پرش به محتوا

ربوبیت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۷۰۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰
ویرایش شکلی
(ویرایش شناسه)
(ویرایش شکلی)
خط ۱: خط ۱:
{{اعتقادات شیعه}}
{{اعتقادات شیعه}}
'''رُبُوبِیَّت''' از [[صفات ذات و صفات فعل|صفات فعل خدا]] به معنای تدبیر و اداره امور جهان است. ربوبیت الهی با [[خالقیت]] تلازم دارد و محال است رب جهان غیر از خالق آن باشد. این صفت با [[الوهیت]] نیز وابستگی و پیوند دارد و فقط رب جهان، شایسته [[عبادت]] و پرستش است.
'''رُبُوبِیَّت''' از [[صفات ذات و صفات فعل|صفات فعل خدا]] به معنای تدبیر و اداره امور جهان است. ربوبیت الهی با [[خالقیت]] تلازم دارد به این معنا که رب جهان غیر از خالق آن نیست.


ربوبیت الهی از [[اصول دین]] و ضروریات ادیان آسمانی شمرده شده و انکار آن موجب [[کفر]] و شریک قراردادن کسی در این صفت نیز [[شرک]] است. گفته شده در طول تاریخ، محور درگیری و مخالفت مشرکان با [[پیامبران(ع)]] ربوبیت الهی و اختصاص آن به خداوند بوده است. به عنوان مثال [[نمرود]] و [[فرعون]] ادعای ربوبیت داشتند؛ ولی خالقیت خدا را قبول داشتند.
ربوبیت الهی از [[اصول دین]] و ضروریات ادیان آسمانی شمرده شده و انکار آن موجب [[کفر]] و شریک قراردادن کسی در این صفت نیز [[شرک]] است. گفته شده در طول تاریخ، محور درگیری و مخالفت مشرکان با [[پیامبران(ع)]] ربوبیت الهی و اختصاص آن به خداوند بوده است. به عنوان مثال [[نمرود]] و [[فرعون]] ادعای ربوبیت داشتند؛ ولی خالقیت خدا را قبول داشتند.


[[آیه|آیات]] و [[حدیث|روایات]] متعددی به ربوبیت و اختصاص آن به خدا پرداخته است. برخی از آیات قرآن عبارتند از: آیه۱-۳ [[سوره حمد]]، آیه ۱۶۴ [[سوره انعام]]، آیه ۱۶ [[سوره رعد]]، آیه ۱۱۶ [[سوره مؤمنون]]، آیه ۱۲۶ [[سوره صافات]]، آیه ۳ و ۳۱ [[سوره یونس]] و آیه ۹ تا ۱۲ [[سوره فصلت]] و  [[آیه میثاق]].
[[آیه|آیات]] و [[حدیث|روایات]] متعددی به ربوبیت خدا پرداخته است. برخی از آیات قرآن عبارتند از: آیه۱-۳ [[سوره حمد]]، آیه ۱۶۴ [[سوره انعام]]، آیه ۱۶ [[سوره رعد]]، آیه ۱۱۶ [[سوره مؤمنون]]، آیه ۱۲۶ [[سوره صافات]]، آیه ۳ و ۳۱ [[سوره یونس]] و آیه ۹ تا ۱۲ [[سوره فصلت]] و  [[آیه میثاق]].


ربوبیت را به ربوبیت تکوینی و تشریعی تقسیم کرده‌اند. مراد از ربوبیت تکوینی، اداره و کارگردانی امور جهان است و ربوبیت تشریعی مربوط به ارسال رسل و کتب و قانونگذاری و [[تشریع]] است. گفته شده ربوبیت الهی منحصر در تدبیر و اداره امور دنیا نیست؛ بلکه تدبیر امور در [[آخرت]] نیز توسط خدا انجام می‌گیرد.
ربوبیت را به ربوبیت تکوینی و تشریعی تقسیم کرده‌اند. مراد از ربوبیت تکوینی، اداره و کارگردانی امور جهان است و ربوبیت تشریعی مربوط به ارسال رسل و کتب و قانونگذاری و [[تشریع]] است. گفته شده ربوبیت الهی منحصر در تدبیر و اداره امور دنیا نیست؛ بلکه تدبیر امور در [[آخرت]] نیز توسط خدا انجام می‌گیرد.
خط ۱۱: خط ۱۱:


