کاربر ناشناس
حدیث (مادر امام حسن عسکری): تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Jalalyaghmoori جز (فارسی سازی) |
imported>Jalalyaghmoori جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول =امام هادی (ع) هنگامی که سلیل را دید گفت او از آفت، زشتی، ناپاکی و آلودگی به دور است... سپس بشارت تولد فرزندی از نسل او را داد که نجاتبخش بشریت است.|تاریخ بایگانی| منبع = <small>اثبات الوصیه، ص۲۴۴.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پسزمینه =# | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ='''امام هادی (ع) هنگامی که سلیل را دید گفت:''' {{سخ}}{{قلم رنگ۱|خاکستری|او از آفت، زشتی، ناپاکی و آلودگی به دور است... سپس بشارت تولد فرزندی از نسل او را داد که نجاتبخش بشریت است.}}|تاریخ بایگانی| منبع = <small>اثبات الوصیه، ص۲۴۴.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پسزمینه =#FFF2F2| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
منابع شیعی، از جده به بزرگی یاد کرده و او را ستودهاند.<ref>برای نمونه نک: جلاء العیون، ص۹۸۹ ؛ منتهی الآمال، ج۲، ص۶۴۹ ؛ اکمال الدین صدوق</ref> وقتی سوسن خبر وفات امام حسن عسکری را شنید از [[مدینه النبی|مدینه]] به [[سامرا]] رفت. در آنجا دید [[جعفر کذاب]] ادعای امامت کرده و میراث امام را برای خود برداشته. به سلطان شکایت کرد و پس از ارائه ادله، قاضی به نفع او رأی داد. پس از مدتی جعفر کذاب به فقر دچار شد و جده مخارج روزمره او و فرزندان و حیواناتش را میداد. سوسن در غیبت صغرای امام زمان (عج) واسطه بین مردم و امام بود.<ref>مآثر الکبراء فی تاریخ سامراء، ج۱، ص ۳۱۱ به نقل از اکمال الدین صدوق</ref> | منابع شیعی، از جده به بزرگی یاد کرده و او را ستودهاند.<ref>برای نمونه نک: جلاء العیون، ص۹۸۹ ؛ منتهی الآمال، ج۲، ص۶۴۹ ؛ اکمال الدین صدوق</ref> وقتی سوسن خبر وفات امام حسن عسکری را شنید از [[مدینه النبی|مدینه]] به [[سامرا]] رفت. در آنجا دید [[جعفر کذاب]] ادعای امامت کرده و میراث امام را برای خود برداشته. به سلطان شکایت کرد و پس از ارائه ادله، قاضی به نفع او رأی داد. پس از مدتی جعفر کذاب به فقر دچار شد و جده مخارج روزمره او و فرزندان و حیواناتش را میداد. سوسن در غیبت صغرای امام زمان (عج) واسطه بین مردم و امام بود.<ref>مآثر الکبراء فی تاریخ سامراء، ج۱، ص ۳۱۱ به نقل از اکمال الدین صدوق</ref> |