confirmed، protected، templateeditor
۱٬۸۸۸
ویرایش
(←منابع: افزودن منبع) |
(اصلاح لینکهای سبز) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''توفیق''' موفقیت در انجام [[عبادت|عملی عبادی]] است که باعث [[تقرب]] انسان به [[خدا]] میشود. بر اساس [[آیات قرآن]] و [[روایات]]، توفیق فقط از جانب خدا و لطفی از سوی او به بندگان است. اندیشمندان فرق کلامی اسلامی بر اساس مبانی کلامی خود، نظرات مختلفی را در تعریف و منشأ مفهوم توفیق ارائه دادهاند. بر اساس نظر [[شیعه]] و [[معتزله]]، توفیق از مقوله [[قاعده لطف|لطف الهی]] و بر اساس نظر [[اشاعره]]، توفیق، خلق قدرت بر طاعت از سوی خدا است. | '''توفیق''' موفقیت در انجام [[عبادت|عملی عبادی]] است که باعث [[تقرب]] انسان به [[خدا]] میشود. بر اساس [[آیه|آیات قرآن]] و [[حدیث|روایات]]، توفیق فقط از جانب خدا و لطفی از سوی او به بندگان است. اندیشمندان فرق کلامی اسلامی بر اساس مبانی کلامی خود، نظرات مختلفی را در تعریف و منشأ مفهوم توفیق ارائه دادهاند. بر اساس نظر [[شیعه]] و [[معتزله]]، توفیق از مقوله [[قاعده لطف|لطف الهی]] و بر اساس نظر [[اشاعره]]، توفیق، خلق قدرت بر طاعت از سوی خدا است. | ||
== معنای توفیق == | == معنای توفیق == | ||
توفیق در لغت به معنای موافق بودن یا موافق گرداندن، اتفاق نظر داشتن، موافقت و تصدیق کردن، میان کسانی را اصلاح کردن و آشتی دادن، ارشاد شدن کسی توسط خداوند و فراهم شدن شرایط کافی برای انجام کار خیر برای یک فرد از سوی خداست.<ref>جوهری؛ ابن منظور، ذیل «وفق».</ref> دو معنای اخیر، با معنای اصطلاحی آن نزد متکلمان (رجوع کنید به ادامه مقاله) سازگار است. | توفیق در لغت به معنای موافق بودن یا موافق گرداندن، اتفاق نظر داشتن، موافقت و تصدیق کردن، میان کسانی را اصلاح کردن و آشتی دادن، ارشاد شدن کسی توسط خداوند و فراهم شدن شرایط کافی برای انجام کار خیر برای یک فرد از سوی خداست.<ref>جوهری؛ ابن منظور، ذیل «وفق».</ref> دو معنای اخیر، با معنای اصطلاحی آن نزد متکلمان (رجوع کنید به ادامه مقاله) سازگار است. | ||
مشتقات این ریشه در [[قرآن کریم]] چهار بار به کار رفته<ref>نساء: ۳۵، ۶۲؛ هود: ۸۸؛ نبأ: ۲۶</ref> که تنها یک مورد از زبان [[شعیب (پیامبر)|شعیب]] (... و ماتوفیقی اِلاّ باللّه...)<ref>هود: ۸۸</ref> ناظر به معنای اصطلاحی توفیق است. طبق این آیه، توفیق منحصراً از جانب خداست. [[شیخ طوسی]] در تفسیر این آیه، توفیق را لطفی الهی دانسته که به واسطه آن طاعت انجام میشود و تأکید کرده است که تنها خدا میتواند بر اساس علمی که دارد انسان را موفق بر طاعت بدارد،<ref>شیخ طوسی، التبیان، الناشر : احياء التراث العربي ـ بيروت، ج۶، ص۵۱.