بحث کاربر:Ebrahim.salehi/صفحه تمرین
- در عبارت زیر به طرفین اختلاف اشاره شود تا وزن دیدگاهها روشن شود. حداقل بگوییم چه کسانی قائلند وی همان جندب الخیر است.
- در اینکه آیا جندب الخیر که در کتاب اختصاص نامش ذکر شده، جندب بن عبدالله ازدی است یا جندب بن عبدالله بجلی، اختلاف نظر وجود دارد.
- تیتر و عنوان هر بخش باید نماینده و فشرده همان بخش باشد. از این رو عنوان زندگینامه برای بخش دوم مناسب نیست.
- عناوین اصلی مداخل لینک میشود. برای نمونه محمد بن اسماعیل بخاری لینک میشود نه بخاری به تنهایی.
- اگر متن زیر همهاش درباره عبدالله بن مغیره است باید خلاصه شود و مابقی آن به صفحه عبدالله بن مغیره انتقال یابد.
- عبدالله بن مغیره یکی از موالی جندب است که رجالشناسان او را توثیق کرده و دارای جلالت و ورع دانستهاند.[۲۳] در صحیح بخاری هجده حدیث، در مشکاة سه حدیث و در مسند احمد حنبل هجده حدیث از وی نقل شده است.[۲۴] احادیث وی نزد اهل کوفه و بصره مطرح بود[۲۵] و شماری از راویان بصره همچون حسن بصری، بکربن عبدالله، یونسبن جبیر باهلی و صفوانبن محرز و همچنین برخی از راویان کوفه همچون عبدالملک بن عمیر، أسود بن قیس و سلمة بن کهیل[۲۶] و برخی از راویان شام همانندشهر بن حوشب از جندب روایت نقل کردهاند.[۲۷]--کمیل شمسالدینی مطلق (بحث) ۱۲ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۳۴ (UTC)
با سلام و احترام و تشکر بابت نوشتن مدخل
- بیشتر منابع بین ذوالخویصره تمیمی و یمانی تفکیک کرده اند و دومی را بول کننده در مسجد دانسته اند. اینکه در بخش اول گفته نمیری که شاذ است مقدم بر قول معروف شود ابهامات را در بخش های بعدی بیشتر می کند
- خلط عجیبی بین این فرد و ذوالثدیه شده و در جای جای مقاله این دو نام به جای یکدیگر به کار رفته است و مقاله نتوانسته به خوبی بین این دو شخص تفکیک کند به همین جهت خواننده را سردرگم می کند.
- بخشی با عنوان «جستجو در پی جسد ذوالثدیه» با فرض اینکه حرقوص و ذوالثدیه دو شخص متفاوت هستند، اضافه و ابهام برانگیز است؛ چنانکه بخش های «عایشه و لعنت عمروعاص» و «سجده شکر امام علی(ع)» مربوط به ذوالثدیه است و نباید در این مدخل بیاید
- عبارت: (به گفته دمیری، حرقوص سعدی که به ذوالخویصره تمیمی معروف بود، همان کسی است که در مسجد بول کرد.[۱۸] هر چند برخی گزارش کردهاند: ذوالخویصره یمانی در مسجد بول کرد، نه ذوالخویصره تمیمی.[۱۹]) قول معروف را مقدم کنید
- پیش فرض در این مقاله یکی نبودن این شخص با ذوالثدیه است. بنابراین نباید او را با نام ذوالثدیه عنوان کرد هرچند قولی وجود داشته باشد که او را ملقب ذوالثدیه کرده باشد.
- عباراتی چون: (ذوالثدیه از جمله خوارج بود که پیامبر(ص) هنگام معرفی مارقین فرمودند: به زودی قومی از میان شما قرآن را میخوانند که از گردن[حنجره] آنها تجاوز نمیکند. آنها اصحاب ذوالثدیه هستند. کسانی که از دین خارج میشوند همانگونه که تیر از کمان خارج میشود.[۱۱]) و (ابن مغازلی(۴۸۳ق) نیز با تمسک به حدیث پیامبر(ص)، ذوالثدیه را شیطان ردهه یا راعی الخیل معرفی کرده است.[۲۰] ذوالثدیه شیطان ردهه بود که توسط مردی از قبیله بجیله بنام اشهب یا ابن اشهب تحقیر شد.[۲۱]) جایشان اینجا نیست و باید در مدخل ذوالثدیه به آن پرداخته شود.
- بخش های «لعن پیامبر(ص)» و «بشارت های پیامبر(ص)» علاوه بر آنکه بسیار کم است و قابلیت بخش شدن را ندارد، ناظر به ذوالثدیه هست و نباید در این بخش بدین صورت بیاید.
- عبارت: (مخدج، ذی الثدیة، ذی الثندوة، سفعة الشیطان، شیطان الردهة، شیطان الوهدة.[۱۷]) آیا این منبع نیز قائل وجود دو شخص است یا هردو را یکی دانسته؟؟ یعنی یک شخص با نام ذوالخویصره که به او ذوالثدیه می گویند و شخص دیگری که به این لقب نیز خوانده شده است؟
- عبارت: (ذوالخویصره در سال ۱۷ هجری در ایام خلافت عمربن خطاب، پس از شکست هرمزان در نبرد، بازار اهواز را فتح میکند) طبری در فتح اهواز از حرقوص بن زهیر نام برده است نه از ذوالخویصره! آیا از عبارت طبری می شود نتیجه گرفت که حرقوصی که اهواز را فتح کرد همان ذوالخویصره هست؟ این ابهام در پارگراف بعدی نیز وارد است
- لطفا نکات را در کنار نکاتی که در صفحه بحث ذوالثدیه نوشته شده است، ملاحظه بفرمایید.