پرش به محتوا

دعای ندبه: تفاوت میان نسخه‌ها

۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ فوریهٔ ۲۰۱۹
جز
imported>M.r.seifi
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۴: خط ۷۴:
|ای فرزند راه‌های روشن، ای فرزند نشانه‌های آشکار، ای فرزند دانش‌های کامل، ای فرزند آیین‌های مشهور، ای فرزند نشانه‌های حفظ شده، ای معجزات موجود، ای فرزند دلیل‌های محسوس، ای فرزند راه مستقیم، ای فرزند خبر بزرگ، ای فرزند کسیکه در امّ الکتاب، نزد خدا، والا و حکیم است، ای فرزند آیات و نشانهها، ای فرزند دلیل‌های آشکار، ای فرزند برهان‌های نمایان، ای فرزند حجّت‌های رسا، ای فرزند نعمت‌های کامل، ای فرزند طه و آیات محکم،
|ای فرزند راه‌های روشن، ای فرزند نشانه‌های آشکار، ای فرزند دانش‌های کامل، ای فرزند آیین‌های مشهور، ای فرزند نشانه‌های حفظ شده، ای معجزات موجود، ای فرزند دلیل‌های محسوس، ای فرزند راه مستقیم، ای فرزند خبر بزرگ، ای فرزند کسیکه در امّ الکتاب، نزد خدا، والا و حکیم است، ای فرزند آیات و نشانهها، ای فرزند دلیل‌های آشکار، ای فرزند برهان‌های نمایان، ای فرزند حجّت‌های رسا، ای فرزند نعمت‌های کامل، ای فرزند طه و آیات محکم،
|یا ابْنَ یس وَ الذَّارِیاتِ یا ابْنَ الطُّورِ وَ الْعَادِیاتِ یا ابْنَ مَنْ دَنَا فَتَدَلَّی فَکانَ قَابَ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنَی دُنُوّا وَ اقْتِرَابا مِنَ الْعَلِی الْأَعْلَی لَیتَ شِعْرِی أَینَ اسْتَقَرَّتْ بِک النَّوَی بَلْ‌ای أَرْضٍ تُقِلُّک أَوْ ثَرَی أَ بِرَضْوَی أَوْ غَیرِهَا أَمْ ذِی طُوًی عَزِیزٌ عَلَی أَنْ أَرَی الْخَلْقَ وَ لاتُرَی وَ لاأَسْمَعَ [أَسْمَعُ] لَک حَسِیسا وَ لانَجْوَی عَزِیزٌ عَلَی أَنْ تُحِیطَ بِک دُونِی [لاتُحِیطَ بی‌دُونَک] الْبَلْوَی وَ لاینَالَک مِنِّی ضَجِیجٌ وَ لاشَکوَی بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیبٍ لَمْ یخْلُ مِنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ [ینْزَحُ] عَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ أُمْنِیةُ شَائِقٍ یتَمَنَّی مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَکرَا فَحَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ عَقِیدِ عِزٍّ لایسَامَی،
|یا ابْنَ یس وَ الذَّارِیاتِ یا ابْنَ الطُّورِ وَ الْعَادِیاتِ یا ابْنَ مَنْ دَنَا فَتَدَلَّی فَکانَ قَابَ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنَی دُنُوّا وَ اقْتِرَابا مِنَ الْعَلِی الْأَعْلَی لَیتَ شِعْرِی أَینَ اسْتَقَرَّتْ بِک النَّوَی بَلْ‌ای أَرْضٍ تُقِلُّک أَوْ ثَرَی أَ بِرَضْوَی أَوْ غَیرِهَا أَمْ ذِی طُوًی عَزِیزٌ عَلَی أَنْ أَرَی الْخَلْقَ وَ لاتُرَی وَ لاأَسْمَعَ [أَسْمَعُ] لَک حَسِیسا وَ لانَجْوَی عَزِیزٌ عَلَی أَنْ تُحِیطَ بِک دُونِی [لاتُحِیطَ بی‌دُونَک] الْبَلْوَی وَ لاینَالَک مِنِّی ضَجِیجٌ وَ لاشَکوَی بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیبٍ لَمْ یخْلُ مِنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ [ینْزَحُ] عَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ أُمْنِیةُ شَائِقٍ یتَمَنَّی مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَکرَا فَحَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ عَقِیدِ عِزٍّ لایسَامَی،
|ای فرزند یس و ذاریات، ای فرزند طور و عادیات، ای فرزند کسیکه نزدیک شد، آنگاه درآویخت، تا آنکه در دسترسی و نزدیکی به خدای علی اعلی، به فاصله دو کمان یا کمتر بود، ای کاش میدانستم خانهات در کجا قرار گرفته، بلکه میدانستم کدام زمین تو را برداشته، یا چه خاکی؟ آیا در کوه رضوایی یا در غیر آن، یا در زمین ذی طوایی؟ بر من سخت است که مردم را میبینم، ولی تو دیده نمی‌شوی، و از تو نمی‌شنوم صدای محسوسی و نه رازونیازی، بر من سخت است که تو را بدون من گرفتاری فرا گیرد، و از من به تو فریاد و شکایتی نرسد، جانم فدایت، تو پنهان شد‌های هستی که از میان ما بیرون نیستی، جانم فدایت، تو دوری هستی که از ما دور نیست، جانم فدایت، تو آرزوی هر مشتاقی که آرزو کند، از مردان و زنان مؤمن که تو را یاد کرده، از فراقت ناله کنند، جانم فدایت، تو قرین عزّتی، که کسی بر او برتری نگیرد،
