پرش به محتوا

خطبه امام حسین در منا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Salvand
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{روزشمار واقعه عاشورا}}
{{روزشمار واقعه عاشورا}}
'''خطبه امام حسین(ع) در منا'''، از [[خطبه]]‌های مهیّج و تاریخی [[امام حسین(ع)]] در سال ۵۸ق، یعنی دو سال<ref>در برخی از نسخه‌های کتاب سلیم بن قیس آمده است یک سال.</ref> قبل از مرگ [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] و در اختناق و فشار حکومت [[اموی]]. اهمیت این خطبه جدای از زمان و مکانش (در منا و در ایام [[حج]]) افشاگری‌ای علیه حکومت معاویه و مقدمه‌ای برای [[واقعه کربلا]] بود که در حضور [[صحابه]] و [[تابعین]] قرائت شد. این خطبه در مجموع از سه بخش تشکیل شده که بخش اول آن را [[سلیم بن قیس هلالی]] در [[کتاب سلیم بن قیس|کتابش]] و بخش دوم و سوم را [[ابن شعبه حرانی|حسن بن شعبه حرانی]] در [[تحف العقول]] و [[علامه مجلسی]] در [[بحار الانوار]] نقل کرده‌اند.
'''خطبه امام حسین(ع) در منا'''، از [[خطبه]]‌های مهیج و تاریخی [[امام حسین(ع)]] در سال ۵۸ق، یعنی دو سال<ref>در برخی از نسخه‌های کتاب سلیم بن قیس آمده است یک سال.</ref> قبل از مرگ [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] و در اختناق و فشار حکومت [[اموی]]. اهمیت این خطبه جدای از زمان و مکانش (در منا و در ایام [[حج]]) افشاگری‌ای علیه حکومت معاویه و مقدمه‌ای برای [[واقعه کربلا]] بود که در حضور [[صحابه]] و [[تابعین]] قرائت شد. این خطبه در مجموع از سه بخش تشکیل شده که بخش اول آن را [[سلیم بن قیس هلالی]] در [[کتاب سلیم بن قیس|کتابش]] و بخش دوم و سوم را [[ابن شعبه حرانی|حسن بن شعبه حرانی]] در [[تحف العقول]] و [[علامه مجلسی]] در [[بحار الانوار]] نقل کرده‌اند.


==محتوای خطبه==
==محتوای خطبه==
گرچه اين [[خطبه]] داراى جهات مختلف و ابعاد گوناگونى است، در مجموع از سه بخش مستقل تشكيل شده است:
گرچه این [[خطبه]] دارای جهات مختلف و ابعاد گوناگونی است، در مجموع از سه بخش مستقل تشکیل شده است:


* '''بخش اول:''' حاوى فضائل [[امیرالمومنین|امير مؤمنان]] و [[اهل بیت(ع)|خاندان عصمت]].
* '''بخش اول:''' حاوی فضائل [[امیرالمومنین|امیر مؤمنان]] و [[اهل بیت(ع)|خاندان عصمت]].
* '''بخش دوم:''' دعوت به [[امر به معروف و نهی از منکر]] و اهمیت این وظیفه بزرگ [[اسلام]]ی.
* '''بخش سوم:''' وظیفه علما و لزوم قیام آنان در مقابل ستمگران و مفاسد و مضرات سکوت [[روحانی|روحانیون]] در مقابل زورگویان و آثار زیانبار و خطرناک سهل‌انگاری آنان از انجام این وظیفه بزرگ [[الله|الهی]].<ref>نجمی، ص۳۴۰-۳۴۱.</ref>


* '''بخش دوم:''' دعوت به [[امر به معروف و نهی از منکر]] و اهميت اين وظيفه بزرگ [[اسلام]]ى.
از جمله موضوعاتی که [[امام حسین(ع)]] در این [[خطبه]] درباره آنها سخن می‌گوید چنین است: [[آیه|آیات]] و [[روایات]]ی که در شأن، منزلت و فضیلت اهل‌بیت مخصوصاً [[امام علی(ع)]] نازل و بیان شده است؛ [[سد ابواب]]؛ [[واقعه غدیر خم]]؛ [[مباهله]]؛ فتح [[خیبر]] به دست [[امیرالمؤمنین]]؛ [[حدیث ثقلین]]؛<ref>رجوع کنید به: بخش اول خطبه.</ref> وظیفه علما در ایستادگی در برابر ستمگران؛ [[امر به معروف و نهی از منکر]]؛ سازش بزرگان قوم با ظالمان و کوتاهی‌شان در مقابله با نقض پیمان [[خدا]] و [[رسول خدا(ص)|رسولش]]؛ نکوهش دل‌بستن به دنیا؛ فریبکاری حاکمان.<ref>رجوع کنید به: بخش دوم و سوم خطبه.</ref>


* '''بخش سوم:''' وظيفه علما و لزوم قيام آنان در مقابل ستمگران و مفاسد و مضرات سكوت [[روحانی|روحانيون]] در مقابل زورگويان و آثار زيانبار و خطرناك سهل‌انگارى آنان از انجام اين وظيفه بزرگ [[الله|الهى]].<ref>نجمی، ص۳۴۰-۳۴۱.</ref>
امام(ع) در پایان خطبه می‌فرماید: خدایا! تو می‌دانی که آنچه از ما سرزد، برای رقابت در فرمانروایی و نیز دسترسی به مال بی‌ارزش دنیا نبود، بلکه از آن روست که نشانه‌های آیین تو را بنمایانیم و سروسامان‌بخشی را در سرزمین‌هایت آشکار سازیم تا بندگان ستمدیده تو آسوده گردند و به فرایض و سنن و [[احکام]] تو عمل کنند.<ref>رجوع کنید به: بخش دوم و سوم خطبه.</ref>
 
