پرش به محتوا

غزوه حنین: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۰۹۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۸
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>S.j.mousavi
جز (تصحیح عنوان الگو)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
}}
}}


'''غزوه حُنَین'''، جنگی که پس از [[فتح مکه]] در [[سال هشتم هجری]] در منطقه [[حنین]] بین [[مسلمانان]] به فرماندهی [[پیامبر اکرم]](ص) و قبیله‌های هوازِن و ثقیف ساکنِ منطقه [[طائف]] رخ داد. در ابتدای جنگ، بر اثر شبیخون مشرکان و نیز حضور تازه‌مسلمانان مکی، سپاه [[اسلام]] متزلزل بود تا جایی که جان پیامبر (ص) هم به خطر افتاد، اما مسلمانان سرانجام به پیروزی رسیدند و به غنائم بسیاری دست یافتند.
'''غزوه حُنَین'''، جنگی که پس از [[فتح مکه]] در [[سال هشتم هجری]] در منطقه [[حنین]] بین [[مسلمانان]] به فرماندهی [[پیامبر اکرم]](ص) و قبیله‌های هوازِن و ثقیف ساکنِ منطقه [[طائف]] رخ داد. در ابتدای جنگ، بر اثر شبیخون مشرکان و نیز حضور تازه‌مسلمانان مکی، سپاه [[اسلام]] متزلزل بود تا جایی که جان پیامبر(ص) هم به خطر افتاد، اما مسلمانان سرانجام به پیروزی رسیدند و به غنائم بسیاری دست یافتند.
[[پرونده:منطقه حنین.jpg|بندانگشتی|300px|نقشه منطقه حنین]]
[[پرونده:منطقه حنین.jpg|بندانگشتی|300px|نقشه منطقه حنین]]


==زمان و نام‌های غزوه==
==زمان و نام‌های غزوه==
درباره تاریخ این [[غزوه]] گفته‌اند که وقتی [[رسول خدا]] در روز جمعه، ده روز مانده از ماه [[رمضان]] سال هشتم هجری، [[مکه]] را فتح کرد، پانزده شب در مکه ماند و سپس شنبه، ششم شوال روانه منطقه [[حنین]] در شمال شرقی شد.<ref>واقدی، محمدبن عمر، کتاب المغازی، ج۳، ص۸۸۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۳۷، ۱۵۰؛ بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۸.</ref>
درباره تاریخ این [[غزوه]] گفته‌اند که وقتی [[رسول خدا]] در روز جمعه، ده روز مانده از ماه [[رمضان]] سال هشتم هجری، [[مکه]] را فتح کرد، پانزده شب در مکه ماند و سپس شنبه، ششم شوال روانه منطقه [[حنین]] در شمال شرقی شد.<ref>واقدی، المغازی، ج۳، ص۸۸۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۳۷، ۱۵۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۸.</ref>


این جنگ را یوم حنین، <ref>سوره توبه، آیه ۲۵؛ ابن حزم، جوامع السیرة، و خمس رسائل اخری، ص۲۴۱.</ref> وقعه حنین، <ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۲.</ref> غزاة حنین، <ref>احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۸.</ref> غزوة هوازِن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۴۹؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۶۹.</ref> و وقعة هوازن<ref>ابن حزم، جوامع السیرة، و خمس رسائل اخری، ص۲۴۱.</ref> نیز نامیده‌اند.
این جنگ را یوم حنین،<ref>سوره توبه، آیه ۲۵؛ ابن حزم، جوامع السیرة، ص۲۴۱.</ref> وقعه حنین،<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۲.</ref> غزاة حنین،<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۸.</ref> غزوة هوازِن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۴۹؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۶۹.</ref> و وقعة هوازن<ref>ابن حزم، جوامع السیرة، ص۲۴۱.</ref> نیز نامیده‌اند.


