پرش به محتوا

تنزیه الانبیاء (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Mkhaghanif صفحهٔ تنزیه الانبیاء را به تنزیه الانبیاء (کتاب) منتقل کرد)
imported>Pourrezaei
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''تنزیه الانبیاء''' (نام کامل آن: تنزیه الانبیاء و الائمه )، کتابی به عربی در [[کلام امامیه|کلام]] نوشته [[سید مرتضی علم الهدی]]، دانشمند شیعی (355ـ436) است.
'''تنزیه الانبیاء''' (نام کامل آن: ''تنزیه الانبیاء و الائمه'')، کتابی به زبان عربی در [[کلام امامیه|کلام]] نوشته [[سید مرتضی علم الهدی]]، دانشمند شیعی (355ـ436ق) است.


موضوع این کتاب اثبات عصمت پیامبران و امامان است. [[سید مرتضی]] در این کتاب بحثهای راجع به عصمت پیامبران را بتفصیل آورده اما در بحث [[عصمت]] امامان، برای تفصیل مطالب، به کتاب [[الشافی فی الامامة]] خود ارجاع داده است.<ref>ص 209، 215، 218، 220ـ221، 239، 245، 279ـ 280</ref> وی رساله کوتاهی به نام رسالة فی العصمة نیز دارد.<ref>آقابزرگ طهرانی ، ج 15، ص 273</ref>
موضوع این کتاب اثبات عصمت [[پیامبران]] و [[ائمه|امامان]] است. [[سید مرتضی]] در این کتاب بحثهای راجع به [[عصمت]] [[پیامبران]] را به تفصیل آورده اما در بحث [[عصمت]] امامان، برای تفصیل مطالب، به کتاب ''[[الشافی فی الامامة]] '' که نوشته خود اوست ارجاع داده است.<ref>ص 209، 215، 218، 220ـ221، 239، 245، 279ـ 280</ref> وی رساله کوتاهی به نام ''رسالة فی العصمة'' نیز دارد.<ref>آقابزرگ طهرانی، ج 15، ص 273</ref>


[[سید مرتضی]] نویسنده '''تنزیه الانبیا'''، یـكی از بزرگان فقهای [[امامیه]]، جامع علوم معقول و منقول در عصر خویش بوده و در ادبیات و فـنـون کلام و تفسیر سرآمد اقران بوده است و آنچنان در علوم اسلامی تبحر داشته است كه او را مروج الذهب در راس قرن چهارم، و یا مجددمذهب در قرن مذكور نامیده اند.او مدت سی سال امیر حاج و حرمین و نقیب الاشراف و قاضی القضات ومرجع تظلمات و شكایات مردم بوده است.
[[سید مرتضی]] نویسنده '''تنزیه الانبیا'''، یـکی از بزرگان [[فقیه|فقهای]] [[امامیه]]، جامع علوم معقول و منقول در عصر خویش بوده و در ادبیات و فنون کلام و تفسیر سرآمد بود و آنچنان در علوم اسلامی تبحر داشته است که او را مروج المذهب در راس قرن چهارم، و یا مجدد [[مذهب]] در قرن مذکور نامیده‌اند.او مدت سی سال امیر حاج و حرمین و نقیب الاشراف و قاضی القضات ومرجع تظلمات و شکایات مردم بوده است.
 
با اینکه تنزیه الانبیاء به موضوعی اعتقادی می‌پردازد، به سبب مسائل نحوی و بلاغی و لغوی‌ای که در بر دارد،<ref>ص 25ـ26، 28، 33، 40، 41، 45، 53، 93، 118ـ 119، 180ـ181، 183ـ184، 195، 198ـ199، 203، 206</ref> شایسته است که جزو کتابهایِ ادبی نیز به شمار آید.


با اینکه [[تنزیه الانبیاء]] به موضوعی اعتقادی می پردازد، به سبب مسائل نحوی و بلاغی و لغوی ای که در بر دارد،<ref>ص 25ـ26، 28، 33، 40، 41، 45، 53، 93، 118ـ 119، 180ـ181، 183ـ184، 195، 198ـ199، 203، 206</ref> شایسته است که جزو کتابهایِ ادبی نیز به شمار رود.
== نویسنده کتاب ==
== نویسنده کتاب ==
[[سید مرتضی]]، معروف به [[شریف مرتضی]]، از پیشگامان تألیف منظم و مدون در حوزه [[کلام امامیه]] است و آثار کلامی او از زمان نگارش همواره موردتوجه بوده است. وی برخی کتابهایش را در پاسخ به دیگران نوشته اما سخن بعضی که گفته اند تنزیه الانبیاء پاسخ به تخطئة الانبیاء ابوحامد غزالی (450ـ 505) است ، با توجه به تاریخ وفات وی و ولادت غزالی، درست نیست.<ref>حسینی خوانساری ، ج 4، ص 418</ref>


