پرش به محتوا

التوحید (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
تمیزکاری
جز (تمیزکاری)
جز (تمیزکاری)
خط ۵۴: خط ۵۴:
''مخالفت با کلام و متکلمان''
''مخالفت با کلام و متکلمان''


صدوق در این کتاب به نقد [[کلام]] و متکلمان پرداخته است؛ اما اساساً مخالفت با کلام و حتی در یک ردیف قرار دادن متکلمان با اصحاب بدعت و شرک<ref>ص ۴۱۹، ۴۴۰</ref> و انعقاد بابی در نهی از کلام در باره خداوند و حکم به هلاکت اصحاب کلام<ref>ص ۴۵۸</ref> و نفی مطلق آن،<ref>ص ۴۵۹</ref> همگی ناظر به تخطئة معتزله و [[جهمیه]] است، چون مکتب کلامی دیگری از زمان [[امام باقر|امام باقر علیه السلام]] تا [[امام رضا علیه السلام]] وجود نداشته است. البته مباحث عقلیِ خود مؤلف در مواضع گوناگون و در مقام توضیح مُفاد احادیث،<ref>مانند ص ۸۴، ۱۳۴، ۱۳۷، ۲۲۵۲۲۷، ۲۶۹، ۲۹۸۲۹۹</ref> کاملاً صبغه کلامی دارد و از مفاهیم و روش متکلمان در آن‌ها استفاده شده است.
صدوق در این کتاب به نقد [[کلام]] و متکلمان پرداخته است؛ اما اساساً مخالفت با کلام و حتی در یک ردیف قرار دادن متکلمان با اصحاب بدعت و شرک<ref>ص ۴۱۹، ۴۴۰</ref> و انعقاد بابی در نهی از کلام در باره خداوند و حکم به هلاکت اصحاب کلام<ref>ص ۴۵۸</ref> و نفی مطلق آن،<ref>ص ۴۵۹</ref> همگی ناظر به تخطئة معتزله و [[جهمیه]] است، چون مکتب کلامی دیگری از زمان [[امام باقر(ع)]] تا [[امام رضا(ع)]] وجود نداشته است. البته مباحث عقلیِ خود مؤلف در مواضع گوناگون و در مقام توضیح مُفاد احادیث،<ref>مانند ص ۸۴، ۱۳۴، ۱۳۷، ۲۲۵۲۲۷، ۲۶۹، ۲۹۸۲۹۹</ref> کاملاً صبغه کلامی دارد و از مفاهیم و روش متکلمان در آن‌ها استفاده شده است.


علاوه بر این‌ها، کتاب التوحید منبع ارزشمندی است برای آگاهی از اختلافات اعتقادی جامعه شیعه در قرن های نخست اسلام، مانند آگاهی از نظریه تشبیهی منسوب به هشام بن سالم جوالیقی<ref>ص ۹۷۹۹</ref> و [[علی بن اسماعیل میثمی|میثمی]] و [[مومن الطاق|ابوجعفر الطاق]]<ref>ص ۱۱۳ـ ۱۱۵</ref> و نظریات تجسیمی برخی دیگر،<ref>ص ۱۰۰۱۰۱</ref> قول به زیادت صفات بر ذات الهی،<ref>ص ۱۴۴</ref> اختلاف موالی ابوجعفر علیه السلام در باب علم خدا قبل از خلق،<ref>ص ۱۴۵</ref> مخلوق یا غیر مخلوق بودن قرآن (معادل بحث حدوث یا قِدَم قرآن کریم)،<ref>ص ۲۲۶</ref> و اختلاف در جبر و تفویض.<ref>ص ۳۶۳</ref>
علاوه بر این‌ها، کتاب التوحید منبع ارزشمندی است برای آگاهی از اختلافات اعتقادی جامعه شیعه در قرن های نخست اسلام، مانند آگاهی از نظریه تشبیهی منسوب به هشام بن سالم جوالیقی<ref>ص ۹۷۹۹</ref> و [[علی بن اسماعیل میثمی|میثمی]] و [[مومن الطاق|ابوجعفر الطاق]]<ref>ص ۱۱۳ـ ۱۱۵</ref> و نظریات تجسیمی برخی دیگر،<ref>ص ۱۰۰۱۰۱</ref> قول به زیادت صفات بر ذات الهی،<ref>ص ۱۴۴</ref> اختلاف موالی ابوجعفر علیه السلام در باب علم خدا قبل از خلق،<ref>ص ۱۴۵</ref> مخلوق یا غیر مخلوق بودن قرآن (معادل بحث حدوث یا قِدَم قرآن کریم)،<ref>ص ۲۲۶</ref> و اختلاف در جبر و تفویض.<ref>ص ۳۶۳</ref>
خط ۶۳: خط ۶۳:
تمایز نهادن میان «صفات ذات» (سمع، بصر، علم، قدرت و غیره ) و «صفات فعل» (کلام، اراده، خلق و غیره ) از دیگر مباحث این کتاب است. صفات ذاتی با ذات عینیت دارند، در غیراین صورت شرک و قول به تعدد قدما لازم می‌آید، حال آن که صفات فعل زائد بر ذات‌اند. از نظر مؤلف ، صفات ذاتی معنای سلبی دارند (علم = جاهل نبودن) ولی صفات فعل، معنای ایجابی دارند و فقط صفات ذات، ازلی‌اند.<ref>ص ۱۳۹۱۴۹</ref>
تمایز نهادن میان «صفات ذات» (سمع، بصر، علم، قدرت و غیره ) و «صفات فعل» (کلام، اراده، خلق و غیره ) از دیگر مباحث این کتاب است. صفات ذاتی با ذات عینیت دارند، در غیراین صورت شرک و قول به تعدد قدما لازم می‌آید، حال آن که صفات فعل زائد بر ذات‌اند. از نظر مؤلف ، صفات ذاتی معنای سلبی دارند (علم = جاهل نبودن) ولی صفات فعل، معنای ایجابی دارند و فقط صفات ذات، ازلی‌اند.<ref>ص ۱۳۹۱۴۹</ref>


