این روایات و استناد به روایات دیگر وی را شخصی جلیل و مورد عطوفت پدر دانسته است.
درباره شخصیت اسماعیل اختلاف‌نظر وجود دارد برخی با استناد به روایات بر این باورند که وی با [[غلو|غالیان]] ارتباط داشته است. اما [[سید ابوالقاسم خوئی|آیت‌الله خویی]] با توجیه این روایات و استناد به روایات دیگر وی را شخصی جلیل و مورد عطوفت پدر دانسته است.
خط ۲۶: خط ۲۶:
==زندگی و خانواده==
==زندگی و خانواده==
اسماعیل فرزند [[امام صادق(ع)]] و [[فاطمه‌ دختر حسین بن علی بن حسین(ع)|فاطمه نوه امام سجاد(ع)]] است.<ref> شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۰۹.</ref> تاریخ‌ تولد وی در منابع تاریخی ذکر نشده است. با این حال با استناد به تولد [[امام کاظم(ع)]] در سال [[سال ۱۲۷ هجری قمری|۱۲۷ق]]<ref>طبری، دلائل الامامه، ۱۴۰۳ق، ص۳۰۳.</ref> یا [[سال ۱۲۸ هجری قمری|۱۲۸ق]]<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶.</ref> و اختلاف ۲۵ سال میان امام کاظم(ع) و اسماعیل،<ref> ابوحاتم رازی، الزینه، ص۲۸۸ به‌نقل از حبیبی مظاهری، «اسماعیل بن جعفر»، ص۶۴۸.</ref> تولد او در سال‌های اولیه قرن دوم تخمین زده شده است.<ref>حبیبی مظاهری، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ص۶۴۸.</ref><br>
اسماعیل فرزند [[امام صادق(ع)]] و [[فاطمه‌ دختر حسین بن علی بن حسین(ع)|فاطمه نوه امام سجاد(ع)]] است.<ref> شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۰۹.</ref> تاریخ‌ تولد وی در منابع تاریخی ذکر نشده است. با این حال با استناد به تولد [[امام کاظم(ع)]] در سال [[سال ۱۲۷ هجری قمری|۱۲۷ق]]<ref>طبری، دلائل الامامه، ۱۴۰۳ق، ص۳۰۳.</ref> یا [[سال ۱۲۸ هجری قمری|۱۲۸ق]]<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶.</ref> و اختلاف ۲۵ سال میان امام کاظم(ع) و اسماعیل،<ref> ابوحاتم رازی، الزینه، ص۲۸۸ به‌نقل از حبیبی مظاهری، «اسماعیل بن جعفر»، ص۶۴۸.</ref> تولد او در سال‌های اولیه قرن دوم تخمین زده شده است.<ref>حبیبی مظاهری، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ص۶۴۸.</ref><br>
[[علی بن محمد علوی عمری]] سال فوت اسماعیل را [[سال ۱۳۸ هجری قمری|۱۳۸ق]] گزارش داده.<ref>عمری‌، المجدی‌، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص‌۱۰۰.</ref> در حالی که طبری، نویسنده [[تاریخ طبری (کتاب)|تاریخ طبری]] از زنده بودن او در [[سال ۱۴۰ هجری قمری|۱۴۰ق]] خبر داده است.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۵۲۴.</ref> سال‌های [[سال ۱۴۳ هجری قمری|۱۴۳]]<ref>زرکلی، الاعلام، ۱۹۸۰م، ج۱، ص۳۱۱.</ref> و [[سال ۱۴۵ هجری قمری|۱۴۵ق]]<ref>سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ج۷، ص۲۹۶.</ref> به‌عنوان سالهای مرگ اسماعیل آمده است.<br>