[[سید مرتضی]]، معروف به شریف مرتضی، از پیشگامان تألیف منظم و مدون در حوزه [[کلام امامیه]] است و آثار کلامی او از زمان نگارش همواره مورد توجه بوده است. وی برخی کتابهایش را در پاسخ به دیگران نوشته اما سخن بعضی که گفته‌اند تنزیه الانبیاء پاسخ به ''تخطئة الانبیاء'' [[ابو حامد غزالی]] (450ـ 505ق) است، با توجه به تاریخ وفات وی و ولادت غزالی، درست نیست.<ref>حسینی خوانساری، ج 4، ص 418</ref>


ابـوالـقاسم علی بن الحسین بن موسی، مشهور به سید مرتضی علم الهدی، از نظر منزلت علمی و اعتبار فقهی در مرتبت بسیار والایی قرار دارد كه كمتر كسی در آن عصر به پایه آن نـایـل آمده است او پیشوای فقهی، متکلم و مرجع امامیه در عصر خویش، پس از درگذشت استاد عالیقدرش [[شیخ مفید]] (م ۴۱۳) بوده است.
ابوالقاسم علی بن الحسین بن موسی، مشهور به سید مرتضی علم الهدی، از نظر منزلت علمی و اعتبار فقهی در مرتبت بسیار والایی قرار دارد. او پیشوای فقهی، متکلم و مرجع [[امامیه]] در عصر خویش، پس از درگذشت استاد عالیقدرش [[شیخ مفید]] (م ۴۱۳) بوده است.


وی در سـال ۳۵۵ در یـكی از خانواده های محترم سادات بغداد به دنیا آمد كه ازجانب پدر و مادر نـسـب بـس شریفی داشت و نسبش با پنج واسطه به حضرت امام [[موسی بن جعفر]] (ع) می رسد كنیه اش علم الهدی و لقبش ذوالثمانین، ابوالثمانین وذوالمجدین و شریف سید مرتضی می باشد.
وی در سـال ۳۵۵ق در یکی از خانواده‌های محترم [[سادات]] [[بغداد]] به دنیا آمد که ازجانب پدر و مادر نسب شریفی داشت که با پنج واسطه به حضرت امام [[موسی بن جعفر]] (ع) می‌رسد کنیه اش علم الهدی و لقبش ذوالثمانین، ابوالثمانین وذوالمجدین و شریف مرتضی می‌باشد.


او یـكی از بزرگان فقهای امامیه، جامع علوم معقول و منقول در عصر خویش بوده و در ادبیات و فـنـون کلام و تفسیر سرآمد اقران بوده است و آنچنان در علوم اسلامی تبحر داشته است كه او را مروج الذهب در راس قرن چهارم، و یا مجددمذهب در قرن مذكور نامیده اند.
او مدت سی سال امیر حاج و حرمین و نقیب الاشراف و قاضی القضات ومرجع تظلمات و شکایات مردم بوده است. [[علامه حلی]] در کتاب خلاصه درباره اوگوید: علم الهدی رکن [[امامیه]] و معلم ایشان بوده و مصنفات او تا زمان حاضر که ۶۹۳ق می‌باشد، محل استفاده آن فرقه حقه می‌باشند.<ref>ریحانة الادب ج۴، ص۱۸۳ تا ۱۹۰</ref>


او مدت سی سال امیر حاج و حرمین و نقیب الاشراف و قاضی القضات ومرجع تظلمات و شكایات مردم بوده است. [[علامه حلی]] در كتاب خلاصه درباره اوگوید: علم الهدی ركن [[امامیه]] و معلم ایشان بوده و مصنفات او تا زمان حاضر كه ۶۹۳هجرت می باشد، محل استفاده آن فرقه حقه می باشند.<ref>ریحانة الادب ج۴، ص۱۸۳ تا ۱۹۰</ref>
== محتوای کتاب ==


== محتوای کتاب ==
تنزیه الانبیاء شامل مقدمه و دو بخش کلی است: بخش اول در تنزیه انبیا و بخش دوم در تنزیه ائمه.
تنزیه الانبیاء شامل مقدمه و دو بخش کلی است: بخش اول در تنزیه انبیا و بخش دوم در تنزیه ائمه.
=== آرای مختلف در باب عصمت انبیا ===
=== آرای مختلف در باب عصمت انبیا ===
در مقدمه، آرای مختلف در بارة [[عصمت]] پیامبران نقل شده است. به گفته او حشویه و [[اهل حدیث]] وقوع گناهان کبیره یا صغیره را از جانب پیامبران روا دانسته اند. [[امامیه]] معتقدند که ارتکاب هیچ گناهی، چه صغیره چه کبیره، بر پیامبران و [[امامان]]، چه پیش از پیامبری و [[امامت]] چه پس از آن، روا نیست. [[معتزله]] فقط انجام دادن گناهان کبیره و صغیره ای را که موجب وهن انبیاست، چه پیش از پیامبری چه پس از آن، روا ندانسته اند اما در هر دو حال انجام دادن گناهان صغیره ای را که موجب وهن انبیا نیست، جایز شمرده اند. معتزله و حشویه در باره امامان (حاکمان ) معتقد بوده اند که انجام دادن گناهان کبیره و صغیره از جانب آنان ممکن است اما موجب عزل آنان از مقام خود می شود. <ref>علم الهدی، ص 16ـ17</ref>


