کاربر ناشناس
امر بین الامرین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Kheradmand بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Kheradmand بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
هر یک از نظریه [[جبر و اختیار|جبر]] و [[تفویض]]، دچار مشکلاتیاند که با اعتقاد به امر بین الامرین میتوان از این مشکلات به دور بود. دو مشکل نظریه جبر: ۱. بیمعنا شدن مسئولیت اخلاقی و دینی انسان؛ ۲. خلق بدیها و آفرینش گناهان از سوی خدا. مشکل نظریه تفویض: محدود شدن قدرت خداوند و مخدوش شدن نظریه [[توحید افعالی]].<ref>''دائرة المعارف بزرگ اسلامی''، ج۱۷، ۴۹۹.</ref> | هر یک از نظریه [[جبر و اختیار|جبر]] و [[تفویض]]، دچار مشکلاتیاند که با اعتقاد به امر بین الامرین میتوان از این مشکلات به دور بود. دو مشکل نظریه جبر: ۱. بیمعنا شدن مسئولیت اخلاقی و دینی انسان؛ ۲. خلق بدیها و آفرینش گناهان از سوی خدا. مشکل نظریه تفویض: محدود شدن قدرت خداوند و مخدوش شدن نظریه [[توحید افعالی]].<ref>''دائرة المعارف بزرگ اسلامی''، ج۱۷، ۴۹۹.</ref> | ||
[[مرتضی مطهری]] بر آن است که طرفداران هر يك از دو نظریه جبر و تفویض می خواستند صحّت و درستى مكتب خود را با اثبات بی اعتبارى مكتب مخالف، ثابت كنند بدون آنكه بتوانند بخوبى از مكتب خود دفاع نمايند و از عهده اشكالاتى كه بر خود آنها وارد است برآيند. | [[مرتضی مطهری]] بر آن است که طرفداران هر يك از دو نظریه جبر و تفویض می خواستند صحّت و درستى مكتب خود را با اثبات بی اعتبارى مكتب مخالف، ثابت كنند بدون آنكه بتوانند بخوبى از مكتب خود دفاع نمايند و از عهده اشكالاتى كه بر خود آنها وارد است برآيند. [[مرتضی مطهری]] به دو واقعه تاریخی استشهاد می کند: | ||
١- [[غيلان دمشقى]] كه طرفدار عقيده اختيار بود روزى به [[ربيعة الرأى]] كه منكر اختيار بود رسيد و بالاى سرش ايستاد و گفت: انت الّذى يزعم انّ اللّه يحبّ ان يعصى. تو همان كسى هستی كه گمان می برد خدا دوست دارد مردم او را معصيت كنند! يعنى لازمه عقيده جبرى تو اين است كه معصيت بندگان به اراده خود او باشد و او خودش بخواهد و دوست داشته باشد كه مردم او را معصيت كنند. [[ربيعة الرأى]] بدون اينكه از اين عقيده خود دفاع كند به نقطه ضعفى در عقيده [[غيلان دمشقى]] چسبيد و گفت: انت الّذى يزعم انّ اللّه يعصى قهراً. تو همان كسى هستی كه می پندارد خداوند چيزى اراده می كند و انسانها چيز ديگر، و خداوند مقهور خواست بندگان می گردد! | ١- [[غيلان دمشقى]] كه طرفدار عقيده اختيار بود روزى به [[ربيعة الرأى]] كه منكر اختيار بود رسيد و بالاى سرش ايستاد و گفت: انت الّذى يزعم انّ اللّه يحبّ ان يعصى. تو همان كسى هستی كه گمان می برد خدا دوست دارد مردم او را معصيت كنند! يعنى لازمه عقيده جبرى تو اين است كه معصيت بندگان به اراده خود او باشد و او خودش بخواهد و دوست داشته باشد كه مردم او را معصيت كنند. [[ربيعة الرأى]] بدون اينكه از اين عقيده خود دفاع كند به نقطه ضعفى در عقيده [[غيلان دمشقى]] چسبيد و گفت: انت الّذى يزعم انّ اللّه يعصى قهراً. تو همان كسى هستی كه می پندارد خداوند چيزى اراده می كند و انسانها چيز ديگر، و خداوند مقهور خواست بندگان می گردد! |