پرش به محتوا

انسان ۲۵۰ ساله (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۱۹۴: خط ۱۹۴:


===فصل پانزدهم: امام رضا===
===فصل پانزدهم: امام رضا===
::::::*تاریخ نتوانسته است ترسیم روشنی از دوران ۱۰ ساله زندگی [[امام رضا(ع)]] در زمان [[هارون الرشید]] و بعد از او در دوران ۵ ساله جنگ‌های داخلی میان [[خراسان]] و [[بغداد]] به ما ارائه کند، اما به تدبر می‌توان فهمید که [[امام رضا|امام هشتم]] در این دوران همان مبارزه درازمدت [[اهل بیت]] را که در همه اعصار بعد از [[واقعه عاشورا|عاشورا]] استمرار داشته، با همان جهت‌گیری و همان اهداف ادامه می‌داده است.<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۳۰۷.</ref>
::::::*تاریخ نتوانسته است ترسیم روشنی از دوران ۱۰ ساله زندگی [[امام رضا(ع)]] در زمان [[هارون الرشید]] و بعد از او در دوران ۵ ساله جنگ‌های داخلی میان [[خراسان]] و [[بغداد]] به ما ارائه کند، اما به تدبر می‌توان فهمید که [[امام رضا(ع)]] در این دوران همان مبارزه درازمدت [[اهل بیت]] را که در همه اعصار بعد از [[واقعه عاشورا|عاشورا]] استمرار داشته، با همان جهت‌گیری و همان اهداف ادامه می‌داده است.<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۳۰۷.</ref>
::::::*[[مامون]] با قبول آن همه زحمت و با وجود سرمایه‌گذاری عظیمی که در این راه کرد، از این عمل نه‌تنها طرفی برنبست، بلکه سیاست او به سیاستی بر ضد او بدل شد. تیری که با آن، اعتبار و حیثیت و مدعاهای [[امام علی بن موسی الرضا]] را هدف گرفته بود، خود او را آماج قرار داد، به طوری که بعد از گذشت مدتی کوتاه، ناگزیر شد همه تدابیر گذشته خود را کأن لم یکن شمرده، بالاخره همان شیوه‌ای را در برابر امام در پیش بگیرد که همه گذشتگانش در پیش گرفته بودند یعنی «قتل».<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۳۱۲.</ref>
::::::*[[مامون]] با قبول آن همه زحمت و با وجود سرمایه‌گذاری عظیمی که در این راه کرد، از این عمل نه‌تنها طرفی برنبست، بلکه سیاست او به سیاستی بر ضد او بدل شد. تیری که با آن، اعتبار و حیثیت و مدعاهای [[امام علی بن موسی الرضا]] را هدف گرفته بود، خود او را آماج قرار داد، به طوری که بعد از گذشت مدتی کوتاه، ناگزیر شد همه تدابیر گذشته خود را کأن لم یکن شمرده، بالاخره همان شیوه‌ای را در برابر امام در پیش بگیرد که همه گذشتگانش در پیش گرفته بودند یعنی «قتل».<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۳۱۲.</ref>
::::::*هنگامی که امام را از [[مدینه]] به [[خراسان]] دعوت کردند، آن حضرت فضای مدینه را از کراهت و نارضایی خود پر کرد، به طوری که همه کس در پیرامون امام یقین کردند که مامون با نیت سوء، حضرت را از وطن خود دور می‌کند... هنگام خروج از مدینه،... با گفتار و رفتار، با زبان دعا و زبان اشک، بر همه ثابت کرد که این سفر، سفر مرگ اوست.<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۳۱۲ و ۳۱۳.</ref>
::::::*هنگامی که امام را از [[مدینه]] به [[خراسان]] دعوت کردند، آن حضرت فضای مدینه را از کراهت و نارضایی خود پر کرد، به طوری که همه کس در پیرامون امام یقین کردند که مامون با نیت سوء، حضرت را از وطن خود دور می‌کند... هنگام خروج از مدینه،... با گفتار و رفتار، با زبان دعا و زبان اشک، بر همه ثابت کرد که این سفر، سفر مرگ اوست.<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۳۱۲ و ۳۱۳.</ref>
confirmed، templateeditor
۱۱٬۷۲۹

ویرایش