[[سید مرتضی]]، پس از نقل آرای مختلف، آنها را بررسی و نقد کرده است. کتاب به صورت پرسش و پاسخ تنظیم شده است و به نظر می آید برخی پرسشها را پیشتر، متکلمان معتزلی مطرح کرده بوده اند، کسانی همچون نَظّام<ref>همان ، ص 16، 24، 232، 236ـ237، 240، 244، 247ـ 248</ref> و ابومسلم محمدبن بحر اصفهانی<ref>همان ، ص 34، 53، 61، 122، 150</ref> و ابوعلی جُبّائی. <ref>همان ، ص 17، 23، 65، 89، 108، 112، 120ـ121، 132، 150</ref> پاره ای دیگر، پرسشهایی است که به نظر سیدمرتضی رسیده که ممکن است پیش بیاید یا پرسشهای کسی است که به درخواست او کتاب را نوشته است.<ref>همان ، ص 15</ref>
در مقدمه، آرای مختلف در بارۀ [[عصمت]] پیامبران نقل شده است. به گفته او حشویه و [[اهل حدیث]] وقوع گناهان کبیره یا صغیره را از جانب پیامبران روا دانسته‌اند. [[امامیه]] معتقدند که ارتکاب هیچ گناهی، چه صغیره چه کبیره، بر پیامبران و [[امامان]]، چه پیش از پیامبری و [[امامت]] چه پس از آن، روا نیست. [[معتزله]] فقط انجام دادن [[گناهان کبیره]] و صغیره‌ای را که موجب وهن انبیاست، چه پیش از پیامبری چه پس از آن، روا ندانسته‌اند اما در هر دو حال انجام دادن گناهان صغیره‌ای را که موجب وهن انبیا نیست، جایز شمرده‌اند. [[معتزله]] و [[حشویه]] در باره امامان (حاکمان) معتقد بوده‌اند که انجام دادن [[گناهان کبیره]] و صغیره از جانب آنان ممکن است اما موجب عزل آنان از مقام خود می‌شود. <ref>علم الهدی، ص 16ـ17</ref>
 
[[سید مرتضی]]، پس از نقل آرای مختلف، آنها را بررسی و نقد کرده است. کتاب به صورت پرسش و پاسخ تنظیم شده است و به نظر می‌آید برخی پرسشها را پیشتر، متکلمان معتزلی مطرح کرده بوده‌اند، کسانی همچون نَظّام<ref>همان، ص 16، 24، 232، 236ـ237، 240، 244، 247ـ 248</ref> و ابومسلم محمدبن بحر اصفهانی<ref>همان، ص 34، 53، 61، 122، 150</ref> و ابوعلی جُبّائی. <ref>همان، ص 17، 23، 65، 89، 108، 112، 120ـ121، 132، 150</ref> پاره‌ای دیگر، پرسشهایی است که به نظر سیدمرتضی رسیده که ممکن است پیش بیاید یا پرسشهای کسی است که به درخواست او کتاب را نوشته است.<ref>همان، ص 15</ref>
 
=== استدلال بر عصمت پیامبران ===
=== استدلال بر عصمت پیامبران ===
وی در شرح نظر خود می گوید تمام آنچه از پیامبران دور می دانیم و انجام دادنش را نمی پذیریم، مستقیم یا غیرمستقیم، به نشانه صدق (اعجاز) پیامبری بر می گردد. مستقیم به این صورت که نشانه پیامبری حاکی از آن است که خداوند آنان را تصدیق کرده است، پس باید از گناه کبیره ای چون دروغ بری باشند زیرا تصدیق دروغگو شایسته خداوند نیست. غیرمستقیم به این صورت است که نشانه پیامبری بر وجوب پیروی از پیامبران و تصدیق آنان ــ که غرض از بر انگیختن پیامبران است ــ دلالت دارد، در حالی که امر به پیروی از دروغگو شایسته نیست. در باره سایر گناهان کبیره نیز اینگونه است، اما در باره گناهان کبیره پیش از پیامبری و گناهان صغیره (چه پیش از پیامبری چه پس از آن ) [[سیدمرتضی]] می گوید میان دو کس که یکی چنین گناهانی ندارد و آنکه مرتکب چنین گناهانی شده است و احتمال انجام دادنش بر او می رود، مردم به پیروی از کسی رغبت و اطمینان پیدا می کنند که چنین گناهانی نداشته باشد <ref>ص 18، 23</ref>.
 
