confirmed، templateeditor
۱۱٬۳۶۱
ویرایش
جز (←ترجمهها) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
جلد هشتم بحار(چاپ قدیم)که همان جلدهای ۲۹ و ۳۰ و۳۱ چاپ جدید است دربردارنده مطالبی در مذمت خلفای سه گانه است. در زمان آیت الله بروجردی که موضوع دارالتقریب مطرح بود یکی از مسائلی که چالش برانگیز بود همین مجلدات بود. [[محمدتقی قمی]] از قاهره به قم سفر کرد و نظر آیتالله بروجردی را جهت برپایی تقریب به عنوان یک ضرورت جلب کرد و نهایتاً آیتالله بروجردی متنی را امضاء کرد که جلد هشتم بحارالانوار که شامل کتاب امامت و کتاب فتن و محن «کتاب الامامة و کتاب الفتن و المحن» میشود، تحقیق و چاپ نشود. | جلد هشتم بحار(چاپ قدیم)که همان جلدهای ۲۹ و ۳۰ و۳۱ چاپ جدید است دربردارنده مطالبی در مذمت خلفای سه گانه است. در زمان آیت الله بروجردی که موضوع دارالتقریب مطرح بود یکی از مسائلی که چالش برانگیز بود همین مجلدات بود. [[محمدتقی قمی]] از قاهره به قم سفر کرد و نظر آیتالله بروجردی را جهت برپایی تقریب به عنوان یک ضرورت جلب کرد و نهایتاً آیتالله بروجردی متنی را امضاء کرد که جلد هشتم بحارالانوار که شامل کتاب امامت و کتاب فتن و محن «کتاب الامامة و کتاب الفتن و المحن» میشود، تحقیق و چاپ نشود. | ||
بعد از امضای آیت الله بروجردی به عنوان مرجع اعلای شیعه در آن زمان مبنی بر عدم تجدید چاپ جلد هشتم کتاب، عدهای از کارشکنان با بهانهجویی جدیدی مبنی بر اینکه احتمال چاپ این کتب از سوی بقیه مراجع شیعه یا دولت ایران وجود دارد، مانع راهاندازی دارالتقریب و ورود فقه شیعه به الازهر شدند. | بعد از امضای [[آیت الله بروجردی]] به عنوان مرجع اعلای شیعه در آن زمان مبنی بر عدم تجدید چاپ جلد هشتم کتاب، عدهای از کارشکنان با بهانهجویی جدیدی مبنی بر اینکه احتمال چاپ این کتب از سوی بقیه مراجع شیعه یا دولت [[ایران]] وجود دارد، مانع راهاندازی دارالتقریب و ورود فقه [[شیعه]] به [[الازهر]] شدند. | ||
در پی این بهانهجویی بار دیگر، [[محمدتقی قمی]] از قاهره به خدمت بروجردی در قم رسید و با اجازه از او به دربار محمد رضا شاه رفت و با امضایی از طرف محمد رضا پهلوی به عنوان شخص اول سیاسی مملکت مبنی بر ممنوعیت چاپ جلد هشتم بحارالانوار به قاهره بر گشت و بالاخره نظر آنان را جلب کرد. | در پی این بهانهجویی بار دیگر، [[محمدتقی قمی]] از قاهره به خدمت بروجردی در قم رسید و با اجازه از او به دربار محمد رضا شاه رفت و با امضایی از طرف محمد رضا پهلوی به عنوان شخص اول سیاسی مملکت مبنی بر ممنوعیت چاپ جلد هشتم بحارالانوار به قاهره بر گشت و بالاخره نظر آنان را جلب کرد. | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
شخصی به نام شیخ محمدرضا مامقانی و با نام مستعار عبدالزهراء حسینی که از متهمان کودتای نوژه بود و بعدها به دلیل بیانات ضدانقلابی در دروس حوزوی خود محکوم به منع از ممارسات حوزوی به ویژه تدریس شد، در ولایت خود نسبت به [[امیر مؤمنان]] علی(ع) دچار افراط شده و کتاب مطاعن «فتن و محن» بحارالانوار را نیز به روش تحقیقی [[عبدالرحیم ربانی شیرازی]] به تحقیق درآورد و در دارالاضواء بیروت با نام مستعار خود به چاپ رسانید.<ref>[http://tabyin.ir/node/29957 یوسفی غروی، «روایتی در فضیلت نهم ربیعالاول نداریم»، سایت تبیین.].</ref> | شخصی به نام شیخ محمدرضا مامقانی و با نام مستعار عبدالزهراء حسینی که از متهمان کودتای نوژه بود و بعدها به دلیل بیانات ضدانقلابی در دروس حوزوی خود محکوم به منع از ممارسات حوزوی به ویژه تدریس شد، در ولایت خود نسبت به [[امیر مؤمنان]] علی(ع) دچار افراط شده و کتاب مطاعن «فتن و محن» بحارالانوار را نیز به روش تحقیقی [[عبدالرحیم ربانی شیرازی]] به تحقیق درآورد و در دارالاضواء بیروت با نام مستعار خود به چاپ رسانید.<ref>[http://tabyin.ir/node/29957 یوسفی غروی، «روایتی در فضیلت نهم ربیعالاول نداریم»، سایت تبیین.].</ref> | ||
