دعای ندبه: تفاوت میان نسخهها
جز
←متن دعا
جز (←متن دعا) |
جز (←متن دعا) |
||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
|و راه به حریم خشنودی ات، انگاه که روزگار آن حضرت سپری شد، نمایندهاش علی بن ابیطالب(درود تو بر آن دو و خاندانشان باد)را، برای راهنمایی برگماشت، چراکه او بیمدهنده، و برای هر قومی راهنما بود، پس درحالی که انبوهی از مردم در برابرش بودند فرمود: هرکه من سرپرست او بودم، پس علی سرپرست اوست، خدایا دوست بدار کسی که علی را دوست دارد، و دشمن بدار کسی را که دشمن علی است، و یاری کن هرکه او را یاری کند، و خوار کن هرکه او را وا گذارد، و فرمود: هر که من پیامبرش بودم، پس علی فرمانروای اوست، و فرمود: من و علی از یک درخت هستیم، و سایر مردم از درختهای گوناگونند، و جایگاه او را نسبت به خود همچون جایگاه هارون به موسی قرار داد، و به او فرمود: تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسایی، جز اینکه پس از من پیامبر نیست، و دخترش سرور بانوان جهانیان را به همسری او در آورد، و از مسجدش برای او حلال کرد، آنچه را برای خودش حلال بود، و همه درهایی را که به مسجد باز میشد بست مگر در خانه او را، آنگاه علم و حکمتش را به او سپرد، و فرمود: | |و راه به حریم خشنودی ات، انگاه که روزگار آن حضرت سپری شد، نمایندهاش علی بن ابیطالب(درود تو بر آن دو و خاندانشان باد)را، برای راهنمایی برگماشت، چراکه او بیمدهنده، و برای هر قومی راهنما بود، پس درحالی که انبوهی از مردم در برابرش بودند فرمود: هرکه من سرپرست او بودم، پس علی سرپرست اوست، خدایا دوست بدار کسی که علی را دوست دارد، و دشمن بدار کسی را که دشمن علی است، و یاری کن هرکه او را یاری کند، و خوار کن هرکه او را وا گذارد، و فرمود: هر که من پیامبرش بودم، پس علی فرمانروای اوست، و فرمود: من و علی از یک درخت هستیم، و سایر مردم از درختهای گوناگونند، و جایگاه او را نسبت به خود همچون جایگاه هارون به موسی قرار داد، و به او فرمود: تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسایی، جز اینکه پس از من پیامبر نیست، و دخترش سرور بانوان جهانیان را به همسری او در آورد، و از مسجدش برای او حلال کرد، آنچه را برای خودش حلال بود، و همه درهایی را که به مسجد باز میشد بست مگر در خانه او را، آنگاه علم و حکمتش را به او سپرد، و فرمود: | ||
|أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِی بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْمَدِینَةَ وَ الْحِکمَةَ فَلْیأْتِهَا مِنْ بَابِهَا ثُمَّ قَالَ أَنْتَ أَخِی وَ وَصِیی وَ وَارِثِی لَحْمُک مِنْ لَحْمِی وَ دَمُک مِنْ دَمِی وَ سِلْمُک سِلْمِی وَ حَرْبُک حَرْبِی وَ الْإِیمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَک وَ دَمَک کمَا خَالَطَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ أَنْتَ غَدا عَلَی الْحَوْضِ خَلِیفَتِی وَ أَنْتَ تَقْضِی دَینِی وَ تُنْجِزُ عِدَاتِی وَ شِیعَتُک عَلَی مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْیضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِی فِی الْجَنَّةِ وَ هُمْ جِیرَانِی وَ لَوْ لاأَنْتَ یا عَلِی لَمْ یعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِی وَ کانَ بَعْدَهُ هُدًی مِنَ الضَّلالِ وَ نُورا مِنَ الْعَمَی وَ حَبْلَ اللَّـهِ الْمَتِینَ وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِیمَ، | |أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِی بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْمَدِینَةَ وَ الْحِکمَةَ فَلْیأْتِهَا مِنْ بَابِهَا ثُمَّ قَالَ أَنْتَ أَخِی وَ وَصِیی وَ وَارِثِی لَحْمُک مِنْ لَحْمِی وَ دَمُک مِنْ دَمِی وَ سِلْمُک سِلْمِی وَ حَرْبُک حَرْبِی وَ الْإِیمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَک وَ دَمَک کمَا خَالَطَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ أَنْتَ غَدا عَلَی الْحَوْضِ خَلِیفَتِی وَ أَنْتَ تَقْضِی دَینِی وَ تُنْجِزُ عِدَاتِی وَ شِیعَتُک عَلَی مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْیضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِی فِی الْجَنَّةِ وَ هُمْ جِیرَانِی وَ لَوْ لاأَنْتَ یا عَلِی لَمْ یعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِی وَ کانَ بَعْدَهُ هُدًی مِنَ الضَّلالِ وَ نُورا مِنَ الْعَمَی وَ حَبْلَ اللَّـهِ الْمَتِینَ وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِیمَ، | ||
|من شهر علمم و علی در آن شهر است، پس هر که اراده شهر علم و حکمت کند، باید از در آن وارد شود، سپس گفت: تو برادر و جانشین و وارث من هستی، گوشتت از گوشت من، و خونت از خون من، و آشتی با تو، آشتی با من، و جنگ با تو، جنگ با من است، و ایمان با گوشت و خونت آمیخته شده، چنانکه با گوشت و خون من درآمیخته{#۸۱۶#}و تو فردای قیامت کنار حوض کوثر جانشین منی، و تو قرضم را | |من شهر علمم و علی در آن شهر است، پس هر که اراده شهر علم و حکمت کند، باید از در آن وارد شود، سپس گفت: تو برادر و جانشین و وارث من هستی، گوشتت از گوشت من، و خونت از خون من، و آشتی با تو، آشتی با من، و جنگ با تو، جنگ با من است، و ایمان با گوشت و خونت آمیخته شده، چنانکه با گوشت و خون من درآمیخته{#۸۱۶#}و تو فردای قیامت کنار حوض کوثر جانشین منی، و تو قرضم را میپردازی، و به وعدههای من وفا میکنی، و شیعیان تو بر منبرهایی از نورند، درحالی که رویشان سپید، و در بهشت پیرامون من، و همسایگان منند، و اگر توای علی نبودی، اهل ایمان پس از من شناخته نمیشدند، و آن حضرت پس از پیامبر، مایه هدایت از گمراهی، و نور از نابینایی و ریسمان استوار خدا و راه راست او بود، | ||
|لایسْبَقُ بِقَرَابَةٍ فِی رَحِمٍ وَ لابِسَابِقَةٍ فِی دِینٍ وَ | |لایسْبَقُ بِقَرَابَةٍ فِی رَحِمٍ وَ لابِسَابِقَةٍ فِی دِینٍ وَ لایُلْحَقُ فِی مَنْقَبَةٍ مِنْ مَنَاقِبِهِ یحْذُو حَذْوَ الرَّسُولِ صَلَّی اللَّـهُ عَلَیهِمَا وَ آلِهِمَا وَ یُقَاتِلُ عَلَی التَّأْوِیلِ وَ لاتَأْخُذُهُ فِی اللَّـهِ لَوْمَةُ لائِمٍ قَدْ وَتَرَ فِیهِ صَنَادِیدَ الْعَرَبِ وَ قَتَلَ أَبْطَالَهُمْ وَ نَاوَشَ [نَاهَشَ] ذُؤْبَانَهُمْ فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقَاداً بَدْرِیةً وَ خَیبَرِیةً وَ حُنَینِیةً وَ غَیرَهُنَّ فَأَضَبَّتْ [فَأَصَنَّتْ] [فَأَصَنَ] عَلَی عَدَاوَتِهِ وَ أَکبَّتْ عَلَی مُنَابَذَتِهِ حَتَّی قَتَلَ النَّاکثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِینَ وَ لَمَّا قَضَی نَحْبَهُ وَ قَتَلَهُ أَشْقَی [الْأَشْقِیاءِ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ] الْآخِرِینَ یتْبَعُ أَشْقَی الْأَوَّلِینَ لَمْ یُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللَّـهِ صَلَّی اللَّـهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ فِی الْهَادِینَ بَعْدَ الْهَادِینَ وَ الْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلَی مَقْتِهِ مُجْتَمِعَةٌ عَلَی قَطِیعَةِ رَحِمِهِ وَ إِقْصَاءِ وُلْدِهِ إِلا الْقَلِیلَ مِمَّنْ وَفَی لِرِعَایةِ الْحَقِّ فِیهِمْ، | ||
