۱۷٬۰۶۶
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (افزایش منبع) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (افزایش مطلب) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''قیس بن سعد بن عبادة خزرجی'''،(درگذشته [[سال ۶۰ هجری قمری|۶۰ق]]) از [[صحابه|صحابۀ]] [[انصار]] پیامبر اکرم(ص)، بزرگ [[خزرج|قبیله خزرج]]، از کارگزاران حکومت علوی و فرماندهان سپاه امام علی(ع) و امام حسن(ع) و از سخاوتمندان مشهور عرب. | '''قیس بن سعد بن عبادة خزرجی'''،(درگذشته [[سال ۶۰ هجری قمری|۶۰ق]]) از [[صحابه|صحابۀ]] [[انصار]] پیامبر اکرم(ص)، بزرگ [[خزرج|قبیله خزرج]]، از کارگزاران حکومت علوی و فرماندهان سپاه امام علی(ع) و امام حسن(ع) و از سخاوتمندان مشهور عرب. | ||
قیس در بیشتر جنگهای دوره پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) حضور داشت و در برخی از آنها از جمله صفین پرچم و فرماندهی را بر عهده داشت. او از سوی حضرت علی(ع) به عنوان کارگزار ولایت مصر و سپس آذربایجان منصوب شد. قیس در دوره امام حسن(ع) نیز از فرماندهان آن حضرت بود که بر اساس برخی گزارشها با [[صلح امام حسن علیه السلام|صلح]] آن حضرت با [[معاویه]] موافق نبود. قیس احادیثی نیز از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است و [[علامه امینی]] نام او را در شمار شاعران [[واقعه غدیر]] ذکر کرده است. | قیس در بیشتر جنگهای دوره پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) حضور داشت و در برخی از آنها از جمله صفین پرچم و فرماندهی را بر عهده داشت. او از سوی حضرت علی(ع) به عنوان کارگزار ولایت مصر و سپس [[آذربایجان (کشور)|آذربایجان]] منصوب شد. قیس در دوره امام حسن(ع) نیز از فرماندهان آن حضرت بود که بر اساس برخی گزارشها با [[صلح امام حسن علیه السلام|صلح]] آن حضرت با [[معاویه]] موافق نبود. قیس احادیثی نیز از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است و [[علامه امینی]] نام او را در شمار شاعران [[واقعه غدیر]] ذکر کرده است. | ||
==نام، کنیه و نسب== | ==نام، کنیه و نسب== | ||
زندگینامهنویسان نام پدر قیس را [[سعد بن عباده|سعد بن عبادة]] بن دلیم بن أبیحلیمة نگاشتهاند. | زندگینامهنویسان نام پدر قیس را [[سعد بن عباده|سعد بن عبادة]] بن دلیم بن أبیحلیمة نگاشتهاند. نسبت خزرجی به سبب نسبت قیس و پدرانش به قبیله خزرج مدینه است.<ref>نک: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۲، ۵۹۵.</ref> برادرش [[سعید بن سعد بن عباده|سعید]] نیز از راویان [[حدیث غدیر]] و کارگزارن حکومت علوی بوده است. | ||
کنیه او ابوالفضل، ابوعبدالله یا ابوعبدالملک و مادرش فکیهه بنت عبید بن دلیم بن حارثه بود. نسبشناسان او را ستوده و گفتهاند که زیرک، باهوش و صاحب رای و در حیلههای جنگی سرآمد بود. از او نقل است که درباره خویش گفته است: «اگر پیامبر نفرموده بود که جایگاه مکر و فریب آتش است، من مکارترین و فریبکارترین مرد عرب میشدم.»<ref> ابن اثیر، أسدالغابة، ج۴، ص۱۲۶.</ref> | کنیه او ابوالفضل، ابوعبدالله یا ابوعبدالملک و مادرش فکیهه بنت عبید بن دلیم بن حارثه بود. نسبشناسان او را ستوده و گفتهاند که زیرک، باهوش و صاحب رای و در حیلههای جنگی سرآمد بود. از او نقل است که درباره خویش گفته است: «اگر پیامبر نفرموده بود که جایگاه مکر و فریب آتش است، من مکارترین و فریبکارترین مرد عرب میشدم.»<ref> ابن اثیر، أسدالغابة، ج۴، ص۱۲۶.</ref> | ||