==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
ربوبیت از [[صفات ذات و صفات فعل|صفات فعل خداوند]]،<ref>عسکری، عقاید اسلام در قرآن کریم، ۱۳۷۸ش، ج‏۱، ص۱۴۹؛ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۴۲۶؛ مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۸۳.</ref> به معنای تدبیر و اداره امور عالم{{یادداشت|[[علامه طباطبایی]] تدبیر را به ایجاد نظم و ترتیب در اشیاء و قرار دادن هر یک از آنها در جای مخصوص خود برای رسیدن به غرض مطلوب معنا کرده و مراد از تدبیر امر جهان را نیز ایجاد نظمی خاص در میان موجودات به طوری که هر موجودی به کمال مطلوب خود برسد، دانسته است.(طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۱، ص۲۸۹ و ۲۹۰)}} است.<ref>طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۵، ص۳۳۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۹، ص۱۳۵؛ سبحانی، التوحید و الشرک، ۱۳۸۴ش، ص۶۲ و ۶۷.</ref> [[شیخ طوسی]] در تعریف ربوبیت گفته است ربوبیت، ایجاد حالت‌های پی در پی در چیزی است تا آن چیز در تربیت به حد کمال برسد. [[خدا]] نیز از آنجا که خالق عالَم است، رب مخلوقات نیز هست.<ref>طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۴۷۱و۴۷۲.</ref> از نظر [[سید مرتضی عسکری]]، معنای رب و ربوبیت در اصطلاح اسلامی عبارت است از تربیت و تدبیر مخلوقات در طی مراحل زندگی تا هر یک از آنها به درجه کمال وجودی خود برسند.<ref>عسکری، عقاید اسلام در قرآن کریم، ۱۳۷۸ش، ج‏۱، ص۱۴۹ و ۱۵۰.</ref> از دیدگاه [[محمدتقی مصباح یزدی]]، ربوبیت مطلقه الهی بدین معناست که مخلوقات در همه شئون وجودی وابسته به آفریننده هستند و اوست که آفریدگان را اداره می‌کند و روزی‌خواران را به وسیله روزی‌هایی که می‌آفریند، روزی می‌دهد و موجودات دارای شعور(انسان) را با وسایل درونی مانند عقل و با وسایل بیرونی مانند پیامبران و کتب آسمانی هدایت می‌کند و برای مکلفین احکام و تکالیفی تعیین می‌کند.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۸۳و۸۴.</ref>  
ربوبیت از [[صفات ذات و صفات فعل|صفات فعل خداوند]]،<ref>عسکری، عقاید اسلام در قرآن کریم، ۱۳۷۸ش، ج‏۱، ص۱۴۹؛ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۴۲۶؛ مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۸۳.</ref> به معنای تدبیر و اداره امور عالم{{یادداشت|[[علامه طباطبایی]] تدبیر را به ایجاد نظم و ترتیب در اشیاء و قرار دادن هر یک از آنها در جای مخصوص خود برای رسیدن به غرض مطلوب معنا کرده و مراد از تدبیر امر جهان را نیز ایجاد نظمی خاص در میان موجودات به طوری که هر موجودی به کمال مطلوب خود برسد، دانسته است.(طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۱، ص۲۸۹ و ۲۹۰)}} است.<ref>طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۵، ص۳۳۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۹، ص۱۳۵؛ سبحانی، التوحید و الشرک، ۱۳۸۴ش، ص۶۲ و ۶۷.</ref> ربوبیت از ریشه «رب» به معنای مالک،<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۲۵۶؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۹۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۹۵.</ref> تربیت کننده،<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۳۳۶؛ </ref> اصلاح کننده،<ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ۱۴۰۴ق، ج۳۸۱و۳۸۲.</ref> سید(مولی)، تدبیر کننده،‌ قَیِّم و نعمت دهنده آمده است.<ref>نگاه کنید به: طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۳۲؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۹۴ و ۹۵؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۹۹.</ref>