</ref><ref>برای سایر تفاسیر رجوع کنید به فضل بن حسن طبرسی؛ فخررازی؛ طباطبائی، ذیل آیه؛ نیز رجوع کنید به محمدی ری شهری، ج ۴، ص۳۶۰۶</ref> بر این اساس، علمای اسلام در قسمتهای مختلف از آثار خود، در مقدمه آن<ref>ابویعلی موصلی، ج ۱، ص۵؛ ابن حمزه، ص۴۳؛ ابن سعید، ص۱۷</ref> یا در ابتدای هر مبحث<ref> رجوع کنید به حلوانی، ص۹۸؛ محقق حلّی، ص۲۶۹</ref> یا در انتهای آن،<ref>علم الهدی، ۱۴۰۵۱۴۱۰، ج ۲، ص۱۱۴؛ حلوانی، ص۹۶</ref> با عبارات مختلف به این مطلب اذعان نمودهاند. | مشتقات این ریشه در [[قرآن|قرآن کریم]] چهار بار به کار رفته<ref>نساء: ۳۵، ۶۲؛ هود: ۸۸؛ نبأ: ۲۶</ref> که تنها یک مورد از زبان [[شعیب (پیامبر)|شعیب]] (... و ماتوفیقی اِلاّ باللّه...)<ref>هود: ۸۸</ref> ناظر به معنای اصطلاحی توفیق است. طبق این آیه، توفیق منحصراً از جانب خداست. [[شیخ طوسی]] در تفسیر این آیه، توفیق را لطفی الهی دانسته که به واسطه آن طاعت انجام میشود و تأکید کرده است که تنها خدا میتواند بر اساس علمی که دارد انسان را موفق بر طاعت بدارد،<ref>شیخ طوسی، التبیان، الناشر : احياء التراث العربي ـ بيروت، ج۶، ص۵۱.</ref><ref>برای سایر تفاسیر رجوع کنید به فضل بن حسن طبرسی؛ فخررازی؛ طباطبائی، ذیل آیه؛ نیز رجوع کنید به محمدی ری شهری، ج ۴، ص۳۶۰۶</ref> بر این اساس، علمای اسلام در قسمتهای مختلف از آثار خود، در مقدمه آن<ref>ابویعلی موصلی، ج ۱، ص۵؛ ابن حمزه، ص۴۳؛ ابن سعید، ص۱۷</ref> یا در ابتدای هر مبحث<ref> رجوع کنید به حلوانی، ص۹۸؛ محقق حلّی، ص۲۶۹</ref> یا در انتهای آن،<ref>علم الهدی، ۱۴۰۵۱۴۱۰، ج ۲، ص۱۱۴؛ حلوانی، ص۹۶</ref> با عبارات مختلف به این مطلب اذعان نمودهاند. | ||
== اهمیت و جایگاه توفیق در روایات == | == اهمیت و جایگاه توفیق در روایات == | ||
اهمیت اعتقاد به توفیق الاهی از سخن [[امام علی علیهالسلام]] مبنی بر جدا نبودن دین از توفیق<ref>آمُدی، ص۲۰۳؛ محمدی ری شهری، همانجا</ref> و نیز کثرت درخواست توفیق از خداوند در دعاهای رسیده از طریق [[شیعه]]<ref>کلینی،کافی، ۱۴۰۷ق، ج ۴، ص۷۳؛ ابن بابویه، ۱۳۶۷۱۳۶۹ ش، ج ۲، ص۴۲۵؛ طوسی، مصباح المتهجّد، ۱۴۱۱ق، ص۳۱۱، ۳۵۷، ۳۸۰</ref>{{یادداشت|فرازی از دعای [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام کاظم(ع)]] در استقبال از [[رمضان|ماه رمضان]] «اللَّهُمَّ وَفِّقْنِي لِكُلِّ عَمَلٍ صَالِحٍ تَرْضَى بِهِ عَنِّي وَ قَرِّبْنِي بِهِ إِلَيْكَ زُلْفَى» کافی، ج۴، ص۷۳؛ »اللهم! إني أسألك توفيق أهل الهدى وأعمال أهل التقوى ومناصحة أهل التوبة وعزم أهل الصبر...» مصباح المتهجد،ص۳۱۱ }} و [[اهل سنّت]]<ref>هیثمی، ج ۲، ص۲۸۲؛ متقی، ج ۲، ص۲۰۶، ج ۷، ص۸۲۰</ref> دانسته میشود. طبق احادیث، انجام دادن برخی کارها به توفیق الاهی حاصل خواهد شد. از جمله آنهاست : توفیق در [[توبه]]<ref>ابن بابویه، ۱۴۱۵، ص۳۷۳</ref>، توفیق در شناخت اولیای امر و تمسک به ائمه اطهار علیهم السلام<ref>سلیم بن قیس هلالی، ص۳۶۸؛ طوسی، کتاب الخلاف، ج ۱، ص۲۸</ref>، توفیق در انجام دادن اموری که رضای خداوند در آن است،<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳، ص۴۴۵، نامه ۶۷، ص۴۵۸؛ ابن ادریس حلّی، ج ۲، ص۱۹۱</ref> توفیق در اجرای اوامر الاهی و ادای فرایض،<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱، ص۳۹۴؛ محقق حلّی، ص۳۳۵؛ علامه حلّی، منتهی المطلب، ج ۱، ص۳۰۳</ref> توفیق در تشکر از نعمتهای الاهی،<ref>مصباح الشریعة، ص۲۵</ref> توفیق در کسب علم و حفظ تجربه ها،<ref>نهج البلاغة، حکمت ۲۱۱؛ مصباح الشریعة، ص۷۵</ref> توفیق در همنشینی با پرهیزگاران،<ref>مصباح الشریعة، ص۱۵۰۱۵۱</ref> و توفیق در مشورت با عاقل.