پرش به محتوا

قیس بن سعد بن عباده: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
فزایش مطلب و منبع
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جز (فزایش مطلب و منبع)
خط ۱۳: خط ۱۳:


==دوره پیامبر(ص)==
==دوره پیامبر(ص)==
قیس به ظاهر در دوره پیامبر(ص) جوانی نورس بوده است. او هنگام [[فتح مکه]] پرچمدار پیامبر(ص)بود. حدیث مشهور «لو كان العلم متعلقا بالثریا لناله ناس من فارس؛ اگر دانش در ثریا باشد، مردمانی از فارس بدان دست یابند.» را او از پیامبر اکرم(ص) روایت کرده است.<ref> ابن اثیر، أسدالغابة، ج‌۴، ص۱۲۶.</ref>
قیس به ظاهر در دوره پیامبر(ص) جوانی نورس بوده است. او هنگام [[فتح مکه]] پرچمدار پیامبر(ص)بود. حدیث مشهور «لو كان العلم متعلقا بالثریا لناله ناس من فارس؛ اگر دانش در ثریا باشد، مردمانی از فارس بدان دست یابند.» را او از پیامبر اکرم(ص) روایت کرده است.<ref> الاستیعاب، ج۳، ۱۲۹۰؛ ابن اثیر، أسدالغابة، ج‌۴، ص۱۲۶.</ref>


== دوره خلفا ==
== دوره خلفا ==
قیس در دوره خلفا  در امور دخالت نمی کرد و اطلاعات چندانی از وی در این دوره دردست نیست. در برخی منابع گزارش‌هایی از برخورد تند وی با خلیفه اول و دوم نقل شده است. به عنوان نمونه گفته شده است که وی در [[سقیفه بنی ساعده]] حضور داشت او هنگامی که بشیر بن سعد به عنوان بزرگ  قبیله اوس با ابوبکر بیعت کرد. هنگامی که سعد بن عباده پدر قیس در اثر ازدحام جمعیت اوسیان برای بیعت با ابوبکر گفت مراکشتید، عمر بن خطاب گفت سعد را بکشید که خدا او را بکشد؟ با این سخن عمر، قیس به او حمله ور شد، که ابوبکر، عمر را به آرامش دعوت کرد.
قیس در دوره خلفا  در امور دخالت نمی‌کرد و اطلاعات چندانی از وی در این دوره او در دست نیست. در برخی منابع گزارش‌هایی از برخورد تند وی با [[خلیفه اول]] و [[خلیفه دوم|دوم]] نقل شده است. به عنوان نمونه گفته شده است که وی در [[سقیفه بنی ساعده]] حضور داشت. هنگامی که [[بشیر بن سعد]] به عنوان بزرگ  [[قبیله اوس]] با [[ابوبکر]] بیعت کرد. بر اثر ازدحام اوسیان برای بیعت، سعد بن عباده پدر قیس گفت مرا کشتید، عمر بن خطاب گفت: «سعد را بکشید که خدا او را بکشد؟» با این سخن عمر، قیس به او حمله‌ور شد، اما ابوبکر، عمر را به آرامش دعوت کرد.