==علت جنگ==
==علت جنگ==
سبب این غزوه آن بود که اشراف قبیله هوازن و قبیله ثقیف، از ترس آنکه پیامبر(ص) پس از فتح [[مکه]]، به جنگ با آنان اقدام کند، تصمیم گرفتند پیش دستی کرده و جنگ را زودتر آغاز کنند.<ref>واقدی، محمدبن عمر، کتاب المغازی، ج۳، ص۸۸۵؛ بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۸.</ref> به روایتی نیز هنگامی که [[رسول خدا]] برای فتح مکه، از [[مدینه]] حرکت کرد، هوازن و ثقیف به خیال اینکه پیامبر قصد جنگ باآنان را دارد، تجمع کردند و پس از فتح مکه در [[حنین]] اردو زده و تصمیم به جنگ با پیامبر گرفتند.<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۷۰.</ref>
سبب این غزوه آن بود که اشراف قبیله هوازن و قبیله ثقیف، از ترس آنکه پیامبر(ص) پس از فتح [[مکه]]، به جنگ با آنان اقدام کند، تصمیم گرفتند پیش دستی کرده و جنگ را زودتر آغاز کنند.<ref>واقدی، المغازی، ج۳، ص۸۸۵؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۸.</ref> به روایتی نیز هنگامی که [[رسول خدا]] برای فتح مکه، از [[مدینه]] حرکت کرد، هوازن و ثقیف به خیال اینکه پیامبر قصد جنگ باآنان را دارد، تجمع کردند و پس از فتح مکه در [[حنین]] اردو زده و تصمیم به جنگ با پیامبر گرفتند.<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۷۰.</ref>


==وقایع پیش از غزوه==
==وقایع پیش از غزوه==
===اقدامات مشرکین پیش از جنگ===
===اقدامات مشرکین پیش از جنگ===
بیشتر طایفه‌های هوازن، از جمله نصر، جُشَم، سعد بن بَکر و گروهی از بنی هلال به سرکردگی مالک بن عَوف نَصری گرد هم آمدند، اما برخی از طایفه‌های صاحب نامِ هوازن، مانند کعب و کلاب و بنی نُمَیر در این گردهمایی حضور نداشتند. تمام قبایلِ هم پیمانِ ثقیف نیز به رهبری قارب بن اَسوَد و ذوالخِمار سُبَیع بن حارث و برادرش احمربن حارث (از بنی مالک) به آنان پیوستند.<ref>واقدی، محمدبن عمر، کتاب المغازی، ج۳، ص۸۸۵؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۸۰؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۷۰. </ref>
بیشتر طایفه‌های هوازن، از جمله نصر، جُشَم، سعد بن بَکر و گروهی از بنی هلال به سرکردگی مالک بن عَوف نَصری گرد هم آمدند، اما برخی از طایفه‌های صاحب نامِ هوازن، مانند کعب و کلاب و بنی نُمَیر در این گردهمایی حضور نداشتند. تمام قبایلِ هم پیمانِ ثقیف نیز به رهبری قارب بن اَسوَد و ذوالخِمار سُبَیع بن حارث و برادرش احمربن حارث (از بنی مالک) به آنان پیوستند.<ref>واقدی، المغازی، ج۳، ص۸۸۵؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۸۰؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۷۰. </ref>


وقتی مالک بن عوف تصمیم گرفت برای جنگ با [[حضرت محمد(ص) |پیامبر]] حرکت کند، اموال و زنان و کودکان را نیز با خود همراه کرد تا مردان را در دفاع از آنها دلیر کند. وقتی به اَوطاس ــ که زمینی سخت و هموار و میدانی مناسب برای جولان اسب‌ها بودــ رسید، دُرَید بن صِمَّه، پیرمرد نابینای جُشَمی که صاحب نظر و جنگ آزموده بود، گفت: اگر این جنگ مایه سربلندی بود، مردان شجاع کعب و کلاب در آن شرکت می‌کردند. ازاین رو به مالک بن عوف توصیه کرد فقط با مردان به جنگ برود که اگر پیروز شود، دیگران نیز به وی بپیوندند و اگر شکست بخورد، زنان و کودکان آسیب نبینند؛ اما مالک بن عوف از سر تکبر به سخن او توجه نکرده و او را تحقیر نمود.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۸۰ـ۸۲. </ref>
وقتی مالک بن عوف تصمیم گرفت برای جنگ با [[حضرت محمد(ص)|پیامبر]] حرکت کند، اموال و زنان و کودکان را نیز با خود همراه کرد تا مردان را در دفاع از آنها دلیر کند. وقتی به اَوطاس که زمینی سخت و هموار و میدانی مناسب برای جولان اسب‌ها بود رسید، دُرَید بن صِمَّه، پیرمرد نابینای جُشَمی که صاحب نظر و جنگ آزموده بود، گفت: اگر این جنگ مایه سربلندی بود، مردان شجاع کعب و کلاب در آن شرکت می‌کردند. ازاین رو به مالک بن عوف توصیه کرد فقط با مردان به جنگ برود که اگر پیروز شود، دیگران نیز به وی بپیوندند و اگر شکست بخورد، زنان و کودکان آسیب نبینند؛ اما مالک بن عوف از سر تکبر به سخن او توجه نکرده و او را تحقیر نمود.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۸۰-۸۲. </ref>