<ref>حلوانی، ص۲۵</ref> | اهمیت اعتقاد به توفیق الاهی از سخن [[امام علی علیهالسلام]] مبنی بر جدا نبودن دین از توفیق<ref>آمُدی، ص۲۰۳؛ محمدی ری شهری، همانجا</ref> و نیز کثرت درخواست توفیق از خداوند در دعاهای رسیده از طریق [[شیعه]]<ref>کلینی،کافی، ۱۴۰۷ق، ج ۴، ص۷۳؛ ابن بابویه، ۱۳۶۷۱۳۶۹ ش، ج ۲، ص۴۲۵؛ طوسی، مصباح المتهجّد، ۱۴۱۱ق، ص۳۱۱، ۳۵۷، ۳۸۰</ref>{{یادداشت|فرازی از دعای [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام کاظم(ع)]] در استقبال از [[رمضان|ماه رمضان]] «اللَّهُمَّ وَفِّقْنِي لِكُلِّ عَمَلٍ صَالِحٍ تَرْضَى بِهِ عَنِّي وَ قَرِّبْنِي بِهِ إِلَيْكَ زُلْفَى» کافی، ج۴، ص۷۳؛ »اللهم! إني أسألك توفيق أهل الهدى وأعمال أهل التقوى ومناصحة أهل التوبة وعزم أهل الصبر...» مصباح المتهجد،ص۳۱۱ }} و [[اهل سنت و جماعت|اهل سنّت]]<ref>هیثمی، ج ۲، ص۲۸۲؛ متقی، ج ۲، ص۲۰۶، ج ۷، ص۸۲۰</ref> دانسته میشود. طبق احادیث، انجام دادن برخی کارها به توفیق الاهی حاصل خواهد شد. از جمله آنهاست : توفیق در [[توبه]]<ref>ابن بابویه، ۱۴۱۵، ص۳۷۳</ref>، توفیق در شناخت اولیای امر و تمسک به ائمه اطهار علیهم السلام<ref>سلیم بن قیس هلالی، ص۳۶۸؛ طوسی، کتاب الخلاف، ج ۱، ص۲۸</ref>، توفیق در انجام دادن اموری که رضای خداوند در آن است،<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳، ص۴۴۵، نامه ۶۷، ص۴۵۸؛ ابن ادریس حلّی، ج ۲، ص۱۹۱</ref> توفیق در اجرای اوامر الاهی و ادای فرایض،<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱، ص۳۹۴؛ محقق حلّی، ص۳۳۵؛ علامه حلّی، منتهی المطلب، ج ۱، ص۳۰۳</ref> توفیق در تشکر از نعمتهای الاهی،<ref>مصباح الشریعة، ص۲۵</ref> توفیق در کسب علم و حفظ تجربه ها،<ref>نهج البلاغة، حکمت ۲۱۱؛ مصباح الشریعة، ص۷۵</ref> توفیق در همنشینی با پرهیزگاران،<ref>مصباح الشریعة، ص۱۵۰۱۵۱</ref> و توفیق در مشورت با عاقل.<ref>حلوانی، ص۲۵</ref> | ||
به طور کلی، بر اساس حدیثی از [[امام علی علیهالسلام]] هر خیری به توفیق الاهی حاصل میشود.<ref>حسن بن فضل طبرسی، ص۳۰۲</ref> احادیث دیگری نیز در باب توفیق وجود دارد، از جمله آنکه: توقف و به کاری دست نیازیدن در هنگام حیرت و سرگردانی، از توفیقات الاهی است؛<ref>ابن شعبه، ص۸۳؛ قضاعی، ص۱۹</ref> سعادت، از اجتماع نیت، قدرت، توفیق و رسیدن به هدف حاصل میشود؛<ref>مفید، ۱۴۱۳، ج ۲، ص۲۰۴۲۰۵</ref> بالاترین نعمتها عافیت و بالاترین درجه عافیت مساعدت و همراهی توفیق و بالاترین درجه توفیق پذیرش نصیحت است؛ همچنین حسن نیت عامل جلب توفیق و میانه روی در کلام از آثار توفیق است و طلب توفیق حتماً باید با تلاش خود فرد همراه باشد. افزون بر این، توفیق، عنایت، رحمت، اولین نعمت، بهترین راهبر، برترین حظّ و بهره، قله پیروزی و سعادت، کلید مدارا، پایهای محکم، یاریگر عقل و جذبهای الاهی معرفی شده است.