از جمله موضوعاتی که [[امام حسین(ع)]] در این [[خطبه]] درباره آنها سخن می‌گوید چنین است: [[آیه|آیات]] و [[روایات]]ی که در شأن، منزلت و فضیلت اهل‌بیت مخصوصاً [[امام علی(ع)]] نازل و بیان شده است؛ [[سد ابواب]]؛ [[واقعه غدیر خم]]؛ [[مباهله]]؛ فتح [[خیبر]] به دست [[امیرالمؤمنین]]؛ [[حدیث ثقلین]]؛<ref>ر.ک: بخش اول خطبه.</ref> وظیفه علما در ایستادگی در برابر ستمگران؛ [[امر به معروف و نهی از منکر]]؛ سازش بزرگان قوم با ظالمان و کوتاهی‌شان در مقابله با نقض پیمان [[خدا]] و [[رسول خدا(ص)|رسولش]]؛ نکوهش دل‌بستن به دنیا؛ فریبکاری حاکمان.<ref>ر.ک: بخش دوم و سوم خطبه.</ref>
 
امام(ع) در پایان خطبه می‌فرماید: خدایا! تو می‌دانی که آنچه از ما سرزد، برای رقابت در فرمانروایی و نیز دسترسی به مال بی‌ارزش دنیا نبود، بلکه از آن روست که نشانه‌های آیین تو را بنمایانیم و سروسامان‌بخشی را در سرزمین‌هایت آشکار سازیم تا بندگان ستمدیده تو آسوده گردند و به فرایض و سنن و [[احکام]] تو عمل کنند.<ref>ر.ک: بخش دوم و سوم خطبه.</ref>


==منابع خطبه==
==منابع خطبه==
به تناسب تشكيل اين [[خطبه]] از سه بخش مستقل، هر يك از مورخان و [[حدیث|مُحدّثان]] و علما و محقّقان به نقل بخشى از آن كه ارتباط به بحث‌شان داشته بسنده نموده و از نقل بقيّه خطبه صرف نظر كرده‌اند و حتى گاهى تنها به نقل يك جمله از آن اكتفا و گاهى نيز به محتواى مجموع خطبه اشاره نموده‌اند، مثلاً:
به تناسب تشکیل این [[خطبه]] از سه بخش مستقل، هر یک از مورخان و [[حدیث|مُحدّثان]] و علما و محقّقان به نقل بخشی از آن که ارتباط به بحث‌شان داشته بسنده نموده و از نقل بقیه خطبه صرف نظر کرده‌اند و حتی گاهی تنها به نقل یک جمله از آن اکتفا و گاهی نیز به محتوای مجموع خطبه اشاره نموده‌اند، مثلاً:


۱. [[سلیم بن قیس هلالی]] (د ۹۰ق ) به تناسب بحثى كه دارد فقط بخش اول خطبه را ذکر می‌کند و تاريخ و محل ايراد خطبه را نيز مشخص مى‌نمايد.<ref>ر.ک: سلیم بن قیس، ص۲۰۶.</ref>
۱. [[سلیم بن قیس هلالی]] (د ۹۰ق) به تناسب بحثی که دارد فقط بخش اول خطبه را ذکر می‌کند و تاریخ و محل ایراد خطبه را نیز مشخص می‌نماید.<ref>رجوع کنید به: سلیم بن قیس، ص۲۰۶.</ref>


۲. [[ابن شعبه حرانی|حسن بن شعبه حرّانى]] از محدثان قرن چهارم در [[تحف العقول]]<ref>ر.ک: حرانی، ص۱۶۸.</ref> به نقل بخش دوم و سوم خطبه اكتفا کرده است. [[علامه مجلسی]] نیز در [[بحار الانوار]]<ref>ر.ک: مجلسی، ج۱۰۰، ص۷۹، ح۳۷.</ref> به نقل از تحف العقول، این دو بخش را آورده است.
۲. [[ابن شعبه حرانی|حسن بن شعبه حرّانی]] از محدثان قرن چهارم در [[تحف العقول]]<ref>رجوع کنید به: حرانی، ص۱۶۸.</ref> به نقل بخش دوم و سوم خطبه اکتفا کرده است. [[علامه مجلسی]] نیز در [[بحار الانوار]]<ref>رجوع کنید به: مجلسی، ج۱۰۰، ص۷۹، ح۳۷.</ref> به نقل از تحف العقول، این دو بخش را آورده است.


۳. [[احمد بن علی طبرسى]] (د ۵۸۸) ضمن اشاره به انگيزه ايراد اين [[خطبه]] - كه ظلم و فشار بيش از حد [[معاویه]] بوده - خلاصه‌اى از آن را در چند سطر نقل و تصريح مى‌كند اين خطبه دو سال قبل از مرگ معاويه و در [[منا|مِنا]] و در حضور بيش از هزار نفر از شخصيت‌هاى مذهبى آن روز ايراد گرديده است.<ref>نجمی، ص۳۴۱-۳۴۲؛ ر.ک: طبرسی، ج۲، ص۱۷.</ref>
۳. [[احمد بن علی طبرسی]] (د ۵۸۸) ضمن اشاره به انگیزه ایراد این [[خطبه]] - که ظلم و فشار بیش از حد [[معاویه]] بوده - خلاصه‌ای از آن را در چند سطر نقل و تصریح می‌کند این خطبه دو سال قبل از مرگ معاویه و در [[منا|مِنا]] و در حضور بیش از هزار نفر از شخصیت‌های مذهبی آن روز ایراد گردیده است.<ref>نجمی، ص۳۴۱-۳۴۲؛ رجوع کنید به: طبرسی، ج۲، ص۱۷.</ref>