در اوطاس کمک هایی از هر ناحیه به آنان می‌رسید.<ref>واقدی، محمدبن عمر، کتاب المغازی، ج۳، ص۸۸۶ـ۸۸۷.</ref> [[حضرت محمد(ص) |پیامبر]] چون این خبر را شنید، عبداللّه بن ابی حَدْرَد اَسْلَمی را فرستاد تا به صورت ناشناس به میان آنان برود و کسب اطلاع کند. وی نیز خبر آورد که مشرکان برای جنگ با مسلمانان همدست شده‌اند.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۸۲ـ۸۳.</ref>
در اوطاس کمک‌هایی از هر ناحیه به آنان می‌رسید.<ref>واقدی، المغازی، ج۳، ص۸۸۶-۸۸۷.</ref> [[حضرت محمد(ص)|پیامبر]] چون این خبر را شنید، عبداللّه بن ابی حَدْرَد اَسْلَمی را فرستاد تا به صورت ناشناس به میان آنان برود و کسب اطلاع کند. وی نیز خبر آورد که مشرکان برای جنگ با مسلمانان همدست شده‌اند.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۸۲-۸۳.</ref>


===اقدامات پیامبر اکرم پیش از جنگ===
===اقدامات پیامبر اکرم پیش از جنگ===
به روایت ابن اسحاق از [[امام باقر(ع)]]، وقتی که [[رسول خدا]] تصمیم گرفت به جنگ هوازن برود، کسی را نزد صَفوان بن اُمَیه (از سران قریش که هنوز مشرک بود) فرستاد و از او خواست تا زره‌ها و سلاح هایی را به پیامبر و مسلمانان، عاریه مضمونه (تضمینِ بازگرداندن عین امانت) دهد. صفوان قبول کرد و یک صد زره داد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۷۳؛ قس شمسشامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج۵، ص۳۱۲.</ref>
به روایت ابن اسحاق از [[امام باقر(ع)]]، وقتی که [[رسول خدا]] تصمیم گرفت به جنگ هوازن برود، کسی را نزد صَفوان بن اُمَیه (از سران قریش که هنوز مشرک بود) فرستاد و از او خواست تا زره‌ها و سلاح‌هایی را به پیامبر و مسلمانان، عاریه مضمونه (تضمینِ بازگرداندن عین امانت) دهد. صفوان قبول کرد و یک صد زره داد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۷۳؛ قس شمس شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۵، ص۳۱۲.</ref>


پیامبر همراه ده هزار تن از یارانش که در فتح مکه با وی بودند و دو هزار نفر از تازه مسلمانان [[مکه]]، برای جنگ با هوازن از مکه بیرون رفت.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۵۰؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۲.</ref> برخی از این مکیان فقط می‌خواستند ببینند پیروزی از آنِ که خواهد بود تا غنیمتی به دست آورند و حتی بدشان نمی‌آمد که پیامبر و مسلمانان در این جنگ شکست بخورند.<ref>واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، ج۳، ص۸۹۴ـ۸۹۵.</ref>[[رسول خدا]] و [[اسلام|مسلمانان]] و مردان قریش، که هنوز برخی از آنان مشرک بودند، غروبِ شب سه شنبه، دهم شوالِ سال هشتم به [[حنین]] رسیدند.<ref>واقدی، محمدبن عمر، کتاب المغازی، ج۳، ص۸۹۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۵۰.</ref>
پیامبر همراه ده هزار تن از یارانش که در فتح مکه با وی بودند و دو هزار نفر از تازه مسلمانان [[مکه]]، برای جنگ با هوازن از مکه بیرون رفت.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۵۰؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۲.</ref> برخی از این مکیان فقط می‌خواستند ببینند پیروزی از آنِ که خواهد بود تا غنیمتی به دست آورند و حتی بدشان نمی‌آمد که پیامبر و مسلمانان در این جنگ شکست بخورند.<ref>واقدی، المغازی، ج۳، ص۸۹۴-۸۹۵.</ref>[[رسول خدا]] و [[اسلام|مسلمانان]] و مردان قریش، که هنوز برخی از آنان مشرک بودند، غروبِ شب سه شنبه، دهم شوالِ سال هشتم به [[حنین]] رسیدند.<ref>واقدی، المغازی، ج۳، ص۸۹۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۵۰.</ref>


===صف‌آرایی دو سپاه===
===صف‌آرایی دو سپاه===
مالك بن عوف سه نفر را فرستاد تا از مسلمانان خبر آورند. آنان در حالى كه از مشاهده سپاه مسلمانان بسیار مرعوب شده بودند، بازگشتند. با وجود اين، مالك بن عوف، شبانه يارانش را در وادى حنين، مستقر كرد تا به مسلمانان شبیخون بزنند. رسول خدا نيز سحرگاه صفوف ياران خود را آراست و پرچم‌ها را به پرچم‌داران سپرد.
مالک بن عوف سه نفر را فرستاد تا از مسلمانان خبر آورند. آنان در حالی که از مشاهده سپاه مسلمانان بسیار مرعوب شده بودند، بازگشتند. با وجود این، مالک بن عوف، شبانه یارانش را در وادی حنین، مستقر کرد تا به مسلمانان شبیخون بزنند. رسول خدا نیز سحرگاه صفوف یاران خود را آراست و پرچم‌ها را به پرچم‌داران سپرد.


===پرچم‌داران مسلمین===
===پرچم‌داران مسلمین===
پرچمِ مهاجران به دست [[على (ع)|على(ع)]]، پرچمِ [[خزرج]] به دست حُباب بن مُنذر (و به قولى به دست [[سعد بن عباده|سعدبن عُباده]]) و پرچمِ [[اوس|اَوس]] به دست [[اسید بن حضیر|اُسَيْد بن حُضَير]] بود. طایفه‌های قبايل [[قبیله اوس|اوس]] و [[قبیله خزرج|خزرج]] و قبايل عرب نيز هر يك پرچمى داشتند.
پرچمِ مهاجران به دست [[علی(ع)|علی(ع)]]، پرچمِ [[خزرج]] به دست حُباب بن مُنذر (و به قولی به دست [[سعد بن عباده|سعدبن عُباده]]) و پرچمِ [[اوس|اَوس]] به دست [[اسید بن حضیر|اُسَید بن حُضَیر]] بود. طایفه‌های قبایل [[قبیله اوس|اوس]] و [[قبیله خزرج|خزرج]] و قبایل عرب نیز هر یک پرچمی داشتند.


==وقایع غزوه==
==وقایع غزوه==
===آغاز جنگ===
===آغاز جنگ===
{{جعبه نقل قول| عنوان =سوره توبه، آیه ۲۵:| نقل‌قول = {{حدیث|وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئاً وَ ضاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِين‏{{سخ}}|ترجمه= و در روز حنين كه شما از بسيارى گروه خود بشگفت آمده مردم فراوان شما سودى بكارتان نداشت و زمين پهناور را بر شما تنگ كرد پس از اين از جنگ پشت كرديد و خدا دل پيمبر و پيروانش را آرامش داد.}}|تاریخ بایگانی| منبع = | تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول| عنوان =سوره توبه، آیه ۲۵:| نقل‌قول = {{حدیث|وَ یوْمَ حُنَینٍ إِذْ أَعْجَبَتْکمْ کثْرَتُکمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکمْ شَیئاً وَ ضاقَتْ عَلَیکمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیتُمْ مُدْبِرِینَ ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلی رَسُولِهِ وَ عَلَی الْمُؤْمِنِین{{سخ}}|ترجمه= و در روز حنین که شما از بسیاری گروه خود بشگفت آمده مردم فراوان شما سودی بکارتان نداشت و زمین پهناور را بر شما تنگ کرد پس از این از جنگ پشت کردید و خدا دل پیمبر و پیروانش را آرامش داد.}}|تاریخ بایگانی| منبع =| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
[[پرونده:غزوه حنین.jpg|بندانگشتی|400px|نقشه غزوه حنین]]
[[پرونده:غزوه حنین.jpg|بندانگشتی|۴۰۰px|نقشه غزوه حنین]]
رسول خدا در حالی که لباس رزم پوشیده بود، از صفوف لشکریان بازدید کرد و آنان را به جنگ و شکیبایی برانگیخت و به آنان مژده پیروزی داد. آنگاه در تاریکی صبح، به همراه مسلمانان از دره حنین به پایین آمد.<ref>واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، ج۳، ص۸۹۵-۸۹۷؛ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۵۰-۱۵۱.</ref>
رسول خدا در حالی که لباس رزم پوشیده بود، از صفوف لشکریان بازدید کرد و آنان را به جنگ و شکیبایی برانگیخت و به آنان مژده پیروزی داد. آنگاه در تاریکی صبح، به همراه مسلمانان از دره حنین به پایین آمد.<ref>واقدی، المغازی، ج۳، ص۸۹۵-۸۹۷؛ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۵۰-۱۵۱.</ref>