وی در شرح نظر خود می‌گوید تمام آنچه از پیامبران دور می‌دانیم و انجام دادنش را نمی‌پذیریم، مستقیم یا غیرمستقیم، به نشانه صدق (اعجاز) پیامبری بر می‌گردد. مستقیم به این صورت که نشانه پیامبری حاکی از آن است که خداوند آنان را تصدیق کرده است، پس باید از گناه کبیره‌ای چون دروغ بری باشند زیرا تصدیق دروغگو شایسته خداوند نیست. غیرمستقیم به این صورت است که نشانه پیامبری بر وجوب پیروی از پیامبران و تصدیق آنان ــ که غرض از بر انگیختن پیامبران است ــ دلالت دارد، در حالی که امر به پیروی از دروغگو شایسته نیست. در باره سایر گناهان کبیره نیز اینگونه است، اما در باره گناهان کبیره پیش از پیامبری و گناهان صغیره (چه پیش از پیامبری چه پس از آن) [[سیدمرتضی]] می‌گوید میان دو کس که یکی چنین گناهانی ندارد و آنکه مرتکب چنین گناهانی شده است و احتمال انجام دادنش بر او می‌رود، مردم به پیروی از کسی رغبت و اطمینان پیدا می‌کنند که چنین گناهانی نداشته باشد <ref>ص 18، 23</ref>.
 
=== استدلال بر عصمت امامان===
=== استدلال بر عصمت امامان===
او در باره [[امامان]] نیز می گوید علت حضور امام این است که با وجود او، تا آنجا که امکان دارد، مردم از کارهای ناشایست دور بمانند و به کارهای شایسته نزدیک شوند. پس، اگر انجام دادن گناهان کبیره را برای امام هم جایز بدانیم، علت مذکور همچنان باقی خواهد بود و این امام هم محتاج امام دیگری است و این روند به تسلسل می انجامد مگر اینکه به امامی معصوم برسد. چون قول امامان مانند قول پیامبر، حجت است و حق فقط از طریق آنان شناخته می شود، پس حکم آنان در بارة انجام دادن گناهان صغیره (چه پیش از امامت چه پس از آن )، و گناهان کبیرة پیش از امامت ، همان حکم پیامبر است.<ref>ص 24ـ 25</ref>


چنانکه پیداست [[سید مرتضی]] در استدلال خود هیچ تکیه ای بر علم پیامبران و امامان ندارد و نیز با این نظریه که عصمت آنان به حفظ فرشتگان یا دیگر امدادهای غیبی متکی است به جِد مخالف است زیرا این امور با تکلیف و درد و رنجی که متحمل می شدند ناسازگار است و اگر چنین بود شایسته مدح و ثواب نبودند.<ref>ص 91</ref>
او در باره [[امامان]] نیز می‌گوید علت حضور امام این است که با وجود او، تا آنجا که امکان دارد، مردم از کارهای ناشایست دور بمانند و به کارهای شایسته نزدیک شوند. پس، اگر انجام دادن گناهان کبیره را برای امام هم جایز بدانیم، علت مذکور همچنان باقی خواهد بود و این امام هم محتاج امام دیگری است و این روند به تسلسل می‌انجامد مگر اینکه به امامی [[معصوم]] برسد. چون قول [[امامان]] مانند قول پیامبر، حجت است و حق فقط از طریق آنان شناخته می‌شود، پس حکم آنان در بارۀ انجام دادن [[گناهان صغیره]] (چه پیش از [[امامت]] چه پس از آن)، و [[گناهان کبیره]] پیش از امامت، همان حکم پیامبر است.<ref>ص 24ـ 25</ref>
 
چنانکه پیداست [[سید مرتضی]] در استدلال خود هیچ تکیه‌ای بر علم پیامبران و امامان ندارد و نیز با این نظریه که [[عصمت]] آنان به حفظ فرشتگان یا دیگر امدادهای غیبی متکی است به جِد مخالف است زیرا این امور با تکلیف و درد و رنجی که متحمل می‌شدند ناسازگار است و اگر چنین بود شایسته مدح و ثواب نبودند.<ref>ص 91</ref>
 
=== توجیه آیات ناسازگار عصمت ===
=== توجیه آیات ناسازگار عصمت ===
سیدمرتضی در دو بخش کتاب، آیه ها و روایتهایی را که با نظریة عصمت ناسازگارند بررسی و توجیه کرده است. بخش اول در تنزیه پیامبران است (شامل آدم ، نوح ، ابراهیم، یعقوب، یوسف، ایوب، شعیب، موسی، داوود، سلیمان، یونس، عیسی علیهم السلام و [[محمد]] (ص) و بخش دوم در تنزیه [[امامان]] (شامل [[امام علی]]، [[امام حسن]]، [[امام حسین]]، امام [[علی بن موسی الرضا]] و [[امام عصر]] علیهم السلام).


