احمد بن حسن مادرانی

از ویکی شیعه

احمد بن حسن مادرانی، شخصیتی مبهم که در نیمه دوم قرن سوم قمری می‌زیسته است. وی در برخی از منابع، شیعه با نفوذی معرفی شده است. او نخست، کاتب اذکوتکین (فرماندار ترک‌تبار ری) بود و سپس یکی از مروّجان شیعه امامیه در ری شد. عبدالرحمان بن ابی حاتم رازی کتابی در فضایل اهل بیت(ع) برای او نگاشت.

در پاره‌ای از منابع از ارتباط وی با وکلای امام زمان(عج)، و صدور توقیعی از ناحیه امام دوازدهم برای او یاد شده است.

زندگینامه

درباره احمد بن حسن آگاهی بسیار اندکی در دست است و حتی از سال تولد و مرگ او نیز چیزی دانسته نیست. از برخی روایات برمی‌آید که کنیه وی ابوالحسن بوده است.[۱] نسبت او عموماً به دو گونه ثبت شده است: ماذرایی و مادرانی (ماذرانی). شکل‌های ماردانی و ماورایی [۲] تغییر شکل دادهٔ همان دو کلمه هستند.

«مادرایی» منسوب به مادریا، روستایی در نزدیکی بصره یا واسط است که گروهی نیز به آنجا منسوب‌اند؛[۳] اما «مادرانی» (ماذرانی) منسوب به ناحیه‌ای است معروف به ماذران که ظاهرا قلعه‌ای بوده[۴] در حدود کرمانشاه بر سر راه نهاوند، در نزدیکی همدان، صحنه و دینور.[۵] ابودلف نیز در سفرنامه دوم خود از آنجا نام برده است.[۶]

از آنجا که در منابع از اقامت احمد بن حسن در کرمانشاه، دست‌کم برای مدتی یاد شده[۷]و با توجه به اقامت و فعالیت‌های او در مناطق جبال،[۸] می‌توان انتساب او را به مادران کرمانشاه درست‌تر دانست.

کاتب اذکوتکین

منشأ شهرت احمد در کهن‌ترین مآخذ، روایت طبری است که بر اساس آن، در سال ۲۷۶ ق مادرانی کاتب اذکوتکین[۹] به الموفق عباسی نوشته بود که به ناحیه جبال آید و مبلغ هنگفتی از آنجا برگیرد، ولی الموفق چون از آن اموال چیزی نیافت، به اصفهان در پی احمد بن عبدالعزیز ابی دلف تاخت. [۱۰]

حکومت عباسیان در بغداد در این زمان به سبب نزاع‌های داخلی و به‌ویژه شورش زنگیان به سرکردگی صاحب الزنج در سراشیب ضعف و ناتوانی افتاد و به ناچار ترجیح می‌دادند تا در سرکوب دیگر مخالفان جدی خلافت، با حکام محلی ایران کنار آیند. دو حکومت محلی مهم اینک در دو نقطه ایران بر پا بود.

در سال ۲۵۰ هجری قمری، حسن بن یزید علوی حکومت علویان طبرستان را پایه ریزی کرد و صفاریان نیز بر نقاط شرقی ایران چیره شده بودند. منطقه جبال و خصوصا ری، بارها از اواسط سده ۳ قمری میان لشکریان حکومت‌های گوناگون دست به دست می‌شد.[۱۱]

تا سال ۲۷۲ قمری، ری در دست حکمرانان منصوب از سوی بغداد بود و در ۲۷۱ خلیفه عباسی المعتمد (۲۵۶-۲۷۹ق) پس از سرکوب شورشیان زنگیان که به پایمردی برادرش الموفق انجام یافت. عمرو بن لیث صفاری را از حکومت خراسان عزل کزد و آن را به محمد بن طاهر سپرد و محمد نیز رافع بن هرثمه را به جانشینی خویش گماشت.[۱۲]

حضور در قم و ری

در اواسط جمادی الاول ۲۷۲ق محمد بن یزید، جانشین حسن بن یزید، به تصرف ری کوشید. اما از اذکوتکین که به دستور خلیفه روی به ری نهاده بود، شکست خورد.[۱۳] اذکوتکین و پدرش اساتکین، هر دو از عمال (دست نشاندگان) ترک عباسی بودند.[۱۴]

اذکوتکین فاتحانه وارد ری شد و از اهالی آنجا مالی هنگفت ستاند و کارگزاران خود را به اطراف ری فرستاد.[۱۵]

در غالب منابع احمد بن حسن را کاتب اذکوتکین شمرده‌اند و چندان بعید نیست که وی از سوی اذکوتکین، بر ری یا قم حکومت داشته باشد؛ گرچه جزئیات برخی روایات مربوط به حضور احمد در ری یا قم چندان قابل اعتماد نیست، مانند این روایت قمی[۱۶]که از تسلط اذکوتکین و مادرانی در خلافت معتز (۲۵۱-۲۵۵ق)، در ۲۹۱ق و تخریب باروی شهر قم یاد کرده است، چنانکه ملاحظه می‌شود ناپذیرفتنی می‌نماید.