مشرکان هوازن و ثقیف که در شکاف‌های دره و اطراف آن کمین کرده بودند، ناگهان به مسلمانان حمله کردند. نخست سواران بنی سُلَیم و سپس مکیان و سایر مردم پراکنده و فراری شدند. به به‌گونه‌ای که هیچ‌کس، پشت سر خود را نگاه نمی‌کرد.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۸۳.</ref>
مشرکان هوازن و ثقیف که در شکاف‌های دره و اطراف آن کمین کرده بودند، ناگهان به مسلمانان حمله کردند. نخست سواران بنی سُلَیم و سپس مکیان و سایر مردم پراکنده و فراری شدند. به به‌گونه‌ای که هیچ‌کس، پشت سر خود را نگاه نمی‌کرد.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۸۳.</ref>
خط ۶۳: خط ۶۳:


===حامیان پیامبر و فراریان از جنگ===
===حامیان پیامبر و فراریان از جنگ===
منابع، درباره تعداد کسانی که در کنار پیامبر ثابت قدم ماندند، اختلاف دارند. برخی روایات از چهار نفر یاد کرده‌اند: [[علی(ع)]]، [[عباس بن عبدالمطلب]] و [[ابو سفیان بن حارث|ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب]] که از [[بنی‌هاشم]] بودند، و [[ابن مسعود]].<ref>ابن ابی شیبه، المصنَّف فی الاحادیث و الآثار، ج۸، ص۵۵۲ـ ۵۵۳؛ شمسشامی،محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج۵، ص۳۲۹.</ref> به روایتی دیگر، فقط ده یا نه نفر از بنی هاشم، از جمله سه تن یاد شده و یک نفر از غیر بنی‌هاشم یعنی اَیْمَن بن ‌ام ایمن با پیامبر ماندند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۲؛ طبرسی، فضل بن حسن،اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۳۸۶. </ref>
منابع، درباره تعداد کسانی که در کنار پیامبر ثابت قدم ماندند، اختلاف دارند. برخی روایات از چهار نفر یاد کرده‌اند: [[علی(ع)]]، [[عباس بن عبدالمطلب]] و [[ابو سفیان بن حارث]] که از [[بنی‌هاشم]] بودند، و [[ابن مسعود]].<ref>ابن ابی شیبه، المصنَّف، ج۸، ص۵۵۲-۵۵۳؛ شمس شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۵، ص۳۲۹.</ref> به روایتی دیگر، فقط ده یا نه نفر از بنی هاشم، از جمله سه تن یاد شده و یک نفر از غیر بنی‌هاشم یعنی اَیمَن بن ‌ام ایمن با پیامبر ماندند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۲؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۱، ص۳۸۶. </ref>


تعداد فراریان از جنگ را یکصد تا سیصد تن نوشته‌اند.<ref> نویری،احمد بن عبدالوهاب، نهایةالارب فی فنون الادب، ج۱۷، ص۳۲۸.</ref> برخی از مردم مکه [[طلقاء]] که فرار کرده بودند، همچون [[ابوسفیان|ابوسفیان بن حرب]] و کَلَدَة بن حَنْبَل، کینه خود را از اسلام و مسلمانان آشکار ساختند و حتی شَیبة بن عثمان بن ابی طلحه که پدرش در جنگ احد کشته شده بود، قصد جان پیامبر را کرد که ناموفق ماند.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۸۶ـ۸۷.</ref>
تعداد فراریان از جنگ را یکصد تا سیصد تن نوشته‌اند.<ref> نویری، نهایةالارب، ج۱۷، ص۳۲۸.</ref> برخی از مردم مکه [[طلقاء]] که فرار کرده بودند، همچون [[ابوسفیان|ابوسفیان بن حرب]] و کَلَدَة بن حَنْبَل، کینه خود را از اسلام و مسلمانان آشکار ساختند و حتی شَیبة بن عثمان بن ابی طلحه که پدرش در جنگ احد کشته شده بود، قصد جان پیامبر را کرد که ناموفق ماند.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۸۶-۸۷.</ref>