[[علی بن محمد علوی عمری]] سال فوت اسماعیل را [[سال ۱۳۸ هجری قمری|۱۳۸ق]] گزارش داده.<ref>عمری‌، المجدی‌، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص‌۱۰۰.</ref> در حالی که طبری، نویسنده [[تاریخ طبری (کتاب)|تاریخ طبری]] از زنده بودن او در [[سال ۱۴۰ هجری قمری|۱۴۰ق]] خبر داده است.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۵۲۴.</ref> سال‌های [[سال ۱۴۳ هجری قمری|۱۴۳]]<ref>زرکلی، الاعلام، ۱۹۸۰م، ج۱، ص۳۱۱.</ref> و [[سال ۱۴۵ هجری قمری|۱۴۵ق]]<ref>سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ج۷، ص۲۹۶.</ref> به‌عنوان سال‌های مرگ اسماعیل آمده است.<br>
نسل اسماعیل از طریق فرزندانش [[محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق|محمد]] و [[علی بن اسماعیل بن جعفر الصادق|علی]] ادامه یافت.<ref>فخر رازی، الشجره المبارکه، ۱۴۰۹ق، ص۱۰۱.</ref> محمد دو فرزند به نام‌های اسماعیل ثانی و جعفر اکبر داشت<ref>فخر رازی، الشجره المبارکه، ص۱۰۱.</ref> و نسل علی بن اسماعیل نیز از فرزندی به نام محمد باقی ماند.<ref>فخر رازی، الشجره المبارکه، ۱۴۰۹ق، ص۱۰۳.</ref><br>
نسل اسماعیل از طریق فرزندانش [[محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق|محمد]] و [[علی بن اسماعیل بن جعفر الصادق|علی]] ادامه یافت.<ref>فخر رازی، الشجره المبارکه، ۱۴۰۹ق، ص۱۰۱.</ref> محمد دو فرزند به نام‌های اسماعیل ثانی و جعفر اکبر داشت<ref>فخر رازی، الشجره المبارکه، ص۱۰۱.</ref> و نسل علی بن اسماعیل نیز از فرزندی به نام محمد باقی ماند.<ref>فخر رازی، الشجره المبارکه، ۱۴۰۹ق، ص۱۰۳.</ref><br>
نوادگان اسماعیل در سرزمین‌هایی چون [[خراسان]]، [[نیشابور]]، [[سامراء]]<ref> بخاری، سر السلسلة العلویه، ۱۴۱۳ق، ص۳۶.</ref> [[دمشق]]،<ref>حموی، معجم‌البلدان، ۱۹۹۵م، ج۲، ص۴۶۹.</ref> [[مصر]]،<ref> حموی، معجم‌البلدان، ۱۹۹۵م، ج۵، ص۱۴۲.</ref> [[اهواز]]، [[کوفه]]، [[بغداد]]،<ref> علوی، المجدی، ۱۴۰۹ق، ص۱۰۳.</ref> [[یمن]]،<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۰ق، ج۲۰، ص۳۷.</ref> [[صور]]،<ref> ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۰ق، ج۳۰، ص۳۰۹.</ref> [[حلب]]<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۰ق، ج۱۲، ص۴۰.</ref> و [[قم]]<ref> نگاه کنید به نوری، خاتمة المستدرک، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۸۵.</ref> می‌زیستند.
نوادگان اسماعیل در سرزمین‌هایی چون [[خراسان]]، [[نیشابور]]، [[سامراء]]<ref> بخاری، سر السلسلة العلویه، ۱۴۱۳ق، ص۳۶.</ref> [[دمشق]]،<ref>حموی، معجم‌البلدان، ۱۹۹۵م، ج۲، ص۴۶۹.</ref> [[مصر]]،<ref> حموی، معجم‌البلدان، ۱۹۹۵م، ج۵، ص۱۴۲.</ref> [[اهواز]]، [[کوفه]]، [[بغداد]]،<ref> علوی، المجدی، ۱۴۰۹ق، ص۱۰۳.</ref> [[یمن]]،<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۰ق، ج۲۰، ص۳۷.</ref> [[صور]]،<ref> ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۰ق، ج۳۰، ص۳۰۹.</ref> [[حلب]]<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۰ق، ج۱۲، ص۴۰.</ref> و [[قم]]<ref> نگاه کنید به نوری، خاتمة المستدرک، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۸۵.</ref> می‌زیستند.