گفته شده ربوبیت و تدبیر امور مصادیق فراوانی دارد از جمله: حیات دادن و میراندن، حفظ و نگهداری، روزی دادن، امر و نهی کردن.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۸۴.</ref>
[[شیخ طوسی]] در تعریف ربوبیت گفته است ربوبیت، ایجاد حالت‌های پی در پی در چیزی است تا آن چیز در تربیت به حد کمال برسد. [[خدا]] نیز از آنجا که خالق عالَم است، رب مخلوقات نیز هست.<ref>طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۴۷۱و۴۷۲.</ref> از نظر [[سید مرتضی عسکری]]، معنای رب و ربوبیت در اصطلاح اسلامی عبارت است از تربیت و تدبیر مخلوقات در طی مراحل زندگی تا هر یک از آنها به درجه کمال وجودی خود برسند.<ref>عسکری، عقاید اسلام در قرآن کریم، ۱۳۷۸ش، ج‏۱، ص۱۴۹ و ۱۵۰.</ref> از دیدگاه [[محمدتقی مصباح یزدی]]، ربوبیت مطلقه الهی بدین معناست که مخلوقات در همه شئون وجودی وابسته به آفریننده هستند و اوست که آفریدگان را اداره می‌کند و روزی‌خواران را به وسیله روزی‌هایی که می‌آفریند، روزی می‌دهد و موجودات دارای شعور(انسان) را با وسایل درونی مانند عقل و با وسایل بیرونی مانند پیامبران و کتب آسمانی هدایت می‌کند و برای مکلفین احکام و تکالیفی تعیین می‌کند.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۸۳و۸۴.</ref>  


===مفهوم‌شناسی ربّ===
برای ربوبیت و تدبیر امور مصادیق فراوانی از جمله: حیات دادن و میراندن، حفظ و نگهداری، روزی دادن، امر و نهی کردن و ... معرفی کرده‌اند.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۸۴.</ref>
ربوبیت از ریشه «رب» به معنای مالک،<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۲۵۶؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۹۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۹۵.</ref> تربیت کننده،<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۳۳۶؛ </ref> اصلاح کننده،<ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ۱۴۰۴ق، ج۳۸۱و۳۸۲.</ref> سید(مولی)، تدبیر کننده،‌ قَیِّم و نعمت دهنده آمده است.<ref>نگاه کنید به: طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۳۲؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۹۴ و ۹۵؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۹۹.</ref> برخی واژه رب را مشتق و برگرفته از تربیت دانسته‌اند؛<ref>طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۳۲.</ref> ولی از نظر بعضی هرچند میان رب و تربیت مناسبت هست؛ اما آن دو هم‌معنا نیستند. ازاین‌رو، ترجمه واژه «رب» به پروردگار دقیق نیست.<ref>مصباح یزدی، خداشناسی، ۱۳۸۹ش، ص۶۱.</ref> [[جعفر سبحانی]] معنای اصلی و حقیقی رب را کسی که امر تدبیر و اداره و تصرف در دست اوست، دانسته و برآن است سایر معانی، مصادیق آن هستند و به آن بازمی‌گردند.<ref>سبحانی، التوحید و الشرک، ۱۳۸۴ش، ص۶۰.</ref> [[ناصر مکارم شیرازی]] ریشه و معنای اصلی رب را تربیت و سوق دادن چیزی به سوی کمال و معادل فارسی آن را «پروردگار» دانسته است؛<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۳۷۶و۳۷۷.</ref> اما [[عبدالله جوادی آملی]] واژه رب را از ریشه «ربب» به معنای پروراندن و تدبیر کردن دانسته است نه از ریشه «ربی» به معنای تربیت کردن.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۴۲۶.</ref>


گفته شده واژه «رب» و صفت ربوبیت به صورت مطلق(بدون اضافه به چیزی) تنها برای خداوند به کار می‌رود؛<ref>طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۳۲ و ج۲، ص۴۷۲؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۹۵؛ فراهیدی، کتاب العین، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۲۵۶؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۳۳۶؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۹۹.</ref> زیرا به کارگیری این صفت و واژه به صورت مطلق، مالکیت همه مخلوقات را دربردارد.<ref>طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۴۷۲؛</ref> این واژه در صورت اضافه به چیزی، درباره دیگران نیز استعمال می‌شود مانند رب الابل(مالک شتر) و رب الدار(مالک خانه).<ref>طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۳۲ و ج۲، ص۴۷۲ و ج۵، ص۳۳۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۹۵؛ فراهیدی، کتاب العین، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۲۵۶؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۳۳۶؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۹۹.</ref>
گفته شده واژه «رب» و صفت ربوبیت به صورت مطلق(بدون اضافه به چیزی) تنها برای خداوند به کار می‌رود؛<ref>طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۳۲ و ج۲، ص۴۷۲؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۹۵؛ فراهیدی، کتاب العین، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۲۵۶؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۳۳۶؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۹۹.</ref> زیرا به کارگیری این صفت و واژه به صورت مطلق، مالکیت همه مخلوقات را دربردارد.<ref>طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۴۷۲؛</ref> این واژه در صورت اضافه به چیزی، درباره دیگران نیز استعمال می‌شود مانند رب الابل(مالک شتر) و رب الدار(مالک خانه).<ref>طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۳۲ و ج۲، ص۴۷۲ و ج۵، ص۳۳۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۹۵؛ فراهیدی، کتاب العین، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۲۵۶؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۳۳۶؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۹۹.</ref>
===وابستگی ربوبیت و خالقیت و الوهیت===
 
