Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۱۳۸
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←پیوند به بیرون) |
جز (←جایگاه) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==جایگاه== | ==جایگاه== | ||
روح، واژهای قرآنی، حدیثی و کلامی دانسته شده و در [[قرآن]] و [[تفسیر قرآن|تفاسیر]]، [[حدیث|احادیث]] و [[کلام اسلامی|علم کلام]] از آن سخن گفته شده است.<ref>نگاه کنید به: شفیعی، «روح»، ص۴۱۴-۴۲۰؛ هادیان، «روح؛ در کلام»، ص۴۲۰-۴۲۲.</ref> | روح، واژهای قرآنی، حدیثی و کلامی دانسته شده و در [[قرآن]] و [[تفسیر قرآن|تفاسیر]]، [[حدیث|احادیث]] و [[کلام اسلامی|علم کلام]] از آن سخن گفته شده است.<ref>نگاه کنید به: شفیعی، «روح»، ص۴۱۴-۴۲۰؛ هادیان، «روح؛ در کلام»، ص۴۲۰-۴۲۲.</ref> به گفته برخی مفسران، در [[آیه|آیات قرآن]] ۲۱ مرتبه<ref>برای نمونه نگاه کنید به: سوره اسراء، آیه ۸۵؛ سوره نساء، آیه ۱۷۱؛ سوره حجر، آیه ۲۹؛ سوره ص، آیه ۷۲؛ سوره سجده، آیه ۹؛ سوره نبأ، آیه ۳۸.</ref> از روح سخن گفته شده است.<ref>صادقی تهرانی، ترجمان فرقان، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۱۶۱؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۵، ص۱۱۲؛ قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۱۳۱.</ref> آیه ۸۵ سوره اسراء معروف به [[آیه روح]] «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي...؛ و از تو درباره روح میپرسند بگو: روح از امر پروردگار من است» مهمترین آیهای است که بیشتر مفسران در بحث از روح به معنای روح انسانی، به آن استناد کردهاند.<ref>شفیعی، «روح»، ص۴۱۶.</ref> | ||
به گفته | به گفته برخی از محققان فلسفه، اهمیت و ارزش روح به بهترین وجه در قرآن مطرح شده و [[آیه|آیاتی]] که درباره آن نازل شده، مطالبی ارائه کرده است که عقل بشر به تنهایی به آنها نمیرسید.<ref>معلمی، نفس و روح در فلسفه اسلامی و آیات و روایات، ۱۳۹۶ش، ص۵۹.</ref> به تبع آیات، تفاسیر نیز به بحث درباره روح در ذیل آیات مرتبط پرداختهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۶۷۴و۶۷۵؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۳۹۱-۴۰۵؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۹۵-۲۰۰؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۲۵۰-۲۶۹.</ref> در منابع روایی، ابواب و بخشهایی به بحث درباره روح و مباحث مرتبط با آن اختصاص یافته است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۳۳ و ۱۳۴، ۲۷۳ و ۲۷۴؛ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۴۴۵-۴۶۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۸، ص۱-۱۵۰.</ref> | ||
گفته شده متکلمان متقدم مسلمان، اعم از [[شیعه]] و [[معتزله]] و [[اشاعره]]، در مباحث خود بخش مستقلی به روح اختصاص ندادهاند؛ بلکه در ذیل بحث از حیات و حقیقت انسان درباره آن سخن گفتهاند؛ اما بحث از روح، در آثار متکلمانی چون [[امام محمد غزالی|غزالی]]، [[فخررازی]]، [[خواجه نصیرالدین طوسی]]، [[علامه حلی]] اهمیت بیشتری یافت و فصلها و حتی رسالههای مستقلی درباره آن نگاشته شد.<ref>نگاه کنید به: هادیان، «روح؛ در کلام»، ص۴۲۰.</ref> به گفته [[سید محمد خامنهای]]، استاد فلسفه اسلامی و رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا، در [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] بیشتر از [[نفس]] بحث شده و روح جای چندانی در فلسفه ندارد و باب مخصوصی نیز به آن اختصاص داده نشده است.<ref>خامنهای، روح و نفس، ۱۳۸۷ش، ص۸۲-۸۹.</ref> | گفته شده متکلمان متقدم مسلمان، اعم از [[شیعه]] و [[معتزله]] و [[اشاعره]]، در مباحث خود بخش مستقلی به روح اختصاص ندادهاند؛ بلکه در ذیل بحث از حیات و حقیقت انسان درباره آن سخن گفتهاند؛ اما بحث از روح، در آثار متکلمانی چون [[امام محمد غزالی|غزالی]]، [[فخررازی]]، [[خواجه نصیرالدین طوسی]]، [[علامه حلی]] اهمیت بیشتری یافت و فصلها و حتی رسالههای مستقلی درباره آن نگاشته شد.<ref>نگاه کنید به: هادیان، «روح؛ در کلام»، ص۴۲۰.</ref> به گفته [[سید محمد خامنهای]]، استاد فلسفه اسلامی و رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا، در [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] بیشتر از [[نفس]] بحث شده و روح جای چندانی در فلسفه ندارد و باب مخصوصی نیز به آن اختصاص داده نشده است.<ref>خامنهای، روح و نفس، ۱۳۸۷ش، ص۸۲-۸۹.</ref> |