اما بنا بر روایتی که ابن اثیر نقل کرده[۱۷]، در ۲۸۶ق اذکوتکین، احمد بن عبدالعزیز بن ابی دلف را شکست داد و بر قم غلبه یافت و شاید روایت قمی، گزارش مغلوطی از همین واقعه باشد.

گزارش ابن اثیر از حوادث سال ۲۵۷ ق[۱۸] حاکی از آن است که در این ایام رافع بن هرثمه، در نواحی دیلمان با محمد بن زید در تعقیب و گریز بود و تا ۲۷۸ق که الموفق درگذشت[۱۹] در ری اقامت داشت و حتی ابن اسفندیار از اقامت او در ری تا آغاز خلافت المعتضد (۲۸۰ق ۸۹۳) یاد کرده است[۲۰]

از این رو نامه نگاری احمد بن حسن -به روایت طبری- با الموفق عباسی در ۲۷۶ق دربارۀ اموال بسیار در آن منطقه با وجود رافع بن هرثمه که از سوی خلیفه بر مناطق جبال می‌تاخت. چه دلیلی داشته است؟

رواج تشیع

روایتی از یاقوت حموی [۲۱] در دست است که بنا بر آن، اهالی ری اهل سنت بودند تا آنکه در ۲۵۷ق در ایام خلافت المعتمد، احمد بن حسن مادرانی بر آنجا غلبه یافت و تشیع آشکار شد و به شیعیان نزدیک شد و تشیع در ری رواج یافت و حتی برخی دانشمندان آن دیار، همچون عبدالرحمان بن ابی حاتم رازی که کتابی در فضایل اهل بیت (ع) برای وی تألیف کرد. به تصنیف کتاب‌هایی برای او اقدام کردند.

تسلط بر ری

برخی محققان با توجه به این روایت یاقوت حدس زده‌اند که احمد در ۲۵۷ ق از خدمت اذکوتکین روی گردانید و خود شخصا بر ری تسلط یافته و از الموفق، برای غلبه بر اذکوتکین و هجوم احتمالی او کمک خواسته است.[۲۲]

اما با توجه به آنچه از اقامت رافع در ری و نواحی جبال در همین سال‌ها دانسته شد، به نظر می‌رسد که احمد احتمالا پس از آمدن رافع هم به فعالیت‌های خود ادامه می‌داده است. بویژه با توجه به گزارش قمی[۲۳] که آورده است:

مردم قم در خلافت معتمد مدت چند سال عصیان کردند و مادرانی را که کاتب اذکوتکین بود، منع کردند از آنکه در شهر آید، تا آنگاه که بر ایشان ظفر یافت. و خراج هفت ساله جمع کرد.»

مقصود از اموال بسیار را نیز می‌توان درباره همین خراج ۷ ساله دانست.

خبری که برقی -عالم شیعی امامی- نقل شده[۲۴] نشان از قدرت احمد بن حسن در همین نواحی دارد.

گذشته از این آمدن الموفق به نواحی جبال بی گمان نمی‌توانست با هدف او برای محدود کردن قدرت رافع بن هرثمه -که خود داعیه داشت و بر سر اقامتش در منطقه ری با خلیفه المعتمد نزاع پیدا کرد و اندکی هم با دشمن خود محمد بن زیاد از در دوستی در آمد- بی‌ارتباط باشد.[۲۵]

تبلیغ تشیع

احمد بن حسن به تبلیغ تشیع امامیه می‌پرداخت که این امر می‌توانست به عنوان واکنشی در برابر علویان زیدی مذهب که در صدد توسعه قلمرو خود بودند، تلقی شود.

ارتباط با وکلای امام عصر(عج)

مجموعه روایاتی احمد بن حسن را در عصر غیبت صغری با وکلای امام زمان(عج) مرتبط می‌داند. بر اساس این روایات، وی هنگامی که در خدمت اذکوتکین بود، اموالی برای امام عصر(عج) ارسال می‌داشت و از ناحیۀ آن حضرت، برای وی توقیعی هم صادر شده بود.[۲۶]

در روایت شایع دیگری منقول از خود احمد بن حسن[۲۷] که به ذکر توقیعی از ناحیه امام عصر(عج) برای او منتهی می‌گردد-برخی اشاره‌ها به حوادث تاریخی است که حائز کمال اهمیت است. و در مآخذ دیگری اثری از آنها دیده نمی‌شود. مانند تسخیر شهر سهرورد[۲۸] یا شهرزور[۲۹] توسط اذکوتکین و اینکه حاکم قبلی آنجا به نام یزید بن عبدالله، به احمد بن حسن وصیت کرده بود تا اموالی خدمت امام عصر(عج) ارسال کند.[۳۰]

