ماجرای دوات و قلم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
'''ماجرای دوات و قلم''' یا '''دَوات و قِرْطاس'''، اشاره است به قلم و دوات خواستن [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله |پیامبر(ص)]] در بستر بیماری، برای نوشتن وصیتی به مسلمانان که پس از وی گمراه نشوند. بنابر روایات، این درخواست پیامبر، با مخالفت [[عمر بن خطاب]] مواجه شده که با گفتن جمله «این مرد هذیان میگوید»، مانع از نوشتن سفارش پیامبر میشود. واکنش [[عمر بن خطاب |خلیفه دوم]] بر خلاف برخی از آیات [[قرآن]] دانسته شده و انتقاد برخی از نویسندگان مسلمان را در پی داشته است. | '''ماجرای دوات و قلم''' یا '''دَوات و قِرْطاس'''، اشاره است به قلم و دوات خواستن [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله |پیامبر(ص)]] در بستر بیماری، برای نوشتن وصیتی به مسلمانان که پس از وی گمراه نشوند. بنابر روایات، این درخواست پیامبر، با مخالفت [[عمر بن خطاب]] مواجه شده که با گفتن جمله «این مرد هذیان میگوید»، مانع از نوشتن سفارش پیامبر میشود. واکنش [[عمر بن خطاب |خلیفه دوم]] بر خلاف برخی از آیات [[قرآن]] دانسته شده و انتقاد برخی از نویسندگان مسلمان را در پی داشته است. | ||
این واقعه -که از آن به مصیبت بزرگ یا فاجعه روز پنجشنبه یاد شده- در منابع روایی و تاریخی [[شیعه]] و [[سنی]] نقل شده است. از نظر شیعیان، پیامبر(ص) اراده داشت بر جانشینی [[امام علی(ع)]] پس از خود تأکید کند. | این واقعه -که از آن به مصیبت بزرگ یا فاجعه روز پنجشنبه یاد شده- در منابع روایی و تاریخی [[شیعه]] و [[سنی]] نقل شده است. از نظر شیعیان، پیامبر(ص) اراده داشت بر جانشینی [[امام علی علیهالسلام |امام علی(ع)]] پس از خود تأکید کند. | ||
== شرح ماجرا== | == شرح ماجرا== | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
*أهجر رسول الله؟؛ آیا رسول خدا هذیان گفت؟(ابن تیمیه، منهاج السنة، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۲۴.) | *أهجر رسول الله؟؛ آیا رسول خدا هذیان گفت؟(ابن تیمیه، منهاج السنة، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۲۴.) | ||
*ما شأنه؟ أهجر؟ استفهموه؛ او را چه شده؟ آیا هذیان گفت؟ از او بپرسید.(رک: بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۹؛ نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص ۹۳.) | *ما شأنه؟ أهجر؟ استفهموه؛ او را چه شده؟ آیا هذیان گفت؟ از او بپرسید.(رک: بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۹؛ نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص ۹۳.) | ||
*إنّ النّبی قد غلب علیه (غلبه) الوجع و عندکم القرآن حسبنا کتاب الله؛ درد بر | *إنّ النّبی قد غلب علیه (غلبه) الوجع و عندکم القرآن حسبنا کتاب الله؛ درد بر پیامبر غالب شده، قرآن نزد شماست و کتاب خدا ما را بس است.(رک:بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۹، ج۷، ص۱۲۰؛ نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص۹۰.) }} سپس میان اصحاب اختلاف افتاد. پیامبر با مشاهده اختلاف [[صحابه|اصحاب]] از آنان خواست از نزد او بروند. بیشتر منابع شخص مخالفتکننده با پیامبر را، خلیفه دوم معرفی کردهاند<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۳۷، ج۴، ص۶۶، ج۵، ص۱۳۷-۱۳۸، ج۷، ص۹؛ مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۵-۷۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۵.</ref> اما برخی منابع به نام وی اشاره نکردهاند.<ref> ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۲۰۰۸م، ج۲، ص۴۵؛ بیهقی، السنن الکبری، دارالفکر، ج۹، ص۲۰۷.</ref> | ||