===دو خطبه===
===دو خطبه===
برخی بر این باورند خطبه‌ای که در تحف العقول نقل شده خطبه مجزایی است که امام حسین(ع) در سالی دیگر قرائت کرده است. شاهد بر این مطلب را نیز محتوای دو خطبه و مخاطبان مختلفِ آن دو ذکر کرده‌اند.<ref>ر.ک: گروهی از تاریخ‌پژوهان، ج۱، ص۳۹۴، پاورقی ۱.</ref>
برخی بر این باورند خطبه‌ای که در تحف العقول نقل شده خطبه مجزایی است که امام حسین(ع) در سالی دیگر قرائت کرده است. شاهد بر این مطلب را نیز محتوای دو خطبه و مخاطبان مختلفِ آن دو ذکر کرده‌اند.<ref>رجوع کنید به: گروهی از تاریخ‌پژوهان، ج۱، ص۳۹۴، پاورقی ۱.</ref>


==انگیزه و شرایط محیطی==
==انگیزه و شرایط محیطی==
خط ۳۴: خط ۳۲:
معاویه در بخشنامه اول از کسانی که درباره [[امام علی(ع)]] و خاندانش فضیلتی نقل کنند، تبری می‌جوید و حمایتش را از آنان برمی‌دارد. او همچنین دستور می‌دهد شهادت [[شیعیان]] را نپذیرند و هر کس که برای [[عثمان]] فضیلتی نقل کرد، حقوق و مزایا معین کنند.<ref>نجمی، ص۳۴۳-۳۴۴.</ref>
معاویه در بخشنامه اول از کسانی که درباره [[امام علی(ع)]] و خاندانش فضیلتی نقل کنند، تبری می‌جوید و حمایتش را از آنان برمی‌دارد. او همچنین دستور می‌دهد شهادت [[شیعیان]] را نپذیرند و هر کس که برای [[عثمان]] فضیلتی نقل کرد، حقوق و مزایا معین کنند.<ref>نجمی، ص۳۴۳-۳۴۴.</ref>


معاویه در بخشنامه دوم دستور داد درباره فضائل [[صحابه]] و دو خليفه ([[عمر]] و [[ابوبكر]]) [[حديث]] نقل کنند و مشابه [[فضائل امام علی(ع)]] را برای صحابه بیاورند و این کار را باعث چشم‌روشنی خودش و کوبیدن ابوتراب خواند.<ref>نجمی، ص۳۴۴.</ref>
معاویه در بخشنامه دوم دستور داد درباره فضائل [[صحابه]] و دو خلیفه ([[عمر]] و [[ابوبکر]]) [[حدیث]] نقل کنند و مشابه [[فضائل امام علی(ع)]] را برای صحابه بیاورند و این کار را باعث چشم‌روشنی خودش و کوبیدن ابوتراب خواند.<ref>نجمی، ص۳۴۴.</ref>


او در بخشنامه سوم نوشت مراقب مردم باشند و هر کس متهم به دوستی با [[علی(ع)]] و خاندانش بود، اسمش را از دیوان و دفتر حقوق و مزایا محو کنند و سهمیه‌اش را از [[بیت المال]] قطع کنند.<ref>نجمی، ص۳۴۵.</ref>
او در بخشنامه سوم نوشت مراقب مردم باشند و هر کس متهم به دوستی با [[علی(ع)]] و خاندانش بود، اسمش را از دیوان و دفتر حقوق و مزایا محو کنند و سهمیه‌اش را از [[بیت المال]] قطع کنند.<ref>نجمی، ص۳۴۵.</ref>


در بخشنامه چهارم آمده بود: هر كسى را كه متهم به دوستى خاندان على باشد تحت فشار شديد قرار بدهيد و خانه او را بر سرش خراب كنيد تا براى ديگران عبرت باشد.<ref>نجمی، ص۳۴۶.</ref>
در بخشنامه چهارم آمده بود: هر کسی را که متهم به دوستی خاندان علی باشد تحت فشار شدید قرار بدهید و خانه او را بر سرش خراب کنید تا برای دیگران عبرت باشد.<ref>نجمی، ص۳۴۶.</ref>


==اهمیت خطبه==
==اهمیت خطبه==
خط ۴۶: خط ۴۴:


==متن خطبه==
==متن خطبه==
[[سلیم بن قیس]] مي‌گويد: يك سال قبل از مرگ [[معاویه]]، [[حسین بن علی (ع)]] با [[عبدالله بن عباس]] و [[عبدالله بن جعفر]] به [[حج]] رفتند. [[امام]] حسين(ع) مردان و زنان و ياران [[بني‌هاشم]] و آن عده از انصار را كه او و خاندانش را مي‌شناختند جمع كرد. سپس چند نفر را فرستاد و فرمود: همه كسانی را كه امسال از [[اصحاب]] [[پیامبر(ص)]] معروف به صلاح و [[عبادت]]‌اند و به حج آمده‌اند، نزد من جمع كنيد.
[[سلیم بن قیس]] می‌گوید: یک سال قبل از مرگ [[معاویه]]، [[حسین بن علی(ع)]] با [[عبدالله بن عباس]] و [[عبدالله بن جعفر]] به [[حج]] رفتند. [[امام]] حسین(ع) مردان و زنان و یاران [[بنی‌هاشم]] و آن عده از انصار را که او و خاندانش را می‌شناختند جمع کرد. سپس چند نفر را فرستاد و فرمود: همه کسانی را که امسال از [[اصحاب]] [[پیامبر(ص)]] معروف به صلاح و [[عبادت]]‌اند و به حج آمده‌اند، نزد من جمع کنید.


