بحث:فارابی
ظاهر
آخرین نظر: دیروز در ۰۹:۴۶ توسط Mahdi1382
- سلام وادب وخدا قوت...(فارابی را معتقد به وحدت دین و فلسفه دانستهاند. از نظر او، انسان دارای دو قوۀ عاقله و متخیّله است. قوه عاقله به فلسفه تعلق دارد و قوه متخیله به دین. فیلسوف از راه قوه عاقله و پیامبر از راه قوه متخیله به حقیقت مطلق میرسد. هرچند شیوههای رسیدن به حقیقت متفاوتند، ولی هدف یکی است. گفته میشود نوآوری فارابی در پیوند میان دین و فلسفه در روش اوست که از راه توصیف عقل و قوای نفس است.فارابی بر این باور بود که اگر دین تابع فلسفه حقیقی و یقینی باشد، دین صحیح و اگر تابع فلسفه ظنی و غیرحقیقی باشد، دین فاسد خواهد بود)به نظرم این سه گزاره هم مبهم است و هم شاید شبهه برانگیز برای مخاطب ناآشنا. قوه متخیله چیست که راه به حقیقت رسیدن پیامبران است؟ فلسفه ظنی و غیر حقیقی چیست؟ دین فاسد؟ پیامبران به فلسفه کار ندارند؟--Mahdi1382 (بحث) ۲۱ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۴۶ (+0330)
- (از نظر او، همه پیامبران، فیلسوف بودند؛ پیامبران، به لحاظ آنچه از عقل فعال به قوه متخلیهشان افاضه میشود، پیامبر و به لحاظ آنچه از عقل فعال به عقل منفعلشان افاضه میشود، فیلسوف نامیده میشوند )به نظر می رسد عبارت مبهم و سنگین است اگر امکان تقریر روانترش باشه بهتره. بالاخره پیامبران فیلسوفند یا نه؟ چون این گزاره هم در مدخل آمده است:(فیلسوف از راه قوه عاقله و پیامبر از راه قوه متخیله به حقیقت مطلق میرسد)--Mahdi1382 (بحث) ۲۱ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۴۶ (+0330)