|با نزدیکاش در خویشاوندی به رسول خدا، کسی بر او پیشی نگرفت، و همچنین با سابقهاش در دین، کسی بر او مقدم نبود، و در فضیلتی از فضائل هیچکس به او نرسید، کار پیامبر(درود خدا بر او خاندانش)را پی گرفت، و براساس تأویل قران جنگ میکرد، و درباره خدا سرزنش هیچ سرزنشکنندهای را به خود نمیگرفت، خون شجاعان عرب را، در راه خدا به زمین ریخت، و دلاورانشان را از دم تیغ گذراند و با گرگانشان در افتاد، پس به دلهایشان کینه سپرد، کینه جنگ بدر و خیبر و حنین و غیر آنها را، پس دشمنی او را در نهاد خود جا دادند و به جنگ با او رو آوردند، تا پیمان شکنان و جفاپیشگان و خارجشدگان از دایره دین را کشت، و هنگامی که درگذشت و او را بدبختترین پسینیان، که از بدبختترین پیشینیان کرد، به قتل رساند، دستور رسول خدا(درود خدا بر او و خاندانش)در باره هدایتکنندگان، از پس هدایتکنندگان]امامان بعد از پیامبر[اطاعت نشد، و امّت بر دشمنی نسبت به آن حضرت پافشاری کردند، و برای قطع رَحِم او، و تبعید فرزندانش گرد آمدند، مگر اندکی از کسانی که برای رعایت حق درباره ایشان به پیمان پیامبر وفا کردند | |با نزدیکاش در خویشاوندی به رسول خدا، کسی بر او پیشی نگرفت، و همچنین با سابقهاش در دین، کسی بر او مقدم نبود، و در فضیلتی از فضائل هیچکس به او نرسید، کار پیامبر(درود خدا بر او خاندانش)را پی گرفت، و براساس تأویل قران جنگ میکرد، و درباره خدا سرزنش هیچ سرزنشکنندهای را به خود نمیگرفت، خون شجاعان عرب را، در راه خدا به زمین ریخت، و دلاورانشان را از دم تیغ گذراند و با گرگانشان در افتاد، پس به دلهایشان کینه سپرد، کینه جنگ بدر و خیبر و حنین و غیر آنها را، پس دشمنی او را در نهاد خود جا دادند و به جنگ با او رو آوردند، تا پیمان شکنان و جفاپیشگان و خارجشدگان از دایره دین را کشت، و هنگامی که درگذشت و او را بدبختترین پسینیان، که از بدبختترین پیشینیان کرد، به قتل رساند، دستور رسول خدا(درود خدا بر او و خاندانش)در باره هدایتکنندگان، از پس هدایتکنندگان]امامان بعد از پیامبر[اطاعت نشد، و امّت بر دشمنی نسبت به آن حضرت پافشاری کردند، و برای قطع رَحِم او، و تبعید فرزندانش گرد آمدند، مگر اندکی از کسانی که برای رعایت حق درباره ایشان به پیمان پیامبر وفا کردند | ||
|فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ وَ سُبِی مَنْ سُبِی وَ أُقْصِی مَنْ أُقْصِی وَ جَرَی الْقَضَاءُ لَهُمْ بِمَا یرْجَی لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ إِذْ کانَتِ الْأَرْضُ للَّـهِ یورِثُهَا مَنْ یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ وَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولا وَ لَنْ یخْلِفَ اللَّـهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکیمُ فَعَلَی الْأَطَائِبِ مِنْ أَهْلِ بَیتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِی صَلَّی اللَّـهُ عَلَیهِمَا وَ آلِهِمَا | |فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ وَ سُبِی مَنْ سُبِی وَ أُقْصِی مَنْ أُقْصِی وَ جَرَی الْقَضَاءُ لَهُمْ بِمَا یرْجَی لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ إِذْ کانَتِ الْأَرْضُ للَّـهِ یورِثُهَا مَنْ یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ وَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولا وَ لَنْ یخْلِفَ اللَّـهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکیمُ فَعَلَی الْأَطَائِبِ مِنْ أَهْلِ بَیتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِی صَلَّی اللَّـهُ عَلَیهِمَا وَ آلِهِمَا فَلْیبْکِ الْبَاکونَ وَ إِیاهُمْ فَلْینْدُبِ النَّادِبُونَ وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتُذْرَفِ [فَلْتَدُرَّ] الدُّمُوعُ وَ لْیصْرُخِ الصَّارِخُونَ وَ یضِجُّ [یضِجَ] الضَّاجُّونَ وَ یعِجُّ [یعِجَ] الْعَاجُّونَ أَینَ الْحَسَنُ أَینَ الْحُسَینُ أَینَ أَبْنَاءُ الْحُسَینِ صَالِحٌ بَعْدَ صَالِحٍ وَ صَادِقٌ بَعْدَ صَادِقٍ أَینَ السَّبِیلُ بَعْدَ السَّبِیلِ، | ||
|پس کشته شد آنکه کشته شد، و اسیر گشت آنکه اسیر گشت، و تبعید شد آنکه تبعید شد، و قضا بر آنان جاری شد به آنچه که بر آن امید پاداش نیک میرود، زیرا زمین از خداست، آن را به هرکه از بندگانش بخواهد به ارث میدهد، و سرانجام از آن پرهیزگاران است و منزّه است پروردگار ما که به یقین وعده پرورگارمان انجام شدنی است، و خدا هرگز از وعده خویش تخلّف نمیکند و او نیرومند حکیم است، پس بر پاکیزگان از اهل بیت محمّد و علی (درود خدا بر ایشان و خاندانشان)، باید گریهکنندکان بگریند، و زاریکنندگان بر ایشان زاری کنند، و برای مانند آنان باید اشک ها روان شود، و فریادکنندگان فریاد زنند، و شیون کنندگان شیون کنند، و خروشندگان بخروشند، حسن کجاست؟ حسین کجاست؟ فرزندان حسین کجایند؟ شایستهای پس از شایسته دیگر، راستگویی پس از راستگویی دیگر، راه از پس راه کجاست؟ | |پس کشته شد آنکه کشته شد، و اسیر گشت آنکه اسیر گشت، و تبعید شد آنکه تبعید شد، و قضا بر آنان جاری شد به آنچه که بر آن امید پاداش نیک میرود، زیرا زمین از خداست، آن را به هرکه از بندگانش بخواهد به ارث میدهد، و سرانجام از آن پرهیزگاران است و منزّه است پروردگار ما که به یقین وعده پرورگارمان انجام شدنی است، و خدا هرگز از وعده خویش تخلّف نمیکند و او نیرومند حکیم است، پس بر پاکیزگان از اهل بیت محمّد و علی (درود خدا بر ایشان و خاندانشان)، باید گریهکنندکان بگریند، و زاریکنندگان بر ایشان زاری کنند، و برای مانند آنان باید اشک ها روان شود، و فریادکنندگان فریاد زنند، و شیون کنندگان شیون کنند، و خروشندگان بخروشند، حسن کجاست؟ حسین کجاست؟ فرزندان حسین کجایند؟ شایستهای پس از شایسته دیگر، راستگویی پس از راستگویی دیگر، راه از پس راه کجاست؟ | ||