در پی اين دعوت بيش از هفتصد نفر ـ كه بيشتر آنان از [[تابعین]] و حدود دويسـت نفـر از اصحـاب پيامبر(ص) بودند در [[منا]] در خيمه آن حضرت گرد آمدند. امام در ميان آنان برای ايراد [[خطبه]] برخاست و پس از [[حمد]] و ثنای [[الله|الهی]] فرمود:
در پی این دعوت بیش از هفتصد نفر که بیشتر آنان از [[تابعین]] و حدود دویست نفر از اصحاب پیامبر(ص) بودند در [[منا]] در خیمه آن حضرت گرد آمدند. امام در میان آنان برای ایراد [[خطبه]] برخاست و پس از [[حمد]] و ثنای [[الله|الهی]] فرمود:


{{طومار|عنوان= بخش اول خطبه<ref>این بخش در کتاب سلیم بن قیس آمده است. ر.ک: سلیم بن قیس، ص۲۰۶.</ref>|ارتفاع=15
{{طومار|عنوان= بخش اول خطبه<ref>این بخش در کتاب سلیم بن قیس آمده است. رجوع کنید به: سلیم بن قیس، ص۲۰۶.</ref>|ارتفاع=۱۵
|شکل بندی عنوان=text-align:right; align: center !important;}}
|شکل بندی عنوان=text-align:right; align: center !important;}}
اما بعد، این شخص طغیانگر (معاویه) درباره ما و شیعیان ما اعمالی را روا داشت که دیدید و فهمیدید و شاهد بودید. می‌خواهم مطلبی را از شما بپرسم، اگر راست گفتم مرا تصدیق کنید و اگر دروغ گفتم مرا تکذیب کنید.{{سخ}} شما را سوگند می‌دهم به حقّ خدا بر شما و حقّ رسول خدا(ص) و خویشاوندیِ من که با پیامبر شما دارم، چون از اینجا (به دیار خود) رفتید، این گفتار مرا عنوان کنید و همه شما در دیار خود از قبایلتان آنان را که به آنها اطمینان دارید دعوت کنید.{{سخ}} در رویات دیگری، آمده است: به شهرها و قبایل خود برگردید و هر کسی را که به او ایمان و اطمینان دارید، به آنچه درباره ما و حق ما می‌دانید، دعوت کنید؛ چون بیم آن دارم که این امر کهنه شود و حق از بین رفته، مغلوب گردد. «خداوند نور خود را به اتمام می‌رساند؛ اگرچه کافران را خوش نیاید».<ref>صف: ۸.</ref>{{سخ}} آنگاه حضرت(ع) ضمن این گفتار، هیچ آیه قرآنی را که خداوند در شأن آنان نازل کرده بود نگذاشت، مگر اینکه آن را خواند و تفسیر فرمود و نیز هر چه رسول خدا(ص) درباره پدر و برادر و مادر خود و خاندانش فرموده بود نقل کرد، و در همه آنها اصحاب پیامبر(ص) می‌گفتند: آری، به خدا این سخنان را شنیدیم و شهادت می‌دهیم و تابعین می‌گفتند: «به خدا سوگند این سخنان را کسانی از صحابه که آنان را به راستگویی و امانت می‌شناسیم برای ما نقل کردند». امام حسین(ع) فرمود: شما را به خدا قسم می‌دهم این سخنان را برای هر کس که به او و دینش اطمینان دارید، نقل کنید.{{سخ}} سلیم می‌گوید: از جمله سخنان امام حسین(ع) که درباره آن، آنان را سوگند داد و یادآور شد، این بود که فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید که علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) برادر رسول خدا(ص) بود، هنگامی که پیامبر(ص) بین اصحابش برادری پدید آورد، بین او و خودش برادری برقرار کرد و فرمود: تو برادر مؤمن منی و من برادر تو هستم در دنیا و آخرت؟! گفتند: آری به خدا.{{سخ}} آنگاه فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) محل مسجد و منازل خود را خرید و ساختمان کرد، سپس در آنجا ده اتاق ساخت، نُه اتاق برای خودش و یک اتاق که در وسط واقع شده بود برای پدرم، سپس درهایی که به مسجد راه داشت جز درِ اتاق پدرم، همه را بست. پس در این باره عده‌ای به سخن آمدند و پیامبر(ص) فرمود: من از طرف خودم درِ منازل شما را نبستم و درِ منزل علی(ع) را باز نگذاشتم، بلکه خداوند مرا به بستن درهای منازل شما و گشودن درِ منزل علی(ع) فرمان داد، بعد پیامبر(ص) همه مردم بجز علی(ع) را از خوابیدن در مسجد نهی فرمود، در مسجد و منزل او و در منزل رسول خدا(ص) جنابت رخ می‌داد از این رو در همانجا برای پیامبر(ص) و علی(ع) فرزندانی متولد شدند؟!{{سخ}} گفتند: آری به خدا.{{سخ}} امام فرمود: آیا می‌دانید که عمربن‌خطاب علاقه داشت تا روزنه‌ای به‌اندازه چشمش از منزل خود به مسجد باز کند ولی پیامبر(ص) اجازه نداد، سپس سخن راند و فرمود: خداوند به من فرمان داده تا مسجدی پاک بسازم که جز من و برادرم و فرزندانش در آن سکونت نکنند؟!{{سخ}} گفتند: آری به خدا.