<ref>الاختصاص، ص۲۴۶؛ کراجکی، ۱۴۱۰، ص۱۵۳؛ همو، ۱۳۹۴، ص۵۹۴؛ آمُدی، همانجا؛ لیثی واسطی، ص۲۵، ۳۱، ۳۴ ۳۵، ۴۱</ref> در معنای [[استخاره]] نیز برخی از لغت شناسان گفتهاند که عبارت است از درخواست توفیق از خداوند برای رسیدن به بهترین چیزهایی که انسان خواهان آنهاست.<ref> ابن ادریس حلّی،السرائر، ج ۱، ص۳۱۴؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۹۱، ص۲۲۵</ref> [[شیخ مفید]] در [[الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد (کتاب)|کتاب ارشاد]] به بر خورداری [[امام علی علیهالسلام|امیرالمؤمنین علیهالسلام]] از توفیق در همه احوال و حالات اشاره کرده است.<ref>مفید،الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج ۱، ص۲۱۰</ref> {{یادداشت|وتأمّلوا التوفيقَ الذي قرن الله به أمير المؤمنين (ع) في الأحوال كلّها}} | به طور کلی، بر اساس حدیثی از [[امام علی علیهالسلام]] هر خیری به توفیق الاهی حاصل میشود.<ref>حسن بن فضل طبرسی، ص۳۰۲</ref> احادیث دیگری نیز در باب توفیق وجود دارد، از جمله آنکه: توقف و به کاری دست نیازیدن در هنگام حیرت و سرگردانی، از توفیقات الاهی است؛<ref>ابن شعبه، ص۸۳؛ قضاعی، ص۱۹</ref> سعادت، از اجتماع نیت، قدرت، توفیق و رسیدن به هدف حاصل میشود؛<ref>مفید، ۱۴۱۳، ج ۲، ص۲۰۴۲۰۵</ref> بالاترین نعمتها عافیت و بالاترین درجه عافیت مساعدت و همراهی توفیق و بالاترین درجه توفیق پذیرش نصیحت است؛ همچنین حسن نیت عامل جلب توفیق و میانه روی در کلام از آثار توفیق است و طلب توفیق حتماً باید با تلاش خود فرد همراه باشد. افزون بر این، توفیق، عنایت، رحمت، اولین نعمت، بهترین راهبر، برترین حظّ و بهره، قله پیروزی و سعادت، کلید مدارا، پایهای محکم، یاریگر عقل و جذبهای الاهی معرفی شده است.<ref>الاختصاص، ص۲۴۶؛ کراجکی، ۱۴۱۰، ص۱۵۳؛ همو، ۱۳۹۴، ص۵۹۴؛ آمُدی، همانجا؛ لیثی واسطی، ص۲۵، ۳۱، ۳۴ ۳۵، ۴۱</ref> در معنای [[استخاره]] نیز برخی از لغت شناسان گفتهاند که عبارت است از درخواست توفیق از خداوند برای رسیدن به بهترین چیزهایی که انسان خواهان آنهاست.<ref> ابن ادریس حلّی،السرائر، ج ۱، ص۳۱۴؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۹۱، ص۲۲۵</ref> [[شیخ مفید]] در [[الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد (کتاب)|کتاب ارشاد]] به بر خورداری [[امام علی علیهالسلام|امیرالمؤمنین علیهالسلام]] از توفیق در همه احوال و حالات اشاره کرده است.<ref>مفید،الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج ۱، ص۲۱۰</ref> {{یادداشت|وتأمّلوا التوفيقَ الذي قرن الله به أمير المؤمنين (ع) في الأحوال كلّها}} | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
