موسی (پیامبر): تفاوت میان نسخهها
←زندگی در مدین، پیامبری و بازگشت به مصر
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
===زندگی در مدین، پیامبری و بازگشت به مصر=== | ===زندگی در مدین، پیامبری و بازگشت به مصر=== | ||
موسی پس از درگیری با مرد قبطی و کشتن وی، برای در امان ماندن از مأموران حکومتی، به [[مدین]] فرار کرد.<ref>طالقانی، پرتوى از قرآن، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۸۸.</ref> در آنجا به دو دختر چوپان (به نامهای صفراء و لیّا<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۵.</ref>)، کمک کرد که به حیواناتشان آب دهند.<ref>سوره قصص، آیه ۲۴.</ref> پدر این دختران -که در روایات و تاریخ [[حضرت شعیب]] دانسته شده-،<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۱۳۸؛ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۵.</ref> پس از اطلاع از داستان موسی، او را فراخواند<ref>سوره قصص، آیه۲۵.</ref> و به او پیشنهاد کار و ازدواج با دخترش را داد.<ref>سوره قصص، آیه۲۷.</ref> موسی در مدین ماند و با دختر شعیب [[ازدواج]] کرد و چوپانی گوسفندان او را بر عهده گرفت.<ref>سوره قصص، آیات۲۷-۲۸.</ref> بنابر آنچه در قرآن و تفاسیر شیعه آمده، موسی ده سال در مدین، در کنار شعیب زندگی کرد و به چوپانی پرداخت.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۷۲.</ref> پس از آن، او در مسیر بازگشت از مدین به مصر، شب هنگام که به همراه خانواده راه را گم کرده بود،<ref>طباطبایی ، المیزان فی تفسیر القران ،۱۳۹۳ق ،ج ۱۶ ،ص۳۱</ref> آتشی از سوی [[طور سینا|طور]] دید و رفت تا خبری یا بخشی از آتش را بیاورد.<ref>سوره نمل، آیه۷.</ref> موسی نزدیک آتش رفت، از سمت راست آنجا و از میان درختی ندا آمد: ای موسی! منم خداوند، پروردگار جهانیان،<ref>سوره قصص، آیه۳۰.</ref> تنها [[توحید|من را بپرست]] و [[نماز]] را برای یاد من بپادار.<ref>سوره طه، آیه۱۴.</ref> موسی در طور سینا، به پیامبری برگزیده شد<ref>سوره طه، آیه۱۳.</ref> و خداوند به او دستور داد [[عصای موسی|عصایش]] را بیندازد،<ref>سوره طه، آیه۱۹.</ref> عصا را انداخت، ناگهان تبدیل به مار شد.<ref>سوره طه، آیه۲۰.</ref> به او دستور داده شد نترسد و آن را بردارد که عصا به حالت اولیه خود باز خواهد گشت.<ref>سوره طه، آیه۲۱.</ref> همچنین دستور داده شد که دستش را در گریبانش فرو برد که [[ید | موسی پس از درگیری با مرد قبطی و کشتن وی، برای در امان ماندن از مأموران حکومتی، به [[مدین]] فرار کرد.<ref>طالقانی، پرتوى از قرآن، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۸۸.</ref> در آنجا به دو دختر چوپان (به نامهای صفراء و لیّا<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۵.</ref>)، کمک کرد که به حیواناتشان آب دهند.<ref>سوره قصص، آیه ۲۴.</ref> پدر این دختران -که در روایات و تاریخ [[حضرت شعیب]] دانسته شده-،<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۱۳۸؛ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۵.</ref> پس از اطلاع از داستان موسی، او را فراخواند<ref>سوره قصص، آیه۲۵.</ref> و به او پیشنهاد کار و ازدواج با دخترش را داد.<ref>سوره قصص، آیه۲۷.</ref> موسی در مدین ماند و با دختر شعیب [[ازدواج]] کرد و چوپانی گوسفندان او را بر عهده گرفت.<ref>سوره قصص، آیات۲۷-۲۸.</ref> بنابر آنچه در قرآن و تفاسیر شیعه آمده، موسی ده سال در مدین، در کنار شعیب زندگی کرد و به چوپانی پرداخت.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۷۲.</ref> پس از آن، او در مسیر بازگشت از مدین به مصر، شب هنگام که به همراه خانواده راه را گم کرده بود،<ref>طباطبایی ، المیزان فی تفسیر القران ،۱۳۹۳ق ،ج ۱۶ ،ص۳۱</ref> آتشی از سوی [[طور سینا|طور]] دید و رفت تا خبری یا بخشی از آتش را بیاورد.<ref>سوره نمل، آیه۷.</ref> موسی نزدیک آتش رفت، از سمت راست آنجا و از میان درختی ندا آمد: ای موسی! منم خداوند، پروردگار جهانیان،<ref>سوره قصص، آیه۳۰.</ref> تنها [[توحید|من را بپرست]] و [[نماز]] را برای یاد من بپادار.<ref>سوره طه، آیه۱۴.</ref> موسی در طور سینا، به پیامبری برگزیده شد<ref>سوره طه، آیه۱۳.</ref> و خداوند به او دستور داد [[عصای موسی|عصایش]] را بیندازد،<ref>سوره طه، آیه۱۹.</ref> عصا را انداخت، ناگهان تبدیل به مار شد.<ref>سوره طه، آیه۲۰.</ref> به او دستور داده شد نترسد و آن را بردارد که عصا به حالت اولیه خود باز خواهد گشت.<ref>سوره طه، آیه۲۱.</ref> همچنین دستور داده شد که دستش را در گریبانش فرو برد که [[ ید بیضا|دستش سفید و نورانی شد]].<ref>سوره طه، آیه۲۲.</ref> انجام این [[معجزه|معجزات]] توسط موسی در [[کوه طور]]، برای آمادگی موسی جهت انجام آنها در نزد فرعون دانسته شده است.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۷، ص۳۳۳.</ref> | ||
===آغاز دعوت تا خروج بنیاسرائیل از مصر=== | ===آغاز دعوت تا خروج بنیاسرائیل از مصر=== |