۱۷٬۱۳۹
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (←تکنگاری: افزایش تک نگاری) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| اندازه جعبه =350px | | اندازه جعبه =350px | ||
| عنوان = | | عنوان = | ||
| نام = شیخ | | نام = شیخ فضلالله نوری | ||
| تصویر = شیخ فضل الله نوری.jpg | | تصویر = شیخ فضل الله نوری.jpg | ||
| اندازه تصویر =300px | | اندازه تصویر =300px | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
| نقشهای برجسته =از پیشروان [[جنبش مشروطه ایران]] | | نقشهای برجسته =از پیشروان [[جنبش مشروطه ایران]] | ||
| سبک = | | سبک = | ||
| استادان = [[شیخ راضی آل خضر]]، [[حبیبالله رشتی|میرزا | | استادان = [[شیخ راضی آل خضر]]، [[حبیبالله رشتی|میرزا حبیبالله رشتی]] و [[سید محمدحسن شیرازی]] | ||
| شاگردان = [[علامه محمد قزوینی]]، [[ملاعلی مدرس]] | | شاگردان = [[علامه محمد قزوینی]]، [[ملاعلی مدرس]] | ||
| شهر خانگی = | | شهر خانگی = | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
| پانویس = | | پانویس = | ||
}} | }} | ||
''' | '''فضلالله کجوری'''، مشهور به '''شیخ فضلالله نوری''' ([[سال ۱۲۵۹ هجری قمری|۱۲۵۹]]ـ[[سال ۱۳۲۷ هجری قمری|۱۳۲۷]]ق)، از [[مجتهدان طراز اول]] در [[تهران]] و از پیشروان [[جنبش مشروطه ایران]] بود. وی با پشتیبانی [[محمدکاظم خراسانی|آخوند خراسانی]]، [[اصل دوم ممتم قانون اساسی مشروطه]] مبنی بر تشکیل هیئتنظار را به تصویب [[مجلس شورای ملی]] رساند ولی به دلیل اختلاف با دیگر نمایندگان درباره برخی از اصول متمم قانون اساسی مشروطه، از مجلس کنارهگیری کرد و با راهاندازی جریانی که [[مشروعهخواهان]] نام گرفت، اعتراضات شدیدی بر [[مشروطهخواهان]] و مشروطیت وارد کرد. | ||
شیخ فضلالله با همراهی کردن | شیخ فضلالله با همراهی کردن مخالفان مشروطه در ماجرای به توپبستن مجلس، جمعآوری امضا از علما برای عدم بازگشایی مجلس بعد از بمباران آن توسط [[محمدعلی شاه]] و نوشتن رسالههایی از جمله [[رساله حرمت مشروطه]]، مخالفت مشروطهخواهان را به خود جلب کرد. | ||
وی پس از دوره [[استبداد صغیر]] و فتح تهران بهدست مشروطهخواهان در دادگاهی محاکمه و سرانجام اعدام شد. | وی پس از دوره [[استبداد صغیر]] و فتح تهران بهدست مشروطهخواهان در دادگاهی محاکمه و سرانجام اعدام شد. | ||
== ولادت و نسب == | == ولادت و نسب == | ||
شیخ | شیخ فضلالله کجوری معروف به نوری فرزند ملاعباس نوری طبری، در منطقه نور مازندران در [[۲ ذیالحجه]] [[سال ۱۲۵۹ هجری قمری|۱۲۵۹ق]] در کجور زاده شد.<ref> فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج۲، ص ۵۳۹.</ref> وی فرزند ملاعباس نوری طبرسی است. مادر او دختر میرزامحمدتقی نوری و خواهر [[میرزاحسین نوری]] (محدث نوری) بود. شیخ فضلالله خواهری داشت که بدون فرزند درگذشت.<ref>خاطرات نورالدین کیانوری، پانویس ویراستار، ص۳۳.</ref> | ||
== استادان و شاگردان == | == استادان و شاگردان == | ||
وی در آغاز جوانی به تحصیل مقدمات علوم متداول عصر خود پرداخت و برای تکمیل تحصیلات، همراه [[ | وی در آغاز جوانی به تحصیل مقدمات علوم متداول عصر خود پرداخت و برای تکمیل تحصیلات، همراه [[میرزاحسین نوری]] به [[نجف]] مهاجرت کرد و در حوزه به درس [[شیخ راضی آل خضر]]، [[حبیبالله رشتی|میرزا حبیبالله رشتی]] و [[سید محمدحسن شیرازی]] راه یافت و پس از نیل به مرتبه [[اجتهاد]] به اشاره میرزای شیرازی برای ارشاد و هدایت مردم، به تهران آمد.<ref>فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج۲، ص۵۳۹-۵۴۰.</ref> | ||
برخی از شاگردان وی از این قرارند: | برخی از شاگردان وی از این قرارند: | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
== فرزندان == | == فرزندان == | ||
{{ستون-شروع|۴}} | {{ستون-شروع|۴}} | ||
شیخ | شیخ فضلالله چهار پسر و شش دختر به نامهای ذیل داشته است: | ||
* [[ | * [[ضیاءالدین نوری|ضیاءالدین]] | ||