معتزله غالباً توفیق را از مقوله لطف دانسته و به رغم تفاوتهایی که در توضیح مطلب در آرای آنان به چشم میخورد، بر اینکه توفیق از مقوله لطف است تأکید کردهاند.<ref>قاضی عبدالجباربن احمد، ۱۳۸۲، ج ۱۳، ص۱۲۱۴؛ همو، ۱۴۰۸، ص۵۱۹، ۷۸۰</ref> گزارشهایی که دیگران از آرای معتزله عرضه داشتهاند نیز به رغم تفاوتها، نشان میدهد که آنها میکوشیدهاند مسئله توفیق را به نحوی توضیح دهند که با اختیار انسان و عدالت خدا تقابلی نداشته باشد، مثلاً بنا بر گزارش تهانوی<ref>همانجا</ref> از نظر معتزلیان توفیق عبارت است از دعوت به طاعت و بنا به قولی دیگر عبارت است از لطف مُحصِّل (محقّق کننده) واجبات و به گزارش شهرستانی<ref>ص ۴۱۱</ref> بنا بر رأی معتزله توفیق از جانب خدا عبارت است از قرار دادن نشانههایی در مخلوقات که نشان دهنده وحدانیت خداست و نیز عبارت است از افاضه عقل و حواس به انسانها و فرستادن پیامبران و کتابهای آسمانی برای هدایت آنها و دور کردن ایشان از غفلت و نزدیک نمودنشان به طریق معرفت الاهی و بیان احکام و تمیز بین [[حلال]] و [[حرام]]. بنابر نظر معتزله، چنین نیست که فرد برای هر فعل و معرفتی نیازمند توفیق جداگانهای باشد، بلکه توفیق عام و مقدّم بر فعل است. همچنین آنها تأکید کردهاند که نمیتوان تصور کرد که خذلان، به معنای گمراه کردن، به خدا نسبت داده شود. چه بسا همین گونه تلاشها سبب شده است که گفته شود «جُهّال قدَریه» توفیق را انکار کردهاند.<ref>ابن قیم جوزیه، ص۱۴۱</ref> | معتزله غالباً توفیق را از مقوله لطف دانسته و به رغم تفاوتهایی که در توضیح مطلب در آرای آنان به چشم میخورد، بر اینکه توفیق از مقوله لطف است تأکید کردهاند.<ref>قاضی عبدالجباربن احمد، ۱۳۸۲، ج ۱۳، ص۱۲۱۴؛ همو، ۱۴۰۸، ص۵۱۹، ۷۸۰</ref> گزارشهایی که دیگران از آرای معتزله عرضه داشتهاند نیز به رغم تفاوتها، نشان میدهد که آنها میکوشیدهاند مسئله توفیق را به نحوی توضیح دهند که با اختیار انسان و عدالت خدا تقابلی نداشته باشد، مثلاً بنا بر گزارش تهانوی<ref>همانجا</ref> از نظر معتزلیان توفیق عبارت است از دعوت به طاعت و بنا به قولی دیگر عبارت است از لطف مُحصِّل (محقّق کننده) واجبات و به گزارش شهرستانی<ref>ص ۴۱۱</ref> بنا بر رأی معتزله توفیق از جانب خدا عبارت است از قرار دادن نشانههایی در مخلوقات که نشان دهنده وحدانیت خداست و نیز عبارت است از افاضه عقل و حواس به انسانها و فرستادن پیامبران و کتابهای آسمانی برای هدایت آنها و دور کردن ایشان از غفلت و نزدیک نمودنشان به طریق معرفت الاهی و بیان احکام و تمیز بین [[حلال]] و [[حرام]]. بنابر نظر معتزله، چنین نیست که فرد برای هر فعل و معرفتی نیازمند توفیق جداگانهای باشد، بلکه توفیق عام و مقدّم بر فعل است. همچنین آنها تأکید کردهاند که نمیتوان تصور کرد که خذلان، به معنای گمراه کردن، به خدا نسبت داده شود. چه بسا همین گونه تلاشها سبب شده است که گفته شود «جُهّال قدَریه» توفیق را انکار کردهاند.<ref>ابن قیم جوزیه، ص۱۴۱</ref> | ||