اما بعد، این شخص طغیانگر (معاویه) درباره ما و شیعیان ما اعمالی را روا داشت که دیدید و فهمیدید و شاهد بودید. می‌خواهم مطلبی را از شما بپرسم، اگر راست گفتم مرا تصدیق کنید و اگر دروغ گفتم مرا تکذیب کنید.{{سخ}} شما را سوگند می‌دهم به حقّ خدا بر شما و حقّ رسول خدا(ص) و خویشاوندی من که با پیامبر شما دارم، چون از اینجا (به دیار خود) رفتید، این گفتار مرا عنوان کنید و همه شما در دیار خود از قبایلتان آنان را که به آنها اطمینان دارید دعوت کنید.{{سخ}} در رویات دیگری، آمده است: به شهرها و قبایل خود برگردید و هر کسی را که به او ایمان و اطمینان دارید، به آنچه درباره ما و حق ما می‌دانید، دعوت کنید؛ چون بیم آن دارم که این امر کهنه شود و حق از بین رفته، مغلوب گردد. «خداوند نور خود را به اتمام می‌رساند؛ اگرچه کافران را خوش نیاید».<ref>صف: ۸.</ref>{{سخ}} آنگاه حضرت(ع) ضمن این گفتار، هیچ آیه قرآنی را که خداوند در شأن آنان نازل کرده بود نگذاشت، مگر اینکه آن را خواند و تفسیر فرمود و نیز هر چه رسول خدا(ص) درباره پدر و برادر و مادر خود و خاندانش فرموده بود نقل کرد، و در همه آنها اصحاب پیامبر(ص) می‌گفتند: آری، به خدا این سخنان را شنیدیم و شهادت می‌دهیم و تابعین می‌گفتند: «به خدا سوگند این سخنان را کسانی از صحابه که آنان را به راستگویی و امانت می‌شناسیم برای ما نقل کردند». امام حسین(ع) فرمود: شما را به خدا قسم می‌دهم این سخنان را برای هر کس که به او و دینش اطمینان دارید، نقل کنید.{{سخ}} سلیم می‌گوید: از جمله سخنان امام حسین(ع) که درباره آن، آنان را سوگند داد و یادآور شد، این بود که فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید که علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) برادر رسول خدا(ص) بود، هنگامی که پیامبر(ص) بین اصحابش برادری پدید آورد، بین او و خودش برادری برقرار کرد و فرمود: تو برادر مؤمن منی و من برادر تو هستم در دنیا و آخرت؟! گفتند: آری به خدا.{{سخ}} آنگاه فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) محل مسجد و منازل خود را خرید و ساختمان کرد، سپس در آنجا ده اتاق ساخت، نُه اتاق برای خودش و یک اتاق که در وسط واقع شده بود برای پدرم، سپس درهایی که به مسجد راه داشت جز درِ اتاق پدرم، همه را بست. پس در این باره عده‌ای به سخن آمدند و پیامبر(ص) فرمود: من از طرف خودم درِ منازل شما را نبستم و درِ منزل علی(ع) را باز نگذاشتم، بلکه خداوند مرا به بستن درهای منازل شما و گشودن درِ منزل علی(ع) فرمان داد، بعد پیامبر(ص) همه مردم بجز علی(ع) را از خوابیدن در مسجد نهی فرمود، در مسجد و منزل او و در منزل رسول خدا(ص) جنابت رخ می‌داد از این رو در همانجا برای پیامبر(ص) و علی(ع) فرزندانی متولد شدند؟!{{سخ}} گفتند: آری به خدا.{{سخ}} امام فرمود: آیا می‌دانید که عمربن‌خطاب علاقه داشت تا روزنه‌ای به‌اندازه چشمش از منزل خود به مسجد باز کند ولی پیامبر(ص) اجازه نداد، سپس سخن راند و فرمود: خداوند به من فرمان داده تا مسجدی پاک بسازم که جز من و برادرم و فرزندانش در آن سکونت نکنند؟!{{سخ}} گفتند: آری به خدا.
{{سخ}} فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) روز غدیر خم علی(ع) را به ولایت نصب کرد و فرمود: باید حاضران به غایبان برسانند؟ گفتند: آری به خدا. فرمود:
{{سخ}} فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) روز غدیر خم علی(ع) را به ولایت نصب کرد و فرمود: باید حاضران به غایبان برسانند؟ گفتند: آری به خدا. فرمود:
شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید رسول خدا(ص) در جنگ تبوک به علی(ع) فرمود: تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسایی و تو پس از من زمامدار هر مؤمنی؟ گفتند: آری به خدا. و فرمود: شما را به خدا سوگند، آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) هنگامی که نصارای نجران را برای مباهله فراخواند جز علی(ع) و همسرش (فاطمه‌س)و دو فرزند او (حسن و حسین‌ع) را نیاورد. گفتند: آری به خدا. فرمود: شما را به خدا قسم می‌دهم، آیا می‌دانید پیامبر(ص) در روز خیبر پرچم را به دست علی‌(ع) داد و فرمود: پرچم را به دست کسی می‌دهم که خدا و رسولش او را دوست دارند و او نیز خدا و رسولش را دوست دارد، آنکه پی‌درپی (بر دشمن) یورش می‌برد و فرار نمی‌کند و خداوند خیبر را به دست وی فتح کند؟ گفتند: آری به خدا. فرمود:
شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید رسول خدا(ص) در جنگ تبوک به علی(ع) فرمود: تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسایی و تو پس از من زمامدار هر مؤمنی؟ گفتند: آری به خدا. و فرمود: شما را به خدا سوگند، آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) هنگامی که نصارای نجران را برای مباهله فراخواند جز علی(ع) و همسرش (فاطمه‌س)و دو فرزند او (حسن و حسین‌ع) را نیاورد. گفتند: آری به خدا. فرمود: شما را به خدا قسم می‌دهم، آیا می‌دانید پیامبر(ص) در روز خیبر پرچم را به دست علی‌(ع) داد و فرمود: پرچم را به دست کسی می‌دهم که خدا و رسولش او را دوست دارند و او نیز خدا و رسولش را دوست دارد، آنکه پی‌درپی (بر دشمن) یورش می‌برد و فرار نمی‌کند و خداوند خیبر را به دست وی فتح کند؟ گفتند: آری به خدا. فرمود:
