Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۹۹
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←دلایل قرآنی) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (اصلاح ساختار) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
ازجمله آثاری که درباره خاتمیت نوشته شده است، کتاب الخاتمیة فی الکتاب و السنة و العقل الصریح، نوشته [[جعفر سبحانی]] از [[مرجع تقلید|مراجع تقلید]] شیعه و کتاب ختم النبوة فی ضوء القرآن و السنة، نوشته ابوالاعلی مودودی (۱۲۸۲-۱۳۵۸ش) مؤسس جماعت اسلامی [[پاکستان]] است. | ازجمله آثاری که درباره خاتمیت نوشته شده است، کتاب الخاتمیة فی الکتاب و السنة و العقل الصریح، نوشته [[جعفر سبحانی]] از [[مرجع تقلید|مراجع تقلید]] شیعه و کتاب ختم النبوة فی ضوء القرآن و السنة، نوشته ابوالاعلی مودودی (۱۲۸۲-۱۳۵۸ش) مؤسس جماعت اسلامی [[پاکستان]] است. | ||
== | ==جایگاه و اهمیت خاتمیت== | ||
خاتمیت به معنای پایان نبوت و رسالت و آخرین دین بودن اسلام یکی از [[ضروری دین|ضروریات دین]] اسلام است و در [[قرآن|قرآن کریم]] و [[احادیث]] مطرح شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به علامه حلی، واجبالاعتقاد، ۱۳۷۴ش، ص۵۲؛ سبحانی، «خاتمیت و مرجعیت علمی امامان معصوم»، ص۵۹؛ مصباح، راهنماشناسی، ۱۳۷۶ش، ص۱۷۷.</ref> | |||
بهگفته برخی محققان، تا پیش از اواخر قرن | بهگفته برخی محققان، تا پیش از اواخر قرن بیستم میلادی، مسئله خاتمیت در منابع اسلامی بهصورت گسترده و مستقل مطرح نبود. آنان ظهور فرقههایی مانند [[بابیت|بابیّت]] و [[بهائیت|بهائیّت]] و ادعای ایجاد شریعت جدید از سوی آنان و نیز شکلگیری رویکردی متفاوت با نگاه سنتی به [[دین]] را که به تفسیر خاصی از [[نبوت|نبوّت]]، [[وحی]] و خاتمیت منجر شد، از عوامل اهمیتیافتن مسئله خاتمیت در این دوره دانستهاند.<ref>رضانژاد، «خاتمیت، نفی بابیت»، ص۳۹۷.</ref> | ||
برخی گفتهاند نگرش جدید به خاتمیت، با سخنان [[اقبال لاهوری]] آغاز و با نقد و بررسی آنها ادامه یافت.<ref>عباسی، «خاتمیت از دیدگاه استاد مطهری و اقبال لاهوری»، ص۷.</ref> درباره اندیشههای وی کتابها و رسالههایی نوشته شده است. [[مرتضی مطهری]]، از نخستین کسانی است که آرای اقبال لاهوری را نقد کرده است.<ref>عباسی، «خاتمیت از دیدگاه استاد مطهری و اقبال لاهوری»، ص۹.</ref> | برخی گفتهاند نگرش جدید به خاتمیت، با سخنان [[اقبال لاهوری]] آغاز و با نقد و بررسی آنها ادامه یافت.<ref>عباسی، «خاتمیت از دیدگاه استاد مطهری و اقبال لاهوری»، ص۷.</ref> درباره اندیشههای وی کتابها و رسالههایی نوشته شده است. [[مرتضی مطهری]]، از نخستین کسانی است که آرای اقبال لاهوری را نقد کرده است.<ref>عباسی، «خاتمیت از دیدگاه استاد مطهری و اقبال لاهوری»، ص۹.</ref> | ||
در آموزههای [[مسیحیت|مسیحیت،]] خاتمیت مطرح نبوده است؛ اما میگویند برخی از عالمان مسیحی، در بحثهای [[کلام اسلامی|کلامی]] با مسلمانان، بهویژه در قرن دوم هجری، میگفتند [[عیسی]] خاتمالانبیا است.<ref>پاکتچی، «خاتمیت»، ص۵۸۴. </ref> | در آموزههای [[مسیحیت|مسیحیت،]] خاتمیت مطرح نبوده است؛ اما میگویند برخی از عالمان مسیحی، در بحثهای [[کلام اسلامی|کلامی]] با مسلمانان، بهویژه در قرن دوم هجری، میگفتند [[عیسی]] خاتمالانبیا است.<ref>پاکتچی، «خاتمیت»، ص۵۸۴. </ref> | ||
===واژهشناسی=== | |||
خاتمیت، از ریشه خَتَم است. خَتَم بهمعنای رسیدن به پایان چیزی است.<ref>ابنفارس، معجم مقائیس اللغه، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۴۵.</ref> خاتَمُالنببین یعنی کسی که [[نبوت|نبوّت]] با او پایان یافته است.<ref>مطهری، خاتمیت، ۱۳۸۰ش، ص۲۶.</ref> خاتمیت هم دراصطلاح به این معنا است که [[پیامبر اسلام(ص)]] آخرین پیامبر الهی است و پس از او پیامبری نخواهد آمد.<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۳۲۵.</ref> از خاتمبودن حضرت محمد، این نتیجه بهدست میآید که دین او، آخرین دین الهی است.<ref> مصباح، راهنماشناسی، ۱۳۷۶ش، ص۱۷۷.</ref> | |||
