کاربر ناشناس
امر بین الامرین: تفاوت میان نسخهها
جز
اصلاح بخش استدلال عقلی
imported>Salvand جز (اصلاح لینک ملاصدرا) |
imported>Salvand جز (اصلاح بخش استدلال عقلی) |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
[[ملاصدرا|ملاّصدرا]] در توضیح این حدیث مینویسد: از آن جهت که او را نهی کرده، کار را به او واگذار نکرده و از آن حیث که او را واگذاشته، او را مجبور نکرده است.<ref> ملاصدرا، ''شرح اصول کافی''، ص۴۱۶.</ref> | [[ملاصدرا|ملاّصدرا]] در توضیح این حدیث مینویسد: از آن جهت که او را نهی کرده، کار را به او واگذار نکرده و از آن حیث که او را واگذاشته، او را مجبور نکرده است.<ref> ملاصدرا، ''شرح اصول کافی''، ص۴۱۶.</ref> | ||
[[امام رضا]](ع) | [[امام رضا]](ع) میفرماید: «خداوند عزوجل فرموده است:ای پسر آدم! تو به مشیت من آن کسی هستی که میخواهی و به قوت من دستورهایم را به جا آوردی و به نعمت من بر معصیت من نیرو یافتی. تو را شنوا و بینا قرار دادم. آنچه از کار نیک به تو میرسد از ناحیه خداوند است و آنچه از بدی به تو میرسد، از خودت است و این بدین سبب است که من به کارهای نیک تو از تو سزاوارترم و تو به کارهای بدت از من سزاوارتری و این بدان سبب است که من درباره آنچه انجام میدهم، بازخواست نمیشوم؛ در حالی که مردم بازخواست میشوند».<ref> کلینی، ''اصول کافی''، ج۱، ص۱۶۰؛ صدوق، ''التوحید''، ص۳۳۸، باب۵۵، ح۶.</ref> | ||
بر اساس این روایت [[مشیت]] و | بر اساس این روایت [[مشیت]] و قوت در کارهای انسان ضروری است و هر دو را خداوند به انسان داده است. از طرفی خداوند دستور به کارهای نیک ([[حسنات]]) داده و از [[گناه|گناهان]] نهی کرده است؛ پس درست این است که حسنات به خداوند نسبت داده شود و گناهان ([[سیئات]])به بندگان.<ref>کلینی، ''اصول کافی''، ج۱، ص۱۶۰، تعلیقه علامه طباطبایی.</ref> | ||
=== دلایل عقلی === | === دلایل عقلی === | ||
[[علم کلام|مُتکلِّمان]] | * استدلال [[علم کلام|مُتکلِّمان]] | ||
یکی از استدلالهای متکلمان این است که در مسئله رابطه اراده انسان با اراده الهی بیش از سه قول نمیتوان تصور کرد؛ زیرا وقتی دو اراده (اراده خدا و اراده عبد) را نسبت به کاری در نظر بگیریم، یا در تحقق فعل، فقط یک اراده دخالت دارد یا هر دو اراده. اگر بگوییم فقط یک اراده دخالت دارد و آن هم اراده خداوند است، نتیجه آن جبر است و اگر فقط اراده انسان مؤثر باشد، به تفویض میرسیم؛ اما اگر بگوییم هر دو اراده مؤثرند، نتیجه آن امر بین الامرین است. باید توجه داشت که نمیتوان گفت هیچیک از دو اراده دخالت ندارند؛ زیرا این حالت، خلاف فرض است.<ref>فیاض لاهیجی، ''گوهر مراد''، ص۳۲۷</ref> | |||
یکی از استدلالهای | |||
استدلال حکما نیز از این قرار است: خداوند متعال بر هر چیزی | * استدلال [[فلسفه|حُکما]] | ||
استدلال حکما نیز از این قرار است: خداوند متعال بر هر چیزی توانا است؛ اما اشیا در '''قبول''' وجود (موجودشدن) متفاوتاند؛ خداوند بعضی را بدون واسطه میآفریند و برخی را با واسطه. واسطه گاهی واحد است و گاهی متعدد؛ اما معنای لزوم واسطه، نیازمندی خدا به آن در افعالش نیست، بلکه لزوم واسطه به سبب نقصِ قابل (همان مخلوق) است؛ زیرا خداوند سببِ همه اسباب است و در ایجاد اشیا محتاج چیزی نیست. افعال اختیاری انسان نیز به دلیل کاستی، بدون واسطه از خداوند صادر نمیشوند و اراده انسان از جمله واسطههاست؛ پس جبر باطل میشود و از آنجا که تمام واسطهها مخلوق خداوند و از اراده او ناشی میشوند، تفویض مردود است.<ref>ملاصدرا، ''الحکمة المتعالیه''، ج۶، ص۳۷۱ـ ۳۷۲.</ref> | |||
==کارکردهای این نظریه== | ==کارکردهای این نظریه== | ||
=== | ===مسئولیتپذیری=== | ||
از جمله کارکردهای نظریه امر بین الامرین این است که انسان خود را مکلّف میداند و مسئولیت کارهایش را میپذیرد؛ زیرا بنابر این نظریه، انسان در کارهایش اختیار دارد؛ اما لازمه نظریه [[جبر و اختیار|جبر]]، خارجشدن از زیر بار تکلیف و مسئولیت و در نتیجه بیقیدی و تنبلی است. غالباً كسانى نظريه جبر را مطرح میکنند كه میخواهند خود را به اين وسيله از زير بار تكليف و قانون و [[اخلاق]] آزاد سازند و هر كارى كه مرتكب میشوند براى آن به خيال خود عذر موجهى بتراشند.<ref>طباطبایی، ''اصول فلسفه و روش رئالیسم''، ج۳، ص۱۷۱.</ref> چنانکه حاکمان [[بنی امیه]] برای توجیه ظلمهایی که میکردند، دست به دامن جبرگرایی و فرقه [[مرجئه]] میشدند.<ref>''دائرة المعارف بزرگ اسلامی''، ج۱۷، ص۵۲۲ـ۵۲۴.</ref> | از جمله کارکردهای نظریه امر بین الامرین این است که انسان خود را مکلّف میداند و مسئولیت کارهایش را میپذیرد؛ زیرا بنابر این نظریه، انسان در کارهایش اختیار دارد؛ اما لازمه نظریه [[جبر و اختیار|جبر]]، خارجشدن از زیر بار تکلیف و مسئولیت و در نتیجه بیقیدی و تنبلی است. غالباً كسانى نظريه جبر را مطرح میکنند كه میخواهند خود را به اين وسيله از زير بار تكليف و قانون و [[اخلاق]] آزاد سازند و هر كارى كه مرتكب میشوند براى آن به خيال خود عذر موجهى بتراشند.<ref>طباطبایی، ''اصول فلسفه و روش رئالیسم''، ج۳، ص۱۷۱.</ref> چنانکه حاکمان [[بنی امیه]] برای توجیه ظلمهایی که میکردند، دست به دامن جبرگرایی و فرقه [[مرجئه]] میشدند.<ref>''دائرة المعارف بزرگ اسلامی''، ج۱۷، ص۵۲۲ـ۵۲۴.</ref> | ||