==دوره امام علی(ع==
==دوره امام علی(ع==
امام علی(ع) قیس بن سعد، را در سال [[سال ۳۶ هجری قمری|۳۶ق]]. به ولایت [[مصر]] منصوب کرد.<ref> دینوری، الأخبارالطوال، ص۱۴۱؛ ابن خلدون، تاریخ ، ج‌۲، ص۶۲۳.</ref> برخی گزارشگران گفته‌اند که در دوره او دست معاویه از مصر کوتاه شد و معاویه چاره‌ای ندید جز آن که با نیرنگ او را از مصر بیرون کند و بدین رو، با ترفندی، شایع کرد که قیس در خونخواهی [[عثمان بن عفان|عثمان]](نک: مدخل [[پیراهن عثمان]]) با او همراه است و چون شایعه بالا گرفت، علی(ع) قیس را از ولایت مصر برکنار کرد.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج‌۳، ص۱۲۹۰.</ref>برخی منابع دیگر آورده‌اند که از همان آغاز که قیس به ولایت مصر منصوب شد، معاویه در نامه‌هایی کوشید تا با تهدید و تطمیع، وی را با خود همراه کند ولی موفق نشد و در آخرین نامه او را به شدت تهدید کرد.<ref> ثقفی،  الغارات/ترجمه، ص۱۰۴.</ref> سپس نامه‌ای جعل کرد که بنابر آن، قیس با او ابراز همراهی کرده بود. نامه را در [[شام]] بر شامیان خواند. شایعه همراهی قیس با معاویه به علی(ع) رسید و او باور نکرد اما با نزدیکانش از جمله [[حسنین (ع)|حسنین(ع)]] و [[عبدالله بن جعفر]] مشورت کرد. عبدالله بن جعفر توصیه کرد که او را برکنار کند.<ref> ثقفی، الغارات/ترجمه، ص۱۰۶.</ref> با این حال، حضرت علی(ع) مخالف برکناری قیس بود و او را وافادار می‌دانست<ref>ثقفی، الغارات/ترجمه،ص۱۰۶</ref> تا این که نامه‌هایی از سوی قیس رسید. قیس در این نامه‌ها نوشته بود که به صلاح نمی‌داند با کسانی در مصر که با علی(ع) بیعت نکرده و نمی‌کنند سخت بگیرد. امام علی(ع) در پاسخ او تاکید کرد که آنها باید تکلیف خود را مشخص کنند که آیا با خلیفه رسمی مسلمانان‌اند یا با معاویه و قیس باید از آنها [[بیعت]] بگیرد.<ref> ثقفی، الغارات/ترجمه، ص۱۰۶</ref>قیس آشکارا در نامه‌ای به امام علی(ع)از این کار بدین دلیل که این جماعت را مسالمت‌جو و نه در پی جنگ و فتنه می‌پنداشت، سرپیچید. بدین ترتیب، امام علی(ع) او را از ولایت مصر برکنار کرد.<ref>نک: ثقفی، الغارات/ترجمه،ص۱۰۶- ۱۰۸.</ref>قیس پس از آن، ابتدا به مدینه رفت و به نقل برخی منابع گویی از حضرت علی(ع) برای عزل از ولایت مصر دلخور بود؛ ولی از سوی عاملان معاویه که در مدینه حضور داشتند با آزار رو به رو شد.<ref>بلاذری، أنساب ‌الأشراف ،ج‌۲، ص۳۰۰.</ref> و بدین رو مدتی بعد به [[کوفه]] رفت.<ref>نک: ثقفی، الغارات/ترجمه،ص۱۱۰.</ref>
امام علی(ع) قیس بن سعد، را در سال [[سال ۳۶ هجری قمری|۳۶ق]]. به ولایت [[مصر]] منصوب کرد.<ref> دینوری، الأخبارالطوال، ص۱۴۱؛ ابن خلدون، تاریخ ، ج‌۲، ص۶۲۳.</ref> برخی گزارشگران گفته‌اند که در دوره او دست معاویه از مصر کوتاه شد و معاویه چاره‌ای ندید جز آن که با نیرنگ او را از مصر بیرون کند و بدین رو، با ترفندی، شایع کرد که قیس در خونخواهی [[عثمان بن عفان|عثمان]](نک: مدخل [[پیراهن عثمان]]) با او همراه است و چون شایعه بالا گرفت، علی(ع) قیس را از ولایت مصر برکنار کرد.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج‌۳، ص۱۲۹۰.</ref>برخی منابع دیگر آورده‌اند که از همان آغاز که قیس به ولایت مصر منصوب شد، معاویه در نامه‌هایی کوشید تا با تهدید و تطمیع، وی را با خود همراه کند ولی موفق نشد و در آخرین نامه او را به شدت تهدید کرد.