|أَینَ الْخِیرَةُ بَعْدَ الْخِیرَةِ أَینَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ أَینَ الْأَقْمَارُ الْمُنِیرَةُ أَینَ الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ أَینَ أَعْلامُ الدِّینِ وَ قَوَاعِدُ الْعِلْمِ أَینَ بَقِیةُ اللَّـهِ الَّتِی لاتَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِیةِ أَینَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ أَینَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ أَینَ الْمُرْتَجَی لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ أَینَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِیدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ أَینَ | |أَینَ الْخِیرَةُ بَعْدَ الْخِیرَةِ أَینَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ أَینَ الْأَقْمَارُ الْمُنِیرَةُ أَینَ الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ أَینَ أَعْلامُ الدِّینِ وَ قَوَاعِدُ الْعِلْمِ أَینَ بَقِیةُ اللَّـهِ الَّتِی لاتَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِیةِ أَینَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ أَینَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ أَینَ الْمُرْتَجَی لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ أَینَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِیدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ أَینَ الْمُتَخَیّرُ [الْمُتَّخَذُ] لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِیعَةِ أَینَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیاءِ الْکتَابِ وَ حُدُودِهِ أَینَ مُحْیی مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِهِ أَینَ قَاصِمُ شَوْکةِ الْمُعْتَدِینَ أَینَ هَادِمُ أَبْنِیةِ الشِّرْک وَ النِّفَاقِ أَینَ مُبِیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْیانِ وَ الطُّغْیانِ أَینَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَی وَ الشِّقَاقِ [النِّفَاقِ]، | ||
|کجاست بهترین برگزیده ها بعد از بهترین برگزیده ها؟ کجایند خورشیدهای تابان، کجایند ماههای نورافشان، کجایند ستارگان فروزان، کجایند پرچمهای دین، و پایههای دانش، کجاست آن باقیمانده ( از حجت های)خدا که از عترت هدایتگر خالی نشود، کجاست آن مهیا گشته برای ریشهکن کردن ستمکاران، کجاست آنکه برای راست نمودن انحراف و کجی به انتظار اویند، کجاست آن امید شده برای از بین بردن ستم و دشمنی، کجاست آن ذخیره برای تجدید فریضهها و سنّتها، کجاست آن برگزیده برای بازگرداندن دین و شریعت، کجاست آن آرزو شده برای زنده کردن قرآن و حدود آن، کجاست احیاگر نشانههای دین و اهل دین، کجاست درهم شکننده شوکت متجاوزان، کجاست ویران کننده بناهای شرک و دورویی، کجاست نابودکننده اهل فسق و عصیان و طغیان، کجاست دروکننده شاخههای گمراهی و شکافاندازی، | |کجاست بهترین برگزیده ها بعد از بهترین برگزیده ها؟ کجایند خورشیدهای تابان، کجایند ماههای نورافشان، کجایند ستارگان فروزان، کجایند پرچمهای دین، و پایههای دانش، کجاست آن باقیمانده ( از حجت های)خدا که از عترت هدایتگر خالی نشود، کجاست آن مهیا گشته برای ریشهکن کردن ستمکاران، کجاست آنکه برای راست نمودن انحراف و کجی به انتظار اویند، کجاست آن امید شده برای از بین بردن ستم و دشمنی، کجاست آن ذخیره برای تجدید فریضهها و سنّتها، کجاست آن برگزیده برای بازگرداندن دین و شریعت، کجاست آن آرزو شده برای زنده کردن قرآن و حدود آن، کجاست احیاگر نشانههای دین و اهل دین، کجاست درهم شکننده شوکت متجاوزان، کجاست ویران کننده بناهای شرک و دورویی، کجاست نابودکننده اهل فسق و عصیان و طغیان، کجاست دروکننده شاخههای گمراهی و شکافاندازی، | ||