==وابستگی ربوبیت و خالقیت و الوهیت==
آیت الله مصباح یزدی بر آن است ربوبیت با [[خالقیت]] تلازم دارد و محال است که رب و پروردگار جهان غیر از خالق آن باشد؛ بلکه آفریننده جهان و موجودات، آنها را حفظ و اداره نیز می‌کند.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۸۴.</ref> صفت ربوبیت با صفت [[الوهیت]](شایسته پرستش بودن) نیز پیوستگی دارد به این معنا که فقط رب جهان است که شایسته [[عبادت]] و پرستش است؛ زیرا فقط کسی شایسته پرستش است که مالک و صاحب اختیار امور باشد.<ref>مصباح یزدی، خداشناسی، ۱۳۸۹ش، ص۶۲.</ref> [[آیه]] ۱۳ [[سوره فاطر]] به تلازم ربوبیت و الوهیت تأکید دارد.<ref>مصباح یزدی، خداشناسی، ۱۳۸۹ش، ص۶۲.</ref>
آیت الله مصباح یزدی بر آن است ربوبیت با [[خالقیت]] تلازم دارد و محال است که رب و پروردگار جهان غیر از خالق آن باشد؛ بلکه آفریننده جهان و موجودات، آنها را حفظ و اداره نیز می‌کند.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۸۴.</ref> صفت ربوبیت با صفت [[الوهیت]](شایسته پرستش بودن) نیز پیوستگی دارد به این معنا که فقط رب جهان است که شایسته [[عبادت]] و پرستش است؛ زیرا فقط کسی شایسته پرستش است که مالک و صاحب اختیار امور باشد.<ref>مصباح یزدی، خداشناسی، ۱۳۸۹ش، ص۶۲.</ref> [[آیه]] ۱۳ [[سوره فاطر]] به تلازم ربوبیت و الوهیت تأکید دارد.<ref>مصباح یزدی، خداشناسی، ۱۳۸۹ش، ص۶۲.</ref>