===راهکار پیامبر برای برگرداندن فراریان===
===راهکار پیامبر برای برگرداندن فراریان===
[[رسول خدا]] که چنین دید، به [[عباس بن عبدالمطلب]] که عنان مرکب پیامبر را گرفته بود و صدایی بلند و رسا داشت، فرمود تا ندا کند: ای [[انصار]]، ای اصحاب سَمُرَه، ای اصحاب [[سوره بقره|سورة البقره]]. پس از آن، فراریان از هر طرف نزد رسول خدا بازگشتند، <ref>واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی،ج۳، ص۸۹۸-۸۹۹</ref> به گونه‌ای که در همانجا یکصد نفر نزد پیامبر گرد آمدند و پیامبر دلیرانه به یاری آنان با مشرکان جنگید.<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۷۵ـ۷۶.</ref> و کم‌کم بقیه اصحاب لبیک‌گویان و شتابان از هر سوی بازگشتند.<ref>واقدی، ج۳، ص ۹۰۰-۹۰۱؛ طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص ۷۵-۷۶</ref>
[[رسول خدا]] که چنین دید، به [[عباس بن عبدالمطلب]] که عنان مرکب پیامبر را گرفته بود و صدایی بلند و رسا داشت، فرمود تا ندا کند:‌ای [[انصار]]،‌ای اصحاب سَمُرَه،‌ای اصحاب [[سوره بقره|سورة البقره]]. پس از آن، فراریان از هر طرف نزد رسول خدا بازگشتند،<ref>واقدی، المغازی، ج۳، ص۸۹۸-۸۹۹</ref> به گونه‌ای که در همانجا یکصد نفر نزد پیامبر گرد آمدند و پیامبر دلیرانه به یاری آنان با مشرکان جنگید.<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۷۵-۷۶.</ref> و کم‌کم بقیه اصحاب لبیک‌گویان و شتابان از هر سوی بازگشتند.<ref>واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۰۰-۹۰۱؛ طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۷۵-۷۶</ref>


===دلاوری علی (ع)===
===دلاوری علی(ع)===
در این جنگ نیز مانند تمامی جنگ‌های صدر اسلام، حضرت [[علی (ع)]] در پیکار از همه قوی‌تر و دلیر‌تر بود.<ref>شمسشامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج۵، ص۳۲۴.</ref> ایشان به پرچمدار دشمن حمله کرد و او را کشت و پس از آن مشرکان فرار کردند و پراکنده شدند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۳؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۶۳.</ref> به روایتی، علی (ع) چهل تن از دشمنان را به هلاکت رساند.<ref>کلینی، اصول الکافی، ج۸، ص۳۷۶؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۳۸۷.</ref>
در این جنگ نیز مانند تمامی جنگ‌های صدر اسلام، حضرت [[علی(ع)]] در پیکار از همه قوی‌تر و دلیر‌تر بود.<ref>شمس شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۵، ص۳۲۴.</ref> ایشان به پرچمدار دشمن حمله کرد و او را کشت و پس از آن مشرکان فرار کردند و پراکنده شدند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۳؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۶۳.</ref> به روایتی، علی(ع) چهل تن از دشمنان را به هلاکت رساند.<ref>کلینی، اصول الکافی، ج۸، ص۳۷۶؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۱، ص۳۸۷.</ref>


===امدادهای غیبی در این غزوه===
===امدادهای غیبی در این غزوه===
بنا بر روایات، [[رسول خدا (ص)]] مشتی خاک برداشت و به سوی دشمن افکند و فرمود: «نصرت نیابند» و همین موجب شکست و فرار آنها شد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۷۸.</ref> همچنین بنا به تصریح قرآن مجید<ref>سوره توبه، آیه۲۶. </ref> و روایات اسلامی ، <ref>نویری،احمد بن عبدالوهاب، نهایةالارب فی فنون الادب، ج۱۷، ص۳۳۴.</ref> در روز حنین فرشتگان خدا برای یاری مسلمانان فرود آمدند و همراه آنان به جنگ پرداختند.
بنا بر روایات، [[رسول خدا(ص)]] مشتی خاک برداشت و به سوی دشمن افکند و فرمود: «نصرت نیابند» و همین موجب شکست و فرار آنها شد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۷۸.</ref> همچنین بنا به تصریح قرآن مجید<ref>سوره توبه، آیه۲۶. </ref> و روایات اسلامی،<ref>نویری، نهایةالارب، ج۱۷، ص۳۳۴.</ref> در روز حنین فرشتگان خدا برای یاری مسلمانان فرود آمدند و همراه آنان به جنگ پرداختند.