* هادی (پدر تندرکیا) | * هادی (پدر تندرکیا) | ||
* مهدی (پدر [[نورالدین کیانوری]]) | * مهدی (پدر [[نورالدین کیانوری]]) | ||
* | * جلالالدین | ||
* | * انیسالشریعه | ||
* | * احترامالشریعه | ||
* | * بدیعالزمان | ||
* | * انورالزمان | ||
* | * اقدسالزمان. | ||
*دختری که از همه مسنتر بوده و با خانواده شیخ عبدالنبی نبوی ازدواج کرده بود.<ref>کیانوری، خاطرات نورالدین کیانوری، ص۳۳.</ref> | |||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
به روایتی دیگر، فرزندان وی به تفصیل دو همسرش چنیناند: از همسر اول | به روایتی دیگر، فرزندان وی به تفصیل دو همسرش چنیناند: از همسر اول سکینه، دختر محدث نوری سه پسر و چهار دختر که به ترتیب عبارتند از: میرزامهدی، آقاضیاءالدین کیانوری، میرزا هادی نوری، زینتالشریعه، مرضیه، احترامالشریعه، بدیعالزمان، خدیجه. از همسر دوم، یک پسر و سه دختر به نامهای: میرزاجلالالدین کیا، منیره، اقدسالزمان، انورالزمان.<ref>معلم حبیبآبادی، مکارم الآثار، ۱۳۵۵، ج۵، ص۱۶۰۵-۱۶۰۹؛ به نقل خاطرات نورالدین کیانوری، پانویس ویراستار، ص۳۳.</ref> | ||
== فعالیتهای سیاسی == | == فعالیتهای سیاسی == | ||
خط ۱۸۱: | خط ۱۸۲: | ||
== گفتهها درباره وی == | == گفتهها درباره وی == | ||
* [[امام خمینی]]: | * [[امام خمینی]]: | ||
::در دوران مشروطه... یک عدهای که نمیخواستند که در این کشور، اسلام قوه داشته باشند... جوسازی کردند، به طوری که مثل مرحوم آقا شیخ | ::در دوران مشروطه... یک عدهای که نمیخواستند که در این کشور، اسلام قوه داشته باشند... جوسازی کردند، به طوری که مثل مرحوم آقا شیخ فضلالله که آنوقت یک آدم شاخصی در [[ایران]] بود و مورد قبول بود، همچو جوسازی کردند که در میدان علنی ایشان را بهدار زدند و پای آن هم کف زدند. و این نقشهای بود برای اینکه [[اسلام]] را منعزل کنند و کردند. و از آن به بعد دیگر نتوانست مشروطه، یک مشروطهای باشد که علمای نجف میخواستند، حتی قضیه مرحوم آقا شیخ فضلالله را، در نجف هم یک جور بدی منعکس کردند، که آنجا هم صدائی از آن در نیامد. این جوی که ساختند در ایران و در سایر جاها، این جو اسباب این شد که آقا شیخ فضلالله را، با دست بعضی از روحانیون خود ایران محکوم کردند و بعد او را آوردند در وسط میدان و بهدار کشیدند و پای آن هم ایستادند، کف زدند و شکست دادند اسلام را، در آن وقت. و مردم غفلت داشتند از این عمل، حتی علما هم غفلت داشتند.<ref>[http://lib.eshia.ir/50080/18/181 صحیفه نور، ج۱۸، ص۱۸۱.]</ref> | ||
* [[جلال آلاحمد | * [[جلال آلاحمد]] در کتاب غربزدگی: | ||
::این که پیشوای روحانی طرفدار «مشروطه»، در نهضت مشروطیت بالایدار رفت، خود نشانهای از... | ::این که پیشوای روحانی طرفدار «مشروطه»، در نهضت مشروطیت بالایدار رفت، خود نشانهای از... عقبنشینی بود. و من با دکتر تندرکیا موافقم که نوشت شیخ شهید نوری نه به عنوان مخالف «مشروطه» که خود در اوایل امر مدافعش بود، بلکه به عنوان مدافع «مشروعه» باید بالایدار برود. و من میافزایم، و به عنوان مدافع کلیت [[شیعه|تشیع]] اسلامی.... به هر صورت از آن روز بود که نقش غربزدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند. و من نعش آن بزرگوار را بر سردار، همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد. | ||
* [[سید مرتضی آوینی]]: | * [[سید مرتضی آوینی]]: | ||
:: قانون یا باید خود را «حافظ شریعت» بداند و یا خود، شریعتی دیگر خواهد شد. پس، رویکرد تاریخی ما به قانون در مشروطیت روی آوردن به شریعتی دیگر بود، بیآنکه خود بدانیم. شیخ | :: قانون یا باید خود را «حافظ شریعت» بداند و یا خود، شریعتی دیگر خواهد شد. پس، رویکرد تاریخی ما به قانون در مشروطیت روی آوردن به شریعتی دیگر بود، بیآنکه خود بدانیم. شیخ فضلالله نوری به همین «نسبت» توجه یافته بود، چرا که «شرع» نیز در مقام احکام به مجموعهای از شرطها و حدود –یعنی قانون– مبدل میشود.<ref>آوینی، فردایی دیگر. واحه. ص۹۲.</ref> | ||
