بحث:شرور طبیعی
سلام
@Bazeli:
با تشکر از نویسنده محترم:
- مباحثی که در مدخل آمده عموماً با همه اقسام شر و یا به عبارتی دیگر، با خود مسئله شر بما هو شر هم مطابقت دارد و نه صرفاً شرور طبیعی. بهنظرم یا اسم مدخل از «شرور طبیعی» به «مسئله شر» تغییر یابد و یا مطالب مدخل جوری تنظیم گردد که فقط مرتبط با شرور طبیعی باشد که در این حالت، مدخل خلاصهتر نیز میگردد.
- بهنظرم اصل تفکیک انواع شرور و نوشتن مداخل جداگانه برای هر کدام، وجهی ندارد. اینجوری اگر باشد باید شرور روانشناختی را هم نوشت.
باتشکر
حمزه احمدی (بحث) ۲۸ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۰۱ (+0330)
- با سلام و تشکر
- همانطور که مستحضرید عمده مباحث مسئله شر مربوط به همین شرور طبیعی است و بسیاری از پاسخهایی هم که به شرور داده شده، مربوط به شرور طبیعی است! لذا درسته این مباحث در مسئله شر هم مطرح میشود؛ ولی جای این مباحث همینجاست و این مباحث دقیقا مربوط به شرور طبیعی است نه اصل مسئله شر؛ ولی در مدخل مسئله شر نیز به صورت خلاصهتر باید ذکر شود.
مسئله شر مدخل مستقل و مادر است و در حال آمادهسازی است.
- هرچند که تفکیک انواع شرور دستور از بالاست؛ ولی بنده برخلاف شما با آن موافقم به ویژه با حساسیتها و مبتلابه بودن مسئله شر و شرور؛ درباره شرور روانشناختی هم با حاج آقای حقانی مشورت کنید. با تشکر--رضا باذلی (بحث) ۲۹ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۳ (+0330)
با عرض سلام و خسته نباشید
در تقسیم شرور به سه دسته، ظاهرا در مثال های مطرح شده بایست تجدیدنظر شود. سیل را در دو دسته و زلزله را هم در دو دسته ذکر فرموده اید. (بلایای طبیعی که ناشی از دستکاری طبیعت توسط انسان است، که همان سیل است که به خاطر بریدن درختان و آسفالت کردن زمین ها و.... ایجاد می شود).
شر طبیعی محض شاید وجود ندارد (کما قاله الفلاسفة) که این مشکل در تقسیم بندی ایجاد شده است. شاید بهتر باشد برای شرور طبیعی قابل کنترل و مهارت، به مریضی مثال بزنید و برای شرور طبیعی ناشی از کوتاهیهای انسان به معلولیت هایی که پدر و مادر در آن مقصرند.
شرمنده بابت تصدیع --R.andalibi (بحث) ۲۹ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۳ (+0330)
- سلام و ادب و خدا قوت...(ازاینرو، شر نیازی به آفریننده ندارد؛ زیرا آفرینش مخصوص وجود و هستی است. اگر چیزی شر نامیده میشود از آن جهت است که مستلزم نیستی است. برای مثال نابینایی و مرگ به جهت اینکه از سنخ نیستیاند، شر شمرده میشوند؛ نابینایی نبود بینایی و مرگ از دست دادن حیات است) براین اساس مرگ به عنوان شر نیاز به آفریننده ندارد در حالی که در متون دینی مرگ نیز مخلوق دانسته شده است ...الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلً...سوره ملک آیه ۲ علامه طباطبایی هم دراین باره گفته است:(لكن الموت على ما يظهر من تعليم القرآن انتقال من نشأة من نشآت الحياة إلى نشأة أخرى كما تقدم استفادة ذلك من قوله تعالى : « نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ ـ إلى قوله ـ فِي ما لا تَعْلَمُونَ » الواقعة : ٦١ ، فلا مانع من تعلق الخلق بالموت كالحياة.
على أنه لو أخذ عدميا كما عند العرف فهو عدم ملكة الحياة وله حظ من الوجود يصحح تعلق الخلق به كالعمى من البصر والظلمة من النور.)ج۱۹، ص۳۴۲.در نتیجه اگر شبههای در ذهن شکل بگیرد باید پاسخی داده بشود و یا این که مرگ نباید مصداق امر عدمی محسوب بشود.و یا تعبیر این که مرگ از سنخ نیستی است اصلاح بشود الامر الیکم. Mahdi1382 (بحث) ۳۱ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۵۹ (+0330)
- ( از سوی دیگر، خیرها و خوبیهای جهان از این شرور بسیار بیشتر است. ازاینرو، رها کردن خیر بسیار به جهت پدیدنیامدن شر اندک، خلاف حکمت و نقض غرض است؛ از دیگر سو، همین شرور اندک نیز فوائد و آثار بسیاری دارند...) به نظر میرسد این جمله معروف ملاصدرا جاش همین جاست(ترک خیر کثیر به خاطر شرقلیل، خود شرّ کثیر است.)
(القسم الثاني و هو الذي فيه خير كثير يلزمه شر قليلفيجب وجود هذا القسم أيضا منه لأن تركه لأجل شره القليل ترك الخير الكثير و ترك الخير الكثير شر كثير فلم يجز تركه فيجب إيجاده عن فاعل الخيرات و مبدإ الكمالات) اسفار، ج۷، ص۶۹. الامر الیکم. Mahdi1382 (بحث) ۳۱ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۰۹ (+0330)