|أَینَ طَامِسُ آثَارِ الزَّیغِ وَ الْأَهْوَاءِ أَینَ قَاطِعُ حَبَائِلِ الْکذْبِ [الْکذِبِ] وَ الافْتِرَاءِ أَینَ مُبِیدُ الْعُتَاةِ وَ الْمَرَدَةِ أَینَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنَادِ وَ التَّضْلِیلِ وَ الْإِلْحَادِ أَینَ مُعِزُّ الْأَوْلِیاءِ وَ مُذِلُّ الْأَعْدَاءِ أَینَ جَامِعُ الْکلِمَةِ [الْکلِمِ] عَلَی التَّقْوَی أَینَ بَابُ اللَّـهِ الَّذِی مِنْهُ یؤْتَی أَینَ وَجْهُ اللَّـهِ الَّذِی إِلَیهِ یتَوَجَّهُ الْأَوْلِیاءُ أَینَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَینَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ أَینَ صَاحِبُ یوْمِ الْفَتْحِ وَ نَاشِرُ رَایةِ الْهُدَی أَینَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَ الرِّضَا، | |أَینَ طَامِسُ آثَارِ الزَّیغِ وَ الْأَهْوَاءِ أَینَ قَاطِعُ حَبَائِلِ الْکذْبِ [الْکذِبِ] وَ الافْتِرَاءِ أَینَ مُبِیدُ الْعُتَاةِ وَ الْمَرَدَةِ أَینَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنَادِ وَ التَّضْلِیلِ وَ الْإِلْحَادِ أَینَ مُعِزُّ الْأَوْلِیاءِ وَ مُذِلُّ الْأَعْدَاءِ أَینَ جَامِعُ الْکلِمَةِ [الْکلِمِ] عَلَی التَّقْوَی أَینَ بَابُ اللَّـهِ الَّذِی مِنْهُ یؤْتَی أَینَ وَجْهُ اللَّـهِ الَّذِی إِلَیهِ یتَوَجَّهُ الْأَوْلِیاءُ أَینَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَینَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ أَینَ صَاحِبُ یوْمِ الْفَتْحِ وَ نَاشِرُ رَایةِ الْهُدَی أَینَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَ الرِّضَا، | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
|یا ابْنَ یس وَ الذَّارِیاتِ یا ابْنَ الطُّورِ وَ الْعَادِیاتِ یا ابْنَ مَنْ دَنَا فَتَدَلَّی فَکانَ قَابَ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنَی دُنُوّا وَ اقْتِرَابا مِنَ الْعَلِی الْأَعْلَی لَیتَ شِعْرِی أَینَ اسْتَقَرَّتْ بِک النَّوَی بَلْای أَرْضٍ تُقِلُّک أَوْ ثَرَی أَ بِرَضْوَی أَوْ غَیرِهَا أَمْ ذِی طُوًی عَزِیزٌ عَلَی أَنْ أَرَی الْخَلْقَ وَ لاتُرَی وَ لاأَسْمَعَ [أَسْمَعُ] لَک حَسِیسا وَ لانَجْوَی عَزِیزٌ عَلَی أَنْ تُحِیطَ بِک دُونِی [لاتُحِیطَ بیدُونَک] الْبَلْوَی وَ لاینَالَک مِنِّی ضَجِیجٌ وَ لاشَکوَی بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیبٍ لَمْ یخْلُ مِنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ [ینْزَحُ] عَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ أُمْنِیةُ شَائِقٍ یتَمَنَّی مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَکرَا فَحَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ عَقِیدِ عِزٍّ لایسَامَی، | |یا ابْنَ یس وَ الذَّارِیاتِ یا ابْنَ الطُّورِ وَ الْعَادِیاتِ یا ابْنَ مَنْ دَنَا فَتَدَلَّی فَکانَ قَابَ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنَی دُنُوّا وَ اقْتِرَابا مِنَ الْعَلِی الْأَعْلَی لَیتَ شِعْرِی أَینَ اسْتَقَرَّتْ بِک النَّوَی بَلْای أَرْضٍ تُقِلُّک أَوْ ثَرَی أَ بِرَضْوَی أَوْ غَیرِهَا أَمْ ذِی طُوًی عَزِیزٌ عَلَی أَنْ أَرَی الْخَلْقَ وَ لاتُرَی وَ لاأَسْمَعَ [أَسْمَعُ] لَک حَسِیسا وَ لانَجْوَی عَزِیزٌ عَلَی أَنْ تُحِیطَ بِک دُونِی [لاتُحِیطَ بیدُونَک] الْبَلْوَی وَ لاینَالَک مِنِّی ضَجِیجٌ وَ لاشَکوَی بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیبٍ لَمْ یخْلُ مِنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ [ینْزَحُ] عَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ أُمْنِیةُ شَائِقٍ یتَمَنَّی مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَکرَا فَحَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ عَقِیدِ عِزٍّ لایسَامَی، | ||