* [[عبدالله مستوفی]]: | * [[عبدالله مستوفی]]: | ||
خط ۲۰۳: | خط ۲۰۴: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* اعظام الوزاره (حسن اعظام قدسی)، کتاب خاطرات من یا روشن شدن تاریخ صد ساله، | * اعظام الوزاره (حسن اعظام قدسی)، کتاب خاطرات من یا روشن شدن تاریخ صد ساله، بیجا: چاپخانه حیدری، ۱۳۴۲ش. | ||
* ترکمان، محمد (گردآورنده)، مجموعهای از: رسائل، اعلامیهها، مکتوبات،... و روزنامه شیخ شهید | * ترکمان، محمد (گردآورنده)، مجموعهای از: رسائل، اعلامیهها، مکتوبات،... و روزنامه شیخ شهید فضلالله نوری، ج۱، تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۶۲ش. | ||
* | * دولتآبادی، یحیی، حیات یحیی، ج۲، تهران: عطار، ۱۳۷۱ش. | ||
* راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، ج۳، تهران: نگاه، ۱۳۷۸ش. | * راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، ج۳، تهران: نگاه، ۱۳۷۸ش. | ||
* | * رئیسزاده، محمد، مدخل «خراسانی، آخوند ملامحمدکاظم» در دانشنامه جهان اسلام، ج۱. | ||
* سالور، قهرمان میرزا | * سالور، قهرمان میرزا عینالسلطنه، روزنامه خاطرات عین السلطنه، مصحح: مسعود سالور، ایرج افشار، تهران: اساطیر، ۱۳۷۴ش. | ||
* قدیانی، عباس، فرهنگ جامع تاریخ ایران، تهران: انتشارات آرون، ۱۳۸۷ش. | * قدیانی، عباس، فرهنگ جامع تاریخ ایران، تهران: انتشارات آرون، ۱۳۸۷ش. | ||
* کاتوزیان، محمدعلی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۹. | * کاتوزیان، محمدعلی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۹. | ||
* کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، ۲ جلد، تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۳ش. | * کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، ۲ جلد، تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۳ش. | ||
* کسروی، احمد، تاریخ هیجده ساله آذربایجان: بازمانده تاریخ مشروطه ایران، تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۴ش. | * کسروی، احمد، تاریخ هیجده ساله آذربایجان: بازمانده تاریخ مشروطه ایران، تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۴ش. | ||
* کدیور، محسن، | * کدیور، محسن، سیاستنامه خراسانی: قطعات سیاسی در آثار آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، به کوشش ستاد بزرگداشت یکصدمین سالگرد مشروطیت، تهران: کویر، ۱۳۸۷ش. | ||
* کیانوری، نورالدین، خاطرات نورالدین کیانوری، تهران: اطلاعات، ۱۳۷۱ش. | * کیانوری، نورالدین، خاطرات نورالدین کیانوری، تهران: اطلاعات، ۱۳۷۱ش. | ||
*[http://cdn1.doctv.ir/Mostanad/videos/13-96/21/960514-sat/cinema.haghighat.avaz.ghou.mp4 مستند آخرین آواز قو، زندگی و نقش «شیخ فضل الله نوری» در مشروطه، پایگاه شبکه مستند] | *[http://cdn1.doctv.ir/Mostanad/videos/13-96/21/960514-sat/cinema.haghighat.avaz.ghou.mp4 مستند آخرین آواز قو، زندگی و نقش «شیخ فضل الله نوری» در مشروطه، پایگاه شبکه مستند] | ||
* مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران: زوار، ۱۳۸۴ش. | * مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران: زوار، ۱۳۸۴ش. | ||
* | * ملکزاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۶-۷، تهران: علمی، ۱۳۷۳ش. | ||
* ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۴ش. | * ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۴ش. | ||
* نوری، | * نوری، فضلالله، رسالة فی قاعدة ضمان الید، در ضمن کتاب «اشارة السبق الی معرفة الحق»، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۴ق. (نسخه موجود در لوح فشرده جامع فقه اهلالبیت(ع)، نسخه ۲). | ||
*یغمایی، اقبال، شهید آزادی سید جمال واعظ اصفهانی، تهران: توس، ۱۳۵۷ش. | *یغمایی، اقبال، شهید آزادی سید جمال واعظ اصفهانی، تهران: توس، ۱۳۵۷ش. | ||
ویرایش