علاوه بر این، شیخ صدوق، با تکیه بر روایات، به تفسیر آیاتی می‌پردازد که ظاهر آن‌ها، [[تشبیه]] و [[تجسیم]] را تأیید می‌کند؛ آیاتی که نوعی اعضا و جوارح (ید، وجه ، ساق ، عین و اُذُن )، اوضاع و اوصاف جسمانی و انسانی (جَنْب، عرش، کرسی، خدعه و استهزا، اتیان، رضا، سخط و...) را برای خداوند اثبات می‌کنند. وی علاوه بر رفع تعارض ظاهری این آیات با عقیده مقبول [[شیعه]] در [[توحید]]، از تفسیر تعابیر قرآنی همچون «سبحان اللّه»<ref>ص ۳۱۱۳۱۲</ref> و «اللّه اکبر»<ref>ص ۳۱۲۳۱۳</ref> در جهت تأیید مدعای خود استفاده کرده و با استناد به آیة «فِطْرَتَ اللّهِ اَلَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها»<ref>روم : ۳۰</ref> بر [[فطرت|فطری]] بودن توحید تأکید نموده است.<ref>ص ۳۲۸۳۳۱</ref> در این ابواب ــ که حجم زیادی از کتاب را به خود اختصاص داده است ــ علاوه بر در دسترس قرار گرفتن روایات تفسیری در ضمنِ توضیحات مؤلف، دیدگاه‌های تفسیری و حتی نظریات [[تأویل|تأویلی]] او نیز تا اندازه ای فهمیده می‌شود.<ref>برای نمونه رجوع کنید به ص ۲۳۲ـ ۲۳۸</ref>
علاوه بر این، [[شیخ صدوق]]، با تکیه بر روایات، به تفسیر آیاتی می‌پردازد که ظاهر آن‌ها، [[تشبیه]] و [[تجسیم]] را تأیید می‌کند؛ آیاتی که نوعی اعضا و جوارح (ید، وجه ، ساق ، عین و اُذُن )، اوضاع و اوصاف جسمانی و انسانی (جَنْب، عرش، کرسی، خدعه و استهزا، اتیان، رضا، سخط و...) را برای خداوند اثبات می‌کنند. وی علاوه بر رفع تعارض ظاهری این آیات با عقیده مقبول [[شیعه]] در [[توحید]]، از تفسیر تعابیر قرآنی همچون «سبحان اللّه»<ref>ص ۳۱۱۳۱۲</ref> و «اللّه اکبر»<ref>ص ۳۱۲۳۱۳</ref> در جهت تأیید مدعای خود استفاده کرده و با استناد به آیة «فِطْرَتَ اللّهِ اَلَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها»<ref>روم : ۳۰</ref> بر [[فطرت|فطری]] بودن توحید تأکید نموده است.<ref>ص ۳۲۸۳۳۱</ref> در این ابواب ــ که حجم زیادی از کتاب را به خود اختصاص داده است ــ علاوه بر در دسترس قرار گرفتن روایات تفسیری در ضمنِ توضیحات مؤلف، دیدگاه‌های تفسیری و حتی نظریات [[تأویل|تأویلی]] او نیز تا اندازه ای فهمیده می‌شود.<ref>برای نمونه رجوع کنید به ص ۲۳۲ـ ۲۳۸</ref>


در باره عدل الهی و مبنای مهم [[حسن و قبح ذاتی]] و عقلی افعال، شیخ صدوق نخست آن‌ها را از دایره احساسات و عواطف و گرایش یا انزجار طبعی خارج می‌کند و به عقل نسبت می‌دهد،<ref>ص ۳۹۵</ref> سپس مراد از عقلی بودن را حکمت و علتی معقول داشتن معرفی می‌کند که عقل بر اساس آن به نیکی فعل، حکم می‌دهد.<ref>ص ۳۹۶</ref>
در باره عدل الهی و مبنای مهم [[حسن و قبح ذاتی]] و عقلی افعال، شیخ صدوق نخست آن‌ها را از دایره احساسات و عواطف و گرایش یا انزجار طبعی خارج می‌کند و به عقل نسبت می‌دهد،<ref>ص ۳۹۵</ref> سپس مراد از عقلی بودن را حکمت و علتی معقول داشتن معرفی می‌کند که عقل بر اساس آن به نیکی فعل، حکم می‌دهد.<ref>ص ۳۹۶</ref>
confirmed، templateeditor
۱۲٬۳۱۵

ویرایش