معمولاً [[سید مرتضی]] به یک اِشکال، پاسخهای متعدد داده که همة پاسخها در یک سطح و قوّت نیستند و در عین حال، گاه پاسخ کسانی را نقد کرده که با رأی او موافق اند.<ref>ص 52 ـ53، 184</ref> وی در تأویل آیه های قرآن از توجیه های گوناگونی استفاده کرده، که آنها را به این صورت می توان دسته بندی کرد:
سیدمرتضی در دو بخش کتاب، آیه‌ها و روایتهایی را که با نظریه [[عصمت]] ناسازگارند بررسی و توجیه کرده است. بخش اول در تنزیه پیامبران است (شامل [[حضرت آدم|آدم]]، [[حضرت نوح|نوح]]، [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]]، [[حضرت یعقوب|یعقوب]]، [[حضرت یوسف|یوسف]]، [[حضرت ایوب|ایوب]]، [[حضرت شعیب|شعیب]]، [[حضرت موسی|موسی]]، [[حضرت داوود|داوود]]، [[حضرت سلیمان|سلیمان]]، [[حضرت یونس|یونس]]، [[حضرت عیسی|عیسی]] علیهم السلام و [[محمد]] (ص) و بخش دوم در تنزیه [[امامان]] (شامل [[امام علی]]، [[امام حسن]]، [[امام حسین]]، امام [[علی بن موسی الرضا]] و [[امام عصر]] علیهم السلام.
 
معمولاً [[سید مرتضی]] به یک اِشکال، پاسخهای متعدد داده که همۀ پاسخها در یک سطح و قوّت نیستند و در عین حال، گاه پاسخ کسانی را نقد کرده که با رأی او موافق‌اند.<ref>ص 52 ـ53، 184</ref> وی در [[تأویل]] آیه‌های [[قرآن]] از توجیه‌های گوناگونی استفاده کرده، که آنها را به این صورت می‌توان دسته بندی کرد:


* پاره ای از برداشتهای نادرست ناشی از بی توجهی به مباحث لغت شناسی و اقتضائات زبانی و ویژگیهای زبان عربی است؛<ref>ص 25ـ26، 28، 32ـ33، 40ـ41، 45، 53، 93، 118ـ119، 169، 181، 186، 195، 198، 203ـ204، 206</ref>
* پاره‌ای از برداشتهای نادرست ناشی از بی توجهی به مباحث لغت شناسی و اقتضائات زبانی و ویژگیهای زبان عربی است؛<ref>ص 25ـ26، 28، 32ـ33، 40ـ41، 45، 53، 93، 118ـ119، 169، 181، 186، 195، 198، 203ـ204، 206</ref>


* برخی تفسیرها با ظاهر آیه ناسازگارند، در حالی که اصل، ظاهر آیه است و هر گاه در فهم ظاهر آیه شبهه ای پیش آید باید به ادلة قطعی رجوع کرد؛<ref>ص 58، 86، 101، 184ـ 185، 190</ref>
* برخی تفسیرها با ظاهر [[آیه]] ناسازگارند، در حالی که اصل، ظاهر آیه است و هر گاه در فهم ظاهر آیه شبهه‌ای پیش آید باید به دلیل قطعی رجوع کرد؛<ref>ص 58، 86، 101، 184ـ 185، 190</ref>


* گاه ظاهر آیه ای تاب دو تفسیر مختلف را دارد که یکی سازگار با [[عصمت]] انبیاست و دیگری ناسازگار با آن، در اینجا چون عصمت انبیا با ادله عقلی ثابت شده، باید تفسیری را پذیرفت که با عصمت آنان سازگار است؛ <ref>ص 31ـ32، 84، 167ـ 168</ref>
* گاه ظاهر آیه‌ای تاب دو تفسیر مختلف را دارد که یکی سازگار با [[عصمت]] انبیاست و دیگری ناسازگار با آن، در اینجا چون عصمت [[انبیا]] با ادله عقلی ثابت شده، باید تفسیری را پذیرفت که با [[عصمت]] آنان سازگار است؛ <ref>ص 31ـ32، 84، 167ـ 168</ref>


* برخی اِشکالها بر اثر بی توجهی به شأن نزول، احوال زمان نزول آیه و نشانه های تاریخی است.<ref>ص 182، 188</ref>
* برخی اِشکالها بر اثر بی توجهی به [[شأن نزول]] ، احوال زمان نزول آیه و نشانه‌های تاریخی است.<ref>ص 182، 188</ref>


* منظور برخی آیه ها، بر خلاف تصوری که می شود، کسانی غیر از انبیاست؛<ref>ص 89، 187ـ 188</ref>
* منظور برخی آیه ها، بر خلاف تصوری که می‌شود، کسانی غیر از انبیاست؛<ref>ص 89، 187ـ 188</ref>


* نسبت دادن هر چه که موجب بیزاری از انبیا و از دست دادن آرامش قلبی نسبت به حضور آنهاست، مخالف دلیل عقلی است و بنابراین پذیرفتنی نیست؛<ref>ص 31، 104، 147، 177، 188</ref>
* نسبت دادن هر چه که موجب بیزاری از انبیا و از دست دادن آرامش قلبی نسبت به حضور آنهاست، مخالف دلیل عقلی است و بنابراین پذیرفتنی نیست؛<ref>ص 31، 104، 147، 177، 188</ref>


