پرش به محتوا

اصالة الاطلاق: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۲۶: خط ۲۶:
*زمانی استفاده از این قاعده جایز دانسته شده است که جستجوی کاملی در نبودن قید انجام شده باشد و از وجود قید کاملا ناامید شده باشد.<ref>موسوی بجنوردی، استصحاب شرح کفایة الأصول، ۱۳۸۷ش، ص۶۹.</ref>
*زمانی استفاده از این قاعده جایز دانسته شده است که جستجوی کاملی در نبودن قید انجام شده باشد و از وجود قید کاملا ناامید شده باشد.<ref>موسوی بجنوردی، استصحاب شرح کفایة الأصول، ۱۳۸۷ش، ص۶۹.</ref>
*گوینده در مقام توضیح کامل باشد و اگر در مقام اهمال و اجمال‌گویی و یا در مقام بیان به منظور جعل و تشریع قانونی باشد و فعلا مقام عمل و امتثال آن مطرح نباشد، نمی‌توان در آن از اطلاق کلام او استفاده کرد؛ زیرا تأخیر بیان در چنین مواردی قبیح نیست.<ref>سمیعی، متن، ترجمه و شرح کامل کفایة الأصول، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۳۳۸- ۳۳۹.</ref> {{یادداشت|برخی از محققان برای تقریب به ذهن مثالی ارائه کرده‌اند و آن اینکه شخصی در مسیر محل کار به دکتر محل که از آشنایان اوست برخورد میکند دکتر به او می‌گوید که باید دارو مصرف کند. او نمی‌تواند به داروخانه مراجعه کرده و هر دارویی را مصرف کند. زیرا دکتر در وسط راه در مقام اهمالگویی بوده است؛ به عبارت دیگر، سخن طبیب در مقام بیان اصل تجویز استعمال و مصرف دارو بوده است و نه در مقام بیان جزئیات.(سمیعی، متن، ترجمه و شرح کامل کفایة الأصول، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۳۳۸- ۳۳۹.)}}
*گوینده در مقام توضیح کامل باشد و اگر در مقام اهمال و اجمال‌گویی و یا در مقام بیان به منظور جعل و تشریع قانونی باشد و فعلا مقام عمل و امتثال آن مطرح نباشد، نمی‌توان در آن از اطلاق کلام او استفاده کرد؛ زیرا تأخیر بیان در چنین مواردی قبیح نیست.<ref>سمیعی، متن، ترجمه و شرح کامل کفایة الأصول، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۳۳۸- ۳۳۹.</ref> {{یادداشت|برخی از محققان برای تقریب به ذهن مثالی ارائه کرده‌اند و آن اینکه شخصی در مسیر محل کار به دکتر محل که از آشنایان اوست برخورد میکند دکتر به او می‌گوید که باید دارو مصرف کند. او نمی‌تواند به داروخانه مراجعه کرده و هر دارویی را مصرف کند. زیرا دکتر در وسط راه در مقام اهمالگویی بوده است؛ به عبارت دیگر، سخن طبیب در مقام بیان اصل تجویز استعمال و مصرف دارو بوده است و نه در مقام بیان جزئیات.(سمیعی، متن، ترجمه و شرح کامل کفایة الأصول، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۳۳۸- ۳۳۹.)}}
*اصالة الاطلاق را زمانی قابل استفاده دانسته‌اند که شبهه، شبهه حکمیه بوده و شبهه موضوعیه و مصداقیه نباشد، زیرا در شبهات موضوعیه به علت اینکه مصداق محرز و معلوم نمی‌باشد، استفاده از اصالة اطلاق، جایز نیست.<ref>صالحی مازندرانی، شرح کفایة الأصول، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۱۴۳.</ref> {{یادداشت| وقتی مولی به‌طور اطلاق می‌گوید: «أکرم عالما»، چنانچه در مورد «زید عالم» شک شود که آیا حکم اکرام شامل او هم می‌شود یا اینکه قیدی خاص آن را از تحت عموم یا اطلاق حکم خارج کرده، به واسطه اصالة الاطلاق، حکم برای او هم ثابت می‌شود، زیرا شبهه حکمیه است و موضوع در آن محرز می‌باشد. امّا اگر در مورد «زید» شک شود که آیا عالم محسوب می‌شود تا تحت حکم درآید یا اینکه عالم نیست، نمی‌توان به أصالة الاطلاق تمسّک کرد و حکم را برای او ثابت نمود، زیرا در این صورت شبهه مصداقیه شده و موضوع، محرز نخواهد بود.(صالحی مازندرانی، شرح کفایة الأصول، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۱۴۳.)}}
*اصالة الاطلاق را زمانی قابل استفاده دانسته‌اند که شبهه، [[شبهه حکمیه]] بوده و [[شبهه موضوعیه]] و مصداقیه نباشد، زیرا در شبهات موضوعیه به علت اینکه مصداق محرز و معلوم نمی‌باشد، استفاده از اصالة اطلاق، جایز نیست.<ref>صالحی مازندرانی، شرح کفایة الأصول، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۱۴۳.</ref> {{یادداشت| وقتی مولی به‌طور اطلاق می‌گوید: «أکرم عالما»، چنانچه در مورد «زید عالم» شک شود که آیا حکم اکرام شامل او هم می‌شود یا اینکه قیدی خاص آن را از تحت عموم یا اطلاق حکم خارج کرده، به واسطه اصالة الاطلاق، حکم برای او هم ثابت می‌شود، زیرا شبهه حکمیه است و موضوع در آن محرز می‌باشد. امّا اگر در مورد «زید» شک شود که آیا عالم محسوب می‌شود تا تحت حکم درآید یا اینکه عالم نیست، نمی‌توان به أصالة الاطلاق تمسّک کرد و حکم را برای او ثابت نمود، زیرا در این صورت شبهه مصداقیه شده و موضوع، محرز نخواهد بود.(صالحی مازندرانی، شرح کفایة الأصول، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۱۴۳.)}}


===تشابه و تمایز اطلاق و عام===
===تشابه و تمایز اطلاق و عام===
confirmed، protected، templateeditor
۳٬۶۷۹

ویرایش