آیا می‌دانید که پیامبر(ص) او را برای ابلاغ آیات برائت فرستاد و فرمود: از سوی من کسی (پیام را) نمی‌رساند مگر خودم یا کسی که از من باشد؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) بین او و جعفر و زید داوری کرده فرمود:‌ای علی، تو از منی و من از توام پس از من پیشوای هر مؤمنی. گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید که او هر روز با رسول خدا(ص) خلوتی داشت و هر شب بر منزل پیامبر(ص) داخل می‌شد هرگاه می‌پرسید، پیامبر پاسخش می‌گفت و هرگاه سکوت می‌کرد، پیامبر(ص) خود آغاز سخن می‌کرد؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید رسول خدا(ص) او را بر جعفر و حمزه برتری داد، آن هنگام که به فاطمه(س) فرمود: تو را به بهترین خاندانم که اسلامش از همه پیش‌تر، و بردباریش از همه بزرگ‌تر و دانشش از همه بیشتر است تزویج کردم؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) فرمود: من سرور همة فرزندان آدمم، و برادرم(ع) سرور همه عرب، فاطمه(س) سرور همه زنان اهل بهشت و دو فرزندم حسن و حسین(ع) دو سروران جوانان بهشتند؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) به علی(ع) دستور داد تا او را غسل دهد و خبر داد که جبرئیل در غسل به او کمک خواهد کرد. گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) در آخرین لحظات خطبه‌ای که برای مردم خواند فرمود: من در میان شما دو چیز گرانبها می‌گذارم: کتاب خدا و عترتم، دامن آن دو را بگیرید تا هرگز گمراه نشوید. گفتند: آری به خدا. امام حسین(ع) هیچ مطلبی را که خدا در قرآن در شأن علی‌بن‌ابی‌طالب و خاندانش نازل کرد یا بر زبان پیامبرش جاری ساخته بود نگذاشت مگر که آنان را پیرامون آن قسم داد و صحابه پیامبر(ص) می‌گفتند: آری به خدا شنیدیم و تابعین می‌گفتند: این سخنان را کسی که به او اطمینان داریم فلانی و فلانی برای ما نقل کرده است. سپس امام حسین(ع) آنان را قسم داد که آیا شنیده‌اند پیامبر(ص) فرموده: کسی که گمان دارد مرا دوست دارد و علی(ع) را دشمن، دروغ می‌گوید. مرا دوست ندارد کسی که علی را دشمن دارد. شخصی از پیامبر پرسید: چطور؟ فرمود: زیرا علی(ع) از من است و من از اویم، هر که او را دوست دارد مرا دوست داشته و هر که مرا دوست دارد خدا را دوست داشته است. هر که علی(ع) را دشمن دارد مرا دشمن دارد و هر که مرا دشمن دارد خدا را دشمن داشته است؟ گفتند: آری به خدا، شنیدیم.{{پایان}}
آیا می‌دانید که پیامبر(ص) او را برای ابلاغ آیات برائت فرستاد و فرمود: از سوی من کسی (پیام را) نمی‌رساند مگر خودم یا کسی که از من باشد؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) بین او و جعفر و زید داوری کرده فرمود:‌ای علی، تو از منی و من از توام پس از من پیشوای هر مؤمنی. گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید که او هر روز با رسول خدا(ص) خلوتی داشت و هر شب بر منزل پیامبر(ص) داخل می‌شد هرگاه می‌پرسید، پیامبر پاسخش می‌گفت و هرگاه سکوت می‌کرد، پیامبر(ص) خود آغاز سخن می‌کرد؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید رسول خدا(ص) او را بر جعفر و حمزه برتری داد، آن هنگام که به فاطمه(س) فرمود: تو را به بهترین خاندانم که اسلامش از همه پیش‌تر، و بردباریش از همه بزرگ‌تر و دانشش از همه بیشتر است تزویج کردم؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) فرمود: من سرور همة فرزندان آدمم، و برادرم(ع) سرور همه عرب، فاطمه(س) سرور همه زنان اهل بهشت و دو فرزندم حسن و حسین(ع) دو سروران جوانان بهشتند؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) به علی(ع) دستور داد تا او را غسل دهد و خبر داد که جبرئیل در غسل به او کمک خواهد کرد. گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) در آخرین لحظات خطبه‌ای که برای مردم خواند فرمود: من در میان شما دو چیز گرانبها می‌گذارم: کتاب خدا و عترتم، دامن آن دو را بگیرید تا هرگز گمراه نشوید. گفتند: آری به خدا. امام حسین(ع) هیچ مطلبی را که خدا در قرآن در شأن علی‌بن‌ابی‌طالب و خاندانش نازل کرد یا بر زبان پیامبرش جاری ساخته بود نگذاشت مگر که آنان را پیرامون آن قسم داد و صحابه پیامبر(ص) می‌گفتند: آری به خدا شنیدیم و تابعین می‌گفتند: این سخنان را کسی که به او اطمینان داریم فلانی و فلانی برای ما نقل کرده است. سپس امام حسین(ع) آنان را قسم داد که آیا شنیده‌اند پیامبر(ص) فرموده: کسی که گمان دارد مرا دوست دارد و علی(ع) را دشمن، دروغ می‌گوید. مرا دوست ندارد کسی که علی را دشمن دارد. شخصی از پیامبر پرسید: چطور؟ فرمود: زیرا علی(ع) از من است و من از اویم، هر که او را دوست دارد مرا دوست داشته و هر که مرا دوست دارد خدا را دوست داشته است. هر که علی(ع) را دشمن دارد مرا دشمن دارد و هر که مرا دشمن دارد خدا را دشمن داشته است؟ گفتند: آری به خدا، شنیدیم.{{پایان}}


