Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۴۷۶
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←برخی رسوم آنان) |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
در این مرحله، [[مرید]] لُنگى خاص از [[پیر]] می گیرد<ref>رجوع کنید به مدرسی عالم، 1338ش، ص 69</ref>. براى همین در رساله هاى آنان به جاى سَنَد [[خرقه]] از لنگ و جارى شدن لنگ سخن گفته شده است<ref>رجوع کنید به آیین قلندرى، ص 301ـ 303</ref>. با وجود رسم ارشاد در این طریقت، خاكساریه را جزو طریقه هاى بی سلسله محسوب كرده اند<ref>زرین كوب، ص 378</ref> | در این مرحله، [[مرید]] لُنگى خاص از [[پیر]] می گیرد<ref>رجوع کنید به مدرسی عالم، 1338ش، ص 69</ref>. براى همین در رساله هاى آنان به جاى سَنَد [[خرقه]] از لنگ و جارى شدن لنگ سخن گفته شده است<ref>رجوع کنید به آیین قلندرى، ص 301ـ 303</ref>. با وجود رسم ارشاد در این طریقت، خاكساریه را جزو طریقه هاى بی سلسله محسوب كرده اند<ref>زرین كوب، ص 378</ref> | ||
==برخی رسوم | ==برخی رسوم خاکساریه== | ||
درویشان خاکسار در اواخر هر سال با نزدیك شدن [[نوروز]]، بر در خانه اعیان و اشراف چادر می زدند و چند روزى را در چادر به سر می بردند و شعر می خواندند و دعا می كردند تا صاحب آن خانه به آنان پولى می داد و چادر خود را جمع می كردند<ref>آلمانى، ص 174ـ175</ref>. آنان در روزهاى [[عاشورا]] و [[تاسوعا]] بین مردم سقایى می كردند و نوحه می خواندند<ref>پرتو بیضائى، ص 23ـ25</ref>. هركدام از درویشان خاكسار از [[مرشد]] خود رساله اى دستنوشته می گرفتند و موظف بودند آن را به همراه داشته باشند. از طرف [[قطب]] خاكساریه در هر شهرى [[نقیب|نقیبى]] حضور داشت كه اجازه داشت از درویشان دوره گرد رساله هایشان را مطالبه كند و اگر [[درویش|درویشى]] رساله نداشت یا به پرسشهاى نقیب پاسخ درست نمى داد، نقیب او را از كسوت درویشى خلع مى كرد<ref>رجوع کنید به مدرسى عالم، بیوگرافى هزار درویش، ص 59ـ60</ref>. | درویشان خاکسار در اواخر هر سال با نزدیك شدن [[نوروز]]، بر در خانه اعیان و اشراف چادر می زدند و چند روزى را در چادر به سر می بردند و شعر می خواندند و دعا می كردند تا صاحب آن خانه به آنان پولى می داد و چادر خود را جمع می كردند<ref>آلمانى، ص 174ـ175</ref>. آنان در روزهاى [[عاشورا]] و [[تاسوعا]] بین مردم سقایى می كردند و نوحه می خواندند<ref>پرتو بیضائى، ص 23ـ25</ref>. | ||
هركدام از درویشان خاكسار از [[مرشد]] خود رساله اى دستنوشته می گرفتند و موظف بودند آن را به همراه داشته باشند. از طرف [[قطب]] خاكساریه در هر شهرى [[نقیب|نقیبى]] حضور داشت كه اجازه داشت از درویشان دوره گرد رساله هایشان را مطالبه كند و اگر [[درویش|درویشى]] رساله نداشت یا به پرسشهاى نقیب پاسخ درست نمى داد، نقیب او را از كسوت درویشى خلع مى كرد<ref>رجوع کنید به مدرسى عالم، بیوگرافى هزار درویش، ص 59ـ60</ref>. | |||
درویشان گُل مولا<ref>مردم زمان قاجار خاكساران را به این نام می خواندند</ref>، شبهاى جمعه به پَرسه/ پارسه می رفتند؛ به این ترتیب كه كشكول به دست در كوچه ها و بازارها راه رفته و در منقبت [[على (ع)]] با صداى رسا شعر می خواندند و رهگذران و كسبه به دلخواه خود پول یا خوراكى در [[کشکول|كشكولشان]] می گذاشتند. آنان نیز دستاورد پرسه را به [[پیر|پیران]] خود تقدیم می كردند<ref>مدرسی عالم، بیوگرافى هزار درویش، ص 96؛ همو، تحفه درویش، ج 1، ص 75، 114</ref>. | درویشان گُل مولا<ref>مردم زمان قاجار خاكساران را به این نام می خواندند</ref>، شبهاى جمعه به پَرسه/ پارسه می رفتند؛ به این ترتیب كه كشكول به دست در كوچه ها و بازارها راه رفته و در منقبت [[على (ع)]] با صداى رسا شعر می خواندند و رهگذران و كسبه به دلخواه خود پول یا خوراكى در [[کشکول|كشكولشان]] می گذاشتند. آنان نیز دستاورد پرسه را به [[پیر|پیران]] خود تقدیم می كردند<ref>مدرسی عالم، بیوگرافى هزار درویش، ص 96؛ همو، تحفه درویش، ج 1، ص 75، 114</ref>. | ||
درویشان خاکسار، گاه در گوشه [[مسجد]] یا [[حرم|حَرَم]] [[امامزاده]] اى معتكف می شدند و هنگام سحر و غروب آفتاب در مدح [[على (ع)]] شعر می خواندند. این رسم را «طلب نشستن» می گفتند<ref>آیین قلندرى، ص 290</ref>. | درویشان خاکسار، گاه در گوشه [[مسجد]] یا [[حرم|حَرَم]] [[امامزاده]] اى معتكف می شدند و هنگام سحر و غروب آفتاب در مدح [[على (ع)]] شعر می خواندند. این رسم را «طلب نشستن» می گفتند<ref>آیین قلندرى، ص 290</ref>. | ||