==ویژگیهای اخلاقی== | ==ویژگیهای اخلاقی== | ||
قیس، پدرش و پدربزرگش همگی بزرگ قوم خویش بودند.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص ۱۲۹۰.</ref> | قیس، پدرش و پدربزرگش همگی بزرگ قوم خویش بودند.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص ۱۲۹۰.</ref>و آنان را از سخاوتمندان عرب دانستهاند و در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آوردهاند که «قیس از خاندان سخاوت و بخشش است.» و گفتهاند که پدرش سعد همواره ملازم پیامبر(ص) بود و هر روز برای او در مدینه، وقت غذا خوردن، ظرفی خوراکی میفرستاد.<ref>ابن اثیر، أسدالغابة، ج۲، ص۲۰۴.</ref> | ||
به گفته واقدی وقتی پیامبر در غزوه غابه از مدینه دور بود، سعد، پسرش قیس را همراه چند بار خرما پیش پیامبر(ص) فرستاد. هنگامی که پیامبر(ص) قیس را سوار بر اسبش دید، خوشحال شد و او و پدرش را ستود. خزرجیان که نزد پیامبر بودند، به ایشان گفتند که این خاندان در گرفتاریهای روزگار همواره پشتیبان مردم بودهاند و آن گاه پیامبر(ص) آن حدیث «خیارکم فی الاسلام، خیارکم فی الجاهلیه اذا فقهوا فی الدین؛ نیکان شما در اسلام همان نیکان شما در جاهلیتاند به شرط آن که در دین خدا فهم کسب کنند.» را بر زبان آورد.<ref> واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۴۷.</ref> واقدی نقل کرده که در سریه خبط نیز وقتی سپاه اسلام با گرسنگی و کمبود مواد غذایی رو به رو شد، قیس با دست و دلبازی، چند پرواری گوساله و بز از شخصی به صورت نسیه خرید و چند روز سپاه اسلام را از گرسنگی رهانید. وقتی به مدینه بازگشت، پدرش قرض او را داد و به سبب این کار، اموال بسیاری به او بخشید و پیامبر در پی این ماجرا قیس و خاندانش را به سخاوتمندی و بخشش ستود.<ref> واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۷۵.</ref> | به گفته واقدی وقتی پیامبر در غزوه غابه از مدینه دور بود، سعد، پسرش قیس را همراه چند بار خرما پیش پیامبر(ص) فرستاد. هنگامی که پیامبر(ص) قیس را سوار بر اسبش دید، خوشحال شد و او و پدرش را ستود. خزرجیان که نزد پیامبر بودند، به ایشان گفتند که این خاندان در گرفتاریهای روزگار همواره پشتیبان مردم بودهاند و آن گاه پیامبر(ص) آن حدیث «خیارکم فی الاسلام، خیارکم فی الجاهلیه اذا فقهوا فی الدین؛ نیکان شما در اسلام همان نیکان شما در جاهلیتاند به شرط آن که در دین خدا فهم کسب کنند.» را بر زبان آورد.<ref> واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۴۷.</ref> واقدی نقل کرده که در سریه خبط نیز وقتی سپاه اسلام با گرسنگی و کمبود مواد غذایی رو به رو شد، قیس با دست و دلبازی، چند پرواری گوساله و بز از شخصی به صورت نسیه خرید و چند روز سپاه اسلام را از گرسنگی رهانید. وقتی به مدینه بازگشت، پدرش قرض او را داد و به سبب این کار، اموال بسیاری به او بخشید و پیامبر در پی این ماجرا قیس و خاندانش را به سخاوتمندی و بخشش ستود.<ref> واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۷۵.</ref> | ||
