کاربر ناشناس
سفیان ثوری: تفاوت میان نسخهها
←سفیان در منابع حدیثی تشیع
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (انتقال از رده:صوفیان قرن ۲ قمری به رده:صوفیان قرن ۲ (قمری) ردهانبوه) |
imported>Safaei |
||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
در منابع حدیثی شیعی به دوشکل از سفیان ثوری نام برده شده است؛ بعضی احادیث درباره شخصیت سفیان ثوری است؛ مانند حدیثی که در آن سفیان ثوری [[امام صادق]] را به به خاطر پوشیدن لباسی خاص مورد طعن قرار داد و امام صادق نیز به او پاسخ میدهد.<ref>حرانی، تحف العقول، حسن زاده، ۱۳۸۲ش، ج۱ ص۶۲۷.</ref>{{یادداشت|سفیان ثوری نزد امام صادق علیهالسلام آمد و بر تن آن حضرت جامههایی سپید دید که [در لطافت و تمییزی] گویا پرده روی سپیده تخم مرغ هستند، به عنوان اعتراض به آن حضرت، گفت: این جامه سزاوار تو نیست [و نباید خود را به زیورهای دنیا آلوده سازی.] امام صادق فرمود: میخواهم سخنی به تو بگویم، خوب گوش کن و به دل بسپار که از برای دنیا و آخرت تو مفید است به شرط آن که بر سنّت و حقّ بمیری نه بر بدعت. | در منابع حدیثی شیعی به دوشکل از سفیان ثوری نام برده شده است؛ بعضی احادیث درباره شخصیت سفیان ثوری است؛ مانند حدیثی که در آن سفیان ثوری [[امام صادق]] را به به خاطر پوشیدن لباسی خاص مورد طعن قرار داد و امام صادق نیز به او پاسخ میدهد.<ref>حرانی، تحف العقول، حسن زاده، ۱۳۸۲ش، ج۱ ص۶۲۷.</ref>{{یادداشت|سفیان ثوری نزد امام صادق علیهالسلام آمد و بر تن آن حضرت جامههایی سپید دید که [در لطافت و تمییزی] گویا پرده روی سپیده تخم مرغ هستند، به عنوان اعتراض به آن حضرت، گفت: این جامه سزاوار تو نیست [و نباید خود را به زیورهای دنیا آلوده سازی.] امام صادق فرمود: میخواهم سخنی به تو بگویم، خوب گوش کن و به دل بسپار که از برای دنیا و آخرت تو مفید است به شرط آن که بر سنّت و حقّ بمیری نه بر بدعت. | ||
[اگر زندگی و خوراک و پوشاک پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله را ملاک قرار میدهی و بر اساس آن بر من اعتراض میکنی باید] تو را از مطلبی آگاه سازم و آن این است که پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله در روزگاری به سر میبرد که فقر و سختی و تنگدستی همه را فرا گرفته بود، ولی اگر در عصری وسائل زندگی فراهم شد [و شرائط بهرهبرداری از موهبتهای الهی موجود گشت]، سزاوارترین مردم برای بهره بردن از آن نعمتها، نیکانند نه بدکاران، مؤمنانند نه منافقان، مسلمانانند نه کافران.ای ثوری! تو چه چیز را در من عیب شمردی؟! به خدا سوگند! اینک که میبینی من از نعمتهای الهی استفاده میکنم، [باید این را نیز بدانی] از زمانی که به حدّ رشد و بلوغ رسیدهام، شب و روزی بر من نمیگذرد مگر آن که مراقب هستم که اگر حقّی در مالم پیدا شود که خدایم مورد مصرفش را معلوم کرده به همان مورد مصرف نمایم.(حرانی، تحف العقول، حسنزاده، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۶۲۷.)}} و همچنین روایتی که در آن امام | [اگر زندگی و خوراک و پوشاک پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله را ملاک قرار میدهی و بر اساس آن بر من اعتراض میکنی باید] تو را از مطلبی آگاه سازم و آن این است که پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله در روزگاری به سر میبرد که فقر و سختی و تنگدستی همه را فرا گرفته بود، ولی اگر در عصری وسائل زندگی فراهم شد [و شرائط بهرهبرداری از موهبتهای الهی موجود گشت]، سزاوارترین مردم برای بهره بردن از آن نعمتها، نیکانند نه بدکاران، مؤمنانند نه منافقان، مسلمانانند نه کافران.ای ثوری! تو چه چیز را در من عیب شمردی؟! به خدا سوگند! اینک که میبینی من از نعمتهای الهی استفاده میکنم، [باید این را نیز بدانی] از زمانی که به حدّ رشد و بلوغ رسیدهام، شب و روزی بر من نمیگذرد مگر آن که مراقب هستم که اگر حقّی در مالم پیدا شود که خدایم مورد مصرفش را معلوم کرده به همان مورد مصرف نمایم.(حرانی، تحف العقول، حسنزاده، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۶۲۷.)}} و همچنین روایتی که در آن امام باقر خطاب به [[سدیر]]، سفیان و [[ابوحنیفه]] را اشخاصی خبیث معرفی میکند که مسیر [[خدا]] و [[رسول]] را سد کردهاند.<ref>کلینی، اصول الکافی، مصطفوی، ج۲، ص۲۴۰.</ref>{{یادداشت|سدیر گوید: زمانی که امام باقر علیهالسلام وارد مسجد الحرام میشد و من خارج میشدم، دست مرا گرفت و رو بکعبه ایستاد و فرمود:ای سدیر! همانا مردم مأمور شدند که نزد این سنگها (کعبه) آیند و گرد آن طواف کنند. سپس نزد ما آیند و ولایت خود را نسبت بما اعلام دارند، و همینست گفته خدا «همانا من آمرزندهام آنکه را ایمان آورد و کار شایسته کند و سپس رهبری شود- ۸۲ سوره ۲۰-» آنگاه با دست به سینهاش اشاره کرد و فرمود: بسوی ولایت ما (رهبری شود). | ||
سپس فرمود:ای سدیر: کسانی که مردم را از دین خدا جلوگیر میشوند به تو مینمایم، آنگاه به ابو حنیفه و سفیان ثوری که در آن زمان جلوگیر دین خدا بودند و در مسجد حلقه زده بودند، نگریست و فرمود: | سپس فرمود:ای سدیر: کسانی که مردم را از دین خدا جلوگیر میشوند به تو مینمایم، آنگاه به ابو حنیفه و سفیان ثوری که در آن زمان جلوگیر دین خدا بودند و در مسجد حلقه زده بودند، نگریست و فرمود: | ||
اینهایند که بدون هدایت از جانب خدا و سندی آشکار، از دین خدا جلوگیری میکنند، همانا این پلیدان اگر در خانههای خود نشینند، مردم بگردش افتند و چون کسی را نیابند که از خدای تبارک و تعالی و رسولش به آنها خبر دهد، نزد ما آیند، تا ما به آنها از خدای تبارک و تعالی و رسولش خبر دهم. (کلینی، اصول الکافی، مصطفوی، ۱۳۶۹ش، ج۲، ص۲۴۰)}} | اینهایند که بدون هدایت از جانب خدا و سندی آشکار، از دین خدا جلوگیری میکنند، همانا این پلیدان اگر در خانههای خود نشینند، مردم بگردش افتند و چون کسی را نیابند که از خدای تبارک و تعالی و رسولش به آنها خبر دهد، نزد ما آیند، تا ما به آنها از خدای تبارک و تعالی و رسولش خبر دهم. (کلینی، اصول الکافی، مصطفوی، ۱۳۶۹ش، ج۲، ص۲۴۰)}} |