confirmed، templateeditor
۱۱٬۴۲۴
ویرایش
جز (ویکی سازی) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
==اختلاف با جعفر== | ==اختلاف با جعفر== | ||
[[امام حسن عسکری(ع)]] اندکی پیش از وفات خود، مادرش را به [[حج]] فرستاد.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ص۲۷۱، به نقل از پاکتچی، حسن عسکری، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۲۰، ص۶۱۸</ref> وقتی او خبر وفات امام حسن عسکری را شنید از [[مدینه]] به [[سامرا]] رفت. در سامرا [[جعفر کذاب]] (برادر امام حسن عسکری(ع)) ادعای [[امامت]] و نیز ادعای میراث امام عسکری (ع) را داشت. جده برای مقابله با جعفر و برای آنکه عباسیان را از وجود فرزند امام عسکری (ع) آگاه نسازد احتمال باردار بودن یکی از کنیزان امام عسکری (ع) را مطرح ساخت<ref>مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۷۴ش، ص۱۱۰.</ref> اما جعفر برای دستیابی به میراث امام عسکری (ع) به سلطان شکایت کرد<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۷۶.</ref> و سرانجام بعد از ۷ سال میراث امام عسکری (ع) بین مادر آن حضرت و جعفر تقسیم شد.<ref>ابن حزم، الفصل فی الملل، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۱۲.</ref> | [[امام حسن عسکری(ع)]] اندکی پیش از وفات خود، مادرش را به [[حج]] فرستاد.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ص۲۷۱، به نقل از پاکتچی، حسن عسکری، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۲۰، ص۶۱۸</ref> وقتی او خبر وفات امام حسن عسکری را شنید از [[مدینه]] به [[سامرا]] رفت. در سامرا [[جعفر کذاب]] (برادر امام حسن عسکری(ع)) ادعای [[امامت]] و نیز ادعای میراث امام عسکری (ع) را داشت. جده برای مقابله با جعفر و برای آنکه [[عباسیان]] را از وجود فرزند امام عسکری (ع) آگاه نسازد احتمال باردار بودن یکی از کنیزان امام عسکری (ع) را مطرح ساخت<ref>مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۷۴ش، ص۱۱۰.</ref> اما جعفر برای دستیابی به میراث امام عسکری (ع) به سلطان شکایت کرد<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۷۶.</ref> و سرانجام بعد از ۷ سال میراث امام عسکری (ع) بین مادر آن حضرت و جعفر تقسیم شد.<ref>ابن حزم، الفصل فی الملل، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۱۲.</ref> | ||
پس از مدتی جعفر کذاب به فقر دچار شد و جده، مخارج روزمره او و فرزندان و حیواناتش را میداد.<ref>مآثر الکبراء فی تاریخ سامراء، ج۱، ص۳۱۱ به نقل از اکمال الدین صدوق</ref> | پس از مدتی جعفر کذاب به فقر دچار شد و جده، مخارج روزمره او و فرزندان و حیواناتش را میداد.<ref>مآثر الکبراء فی تاریخ سامراء، ج۱، ص۳۱۱ به نقل از اکمال الدین صدوق</ref> | ||