خط ۱۷: | خط ۱۶: | ||
== دوره خلفای سهگانه == | == دوره خلفای سهگانه == | ||
وی در [[سقیفه بنی ساعده]] حضور داشت. اما در دوره خلفای سهگانه در امور دخالت نمیکرد و اطلاعات چندانی از وی در این دوره در دست نیست. در برخی منابع گزارشهایی از برخورد تند وی با [[خلیفه اول]] و [[خلیفه دوم|دوم]] نقل شده است. به عنوان نمونه گفته شده است در [[سقیفه بنی ساعده]] هنگامی که [[بشیر بن سعد]] به عنوان بزرگ [[قبیله اوس]] با [[ابوبکر]] بیعت کرد. بر اثر ازدحام اوسیان برای بیعت، سعد بن عباده پدر قیس گفت مرا کشتید، عمر بن خطاب گفت: «سعد را بکشید که خدا او را بکشد؟» با این سخن عمر، قیس به او حملهور شد، اما ابوبکر، عمر را به آرامش دعوت کرد. | وی در [[سقیفه بنی ساعده]] حضور داشت. اما در دوره خلفای سهگانه در امور دخالت نمیکرد و اطلاعات چندانی از وی در این دوره در دست نیست. در برخی منابع گزارشهایی از برخورد تند وی با [[خلیفه اول]]<ref>دیلمی، ارشادالقلوب، ج۲، ص۳۷۹-۳۸۱.</ref> و [[خلیفه دوم|دوم]] نقل شده است. به عنوان نمونه گفته شده است در [[سقیفه بنی ساعده]] هنگامی که [[بشیر بن سعد]] به عنوان بزرگ [[قبیله اوس]] با [[ابوبکر]] بیعت کرد. بر اثر ازدحام اوسیان برای بیعت، سعد بن عباده پدر قیس گفت مرا کشتید، عمر بن خطاب گفت: «سعد را بکشید که خدا او را بکشد؟» با این سخن عمر، قیس به او حملهور شد، اما ابوبکر، عمر را به آرامش دعوت کرد.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۷۲.</ref> | ||
==دوره امام علی(ع== | ==دوره امام علی(ع== | ||
امام علی(ع) قیس بن سعد، را در سال [[سال ۳۶ هجری قمری|۳۶ق]]. به ولایت [[مصر]] منصوب کرد.<ref> دینوری، الأخبارالطوال، ص۱۴۱؛ ابن خلدون، تاریخ ، ج۲، ص۶۲۳.</ref> برخی گزارشگران گفتهاند که در دوره او دست معاویه از مصر کوتاه شد و معاویه چارهای ندید جز آن که با نیرنگ او را از مصر بیرون کند و بدین رو، با ترفندی، شایع کرد که قیس در خونخواهی [[عثمان بن عفان|عثمان]](نک: مدخل [[پیراهن عثمان]]) با او همراه است و چون شایعه بالا گرفت، علی(ع) قیس را از ولایت مصر برکنار کرد.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۲۹۰.</ref>برخی منابع دیگر آوردهاند که از همان آغاز که قیس به ولایت مصر منصوب شد، معاویه در نامههایی کوشید تا با تهدید و تطمیع، وی را با خود همراه کند ولی موفق نشد و در آخرین نامه او را به شدت تهدید کرد.<ref> ثقفی، الغارات/ترجمه، ص۱۰۴.</ref> سپس نامهای جعل کرد که بنابر آن، قیس با او ابراز همراهی کرده بود. نامه را در [[شام]] بر شامیان خواند. شایعه همراهی قیس با معاویه به علی(ع) رسید و او باور نکرد اما با نزدیکانش از جمله [[حسنین (ع)|حسنین(ع)]] و [[عبدالله بن جعفر]] مشورت کرد. عبدالله بن جعفر توصیه کرد که او را برکنار کند.<ref> ثقفی، الغارات/ترجمه، ص۱۰۶.