<ref> ثقفی،  الغارات/ترجمه، ص۱۰۴.</ref> سپس نامه‌ای جعل کرد که بنابر آن، قیس با او ابراز همراهی کرده بود. نامه را در [[شام]] بر شامیان خواند. شایعه همراهی قیس با معاویه به علی(ع) رسید و او باور نکرد اما با نزدیکانش از جمله [[حسنین (ع)|حسنین(ع)]] و [[عبدالله بن جعفر]] مشورت کرد. عبدالله بن جعفر توصیه کرد که او را برکنار کند.<ref> ثقفی، الغارات/ترجمه، ص۱۰۶.</ref> با این حال، حضرت علی(ع) مخالف برکناری قیس بود و او را وافادار می‌دانست<ref>ثقفی، الغارات/ترجمه،ص۱۰۶</ref> تا این که نامه‌هایی از سوی قیس رسید. قیس در این نامه‌ها نوشته بود که به صلاح نمی‌داند با کسانی در مصر که با علی(ع) بیعت نکرده و نمی‌کنند سخت بگیرد. امام علی(ع) در پاسخ او تاکید کرد که آنها باید تکلیف خود را مشخص کنند که آیا با خلیفه رسمی مسلمانان‌اند یا با معاویه و قیس باید از آنها [[بیعت]] بگیرد.<ref> ثقفی، الغارات/ترجمه، ص۱۰۶</ref>قیس آشکارا در نامه‌ای به امام علی(ع)از این کار بدین دلیل که این جماعت را مسالمت‌جو و نه در پی جنگ و فتنه می‌پنداشت، سرپیچید. بدین ترتیب، امام علی(ع) او را از ولایت مصر برکنار کرد.<ref>نک: ثقفی، الغارات/ترجمه،ص۱۰۶- ۱۰۸.</ref>قیس پس از آن، ابتدا به مدینه رفت و به نقل برخی منابع گویی از حضرت علی(ع) برای عزل از ولایت مصر دلخور بود؛ ولی از سوی عاملان معاویه که در مدینه حضور داشتند با آزار رو به رو شد.<ref>بلاذری، أنساب ‌الأشراف ،ج‌۲، ص۳۰۰.</ref> و بدین رو مدتی بعد به [[کوفه]] رفت.<ref>نک: ثقفی، الغارات/ترجمه،ص۱۱۰.</ref>
=== حضور در جنگ‌ها ===
قیس در جنگ‌های دوره امام علی(ع) همراه او بود. بنابر منابع قیس در آغاز [[جنگ جمل]]، آن حضرت را به مقابله تشویق و [[انصار]] را برای یاری با آن حضرت بسیج کرد.<ref>نک: دینوری، الإمامةوالسیاسة ،ج ۱، ص۲۶.</ref> گفته شده است امام علی(ع)، پس از عزل قیس از ولایت مصر، ولایت آذربایجان را به وی سپرد. و در آستانه جنگ صفین نامه‌ای به او نوشت. او بر اساس دستور امام،  عبدالله بن شمیل احمسی را به جای خود گماشت و راهی کوفه شد و به عنوان یکی از فرماندهان ارشد علی(ع) در [[جنگ صفین]] شرکت کرد.<ref>نک: ثقفی، الغارات/ترجمه،ص۱۱۰.</ref> و در این جنگ رشادت های بسیاری از خود نشان داد. گفته شده است حضرت علی در این جنگ، پرچم پیامبر را به دست وی داد. در جنگ نهروان امام علی قیس و [[ابوایوب انصاری]] را نزد خوارج فرستاد، تا از جنگ خودداری کنند.<ref> دینوری، اخبارالطوال،‌ص۲۰۷.</ref>


قیس در جنگ‌های دوره امام علی(ع) همراه او بود. بنابر منابع قیس در آغاز [[جنگ جمل]]، آن حضرت را به مقابله تشویق و [[انصار]] را برای یاری با آن حضرت بسیج کرد.<ref>نک: دینوری، الإمامةوالسیاسة ،ج ۱، ص۲۶.</ref> گفته شده است امام علی(ع)، پس از عزل قیس از ولایت مصر، ولایت آذربایجان را به وی سپرد. و در آستانه جنگ صفین نامه‌ای به او نوشت. او بر اساس دستور امام، عبدالله بن شمیل احمسی را به جای خود گماشت و راهی کوفه شد و به عنوان یکی از فرماندهان ارشد علی(ع) در [[جنگ صفین]] شرکت کرد.<ref>نک: ثقفی، الغارات/ترجمه،ص۱۱۰.</ref> و در این جنگ رشادت های بسیاری از خود نشان داد. گفته شده است حضرت علی در این جنگ، پرچم پیامبر را به دست وی داد.