{{طومار|عنوان= بخش دوم و سوم خطبه<ref>این بخش در کتاب ''تحف العقول'' آمده است. ر.ک: حرانی، ص۱۶۸.</ref>|ارتفاع=15
{{طومار|عنوان= بخش دوم و سوم خطبه<ref>این بخش در کتاب ''تحف العقول'' آمده است. رجوع کنید به: حرانی، ص۱۶۸.</ref>|ارتفاع=۱۵
|شکل بندی عنوان=text-align:right; align: center !important;}}
|شکل بندی عنوان=text-align:right; align: center !important;}}
ای مردم از آنچه خدا به آن اولیای خود را پند داده پند گیرید، مانند بدگویی او از دانشمندان یهود آنجا که می‌فرماید: «چرا دانشمندان الهی، آنان را از گفتار گناهشان باز نمی‌دارند؟»<ref>مائده: ۶۳.</ref> و می‌فرماید: «از میان بنی‌اسرائیل آنان که کفر ورزیدند لعن شدند» تا می‌فرماید: «چه بد بود آنچه می‌کردند».<ref>مائده: ۷۸.</ref>
ای مردم از آنچه خدا به آن اولیای خود را پند داده پند گیرید، مانند بدگویی او از دانشمندان یهود آنجا که می‌فرماید: «چرا دانشمندان الهی، آنان را از گفتار گناهشان باز نمی‌دارند؟»<ref>مائده: ۶۳.</ref> و می‌فرماید: «از میان بنی‌اسرائیل آنان که کفر ورزیدند لعن شدند» تا می‌فرماید: «چه بد بود آنچه می‌کردند».<ref>مائده: ۷۸.</ref>
{{سخ}}و بدین سان خداوند آنان را نکوهش کرد؛ چون آنان از ستمگر میان خود کارهای زشت و فساد می‌دیدند و نهیشان نمی‌کردند، به طمع آنچه از آنها به ایشان می‌رسید و از بیم آنچه از آن می‌ترسیدند، با اینکه خدا می‌فرماید: «از مردم نترسید و از من بترسید».<ref>مائده: ۴۴.</ref> و می‌فرماید: «مردان و زنان باایمان دوستان یکدیگرند، به کارهای پسندیده وا می‌دارند و از کارهای ناپسند باز می‌دارند».<ref>توبه: ۷۱.</ref>
{{سخ}}و بدین سان خداوند آنان را نکوهش کرد؛ چون آنان از ستمگر میان خود کارهای زشت و فساد می‌دیدند و نهیشان نمی‌کردند، به طمع آنچه از آنها به ایشان می‌رسید و از بیم آنچه از آن می‌ترسیدند، با اینکه خدا می‌فرماید: «از مردم نترسید و از من بترسید».<ref>مائده: ۴۴.</ref> و می‌فرماید: «مردان و زنان باایمان دوستان یکدیگرند، به کارهای پسندیده وا می‌دارند و از کارهای ناپسند باز می‌دارند».<ref>توبه: ۷۱.</ref>
{{سخ}}خدا امر به معروف و نهی از منکر را که تکلیف واجبی است، از خودش آغاز کرده است، زیرا می‌دانسته که اگر این فرضیه ادا شود و برپا گردد، همه فرایض از آسان و دشوار برپا شوند؛ چه امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام است، همراه ردّ مظالم و مخالفت با ظالم و تقسیم بیت‌المال و غنایم، و گرفتن زکات از جای خود و صرف آن در مورد بسزای خود.
{{سخ}}خدا امر به معروف و نهی از منکر را که تکلیف واجبی است، از خودش آغاز کرده است، زیرا می‌دانسته که اگر این فرضیه ادا شود و برپا گردد، همه فرایض از آسان و دشوار برپا شوند؛ چه امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام است، همراه ردّ مظالم و مخالفت با ظالم و تقسیم بیت‌المال و غنایم، و گرفتن زکات از جای خود و صرف آن در مورد بسزای خود.
{{سخ}}سپس شما‌ ای گروه نیرومند! دسته‌ای هستید که به دانش و نیکی و خیرخواهی معروفید و به وسیله خدا در دل مردم مهابتی دارید که شرافتمند از حساب می‌برد و ناتوان شما را گرامی می‌دارد و آنان که هم‌درجه شمایند و بر آنها حق نعمتی ندارید، شما را بر خود پیش می‌دارند، شما واسطه حوایجی هستید که از خواستارانشان دریغ می‌دارند و به هیبت پادشاهان و ارجمندی بزرگان در میان راه، گام برمی‌دارید.
{{سخ}}سپس شماای گروه نیرومند! دسته‌ای هستید که به دانش و نیکی و خیرخواهی معروفید و به وسیله خدا در دل مردم مهابتی دارید که شرافتمند از حساب می‌برد و ناتوان شما را گرامی می‌دارد و آنان که هم‌درجه شمایند و بر آنها حق نعمتی ندارید، شما را بر خود پیش می‌دارند، شما واسطه حوایجی هستید که از خواستارانشان دریغ می‌دارند و به هیبت پادشاهان و ارجمندی بزرگان در میان راه، گام برمی‌دارید.
{{سخ}}آیا همه اینها از آن رو نیست که به شما امیدوارند که به حقّ خدا قیام کنید؟ اگرچه از بیشتر حقوق خداوندی کوتاهی کرده‌اید، از این رو حق امامان را سبک شمرده، حقوق ضعیفان را تباه ساخته‌اید و به پندار خود حقّ خود را گرفته‌اید. شما در این راه نه مالی خرج کردید و نه جانی را برای خدا ـ که آن را آفریده ـ به مخاطره انداختید و نه برای رضای خدا با عشیره‌ای درافتادید، آیا شما به درگاه خدا بهشت و همنشینی پیامبران و امان از عذابِ او را آرزو دارید؟
{{سخ}}آیا همه اینها از آن رو نیست که به شما امیدوارند که به حقّ خدا قیام کنید؟ اگرچه از بیشتر حقوق خداوندی کوتاهی کرده‌اید، از این رو حق امامان را سبک شمرده، حقوق ضعیفان را تباه ساخته‌اید و به پندار خود حقّ خود را گرفته‌اید. شما در این راه نه مالی خرج کردید و نه جانی را برای خدا که آن را آفریده به مخاطره‌انداختید و نه برای رضای خدا با عشیره‌ای درافتادید، آیا شما به درگاه خدا بهشت و همنشینی پیامبران و امان از عذابِ او را آرزو دارید؟