خط ۲۷: خط ۲۷:
گفته شده تاریخ ادیان آسمانی گواه آن است که محور درگیری [[پیامبران(ع)]] با ستمگران و مشرکان، ربوبیت و پروردگاری خداوند بود؛ بیشتر مردم و اقوام اقرار داشتند که «[[اللّه]]» خالق همه موجودات است؛ هرچند گاهی نام دیگری بر آن می‌نهادند؛ اما در اختصاص ربوبیت به خدا اختلاف داشتند.<ref>عسکری،‌ عقاید اسلام در قرآن کریم، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۳۰۱؛ سبحانی، التوحید و الشرک، ۱۳۸۴ش، ص۶۳-۶۵ و ۶۷؛ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۳۷۴.</ref> به عنوان مثال براساس [[آیات قرآن]]<ref>نگاه کنید به: سوره نازعات، آیه ۲۴.</ref> در زمان [[حضرت موسی(ع)]]، [[فرعون]] خود را پرودگار برتر می‌نامید؛ اما او هرگز ادعای آفرینش زمین و آسمان و موجودات را نداشت.<ref>عسکری،‌ عقاید اسلام در قرآن کریم، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۳۰۲.</ref> همچنین [[نمرود بن کنعان]] نیز در عصر [[ابراهیم(ع)]] ادعای ربوبیت داشت و گفته شده او نخستین کسی بود که با گردنکشی در روی زمین ادعای ربوبیت کرد.<ref>طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۳۱۶؛ فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‏۷، ص۲۰.</ref> بسیاری از مردم در گذشته ستارگان را تأثیرگذار بر جهان و موجودات آن می‌دانستند؛ چنانچه براساس آیات قرآن<ref>نگاه کنید به: سوره انعام، آیه۷۴-۷۹.</ref> در زمان حضرت ابراهیم(ع) نیز چنین عقیده‌ای رواج داشت و ابراهیم(ع) مردم را از طریق سخنانی درباره ستارگان و ماه و خورشید به سوی [[توحید]] راهنمایی می‌کرد.<ref>عسکری،‌ عقاید اسلام در قرآن کریم، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۳۱۲و۳۱۳.</ref> در عصر [[پیامبراسلام(ص)]] نیز اختلاف مشرکان با پیامبر(ص) در ربوبیت الهی بود نه خالقیت.<ref>سبحانی، التوحید و الشرک، ۱۳۸۴ش، ص۶۳و۶۴.</ref>
گفته شده تاریخ ادیان آسمانی گواه آن است که محور درگیری [[پیامبران(ع)]] با ستمگران و مشرکان، ربوبیت و پروردگاری خداوند بود؛ بیشتر مردم و اقوام اقرار داشتند که «[[اللّه]]» خالق همه موجودات است؛ هرچند گاهی نام دیگری بر آن می‌نهادند؛ اما در اختصاص ربوبیت به خدا اختلاف داشتند.<ref>عسکری،‌ عقاید اسلام در قرآن کریم، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۳۰۱؛ سبحانی، التوحید و الشرک، ۱۳۸۴ش، ص۶۳-۶۵ و ۶۷؛ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۳۷۴.</ref> به عنوان مثال براساس [[آیات قرآن]]<ref>نگاه کنید به: سوره نازعات، آیه ۲۴.</ref> در زمان [[حضرت موسی(ع)]]، [[فرعون]] خود را پرودگار برتر می‌نامید؛ اما او هرگز ادعای آفرینش زمین و آسمان و موجودات را نداشت.<ref>عسکری،‌ عقاید اسلام در قرآن کریم، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۳۰۲.</ref> همچنین [[نمرود بن کنعان]] نیز در عصر [[ابراهیم(ع)]] ادعای ربوبیت داشت و گفته شده او نخستین کسی بود که با گردنکشی در روی زمین ادعای ربوبیت کرد.<ref>طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۳۱۶؛ فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‏۷، ص۲۰.</ref> بسیاری از مردم در گذشته ستارگان را تأثیرگذار بر جهان و موجودات آن می‌دانستند؛ چنانچه براساس آیات قرآن<ref>نگاه کنید به: سوره انعام، آیه۷۴-۷۹.</ref> در زمان حضرت ابراهیم(ع) نیز چنین عقیده‌ای رواج داشت و ابراهیم(ع) مردم را از طریق سخنانی درباره ستارگان و ماه و خورشید به سوی [[توحید]] راهنمایی می‌کرد.<ref>عسکری،‌ عقاید اسلام در قرآن کریم، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۳۱۲و۳۱۳.</ref> در عصر [[پیامبراسلام(ص)]] نیز اختلاف مشرکان با پیامبر(ص) در ربوبیت الهی بود نه خالقیت.<ref>سبحانی، التوحید و الشرک، ۱۳۸۴ش، ص۶۳و۶۴.</ref>


===ربوبیت در قرآن و روایات===
واژه ربوبیت در [[قرآن]] ذکر نشده، ولی واژه رب نهصد بار آمده است.<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۳۷۴.</ref> از جمله آیاتی که بر اختصاص ربوبیت به [[خدا]] دلالت دارند، عبارتند از:  
واژه ربوبیت در [[قرآن]] ذکر نشده، ولی واژه رب نهصد بار آمده است.<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۳۷۴.</ref> از جمله آیاتی که بر اختصاص ربوبیت به [[خدا]] دلالت دارند، عبارتند از:  
[[سوره حمد]]، آیه۱-۳،<ref>فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۵۷ و ۲۱۵؛ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۳۷۴.</ref>
[[سوره حمد]]، آیه۱-۳،<ref>فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۵۷ و ۲۱۵؛ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۳۷۴.</ref>
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۳٬۸۳۹

ویرایش