===نخستین و آخرین روایت بحارالانوار=== | ===نخستین و آخرین روایت بحارالانوار=== | ||
نخستین کتاب بحار کتاب(كتاب العقل والعلم والجهل) است و نخستین بابش باب فضل عقل و ذَمّ جهل است که با فراز پایانی آیه ۱۶۴ سوره بقره{{یادداشت| إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}} «لآياتٍ لقوم يعقلون» شروع شده است. <ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص ۸۱.</ref>و نخستین روایت این باب نیز از امام صادق(ع) از پدرانش از امیرالمؤمنین (ع) در باره عقل و زیبایی در زنان و مردان است. <ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص ۸۲.</ref>{{یادداشت|قال عليّ بن أبي طالب عقول النساء في جمالهنّ ، وجمال الرجال في عقولهم}}هر چند در چاپ های ۱۱۰ جلدی جلد های۱۰۲تا ۱۱۰ بر محوریت شرح حال علامه مجلسی و کتاب اجازات و نیز اجازات علامه مجلسی است اما «کتاب الاحکام»(کتاب ۲۵ بحار) در جلد ۱۰۱ آخرین جلد دربردارنده آیات و روایات است و آخرین باب این کتاب «باب دیة الکلب» است با ۵ روایت که روایات ۳و۴و۵ یک مضمون را گزارش کرده اند. امام رضا(ع) در این سه روایت درباره تفسیر «ثمن بخس» در آیه ۲۰ سوره یوسف{{یادداشت| وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَكَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ و او را به بهاى ناچيزى -چند درهم- فروختند و در آن بىرغبت بودند. }} فرموده که منظور ۲۰ درهم است که همان قیمت(دیه) کلب الصید(سگ شکاری) است. <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۱، ص ۴۳۰. | نخستین کتاب بحار کتاب(كتاب العقل والعلم والجهل) است و نخستین بابش باب فضل عقل و ذَمّ جهل است که با فراز پایانی آیه ۱۶۴ سوره بقره{{یادداشت| إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}} «لآياتٍ لقوم يعقلون» شروع شده است. <ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص ۸۱.</ref>و نخستین روایت این باب نیز از امام صادق(ع) از پدرانش از امیرالمؤمنین (ع) در باره عقل و زیبایی در زنان و مردان است. <ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص ۸۲.</ref>{{یادداشت|قال عليّ بن أبي طالب عقول النساء في جمالهنّ ، وجمال الرجال في عقولهم}}هر چند در چاپ های ۱۱۰ جلدی جلد های۱۰۲تا ۱۱۰ بر محوریت شرح حال علامه مجلسی و کتاب اجازات و نیز اجازات علامه مجلسی است اما «کتاب الاحکام»(کتاب ۲۵ بحار) در جلد ۱۰۱ آخرین جلد دربردارنده آیات و روایات است و آخرین باب این کتاب «باب دیة الکلب» است با ۵ روایت که روایات ۳و۴و۵ یک مضمون را گزارش کرده اند. امام رضا(ع) در این سه روایت درباره تفسیر «ثمن بخس» در آیه ۲۰ سوره یوسف{{یادداشت| وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَكَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ و او را به بهاى ناچيزى -چند درهم- فروختند و در آن بىرغبت بودند. }} فرموده که منظور ۲۰ درهم است که همان قیمت(دیه) کلب الصید(سگ شکاری) است. <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۱، ص ۴۳۰. |