* برخی اعمالی که به انبیا نسبت داده می شود، گناه به حساب نمی آید بلکه ترک اَوْلی<ref>ص 174ـ 175، 181</ref>یا ترک یک کار مستحب است<ref>ص 25ـ26، 80، 150، 160، 181</ref> و خطاب لفظ «ظالم» و مانند آن به انبیا و توبه و استغفار آنان، به سبب از دست دادن ثوابِ اعمال مستحب و نیز خضوع و خشوع در پیشگاه خداوند است<ref>ص 26ـ27، 113، 144، 159ـ160</ref>
* برخی اعمالی که به انبیا نسبت داده می‌شود، گناه به حساب نمی‌آید بلکه ترک اَوْلی<ref>ص 174ـ 175، 181</ref>یا ترک یک کار مستحب است<ref>ص 25ـ26، 80، 150، 160، 181</ref> و خطاب لفظ «ظالم» و مانند آن به انبیا و [[توبه]] و [[استغفار]] آنان، به سبب از دست دادن ثوابِ اعمال [[مستحب]] و نیز خضوع و خشوع در پیشگاه خداوند است<ref>ص 26ـ27، 113، 144، 159ـ160</ref>
* پاره ای از اِشکالهای دیگر نیز به سبب بی توجهی به ویژگیهای انسانی انبیا و مسائل مربوط به عرف و اجتماع است؛<ref>ص 76، 79، 192ـ193</ref>
 
* برخی اعمال پیامبران، به مصلحت و خواست الاهی بوده است که از راه وحی یا الهام از آن آگاه می شدند.<ref>ص 30، 42، 96ـ 98، 112ـ113، 149، 156، 179، 191ـ192</ref>
* پاره‌ای از اِشکالهای دیگر نیز به سبب بی توجهی به ویژگیهای انسانی انبیا و مسائل مربوط به عرف و اجتماع است؛<ref>ص 76، 79، 192ـ193</ref>
 
* برخی اعمال پیامبران، به مصلحت و خواست الاهی بوده است که از راه [[وحی]] یا [[الهام]] از آن آگاه می‌شدند.<ref>ص 30، 42، 96ـ 98، 112ـ113، 149، 156، 179، 191ـ192</ref>
 
=== توجیه روایات ناسازگار ===
=== توجیه روایات ناسازگار ===
[[سید مرتضی]] در باره روایتهای ناظر به مسئلة [[عصمت]] که با نظر وی ناسازگار است، می گوید که عصمت انبیا پیش از هر چیز متکی به ادله عقلی است، دلالت عقلی از هر دلالت دیگری قویتر است<ref>همان ، ص 36، 46</ref>و آنچه را با دلیل عقلی ثابت شده است نمی توان با یک امر احتمالی انکار کرد؛<ref>همان، ص 226</ref> بنابراین، هر روایتی را که با ادله عقلی ناسازگار باشد نمی پذیریم.<ref>ص 36، 49، 142، 152، 171، 193</ref> این امر در صورتی است که روایتها از نظر سند و راوی محکم باشند وگرنه نمی توان به آنها اعتنا کرد.<ref>ص 36ـ37، 102ـ103، 171، 191، 237ـ 238</ref> سیدمرتضی در باره پاره ای از روایتها که با ظاهر قرآن نیز مخالف اند، می گوید وقتی ظاهر قرآن بر معصیت پیامبران دلالت ندارد، چگونه چنین روایتهایی را می توان پذیرفت ؟<ref>ص 179</ref> البته اگر روایتهای صحیحی را که به ظاهر مخالف عقل اند بتوان تأویل کرد، باید تأویل کرد<ref>ص 49، 193، 200، 209ـ210، 226</ref> و اگر این کار شدنی نباشد باید آنها را بر وجهی درست توضیح داد.<ref>ص 260</ref>