خط ۳۴: خط ۳۴:
به گفته [[سید ابوالقاسم خوئی|آیت‌الله خویی]] رجالی شیعه (۱۲۷۸-۱۳۷۱ش) درباره اعتبار شخصیت اسماعیل دو دسته روایات وجود دارد. از برخی از روایات مدح او و از برخی دیگر ذمش برداشت می‌شود.<ref>نگاه کنید به خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۲۴-۱۲۷.</ref> بر اساس روایاتی که از آنها ذم اسماعیل‌ برداشت شده او با [[غالیان‌]] همچون [[مفضل بن عمر|مفضل بن عُمَر]] و [[بسام صیرفی|بَسّام صیرَفی]] ارتباط داشت و [[امام صادق(ع)]] از این‌ روابط ناخشنود بود.<ref> کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۴۵؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۲۵.</ref> همچنین او به محافلی‌ رفت‌وآمد داشت که‌ باعث‌ می‌شد در صلاحیت‌های اخلاقی‌ وی تردید شود.<ref> برای نمونه نگاه کنید به صدوق، کمال‌الدین‌، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۷۰.</ref> آیت‌الله خویی روایات ذم را دارای ضعف سندی و دلالی دانسته و روایات مدح را ترجیح داده است از این‌رو اسماعیل را شخصی جلیل و مورد عطوفت پدرش معرفی کرده است.<ref> خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۲۷.</ref><br>
به گفته [[سید ابوالقاسم خوئی|آیت‌الله خویی]] رجالی شیعه (۱۲۷۸-۱۳۷۱ش) درباره اعتبار شخصیت اسماعیل دو دسته روایات وجود دارد. از برخی از روایات مدح او و از برخی دیگر ذمش برداشت می‌شود.<ref>نگاه کنید به خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۲۴-۱۲۷.</ref> بر اساس روایاتی که از آنها ذم اسماعیل‌ برداشت شده او با [[غالیان‌]] همچون [[مفضل بن عمر|مفضل بن عُمَر]] و [[بسام صیرفی|بَسّام صیرَفی]] ارتباط داشت و [[امام صادق(ع)]] از این‌ روابط ناخشنود بود.<ref> کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۴۵؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۲۵.</ref> همچنین او به محافلی‌ رفت‌وآمد داشت که‌ باعث‌ می‌شد در صلاحیت‌های اخلاقی‌ وی تردید شود.<ref> برای نمونه نگاه کنید به صدوق، کمال‌الدین‌، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۷۰.</ref> آیت‌الله خویی روایات ذم را دارای ضعف سندی و دلالی دانسته و روایات مدح را ترجیح داده است از این‌رو اسماعیل را شخصی جلیل و مورد عطوفت پدرش معرفی کرده است.<ref> خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۲۷.</ref><br>
برخی به ارتباط اسماعیل‌ با [[خطابیه‌]] و نقش‌ آنها در شکل‌گیری‌ [[اسماعیلیه|فرقه اسماعیلیه‌]] اشاره کرده‌اند. به گفته اینان [[ابوالخطاب]] و اسماعیل‌ در زمان‌ حیات‌ [[امام صادق علیه‌السلام|امام‌ صادق‌(ع‌)]]، به کمک یکدیگر، عقایدی را پایه‌گذاری کردند که‌ اساس‌ [[اسماعیلیه]] شد<ref> لویس‌، The Origins of Isma'ilism، ص۴۲ به‌نقل از حبیبی مظاهری، «اسماعیل بن جعفر»، ج۹، ص۶۵۰.</ref> گفته شده دلیلی بر این ادعا وجود ندارد.<ref> حبیبی مظاهری، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ۶۵۰.</ref> ماسینیون‌، اسلام‌شناس فرانسوی نیز ابوالخطاب‌ را پدر معنوی اسماعیل می‌داند.<ref> نگاه کنید به بدوی‌، شخصیات قلقة، ص۱۹ به‌نقل از حبیبی مظاهری، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ص۶۴۹.</ref> البته [[قاضی نعمان مغربی|قاضی نعمان]] فقیه اسماعیلیه (۲۸۳-۳۶۳ق) نقشی برای ابوالخطاب در شکل‌گیری اسماعیلیه قائل نیست و او را بدعت‌گذار و مورد لعن امام صادق(ع) می‌داند.<ref> قاضی نعمان، دعائم الاسلام، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۴۹-۵۰.</ref>