===کشته‌شدگان و اسیران دشمن===
===کشته‌شدگان و اسیران دشمن===
وقتی مشرکان فرار کردند، هفتاد تن از بنی‌مالک از طایفه‌های ثقیف کشته شدند.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۹۲.</ref> در برخی روایات، تعداد کشتگان هوازن به عدد کشتگان قریش در بدر، یعنی هفتاد تن نوشته شده است <ref>ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۵۸۲.</ref> ولی مسعودی آن را حدود ۱۵۰ تن نوشته است.<ref>مسعودی، التنبیه والإشراف، ج۱، ص۲۷۰.</ref> در این غزوه، مسلمانان شش هزار زن و کودک از مشرکان را اسیر و ۰۰۰، ۲۴ شتر، بیش از چهل هزار گوسفند و چهار هزار اوقْیه نقره غنیمت گرفتند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۵۵.</ref>
وقتی مشرکان فرار کردند، هفتاد تن از بنی‌مالک از طایفه‌های ثقیف کشته شدند.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۹۲.</ref> در برخی روایات، تعداد کشتگان هوازن به عدد کشتگان قریش در بدر، یعنی هفتاد تن نوشته شده است<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۱، ص۵۸۲.</ref> ولی مسعودی آن را حدود ۱۵۰ تن نوشته است.<ref>مسعودی، التنبیه والإشراف، ج۱، ص۲۷۰.</ref> در این غزوه، مسلمانان شش هزار زن و کودک از مشرکان را اسیر و ۲۴۰۰۰ شتر، بیش از چهل هزار گوسفند و چهار هزار اوقْیه نقره غنیمت گرفتند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۵۵.</ref>


==وقایع پس از غزوه==
==وقایع پس از غزوه==
===سرنوشت مشرکان پس از جنگ===
===سرنوشت مشرکان پس از جنگ===
مشرکان همراه مالک بن عوف به [[طائف]] رفتند. بعضی از آن‌ها نیز در اوطاس اردو زدند و بعضی دیگر، یعنی بن وغِیَره از ثقیف به نخله رفتند. پیامبر گروهی را به تعقیب مشرکانی که به نخله رفتند<ref> واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، ج۳، ص۹۱۴.</ref> و ابوعامر اشعری را نیز به دنبال مشرکانی که به اوطاس رفتند، روانه کرد.ابوعامر در جنگ با آنان کشته شد و پسرعموی وی، [[ابوموسی اشعری]]، با مشرکان جنگید و آنان را شکست داد.<ref>بلاذری،احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۹ـ۴۴۰.</ref>
مشرکان همراه مالک بن عوف به [[طائف]] رفتند. بعضی از آن‌ها نیز در اوطاس اردو زدند و بعضی دیگر، یعنی بن وغِیره از ثقیف به نخله رفتند. پیامبر گروهی را به تعقیب مشرکانی که به نخله رفتند<ref> واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۱۴.</ref> و ابوعامر اشعری را نیز به دنبال مشرکانی که به اوطاس رفتند، روانه کرد.ابوعامر در جنگ با آنان کشته شد و پسرعموی وی، [[ابوموسی اشعری]]، با مشرکان جنگید و آنان را شکست داد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۹-۴۴۰.</ref>


در این نبرد، شَیما دختر حارث بن عبدالعُزّی، خواهر رضاعی پیامبر، به دست مسلمانان افتاد. چون او را نزد پیامبر بردند، وی را احترام کرد و به درخواست خود وی، او را نزد قومش بازگرداند.<ref>واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، ج۳، ص۹۱۳-۹۱۴.</ref> نقل است که گفتگوی شیما با [[پیامبر اکرم]] و وساطت او درباره اسیران هوازن، یکی از دلایل آزادی اسرا بوده است.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۳.</ref>
در این نبرد، شَیما دختر حارث بن عبدالعُزّی، خواهر رضاعی پیامبر، به دست مسلمانان افتاد. چون او را نزد پیامبر بردند، وی را احترام کرد و به درخواست خود وی، او را نزد قومش بازگرداند.<ref>واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۱۳-۹۱۴.</ref> نقل است که گفتگوی شیما با [[پیامبر اکرم]] و وساطت او درباره اسیران هوازن، یکی از دلایل آزادی اسرا بوده است.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۳.</ref>