بنابر نظر علمای شیعه، پیامبر(ص) میخواست با حدیث دوات بر جانشینی [[امام علی(ع)]] پس از خود تأکید کند. اما برخی از حاضران به این امر پی بردند و مانع آن شدند.<ref>شرف الدین، المراجعات، المجمع العالمی لاهل البیت، ص۵۲۷.</ref> [[خلیفه دوم]] نیز در گفتوگویی که میان او و [[ابن عباس]] نقل شده، تصریح میکند که: پیامبر(ص) در بیماریاش میخواسته نام علی(ع) را برای خلافت پس از خویش به زبان بیاورد ولی من از روی دلسوزی نسبت به [[اسلام]] و حفظ آن، مانع شدم. عمر درادامه سخنش به کعبه سوگند یاد کرده که حتی اگر پیامبر(ص) این کار را می کرد نه تنها قریش نمی پذیرفت که تمام عرب از همه جا بر او می شوریدند. و نیز ادعا کرده که چون او از نیت قلبی پیامبر آگاه شده از اقدام بر این کار خودداری کرده است. <ref>ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱۲، ص ۲۰-۲۱.</ref>{{یادداشت|فمنعتُ من ذلك إشفاقا و حيطة على الإسلام لا و ربّ هذه البنية لا تجتمع عليه قريش أبدا و لو ولّيها لانتقضت عليه العرب من أقطارها}} | بنابر نظر علمای شیعه، پیامبر(ص) میخواست با حدیث دوات بر جانشینی [[امام علی(ع)]] پس از خود تأکید کند. اما برخی از حاضران به این امر پی بردند و مانع آن شدند.<ref>شرف الدین، المراجعات، المجمع العالمی لاهل البیت، ص۵۲۷.</ref> [[خلیفه دوم]] نیز در گفتوگویی که میان او و [[ابن عباس]] نقل شده، تصریح میکند که: پیامبر(ص) در بیماریاش میخواسته نام علی(ع) را برای خلافت پس از خویش به زبان بیاورد ولی من از روی دلسوزی نسبت به [[اسلام]] و حفظ آن، مانع شدم. عمر درادامه سخنش به کعبه سوگند یاد کرده که حتی اگر پیامبر(ص) این کار را می کرد نه تنها قریش نمی پذیرفت که تمام عرب از همه جا بر او می شوریدند. و نیز ادعا کرده که چون او از نیت قلبی پیامبر آگاه شده از اقدام بر این کار خودداری کرده است. <ref>ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱۲، ص ۲۰-۲۱.</ref>{{یادداشت|فمنعتُ من ذلك إشفاقا و حيطة على الإسلام لا و ربّ هذه البنية لا تجتمع عليه قريش أبدا و لو ولّيها لانتقضت عليه العرب من أقطارها}} | ||
بر اساس نقل ابن عباس که در صحیح بخاری آمده است این واقعه در روز پنجشنبه رخ داده است <ref>بخاری، صحیح بخاری، نشر دار طوق النجاه، ج۴، ص۶۹، حدیث ۳۰۵۳</ref> و به همین مناسبت آن را | بر اساس نقل ابن عباس که در صحیح بخاری آمده است این واقعه در روز پنجشنبه رخ داده است <ref>بخاری، صحیح بخاری، نشر دار طوق النجاه، ج۴، ص۶۹، حدیث ۳۰۵۳</ref> و به همین مناسبت آن را «رَزیّة یوم الخمیس» یا فاجعه روز پنجشنبه می خوانند.[[ابن ابی الحدید معتزلی|ابن ابی الحدید]] شارح سنی مذهب و مشهور [[نهج البلاغه]] از [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] نقل کره که همواره می گفته که مصیبت بزرگ و تمام مصیبت در همین بود که نگذاشتند پیامبر(ص) برای مردم آنچه را در نظر داشت بنویسد.<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۵۵، طهرانی، محمدحسین، امام شناسی، ج۱، ص۲۲۷.</ref>[[سید ابن طاووس|سید بن طاووس]] نقل کرده که [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] همواره برای حادثه روز پنج شنبه و تباهیای که به سبب آن در اسلام وارد شد؛ آنچنان میگریست که سنگ ریزههای پیرامونش را مرطوب میکرد و میگفت مصیبت بزرگ این بود که مانع نوشتن پیامبر(ص)شدند. <ref>سیدبن طاووس،کشف المحجه لثمرة المهجه، ج۱۷ ص۶۵.</ref>{{یادداشت|وقد كان عبد الله بن عباس يبكي حتى تبل دموعه الحصى من هول ذلك المقام وما فسد بذلك من الاسلام، ويقول إن الرزية كل الرزية ما حال بين رسول الله وبين كتابه صلى الله عليه وآله. }} | ||
==منابع == | ==منابع == |