== نسخه ها و ردیه ها==
[[سید مرتضی]] در باره روایتهای ناظر به مسئله [[عصمت]] که با نظر وی ناسازگار است، می‌گوید که عصمت انبیا پیش از هر چیز متکی به ادله عقلی است، دلالت عقلی از هر دلالت دیگری قویتر است<ref>همان، ص 36، 46</ref>و آنچه را با دلیل عقلی ثابت شده است نمی‌توان با یک امر احتمالی انکار کرد؛<ref>همان، ص 226</ref> بنابراین، هر روایتی را که با ادله عقلی ناسازگار باشد نمی‌پذیریم.<ref>ص 36، 49، 142، 152، 171، 193</ref> این امر در صورتی است که روایتها از نظر سند و راوی محکم باشند وگرنه نمی‌توان به آنها اعتنا کرد.<ref>ص 36ـ37، 102ـ103، 171، 191، 237ـ 238</ref> سیدمرتضی در باره پاره‌ای از روایتها که با ظاهر [[قرآن]] نیز مخالف‌اند، می‌گوید وقتی ظاهر [[قرآن]] بر معصیت [[پیامبران]] دلالت ندارد، چگونه چنین روایتهایی را می‌توان پذیرفت؟<ref>ص 179</ref> البته اگر روایتهای صحیحی را که به ظاهر مخالف عقل‌اند بتوان تأویل کرد، باید تأویل کرد<ref>ص 49، 193، 200، 209ـ210، 226</ref> و اگر این کار شدنی نباشد باید آنها را بر وجهی درست توضیح داد.<ref>ص 260</ref>
این کتاب را شیخ محمدبن علی کراجِکی (متوفی 449) تلخیص کرده است.<ref>ثقة الاسلام تبریزی ، ج 4، ص 422</ref> نسخة خطی ای که شیخ آقابزرگ داشته، حاوی تکمله ای بر تنزیه الانبیاء بوده که عبدالوهاب حسینی استرآبادی (اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم ) آن را نوشته است.<ref>محیی الدین، ص 140</ref>
 
== نسخه‌ها و ردیه ها==
 
این کتاب را شیخ محمدبن علی [[کراجکی]] (متوفی 449) تلخیص کرده است.<ref>ثقة الاسلام تبریزی، ج 4، ص 422</ref> نسخة خطی‌ای که شیخ آقا بزرگ داشته، حاوی تکمله‌ای بر تنزیه الانبیاء بوده که عبدالوهاب حسینی استرآبادی (اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم) آن را نوشته است.<ref>محیی الدین، ص 140</ref>


شهاب الدین شافعی رازی (متوفی قرن ششم ) در زَلَّة الانبیاء، به رد تنزیه الانبیاء شریف مرتضی پرداخته است. نصیرالدین عبدالجلیل قزوینی، هم عصر رازی، برخی اِشکالهای او را در کتاب بعض مثالب النواصب، به فارسی، پاسخ داده است.<ref>آقابزرگ طهرانی، ج 3، ص 130، ج 4، ص 456</ref> ترجمه ای فارسی از تنزیه الانبیاء به قلم امیر سلمانی رحیمی در 1377 ش در مشهد چاپ شده است.
شهاب الدین شافعی رازی (متوفی قرن ششم) در ''زَلَّة الانبیاء''، به رد تنزیه الانبیاء شریف مرتضی پرداخته است. نصیرالدین عبدالجلیل قزوینی، هم عصر رازی، برخی اِشکالهای او را در کتاب ''بعض مثالب النواصب''، به فارسی، پاسخ داده است.<ref>آقابزرگ طهرانی، ج 3، ص 130، ج 4، ص 456</ref> ترجمه‌ای فارسی از تنزیه الانبیاء به قلم امیر سلمانی رحیمی در 1377 ش در [[مشهد]] چاپ شده است.
 
تنزیه الانبیاء نخستین بار در 1290 در [[تبریز]] چاپ سنگی شد، سپس چاپهای متعددی از آن در [[نجف]] و [[بیروت]] و [[قم]] منتشر گردید؛ از آن جمله است: چاپ فاطمه قاضی شعار، زیرنظر علی اکبر غفاری، که در 1380 ش در [[تهران]] منتشر شده و چاپ فارس حسّون کریم که در 1380 ش در [[قم]] انتشار یافته است.


تنزیه الانبیاء نخستین بار در 1290 در تبریز چاپ سنگی شد، سپس چاپهای متعددی از آن در نجف و بیروت و قم منتشر گردید؛ از آن جمله است: چاپ فاطمه قاضی شعار، زیرنظر علی اکبر غفاری، که در 1380 ش در تهران منتشر شده و چاپ فارس حسّون کریم که در 1380 ش در قم انتشار یافته است.
== برخی کتب دیگر با موضوع مشابه ==
== برخی کتب دیگر با موضوع مشابه ==
تنزیه الانبیاء از قدیمترین کتابهای موجود در باره عصمت پیامبران است و عنوان آن برای تک نگاریهای مرتبط با این موضوع کاربرد پیدا کرده و از این جهت حائز اهمیت است. برخی از کتابهای دیگری که در این موضوع با همین عنوان نوشته شده اند، عبارت اند از: عصمة الانبیاء، تألیف فخرالدین رازی (متوفی 606)؛ تنزیه الانبیاء عن تسفیه الاغبیاء، تألیف جلال الدین سیوطی (متوفی 911)؛ تنزیه المصطفی المختار عمّایثبت من الاخبار و الا´ثار ، تألیف احمد وفائی (متوفی 1086)؛ تنزیه الانبیاء، تألیف شیخ مصطفی بن حسین بغدادی (بغداد 1323)؛ تنزیه الانبیاء، تألیف زین العابدین کرمانی (تبریز 1344)؛ التنبیه بالعلوم من البرهان علی تنزیه المعصوم عن السهو و النسیان یا التنبیه بالتنزیه ، تألیف محمدبن حسن حرّعاملی (قم 1401)؛ تنزیه الانبیاء عمّانسب الیهم حُثالة الاغبیاء ، تألیف ابن حِمیَر (بیروت 1411)؛ تنزیه الانبیاء و تأویل مایظهر منه خلافه و الرد علی من یَزعُمُ تَخطِأتهم ، تألیف شیخ محمدباقر استرآبادی به فارسی<ref> (برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی ، ج 4، ص 456، ج 14، ص 205، ج 21، ص 183، ج 24، ص 147، ج 26، ص 223؛ ثقة الاسلام تبریزی ، ج 4، ص 423)</ref>