|ای فرزند یس و ذاریات، ای فرزند طور و عادیات، ای فرزند کسی که نزدیک شد، آنگاه درآویخت، تا آنکه در دسترسی و نزدیکی به خدای علی اعلی، به فاصله دو کمان یا کمتر بود، ای کاش میدانستم خانهات در کجا قرار گرفته، بلکه میدانستم کدام زمین تو را برداشته، یا چه خاکی؟ آیا در کوه رضوایی یا در غیر آن، یا در زمین [[ذیطوی |ذی طُوایی؟]] بر من سخت است که مردم را میبینم، ولی تو دیده نمیشوی، و از تو نمیشنوم صدای محسوسی و نه رازونیازی، بر من سخت است که تو را بدون من گرفتاری فرا گیرد، و از من به تو فریاد و شکایتی نرسد، جانم فدایت، تو پنهان شدهای هستی که از میان ما بیرون نیستی، جانم فدایت، تو دوری هستی که از ما دور نیست، جانم فدایت، تو آرزوی هر مشتاقی که آرزو کند، از مردان و زنان مؤمن که تو را یاد کرده، از فراقت ناله کنند، جانم فدایت، تو قرین عزّتی، که کسی بر او برتری نگیرد، | |ای فرزند یس و ذاریات، ای فرزند طور و عادیات، ای فرزند کسی که نزدیک شد، آنگاه درآویخت، تا آنکه در دسترسی و نزدیکی به خدای علی اعلی، به فاصله دو کمان یا کمتر بود، ای کاش میدانستم خانهات در کجا قرار گرفته، بلکه میدانستم کدام زمین تو را برداشته، یا چه خاکی؟ آیا در کوه رضوایی یا در غیر آن، یا در زمین [[ذیطوی |ذی طُوایی؟]] بر من سخت است که مردم را میبینم، ولی تو دیده نمیشوی، و از تو نمیشنوم صدای محسوسی و نه رازونیازی، بر من سخت است که تو را بدون من گرفتاری فرا گیرد، و از من به تو فریاد و شکایتی نرسد، جانم فدایت، تو پنهان شدهای هستی که از میان ما بیرون نیستی، جانم فدایت، تو دوری هستی که از ما دور نیست، جانم فدایت، تو آرزوی هر مشتاقی که آرزو کند، از مردان و زنان مؤمن که تو را یاد کرده، از فراقت ناله کنند، جانم فدایت، تو قرین عزّتی، که کسی بر او برتری نگیرد، | ||
|بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ أَثِیلِ مَجْدٍ لایجَارَی [یحَاذَی] بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لاتُضَاهَی بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَصِیفِ شَرَفٍ لایُسَاوَی إِلَی مَتَی أَحَارُ [أَجْأَرُ] فِیک یا مَوْلای وَ إِلَی مَتَی | |بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ أَثِیلِ مَجْدٍ لایجَارَی [یحَاذَی] بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لاتُضَاهَی بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَصِیفِ شَرَفٍ لایُسَاوَی إِلَی مَتَی أَحَارُ [أَجْأَرُ] فِیک یا مَوْلای وَ إِلَی مَتَی وَایَّ خِطَابٍ أَصِفُ فِیک وَایَّ نَجْوَی عَزِیزٌ عَلَی أَنْ أُجَابَ دُونَک وَ [أَوْ] أُنَاغَی عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَبْکیک وَ یخْذُلَک الْوَرَی عَزِیزٌ عَلَی أَنْ یجْرِی عَلَیک دُونَهُمْ مَا جَرَی هَلْ مِنْ مُعِینٍ فَأُطِیلَ مَعَهُ الْعَوِیلَ وَ الْبُکاءَ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُسَاعِدَ جَزَعَهُ إِذَا خَلا هَلْ قَذِیتْ عَینٌ فَسَاعَدَتْهَا عَینِی عَلَی الْقَذَی، | ||
