پرش به محتوا

مستجاب الدعوه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۱۷: خط ۱۷:
روز [[روز عاشورا|عاشورا]] مردی از قبیله بنی تمیم به نام عبدالله بن حوزه از میان لشکر دشمن بیرون آمد و در مقابل [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین (ع)]] ایستاد و امام  را چند بار با لحن بسیار تند و خشن صدا زد و گفت: ‌ای حسین، ‌ای حسین، امام فرمود: چه می‌خواهی؟ گفت: تو را به آتش [دوزخ] بشارت باد. امام فرمود: دروغ گفتی من نزد پروردگارم می روم که مهربان است و شفاعتش پذیرفته {{یادداشت|أقدم على رب غفور و شفيع مطاع بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۰۱ }}؛آنگاه حضرت، او را نفرین کرد و فرمود:  (اللهم حُزه الی النار)خدایا او را به آتش دوزخ ببر.اگاه اسب او بنای چموشی گذاشت و او را به سوی چاله‌ای کشید و او از روی اسب لغزید و پایش به رکاب گیر کرد و با سر از اسب آویزان شد. در این هنگام اسبش رم کرد و او را می‌کشید، سر او به هر سنگ و تنه درختی می‌خورد تا به هلاکت رسید.<ref>شیخ مفید، ارشاد، ج۲، ص۱۰۲۷ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۰۱.
روز [[روز عاشورا|عاشورا]] مردی از قبیله بنی تمیم به نام عبدالله بن حوزه از میان لشکر دشمن بیرون آمد و در مقابل [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین (ع)]] ایستاد و امام  را چند بار با لحن بسیار تند و خشن صدا زد و گفت: ‌ای حسین، ‌ای حسین، امام فرمود: چه می‌خواهی؟ گفت: تو را به آتش [دوزخ] بشارت باد. امام فرمود: دروغ گفتی من نزد پروردگارم می روم که مهربان است و شفاعتش پذیرفته {{یادداشت|أقدم على رب غفور و شفيع مطاع بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۰۱ }}؛آنگاه حضرت، او را نفرین کرد و فرمود:  (اللهم حُزه الی النار)خدایا او را به آتش دوزخ ببر.اگاه اسب او بنای چموشی گذاشت و او را به سوی چاله‌ای کشید و او از روی اسب لغزید و پایش به رکاب گیر کرد و با سر از اسب آویزان شد. در این هنگام اسبش رم کرد و او را می‌کشید، سر او به هر سنگ و تنه درختی می‌خورد تا به هلاکت رسید.<ref>شیخ مفید، ارشاد، ج۲، ص۱۰۲۷ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۰۱.
</ref>
</ref>
منهال بن عمرو» یکی از اهالی کوفه می‌گوید:برای انجام حج در مکه رفتم  به حضور امام سجاد (ع) رسیدم آن حضرت چون مرا دید..  فرمود: «از حرملة بن کاهل اسدی (قاتل علی اصغر برادر شیرخوار امام در کربلا) چه خبر؟»گفتم: «او زنده است و در کوفه سکونت دارد.» امام علیه‌السلام با چشمانی اشکبار دست به آسمان بلند کرد و سه مرتبه فرمود: «اللهم اذقه حر الحدید، اللهم اذقه حر النار.» «پروردگارا! داغی آهن را به او بچشان. پروردگارا او را به آتش دوزخ بسوزان.» در قیام مختار نفرین امام سجاد(ع) مستجاب شد وحرمله کیفر دنیایی اش را چشید. <ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص ۵۳.
منهال بن عمرو» یکی از اهالی کوفه می‌گوید:برای انجام حج در مکه رفتم  به حضور امام سجاد (ع) رسیدم آن حضرت چون مرا دید..  فرمود: «از حرملة بن کاهل اسدی (قاتل علی اصغر برادر شیرخوار امام در کربلا) چه خبر؟»گفتم: «او زنده است و در کوفه سکونت دارد.» امام علیه‌السلام با چشمانی اشکبار دست به آسمان بلند کرد و سه مرتبه فرمود: «اللهم اذقه حر الحدید، اللهم اذقه حر النار.» «پروردگارا! داغی آهن را به او بچشان. پروردگارا او را به آتش دوزخ بسوزان.» در قیام مختار نفرین امام سجاد(ع) مستجاب شد وحرمله کیفر دنیایی اش را چشید. <ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص ۵۳.
</ref>
</ref>
۱۷٬۳۰۷

ویرایش