</ref> با این حال، حضرت علی(ع) مخالف برکناری قیس بود و او را وافادار میدانست<ref>ثقفی، الغارات/ترجمه،ص۱۰۶</ref> تا این که نامههایی از سوی قیس رسید. قیس در این نامهها نوشته بود که به صلاح نمیداند با کسانی در مصر که با علی(ع) بیعت نکرده و نمیکنند سخت بگیرد. امام علی(ع) در پاسخ او تاکید کرد که آنها باید تکلیف خود را مشخص کنند که آیا با خلیفه رسمی مسلماناناند یا با معاویه و قیس باید از آنها [[بیعت]] بگیرد.<ref> ثقفی، الغارات/ترجمه، ص۱۰۶</ref>قیس آشکارا در نامهای به امام علی(ع)از این کار بدین دلیل که این جماعت را مسالمتجو و نه در پی جنگ و فتنه میپنداشت، سرپیچید. بدین ترتیب، امام علی(ع) او را از ولایت مصر برکنار کرد.<ref>نک: ثقفی، الغارات/ترجمه،ص۱۰۶- ۱۰۸.</ref>قیس پس از آن، ابتدا به مدینه رفت و به نقل برخی منابع گویی از حضرت علی(ع) برای عزل از ولایت مصر دلخور بود؛ ولی از سوی عاملان معاویه که در مدینه حضور داشتند با آزار رو به رو شد.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف ،ج۲، ص۳۰۰.</ref> و بدین رو مدتی بعد به [[کوفه]] رفت.<ref>نک: ثقفی، الغارات/ترجمه،ص۱۱۰.</ref> | امام علی(ع) قیس بن سعد، را در سال [[سال ۳۶ هجری قمری|۳۶ق]]. به ولایت [[مصر]] منصوب کرد.<ref> دینوری، الأخبارالطوال، ص۱۴۱؛ ابن خلدون، تاریخ ، ج۲، ص۶۲۳.</ref> برخی گزارشگران گفتهاند که در دوره او دست معاویه از مصر کوتاه شد و معاویه چارهای ندید جز آن که با نیرنگ او را از مصر بیرون کند و بدین رو، با ترفندی، شایع کرد که قیس در خونخواهی [[عثمان بن عفان|عثمان]](نک: مدخل [[پیراهن عثمان]]) با او همراه است و چون شایعه بالا گرفت، علی(ع) قیس را از ولایت مصر برکنار کرد.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۲۹۰.</ref>برخی منابع دیگر آوردهاند که از همان آغاز که قیس به ولایت مصر منصوب شد، معاویه در نامههایی کوشید تا با تهدید و تطمیع، وی را با خود همراه کند ولی موفق نشد و در آخرین نامه او را به شدت تهدید کرد.<ref> ثقفی، الغارات/ترجمه، ص۱۰۴.</ref> سپس نامهای جعل کرد که بنابر آن، قیس با او ابراز همراهی کرده بود. نامه را در [[شام]] بر شامیان خواند. شایعه همراهی قیس با معاویه به علی(ع) رسید و او باور نکرد اما با نزدیکانش از جمله [[حسنین (ع)|حسنین(ع)]] و [[عبدالله بن جعفر]] مشورت کرد. عبدالله بن جعفر توصیه کرد که او را برکنار کند.<ref> ثقفی، الغارات/ترجمه، ص۱۰۶.</ref> با این حال، حضرت علی(ع) مخالف برکناری قیس بود و او را وافادار میدانست<ref>ثقفی، الغارات/ترجمه،ص۱۰۶</ref> تا این که نامههایی از سوی قیس رسید. قیس در این نامهها نوشته بود که به صلاح نمیداند با کسانی در مصر که با علی(ع) بیعت نکرده و نمیکنند سخت بگیرد. امام علی(ع) در پاسخ او تاکید کرد که آنها باید تکلیف خود را مشخص کنند که آیا با خلیفه رسمی مسلماناناند یا با معاویه و قیس باید از آنها [[بیعت]] بگیرد.<ref> ثقفی، الغارات/ترجمه، ص۱۰۶</ref>قیس آشکارا در نامهای به امام علی(ع)از این کار بدین دلیل که این جماعت را مسالمتجو و نه در پی جنگ و فتنه میپنداشت، سرپیچید. بدین ترتیب، امام علی(ع) او را از ولایت مصر برکنار کرد.<ref>نک: ثقفی، الغارات/ترجمه،ص۱۰۶- ۱۰۸.</ref>قیس پس از آن، ابتدا به مدینه رفت و به نقل برخی منابع گویی از حضرت علی(ع) برای عزل از ولایت مصر دلخور بود؛ ولی از سوی عاملان معاویه که در مدینه حضور داشتند با آزار رو به رو شد.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف ،ج۲، ص۳۰۰.</ref> و بدین رو مدتی بعد به [[کوفه]] رفت.<ref>نک: ثقفی، الغارات/ترجمه،ص۱۱۰.</ref> | ||