==دلایل خاتمیت== | ==دلایل خاتمیت== | ||
آموزه خاتمیت [[پیامبر اسلام|پیامبر اسلام،]] هم در قرآن و هم در احادیث اسلامی مطرح شده است.<ref> عارفی، خاتمیت و پرسشهای نو، ۱۳۸۶ش، ص۱۹.</ref> | آموزه خاتمیت [[پیامبر اسلام|پیامبر اسلام،]] هم در قرآن و هم در احادیث اسلامی مطرح شده است.<ref> عارفی، خاتمیت و پرسشهای نو، ۱۳۸۶ش، ص۱۹.</ref> | ||
خط ۵۷: | خط ۵۵: | ||
=== بینیازی به پیامبران تبلیغی=== | === بینیازی به پیامبران تبلیغی=== | ||
یکی از علتهای ظهور پیامبر جدید، بیان جزئیات شریعت و استمرار ارتباط بین خدا و مردم است؛ این مسئله در اسلام، از سوی پیامبر(ص) و [[امامان معصوم(ع)]] تأمین میشود و در دوره [[غیبت امام زمان (عج)|غیبت]] امام دوازدهم نیز، تبیین دین، به [[مجتهدان]] واجد شرایط سپرده شده است. بنابراین ضرورتی برای وجود پیامبران تبلیغی هم باقی نمیماند.<ref>مصباح یزدی، راهنماشناسی، ۱۳۷۶ش، ص۱۸۶-۱۸۷.</ref> | یکی از علتهای ظهور پیامبر جدید، بیان جزئیات شریعت و استمرار ارتباط بین خدا و مردم است؛ این مسئله در اسلام، از سوی پیامبر(ص) و [[امامان معصوم(ع)]] تأمین میشود و در دوره [[غیبت امام زمان (عج)|غیبت]] امام دوازدهم نیز، تبیین دین، به [[مجتهدان]] واجد شرایط سپرده شده است. بنابراین ضرورتی برای وجود [[پیامبران تبلیغی]] هم باقی نمیماند.<ref>مصباح یزدی، راهنماشناسی، ۱۳۷۶ش، ص۱۸۶-۱۸۷.</ref> | ||
== اشکالات به خاتمیت == | == اشکالات به خاتمیت == | ||
اشکالاتی هم به مسئله خاتمیت [[پیامبر اسلام]]، وارد شده است که علمای مسلمان به آنها پاسخ دادهاند.<ref>میرزا حسین علی بها، ابقان، ص۱۳۶؛ بهنقل از عارفی، خاتمیت، ۱۳۸۶ش، ص۶۵.</ref> | اشکالاتی هم به مسئله خاتمیت [[پیامبر اسلام]]، وارد شده است که علمای مسلمان به آنها پاسخ دادهاند.<ref>میرزا حسین علی بها، ابقان، ص۱۳۶؛ بهنقل از عارفی، خاتمیت، ۱۳۸۶ش، ص۶۵.</ref> | ||
===خاتم به معنای زینت است=== | |||
ازجمله گفتهاند: در آیه ۴۰ [[سوره احزاب]]، «خاتم» بهمعنای انگشتر است و منظور از آن این است که پیامبر اسلام، زینت پیامبران است، نه آخرین آنان.<ref>حسینی طباطبایی، ماجرای باب و بها، ص۱۶۳: به نقل از عارفی، خاتمیت، ۱۳۸۶ش، ص۶۲.</ref> | |||
در پاسخ گفتهاند خاتم در اصل بهمعنای وسیله ختمکردن است و انگشتر را هم به این دلیل خاتم نامیدهاند که در گذشته ختمکردن و مُهرکردن نامهها با حکاکی روی انگشتر، زیاد انجام میشده است. بنابراین استفاده از لفظ «خاتم» بهمعنای «زینت»، برخلاف معنایی است که از آیه به ذهن می رسد.<ref>مصباح، راهنماشناسی، ۱۳۷۶ش، ص۱۸۰.</ref> | |||
=== ختم رسالت یا ختم نبوت؟=== | |||
کسانی به خاتمیت اشکال کردهاند که قرآن از پیامبر با تعبیر خاتمالنبیین یاد کرده است، نه خاتمالمرسلین. از اینرو پیامبر آخرین [[نبی|نبیّ]] است، نه آخرین [[رسول]]، و ممکن است بعد از او رسول دیگری مبعوث شود.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۳۳۸.</ref> | |||
در پاسخ | چنانکه در تفسیر نمونه آمده برخی پاسخ دادهاند که: مرتبه رسالت فراتر از نبوت است و کسی به [[رسول|رسالت]] میرسد که پیشتر نبی بوده باشد. درنتیجه وقتی [[نبوت]] پایان یابد، بهطریق اولیٰ رسالت نیز پایان مییابد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۳۳۸.</ref> | ||
==نظریه خاتمیت پایان ولایت بر دیگران و آغاز عقلانیت== | ==نظریه خاتمیت پایان ولایت بر دیگران و آغاز عقلانیت== |