|ای فرزند یس و ذاریات، ای فرزند طور و عادیات، ای فرزند کسیکه نزدیک شد، آنگاه درآویخت، تا آنکه در دسترسی و نزدیکی به خدای علی اعلی، به فاصله دو کمان یا کمتر بود، ای کاش میدانستم خانه‌ات در کجا قرار گرفته، بلکه میدانستم کدام زمین تو را برداشته، یا چه خاکی؟ آیا در کوه رضوایی یا در غیر آن، یا در زمین ذی طوایی؟ بر من سخت است که مردم را میبینم، ولی تو دیده نمی‌شوی، و از تو نمی‌شنوم صدای محسوسی و نه رازونیازی، بر من سخت است که تو را بدون من گرفتاری فرا گیرد، و از من به تو فریاد و شکایتی نرسد، جانم فدایت، تو پنهان شد‌های هستی که از میان ما بیرون نیستی، جانم فدایت، تو دوری هستی که از ما دور نیست، جانم فدایت، تو آرزوی هر مشتاقی که آرزو کند، از مردان و زنان مؤمن که تو را یاد کرده، از فراقت ناله کنند، جانم فدایت، تو قرین عزّتی، که کسی بر او برتری نگیرد،
|بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ أَثِیلِ مَجْدٍ لایجَارَی [یحَاذَی] بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لاتُضَاهَی بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَصِیفِ شَرَفٍ لایسَاوَی إِلَی مَتَی أَحَارُ [أَجْأَرُ] فِیک یا مَوْلای وَ إِلَی مَتَی وَ‌ای خِطَابٍ أَصِفُ فِیک وَ‌ای نَجْوَی عَزِیزٌ عَلَی أَنْ أُجَابَ دُونَک وَ [أَوْ] أُنَاغَی عَزِیزٌ عَلَی أَنْ أَبْکیک وَ یخْذُلَک الْوَرَی عَزِیزٌ عَلَی أَنْ یجْرِی عَلَیک دُونَهُمْ مَا جَرَی هَلْ مِنْ مُعِینٍ فَأُطِیلَ مَعَهُ الْعَوِیلَ وَ الْبُکاءَ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُسَاعِدَ جَزَعَهُ إِذَا خَلا هَلْ قَذِیتْ عَینٌ فَسَاعَدَتْهَا عَینِی عَلَی الْقَذَی،
|بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ أَثِیلِ مَجْدٍ لایجَارَی [یحَاذَی] بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لاتُضَاهَی بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَصِیفِ شَرَفٍ لایسَاوَی إِلَی مَتَی أَحَارُ [أَجْأَرُ] فِیک یا مَوْلای وَ إِلَی مَتَی وَ‌ای خِطَابٍ أَصِفُ فِیک وَ‌ای نَجْوَی عَزِیزٌ عَلَی أَنْ أُجَابَ دُونَک وَ [أَوْ] أُنَاغَی عَزِیزٌ عَلَی أَنْ أَبْکیک وَ یخْذُلَک الْوَرَی عَزِیزٌ عَلَی أَنْ یجْرِی عَلَیک دُونَهُمْ مَا جَرَی هَلْ مِنْ مُعِینٍ فَأُطِیلَ مَعَهُ الْعَوِیلَ وَ الْبُکاءَ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُسَاعِدَ جَزَعَهُ إِذَا خَلا هَلْ قَذِیتْ عَینٌ فَسَاعَدَتْهَا عَینِی عَلَی الْقَذَی،
|جانم فدایت، تو درخت ریشهدار مجدی که همطرازی نپذیرد، جانم فدایت، تو نعمت دیرینهای، که او را مانندی نیست، جانم فدایت، تو قرین شرفی، که وی را برابری نیست، تا چه زمانی نسبت به تو سرگردان باشم، ای مولایم، و تا چه زمان، و با کدام بیان، تو را وصف کنم، و با چه رازو نیازی؟، بر من سخت است که از سوی غیر تو پاسخ داده شوم، و سخن مسرّتبخش بشنوم، بر من سخت است که برای تو گریه کنم، ولی مردم تو را وا گذارند، بر من سخت است، که بر تو بگذرد و نه بر دیگران آنچه گذشت، آیا کمک کنند‌های هست، که فریاد و گریه را در کنارش طولانی کنم؟ آیا بیتابی هست؟ که او را در بیتابیاش، هنگامی که خلوت کند یاری رسانم، آیا چشمی هست که خار فراق در آنجا گرفته، پس چشم من او را بر آن خار خلیدگی یاری کند،
|جانم فدایت، تو درخت ریشهدار مجدی که همطرازی نپذیرد، جانم فدایت، تو نعمت دیرینهای، که او را مانندی نیست، جانم فدایت، تو قرین شرفی، که وی را برابری نیست، تا چه زمانی نسبت به تو سرگردان باشم، ای مولایم، و تا چه زمان، و با کدام بیان، تو را وصف کنم، و با چه رازو نیازی؟، بر من سخت است که از سوی غیر تو پاسخ داده شوم، و سخن مسرّتبخش بشنوم، بر من سخت است که برای تو گریه کنم، ولی مردم تو را وا گذارند، بر من سخت است، که بر تو بگذرد و نه بر دیگران آنچه گذشت، آیا کمک کنند‌های هست، که فریاد و گریه را در کنارش طولانی کنم؟ آیا بیتابی هست؟ که او را در بیتابیاش، هنگامی که خلوت کند یاری رسانم، آیا چشمی هست که خار فراق در آنجا گرفته، پس چشم من او را بر آن خار خلیدگی یاری کند،
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۰۲۳

ویرایش