|جانم فدایت، تو درخت ریشهدار مجدی که همطرازی نپذیرد، جانم فدایت، تو نعمت دیرینهای، که او را مانندی نیست، جانم فدایت، تو قرین شرفی، که وی را برابری نیست، تا چه زمانی نسبت به تو سرگردان باشم، ای مولایم، و تا چه زمان، و با کدام بیان، تو را وصف کنم، و با چه رازو نیازی؟، بر من سخت است که از سوی غیر تو پاسخ داده شوم، و سخن مسرّتبخش بشنوم، بر من سخت است که برای تو گریه کنم، ولی مردم تو را وا گذارند، بر من سخت است، که بر تو بگذرد و نه بر دیگران آنچه گذشت، آیا کمک کنندهای هست، که فریاد و گریه را در کنارش طولانی کنم؟ آیا بیتابی هست که او را در بیتابیاش، هنگامی که خلوت کند یاری رسانم، آیا چشمی هست که خار فراق در آنجا گرفته، پس چشم من او را بر آن خار خلیدگی یاری کند، | |جانم فدایت، تو درخت ریشهدار مجدی که همطرازی نپذیرد، جانم فدایت، تو نعمت دیرینهای، که او را مانندی نیست، جانم فدایت، تو قرین شرفی، که وی را برابری نیست، تا چه زمانی نسبت به تو سرگردان باشم، ای مولایم، و تا چه زمان، و با کدام بیان، تو را وصف کنم، و با چه رازو نیازی؟، بر من سخت است که از سوی غیر تو پاسخ داده شوم، و سخن مسرّتبخش بشنوم، بر من سخت است که برای تو گریه کنم، ولی مردم تو را وا گذارند، بر من سخت است، که بر تو بگذرد و نه بر دیگران آنچه گذشت، آیا کمک کنندهای هست، که فریاد و گریه را در کنارش طولانی کنم؟ آیا بیتابی هست که او را در بیتابیاش، هنگامی که خلوت کند یاری رسانم، آیا چشمی هست که خار فراق در آنجا گرفته، پس چشم من او را بر آن خار خلیدگی یاری کند، | ||
|هَلْ إِلَیک یا ابْنَ أَحْمَدَ سَبِیلٌ فَتُلْقَی هَلْ یتَّصِلُ یوْمُنَا مِنْک بِعِدَةٍ [بِغَدِهِ] فَنَحْظَی مَتَی نَرِدُ مَنَاهِلَک الرَّوِیةَ فَنَرْوَی مَتَی نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مَائِک فَقَدْ طَالَ الصَّدَی مَتَی نُغَادِیک وَ نُرَاوِحُک فَنَقِرَّ عَینا [فَتَقَرَّ عُیونُنَا] مَتَی تَرَانَا [وَ] نَرَاک وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوَاءَ النَّصْرِ تُرَی أَ تَرَانَا نَحُفُّ بِک وَ أَنْتَ تَؤُمُّ الْمَلَأَ وَ قَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلا وَ أَذَقْتَ أَعْدَاءَک هَوَانا وَ عِقَابا وَ أَبَرْتَ الْعُتَاةَ وَ جَحَدَةَ الْحَقِّ وَ قَطَعْتَ دَابِرَ الْمُتَکبِّرِینَ وَ اجْتَثَثْتَ أُصُولَ الظَّالِمِینَ، | |هَلْ إِلَیک یا ابْنَ أَحْمَدَ سَبِیلٌ فَتُلْقَی هَلْ یتَّصِلُ یوْمُنَا مِنْک بِعِدَةٍ [بِغَدِهِ] فَنَحْظَی مَتَی نَرِدُ مَنَاهِلَک الرَّوِیةَ فَنَرْوَی مَتَی نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مَائِک فَقَدْ طَالَ الصَّدَی مَتَی نُغَادِیک وَ نُرَاوِحُک فَنَقِرَّ عَینا [فَتَقَرَّ عُیونُنَا] مَتَی تَرَانَا [وَ] نَرَاک وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوَاءَ النَّصْرِ تُرَی أَ تَرَانَا نَحُفُّ بِک وَ أَنْتَ تَؤُمُّ الْمَلَأَ وَ قَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلا وَ أَذَقْتَ أَعْدَاءَک هَوَانا وَ عِقَابا وَ أَبَرْتَ الْعُتَاةَ وَ جَحَدَةَ الْحَقِّ وَ قَطَعْتَ دَابِرَ الْمُتَکبِّرِینَ وَ اجْتَثَثْتَ أُصُولَ الظَّالِمِینَ، |