Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۴٬۹۶۱
ویرایش
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
پیامبر(ص) در حدیث دیگری ولایت علی(ع) را جواز عبور از صراط معرفی کرده است: «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ وَ نُصِبَ الصِّرَاطُ عَلَی ظَهْرَانَی جَهَنَّمَ فَلَا یَجُوزُهَا وَ یَقْطَعُهَا إِلَّا مَنْ کَانَ مَعَهُ جَوَازٌ بِوَلَایَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع؛ هنگامی که قیامت برپا شود و پل صراط بر جهنم نصب شود، کسی از آن نمیگذرد و آن را پشت سر نمیگذارد مگر آن جواز ولایت علی بن ابیطالب(ع) را همراه داشته باشد».<ref>طبری آملی، بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ۱۳۸۳ق، ص۲۰۰.</ref> | پیامبر(ص) در حدیث دیگری ولایت علی(ع) را جواز عبور از صراط معرفی کرده است: «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ وَ نُصِبَ الصِّرَاطُ عَلَی ظَهْرَانَی جَهَنَّمَ فَلَا یَجُوزُهَا وَ یَقْطَعُهَا إِلَّا مَنْ کَانَ مَعَهُ جَوَازٌ بِوَلَایَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع؛ هنگامی که قیامت برپا شود و پل صراط بر جهنم نصب شود، کسی از آن نمیگذرد و آن را پشت سر نمیگذارد مگر آن جواز ولایت علی بن ابیطالب(ع) را همراه داشته باشد».<ref>طبری آملی، بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ۱۳۸۳ق، ص۲۰۰.</ref> | ||
==ولایت شرط قبولی ایمان و اعمال== | |||
در برخی روایات ولایت امام علی شرط قبولی [[ایمان]] دانسته شده است. برای نمونه در روایتی از [[پیامبر اسلام(ص)]] نقل شده است: «... عَلِیٌّ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ إِمَامُ الْمُسْلِمِینَ لَايَقْبَلُ اللَّهُ الْإِیمَانَ إِلَّا بِوَلَايَتِهِ وَ طَاعَتِهِ؛ علی، [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین]]، پیشوای روسفیدان و مهجبینان و امام مسلمانان است. ایمان پذیرفته نمیشود مگر به ولایت و اطاعت او».<ref>صدوق، الأمالی، ۱۳۷۶ش، ص۱۱؛ طبری آملی، بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ۱۳۸۳ق، ص۱۸.</ref> | در برخی روایات ولایت امام علی شرط قبولی [[ایمان]] دانسته شده است. برای نمونه در روایتی از [[پیامبر اسلام(ص)]] نقل شده است: «... عَلِیٌّ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ إِمَامُ الْمُسْلِمِینَ لَايَقْبَلُ اللَّهُ الْإِیمَانَ إِلَّا بِوَلَايَتِهِ وَ طَاعَتِهِ؛ علی، [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین]]، پیشوای روسفیدان و مهجبینان و امام مسلمانان است. ایمان پذیرفته نمیشود مگر به ولایت و اطاعت او».<ref>صدوق، الأمالی، ۱۳۷۶ش، ص۱۱؛ طبری آملی، بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ۱۳۸۳ق، ص۱۸.</ref> | ||