پانویس

  1. نک: قمی، تاریخ قم، ص۳۵; دلائل، ص۲۸۵
  2. قمی، تاریخ قم، ص۳۵؛ یاقوت، ج۲، ص۹۰۱
  3. سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۱۳; یاقوت، ج۴، ص۳۰۸
  4. بلاذری، فتوح البلدان، ج۲، ص۳۸۰
  5. نک: ابن رسته، اعلاق النسفیة، ص۱۶۶، ۱۶۷; یاقوت، ج۴، ص۳۰۸، مینورسکی، ص۱۲۸
  6. ابودلف، رحلة، ص۳۷۵
  7. دلائل، ص۲۸۲
  8. نک: دنباله مقاله
  9. درباره این محدث: مقدمات و تعلیقات بر المحاسن برقی، لج، حاشیه ۳
  10. طبری، ج۱۶، ص۱۰
  11. نک: کاظم بیگی، تاریخ سیاسی و اجتماعی طبرستان در عصر علویان، ص ۱۸۹ به بعد
  12. ابن اثیر، ج۷، ص۴۱۴
  13. ابن اثیر، ج۷، ص۴۱۸
  14. ابن اثیر، ج۷، ص۲۶۹
  15. ابن اثیر، ج۷، ص۴۱۸; قس: ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ص۲۵۲ که به جای اذکوتکین از پدرش اساتکین نام برده است.
  16. قمی، تاریخ قم، ص۳۵
  17. ابن اثیر، ج۷، ص۳۷۱
  18. ابن اثیر، ج۷، ص۴۳۴
  19. ابن اثیر، ج۷، ص۴۴۱
  20. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ص۲۵۴
  21. یاقوت، ج۲، ص۹۰۱
  22. نک: محدث، مقدمات و تعلیقات بر المحاسن برقی، مب،نا،نب
  23. قمی، تاریخ قم، ص۱۶۳
  24. محدث، مقدمات و تعلیقات بر المحاسن برقی، کح به بعد
  25. نک: ابن اثیر، ج۷، ص۴۵۷-۴۵۸
  26. دلائل، ص۲۸۲ به بعد
  27. نک: محدث، مقدمات و تعلیقات بر المحاسن برقی، لد
  28. دلائل، ص۲۸۵
  29. نک: محدث، مقدمات و تعلیقات بر المحاسن برقی، ل، به نقل از محدث نوری; قس: حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ص۱۴۴: شهرود
  30. نک: کلینی، ج۱، ص۵۲۲؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۶۳؛ طوسی، الغیبة، ص۲۸۲-۲۸۳؛ خصیبی، الهدایة الکبری، ص۳۶۹

منابع

  • ابن اسفندیار، محمد، تاریخ طبرستان، به کوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۲۰ش.
  • ابن بابویه، محمد، کمال الدین، به کوشش علی اکبر غفاری،تهران، ۱۳۹۰ق.
  • ابن رسته، احمد، اعلاق النسفیة، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.
  • ابودلف، مسعر، رحلة، مجموع فی الجغرافیا، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
  • بلاذری،احمد، فتوح البلدان، به کوشش صلاح الدین منجد، قاهره، ۱۹۵۷م.
  • حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، قم، مکتبة الداوری.
  • خصیبی، حسین، الهدایة الکبری، بیروت،۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
  • دلائل الامة، نجف، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳.
  • سمعانی،عبدالکریم، الانساب، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
  • شیخ طوسی، محمد، الغیبة، به کوشش عبادالله تهرانی و علی احمد ناصح، قم، ۱۴۱۱ق.
  • قمی، حسن، تاریخ قم، ترجمۀ حسن بن علی، به کوشش جلال الدین تهرانی، تهران، ۱۳۱۳ق.
  • کاظم بیگی، محمدعلی، تاریخ سیاسی و اجتماعی طبرستان در عصر علویان، رسالۀ فوق لیسانس (منتشر نشده)، تهران، ۱۳۶۸ش.
  • کلینی، محمد، الکافی، تهران، ۱۳۸۸ق.
  • محدث ارموی، جلال الدین، مقدمات و تعلیقات بر المحاسن برقی، تهران، ۱۳۷۰ق/۱۳۳۰ش.
  • مفید، محمد، الارشاد، قم، ۱۴۱۳ق.
  • مینورسکی، ولادیمیر، تعلیقات بر سفرنامۀ، ابودلف در ایران، ترجمۀ ابوالفضل طباطبایی، تهران، ۱۳۴۲ش.

پیوند به بیرون