خط ۵۱: | خط ۴۹: | ||
* ثقفی كوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، تحقیق: جلال الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ش. | * ثقفی كوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، تحقیق: جلال الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ش. | ||
* خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه بن خیاط، تحقیق: فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط: الاولی، ۱۹۹۵-۱۴۱۵ق. | * خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه بن خیاط، تحقیق: فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط: الاولی، ۱۹۹۵-۱۴۱۵ق. | ||
* دیلمی، حسن بن محمد، ارشادالقلوب الی الصواب، الشریف الرضی، قم، ۱۴۱۲ق. | |||
* دینوری، ابن قتیبة، الامامه و السیاسه، الإمامة و السیاسة المعروف بتاریخ الخلفاء، أب، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م. | * دینوری، ابن قتیبة، الامامه و السیاسه، الإمامة و السیاسة المعروف بتاریخ الخلفاء، أب، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م. | ||
* دینوری، ابن قتیبة، امامت و سیاست (تاریخ خلفاء، ترجمه سید ناصر طباطبایی، تهران، ققنوس، ۱۳۸۰. | * دینوری، ابن قتیبة، امامت و سیاست (تاریخ خلفاء، ترجمه سید ناصر طباطبایی، تهران، ققنوس، ۱۳۸۰. | ||
* دینوری، احمد بن داود، الأخبارالطوال، تحقیق: عبدالمنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال،قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش. | * دینوری، احمد بن داود، الأخبارالطوال، تحقیق: عبدالمنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال،قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش. | ||
* زرکلی، خیرالدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، دارالعلم للملایین، بیروت، ۱۹۸۹م. | * زرکلی، خیرالدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، دارالعلم للملایین، بیروت، ۱۹۸۹م. | ||
* طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، مصحح: محمدباقر خرسان، نشر مرتضی، مشهد، ۱۴۰۳ق. | |||
* واقدی، محمد بن عمر، كتاب المغازی، تحقیق: مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الأعلمی، ط الثالثة، ۱۴۰۹ق-۱۹۸۹م. | * واقدی، محمد بن عمر، كتاب المغازی، تحقیق: مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الأعلمی، ط الثالثة، ۱۴۰۹ق-۱۹۸۹م. | ||
* یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا. | * یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
[[رده:شرطة الخمیس]] | [[رده:شرطة الخمیس]] | ||
[[رده:کارگزاران حکومت علوی]] | [[رده:کارگزاران حکومت علوی]] | ||
[[رده:شاعران غدیر]] |
ویرایش