===اقدامات مسلمین پس از جنگ===
===اقدامات مسلمین پس از جنگ===
پس از پایان جنگ، پیامبر اجازه داد که هر مسلمانی که مشرکی را کشته است، لباس رزم و جنگ افزار (سَلَب) او را برای خود بردارد. <ref>واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، ج۳، ص۹۰۸.</ref> آنگاه اسیران و غنایم را نزد [[رسول خدا]] گردآوردند. پیامبر فرمود تا اسیران و اموال را به جِعْرانه در شمال‌غربی دره [[حنین]] ببرند و در آن‌جا نگه دارند.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۱۰۱.</ref> پس از غزوه، رسول خدا شبِ پنجشنبه، ۵ ذیقعده سال هشتم، به جعرانه رفت.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۵۴.</ref>
پس از پایان جنگ، پیامبر اجازه داد که هر مسلمانی که مشرکی را کشته است، لباس رزم و جنگ افزار (سَلَب) او را برای خود بردارد.<ref>واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۰۸.</ref> آنگاه اسیران و غنایم را نزد [[رسول خدا]] گردآوردند. پیامبر فرمود تا اسیران و اموال را به جِعْرانه در شمال‌غربی دره [[حنین]] ببرند و در آن‌جا نگه دارند.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۱۰۱.</ref> پس از غزوه، رسول خدا شبِ پنجشنبه، ۵ ذیقعده سال هشتم، به جعرانه رفت.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۵۴.</ref>


===آزادی اسیران===
===آزادی اسیران===
در آن‌جا هیئتِ هوازن، نزد پیامبر رفت و با توسل به خویشاوندی رضاعی پیامبر با اسیران، خواهان آزادی آنان شد. چون [[رسول خدا]] سهم اسیران خود و بنی عبدالمطلب را به آنان بخشید، [[مهاجران]] و [[انصار]] نیز از سهم خود گذشتند و آن را به پیامبر واگذاردند. چند نفر که نپذیرفته بودند، بعدا اسیران خود را آزاد کردند.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۱۳۰ـ۱۳۳.</ref>
در آن‌جا هیئتِ هوازن، نزد پیامبر رفت و با توسل به خویشاوندی رضاعی پیامبر با اسیران، خواهان آزادی آنان شد. چون [[رسول خدا]] سهم اسیران خود و بنی عبدالمطلب را به آنان بخشید، [[مهاجران]] و [[انصار]] نیز از سهم خود گذشتند و آن را به پیامبر واگذاردند. چند نفر که نپذیرفته بودند، بعدا اسیران خود را آزاد کردند.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۱۳۰-۱۳۳.</ref>


===تقسیم غنائم===
===تقسیم غنائم===
خط ۹۸: خط ۹۸:


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس2}}
{{پانویس۲}}


==منابع==
==منابع==
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
*ابن ابی شیبه، المصنَّف فی الاحادیث و الآثار، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
*ابن ابی شیبه، المصنَّف فی الاحادیث و الآثار، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
*ابن حزم، جوامع‌السیرة و خمس رسائل اخری، چاپ احسان عباس و ناصرالدین اسد، قاهره، ۱۹۵۰م.
*ابن حزم، جوامع‌السیرة و خمس رسائل اخری، چاپ احسان عباس و ناصرالدین اسد، قاهره، ۱۹۵۰م.
*ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، ۱۹۶۸م.
*ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت،‌دار صادر، ۱۹۶۸م.
*ابن هشام، السیرةالنبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.
*ابن هشام، السیرةالنبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.
*بلاذری،احمد بن یحیی، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰م.
*بلاذری،احمد بن یحیی، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق، ۱۹۹۶۲۰۰۰م.
*ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، المغازی، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
*ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، المغازی، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
*شمسشامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، ۱۴۱۴ق/۱۹۹۳م.
*شمسشامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، ۱۴۱۴ق/۱۹۹۳م.
خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:
*مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۵.
*مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۵.
*نویری، احمدبن عبدالوهاب، نهایةالارب فی فنون الادب، قاهره، ۱۹۲۳-۱۹۹۰م.
*نویری، احمدبن عبدالوهاب، نهایةالارب فی فنون الادب، قاهره، ۱۹۲۳-۱۹۹۰م.
*واقدی، محمدبن عمر، كتاب المغازی، چاپ مارسدن جونز، لندن ۱۹۶۶، چاپ افست قاهره، بی‌تا.
*واقدی، محمدبن عمر، کتاب المغازی، چاپ مارسدن جونز، لندن ۱۹۶۶، چاپ افست قاهره، بی‌تا.
*یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۲.
*یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۲.
{{پایان}}
{{پایان}}


Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۹۹۳

ویرایش