برخی به ارتباط اسماعیل‌ با [[خطابیه‌]] و نقش‌ آنها در شکل‌گیری‌ [[اسماعیلیه|فرقه اسماعیلیه‌]] اشاره کرده‌اند. به گفته اینان [[ابوالخطاب]] و اسماعیل‌ در زمان‌ حیات‌ [[امام صادق علیه‌السلام|امام‌ صادق‌(ع‌)]]، به کمک یکدیگر، عقایدی را پایه‌گذاری کردند که‌ اساس‌ [[اسماعیلیه]] شد<ref> لویس‌، The Origins of Isma'ilism، ص۴۲ به‌نقل از حبیبی مظاهری، «اسماعیل بن جعفر»، ج۹، ص۶۵۰.</ref> گفته شده دلیلی بر این ادعا وجود ندارد.<ref> حبیبی مظاهری، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ۶۵۰.</ref> ماسینیون‌، اسلام‌شناس فرانسوی نیز ابوالخطاب‌ را پدر معنوی اسماعیل می‌داند.<ref> نگاه کنید به بدوی‌، شخصیات قلقة، ص۱۹ به‌نقل از حبیبی مظاهری، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ص۶۴۹.</ref> البته [[قاضی نعمان مغربی|قاضی نعمان]] فقیه اسماعیلیه (۲۸۳-۳۶۳ق) نقشی برای ابوالخطاب در شکل‌گیری اسماعیلیه قائل نیست و او را بدعت‌گذار و مورد لعن امام صادق(ع) می‌داند.<ref> قاضی نعمان، دعائم الاسلام، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۴۹-۵۰.</ref>
===ارتباط با خلفای بنی‌عباس===
===ارتباط با منصور عباسی===
اسماعیل بنا به گزارش برخی منابع تاریخی، حداقل در دو مورد، تصمیم افراد علیه [[بنی‌عباس|خلفای عباسی]] را به آنان گزارش داده است:
محمد بن جریر طبری تاریخ‌نگار قرن سوم قمری نقل کرده است که در [[سال ۱۴۰ هجری قمری|۱۴۰ق]]، [[منصور عباسی]] برای [[حج]] به [[مکه]] رفته بود، تعدادی از [[علویان]] مانند [[محمد بن عبدالله بن حسن|محمد نفس زکیه]] و [[ابراهیم بن عبدالله|ابراهیم]]، فرزندان [[عبدالله بن حسن مثنی|عبدالله محض]] و جمعی از خراسانیان هوادارش نیز در مکه اجتماع کردند. بعضی از آنان تصمیم گرفتند منصور را [[ترور]] کنند ولی محمد مخالفت کرد. این تصمیم را اسماعیل به اطلاع منصور رساند و او عبدالله را بازداشت کرد و فرزندانش را از او خواست، ولی عبدالله خودداری کرد و به زندان افتاد و اموالش فروخته شد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۵۲۴.</ref>
#اولین مورد [[سال ۱۳۴ هجری قمری|سال ۱۳۴ق]] درباره بسام بن ابراهیم رخ داد. بسام که اهل [[خراسان بزرگ|خراسان]] بود، با [[ابومسلم خراسانی|ابومسلم]] در سرنگونی [[بنی‌امیه|اُمویان]] همکاری داشت ولی در آن سال علیه او و [[سفاح عباسی|سفاح]]، خلیفه عباسی شورید و به [[مکه]] گریخت.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۸۷۹م، ج۶، ص۱۱۳.</ref> در آنجا وی به [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] نامه نوشت که او را کمک کند و در مقابل، او نیز خراسانیان را به حضرت صادق دعوت کرده و از آنان برایش بیعت میگیرد. جعفر بن محمد که بیمناک بود آن نامه توطئه سفاح برای محک زدن او باشد، نامه را به سفاح داد. خلیفه از او تشکر کرد و از او خواست که با بسام وعده ملاقات بگذارد. در زمان دیدار، اسماعیل همراه ابوغسان، مامور سفاح حاضر شد. بسام دستگیر شد و سپس به قتل رسید.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۱۷۱.</ref>
#همچنین در [[سال ۱۴۰ هجری قمری|۱۴۰ق]] که [[منصور عباسی]] برای [[حج]] به [[مکه]] رفته بود، تعدادی از [[علویان]] مانند [[محمد بن عبدالله بن حسن|محمد نفس زکیه]] و [[ابراهیم بن عبدالله|ابراهیم]]، فرزندان [[عبدالله بن حسن مثنی|عبدالله محض]] و جمعی از خراسانیان هوادارش نیز در مکه اجتماع کردند. بعضی از آنان تصمیم گرفتند منصور را ترور کنند ولی محمد مخالفت کرد. این تصمیم را اسماعیل به اطلاع منصور رساند و او عبدالله را بازداشت کرد و فرزندانش را از او خواست، ولی عبدالله خودداری کرد و به زندان افتاد و اموالش فروخته شد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۵۲۴.</ref>


==ادعای امامت اسماعیل==
==ادعای امامت اسماعیل==