{{شعر2
 
|سبک نگارش=ساده
|خط اول=اشعار قیس در جنگ صفین
|هذا اللواء الّذي كنّا نحفّ به|  مع النبيّ و جبريل لنا مدد
| ما ضرّ من كانت الأنصار عيبته |  ألّا يكون له من غيرهم أحد
|    قوم إذا حاربوا طالت أكفّهم    |      بالمشرفية حتى يفتح البلد <ref>الاستیعاب، ج۳، ص۱۲۹۳.</ref>
|ترجمه=
}}
==دوره امام حسن(ع)==
==دوره امام حسن(ع)==
قیس در دوره امام حسن(ع) یکی از فرماندهان او بود و گفته‌اند که او با [[صلح امام حسن(ع)]] موافق نبود. هنگامی که نامه امام حسن(ع)مبنی بر صلح با معاویه به او رسید، مردم را بین جنگ بدون اطاعت امام و بیعت با معاویه مخیر کرد. چون مردم بیعت با معاویه را برگزیدند به [[مدائن]] رفت.<ref> دینوری، اخبارالطوال، ص۲۱۸.</ref>
گفته شده است قیس نخستین کسی بود که در سال ۴۰ق با امام حسن بیعت کرد.<ref>طبری، تاریخ ، ج۵، ص۱۵۸. </ref> قیس در دوره امام حسن(ع) یکی از فرماندهان او بود و گفته‌اند که او با [[صلح امام حسن(ع)|صلح]] آن حضرت با [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]] موافق نبود. هنگامی که نامه امام حسن(ع)مبنی بر صلح با معاویه به او رسید، مردم را بین جنگ بدون اطاعت امام و بیعت با معاویه مخیر کرد. چون مردم بیعت با معاویه را برگزیدند.<ref> طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۱۶۰؛  دینوری، اخبارالطوال، ص۲۱۸.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
خط ۳۰: خط ۳۸:
==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
*بلاذری (م ۲۷۹)، كتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق: سهیل زكار و ریاض زركلی، بیروت، دار الفكر، ط الأولی، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
* ابن عبدالبر، ابوعمرو یوسف بن عبدالله بن محمد، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، تحقیق: علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ط: الاولی، ۱۴۱۲ق-۱۹۹۲م.
*دینوری (۲۷۶)، ابن قتیبة، امامت و سیاست (تاریخ خلفاء)، ترجمه سید ناصر طباطبایی، تهران، ققنوس، ۱۳۸۰.
*بلاذری، كتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق: سهیل زكار و ریاض زركلی، بیروت، دار الفكر، ط الأولی، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
*دینوری (۲۷۶)، ابن قتیبة، الامامه و السیاسه، الإمامة و السیاسة المعروف بتاریخ الخلفاء، أب، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
*دینوری، ابن قتیبة، امامت و سیاست (تاریخ خلفاء)، ترجمه سید ناصر طباطبایی، تهران، ققنوس، ۱۳۸۰.
*دینوری (۲۷۶)، احمد بن داود، الأخبارالطوال، تحقیق: عبدالمنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال،قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
*دینوری، ابن قتیبة، الامامه و السیاسه، الإمامة و السیاسة المعروف بتاریخ الخلفاء، أب، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
*واقدی(م ۲۰۷)، محمد بن عمر الواقدی، كتاب المغازی، تحقیق: مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الأعلمی، ط الثالثة، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
*دینوری، احمد بن داود، الأخبارالطوال، تحقیق: عبدالمنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال،قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
*ثقفی كوفی (م ۲۸۳)، ابراهیم بن محمد، الغارات، تحقیق: جلال الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ش.
*واقدی، محمد بن عمر الواقدی، كتاب المغازی، تحقیق: مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الأعلمی، ط الثالثة، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
*ثقفی كوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، تحقیق: جلال الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ش.
{{پایان}}
{{پایان}}
{{صحابه}}
{{صحابه}}