ترجمه ای به اردو از بخش اول تنزیه الانبیاء ، به قلم حسین هندی با عنوان تحفة الاتقیاء ، در هند به چاپ رسیده است . ترجمة اردویی به نام تحفة الانبیاء نیز موجود است که احتمالاً همان کتاب مذکور است.<ref>آقابزرگ طهرانی ، ج 3، ص 408، 422</ref>
تنزیه الانبیاء از قدیمترین کتابهای موجود در باره [[عصمت]] [[پیامبران]] است و عنوان آن برای تک نگاریهای مرتبط با این موضوع کاربرد پیدا کرده و از این جهت حائز اهمیت است. برخی از کتابهای دیگری که در این موضوع با همین عنوان نوشته شده‌اند، عبارت‌اند از: ''عصمة الانبیاء''، تألیف [[فخر رازی]] (متوفی 606)؛ ''تنزیه الانبیاء عن تسفیه الاغبیاء''، تألیف [[جلال الدین سیوطی]] (متوفی 911)؛ ''تنزیه المصطفی المختار عمّایثبت من الاخبار و الا´ثار''، تألیف احمد وفائی (متوفی 1086)؛ ''تنزیه الانبیاء''، تألیف شیخ مصطفی بن حسین بغدادی (بغداد 1323)؛ ''تنزیه الانبیاء''، تألیف زین العابدین کرمانی (تبریز 1344)؛ ''التنبیه بالعلوم من البرهان علی تنزیه المعصوم عن السهو و النسیان'' یا ''التنبیه بالتنزیه''، تألیف محمدبن حسن حرّعاملی (قم 1401)؛ ''تنزیه الانبیاء عمّانسب الیهم حُثالة الاغبیاء''، تألیف ابن حِمیَر (بیروت 1411)؛ ''تنزیه الانبیاء و تأویل مایظهر منه خلافه و الرد علی من یَزعُمُ تَخطِأتهم''، تألیف شیخ محمدباقر استرآبادی به فارسی<ref> (برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، ج 4، ص 456، ج 14، ص 205، ج 21، ص 183، ج 24، ص 147، ج 26، ص 223؛ ثقة الاسلام تبریزی، ج 4، ص 423)</ref>
 
ترجمه‌ای به اردو از بخش اول ''تنزیه الانبیاء''، به قلم حسین هندی با عنوان ''تحفة الاتقیاء''، در [[هند]] به چاپ رسیده است. ترجمه اردویی به نام ''تحفة الانبیاء'' نیز موجود است که احتمالاً همان کتاب مذکور است.<ref>آقابزرگ طهرانی، ج 3، ص 408، 422</ref>
 
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس|2}}
{{پانویس|2}}


==منابع==
==منابع==
* آقابزرگ طهرانی
* آقابزرگ طهرانی
* علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی ، مرآة الکتب ، چاپ محمدعلی حائری ، قم ] 1372 [ ـ 1380 ش
 
* احمد حسینی خوانساری ، کشف الاستار عن وجه الکتب و الاسفار ، قم 1409ـ 1419
* علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مرآة الکتب، چاپ محمدعلی حائری، قم ] 1372 [ ـ 1380 ش
* علی بن حسین علم الهدی ، تنزیه الانبیاء ، چاپ فاطمه قاضی شعار، تهران 1380 ش
 
* عبدالرزاق محیی الدین ، شخصیت ادبی سیدمرتضی ، ترجمة جواد محدثی ، تهران 1373 ش
* احمد حسینی خوانساری، کشف الاستار عن وجه الکتب و الاسفار، قم 1409ـ 1419
 
* علی بن حسین علم الهدی، تنزیه الانبیاء، چاپ فاطمه قاضی شعار، تهران 1380 ش
 
* عبدالرزاق محیی الدین، شخصیت ادبی سیدمرتضی، ترجمة جواد محدثی، تهران 1373 ش


==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
این نوشتار از [http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=3938 دانشنامه جهان اسلام] اخذه شده است.
 
این نوشتار از [http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=3938 دانشنامه جهان اسلام] اخذ شده است.   Normal  0          false  false  false    EN-US  X-NONE  AR-SA
کاربر ناشناس