برخی شیعیان نیز همچون معتزله توفیق را، لطف تعریف کردهاند.<ref>برای نمونه رجوع کنید به فاضل مقداد، ص۲۷۷</ref> برخی دیگر در تعریف آن واژه لطف را نیاورده و آن را مثلاً به صورت «آنچه با آن واجب واقع میشود (یعنی لطف محصِّل) و اگر نباشد واقع نمیشود» تعریف کردهاند؛<ref>برای نمونه رجوع کنید به نیسابوری مقری، ص۱۰۱</ref> بر همین اساس آن را در زمره اقسام لطف آورده و قسیم [[عصمت]] قرار دادهاند. در تعریف توفیق به «آنچه [[مکلف]] با آن طاعت را برمیگزیند» یا «لطفی که با آن مکلف طاعت را انتخاب میکند»<ref>بریدی، ص۱۷؛ علامه حلّی، الالفین، ص۳۰۹؛ همو، انوارالملکوت، ص۱۵۴</ref> کوشش شده است تعریف به نحوی باشد که با اختیار انسان، و درنتیجه با عدل الاهی، تعارضی نداشته باشد. احتمالاً بر اساس همین ملاحظات بوده است که متکلمان [[شیعه]] به رغم اینکه نزدیکی معنایی توفیق را با مفاهیم مشابه پذیرفتهاند<ref>برای نمونه رجوع کنید به مفید، ۱۴۱۴ ب، ص۵۱</ref> و گاهی همچون سایر مسلکهای کلامی خذلان را مقابل توفیق قرار دادهاند،<ref>برای نمونه رجوع کنید به ابن فورک، ص۱۲۳؛ امام الحرمین، ص۲۵۴؛ قاضی عبدالجباربن احمد، ۱۳۸۲، ج ۱۳، ص۱۲، ۱۱۲</ref> غالباً به جای بحث مستقلی تحت عنوان توفیق و خذلان، بحث هدایت و ضلالت را مطرح کرده و توفیق را ذیل آن بررسی نمودهاند.<ref>برای نمونه رجوع کنید به منصور باللّه، ص۸۹ ۹۲؛ محمدی گیلانی، ص۵۰ ۵۳</ref> | برخی شیعیان نیز همچون معتزله توفیق را، لطف تعریف کردهاند.<ref>برای نمونه رجوع کنید به فاضل مقداد، ص۲۷۷</ref> برخی دیگر در تعریف آن واژه لطف را نیاورده و آن را مثلاً به صورت «آنچه با آن واجب واقع میشود (یعنی لطف محصِّل) و اگر نباشد واقع نمیشود» تعریف کردهاند؛<ref>برای نمونه رجوع کنید به نیسابوری مقری، ص۱۰۱</ref> بر همین اساس آن را در زمره اقسام لطف آورده و قسیم [[عصمت]] قرار دادهاند. در تعریف توفیق به «آنچه [[تکلیف|مکلف]] با آن طاعت را برمیگزیند» یا «لطفی که با آن مکلف طاعت را انتخاب میکند»<ref>بریدی، ص۱۷؛ علامه حلّی، الالفین، ص۳۰۹؛ همو، انوارالملکوت، ص۱۵۴</ref> کوشش شده است تعریف به نحوی باشد که با اختیار انسان، و درنتیجه با عدل الاهی، تعارضی نداشته باشد. احتمالاً بر اساس همین ملاحظات بوده است که متکلمان [[شیعه]] به رغم اینکه نزدیکی معنایی توفیق را با مفاهیم مشابه پذیرفتهاند<ref>برای نمونه رجوع کنید به مفید، ۱۴۱۴ ب، ص۵۱</ref> و گاهی همچون سایر مسلکهای کلامی خذلان را مقابل توفیق قرار دادهاند،<ref>برای نمونه رجوع کنید به ابن فورک، ص۱۲۳؛ امام الحرمین، ص۲۵۴؛ قاضی عبدالجباربن احمد، ۱۳۸۲، ج ۱۳، ص۱۲، ۱۱۲</ref> غالباً به جای بحث مستقلی تحت عنوان توفیق و خذلان، بحث هدایت و ضلالت را مطرح کرده و توفیق را ذیل آن بررسی نمودهاند.<ref>برای نمونه رجوع کنید به منصور باللّه، ص۸۹ ۹۲؛ محمدی گیلانی، ص۵۰ ۵۳</ref> | ||
=== توفیق از دیدگاه اشاعره === | === توفیق از دیدگاه اشاعره === |