{{سخ}}ای آرزومندانِ به درگاه خدا! من می‌ترسم کیفری از کیفرهای او بر شما فرود آید، زیرا شما از کرامت خدا به منزلتی دست یافته‌اید که بدان بر دیگری برتری دارید و کسی را که به وسیله خدا (بر شما) شناسانده می‌شود، گرامی نمی‌دارید با اینکه خود به خاطر خدا در میان مردم احترام دارید. شما می‌بینید که پیمان‌های خدا شکسته شده و نگران نمی‌شوید با اینکه برای یک نقض پیمانِ پدران خود به هراس می‌افتید. می‌بینید که پیمان رسول خدا(ص) خوار و ناچیز شده و کورها و لال‌ها و از کار افتاده‌ها در شهرها رها شده‌اند و رحم نمی‌کنید و در خور مسئولیت خود کار نمی‌کنید و به کسانی که در آن راه تلاش می‌کنند وقعی نمی‌نهید و خود به چاپلوسی و سازش با ظالمان آسوده‌اید. همه اینها همان جلوگیری و بازداشتن دسته‌جمعی است که خداوند را بدان فرمان داده و شما از آن غافلید. مصیبت شما از همه مردم بزرگ‌تر است؛ زیرا در حفظ منزلت علما مغلوب شدید، کاش (در حفظ آن) تلاش می‌کردید.
{{سخ}}ای آرزومندانِ به درگاه خدا! من می‌ترسم کیفری از کیفرهای او بر شما فرود آید، زیرا شما از کرامت خدا به منزلتی دست یافته‌اید که بدان بر دیگری برتری دارید و کسی را که به وسیله خدا (بر شما) شناسانده می‌شود، گرامی نمی‌دارید با اینکه خود به خاطر خدا در میان مردم احترام دارید. شما می‌بینید که پیمان‌های خدا شکسته شده و نگران نمی‌شوید با اینکه برای یک نقض پیمانِ پدران خود به هراس می‌افتید. می‌بینید که پیمان رسول خدا(ص) خوار و ناچیز شده و کورها و لال‌ها و از کار افتاده‌ها در شهرها رها شده‌اند و رحم نمی‌کنید و در خور مسئولیت خود کار نمی‌کنید و به کسانی که در آن راه تلاش می‌کنند وقعی نمی‌نهید و خود به چاپلوسی و سازش با ظالمان آسوده‌اید. همه اینها همان جلوگیری و بازداشتن دسته‌جمعی است که خداوند را بدان فرمان داده و شما از آن غافلید. مصیبت شما از همه مردم بزرگ‌تر است؛ زیرا در حفظ منزلت علما مغلوب شدید، کاش (در حفظ آن) تلاش می‌کردید.
{{سخ}} این برای آن است که زمام امور و گذرگاه احکام (یعنی پست‌های کلیدی) به دست عالمان به خداست که بر حلال و حرام خدا امین‌اند و از شما این منزلت را ربودند و آن از شما ربوده نشد مگر به واسطة تفرّق شما از حقّ و اختلاف شما در سنت پیامبر(ص)، با اینکه دلیل روشن بر آن داشتید، و اگر بر آزارها شکیبا بودید و در راه خدا هزینه‌ها (و تعهدها) را تحمل می‌کردید، زمام امور دین خدا به شما سپرده می‌شد و از جانب شما به جریان می‌افتاد و به شما برمی‌گشت؛ ولی شما ظالمان را در جای خودتان نشاندید و امور دین خدا را به آنان سپردید تا به شبهه، کار کنند و در شهوت و دلخواه خود راه روند.
{{سخ}} این برای آن است که زمام امور و گذرگاه احکام (یعنی پست‌های کلیدی) به دست عالمان به خداست که بر حلال و حرام خدا امین‌اند و از شما این منزلت را ربودند و آن از شما ربوده نشد مگر به واسطة تفرّق شما از حقّ و اختلاف شما در سنت پیامبر(ص)، با اینکه دلیل روشن بر آن داشتید، و اگر بر آزارها شکیبا بودید و در راه خدا هزینه‌ها (و تعهدها) را تحمل می‌کردید، زمام امور دین خدا به شما سپرده می‌شد و از جانب شما به جریان می‌افتاد و به شما برمی‌گشت؛ ولی شما ظالمان را در جای خودتان نشاندید و امور دین خدا را به آنان سپردید تا به شبهه، کار کنند و در شهوت و دلخواه خود راه روند.
خط ۷۰: خط ۶۸:
{{سخ}} شگفتا! و چرا در شگفت نباشم که دیار اسلامی در اختیار فریبکاری نابکار و مالیات‌بگیری ستمگر و فرمانروای بی‌رحم بر مؤمنان است، پس خدا در آنچه ما کشمکش داریم حاکم است و در آنچه اختلاف داریم داوری می‌کند.
{{سخ}} شگفتا! و چرا در شگفت نباشم که دیار اسلامی در اختیار فریبکاری نابکار و مالیات‌بگیری ستمگر و فرمانروای بی‌رحم بر مؤمنان است، پس خدا در آنچه ما کشمکش داریم حاکم است و در آنچه اختلاف داریم داوری می‌کند.
{{سخ}} خدایا! تو می‌دانی که آنچه از ما سرزد، برای رقابت در فرمانروایی و نیز دسترسی به مال بی‌ارزش دنیا نبود، بلکه از آن روست که نشانه‌های آیین تو را بنمایانیم و سروسامان‌بخشی را در سرزمین‌هایت آشکار سازیم تا بندگان ستمدیده تو آسوده گردند و به فرایض و سنن و احکام تو عمل کنند.
{{سخ}} خدایا! تو می‌دانی که آنچه از ما سرزد، برای رقابت در فرمانروایی و نیز دسترسی به مال بی‌ارزش دنیا نبود، بلکه از آن روست که نشانه‌های آیین تو را بنمایانیم و سروسامان‌بخشی را در سرزمین‌هایت آشکار سازیم تا بندگان ستمدیده تو آسوده گردند و به فرایض و سنن و احکام تو عمل کنند.
{{سخ}} و شما (ای مردم!) اگر ما را [در این راه مقدس] یاری نرسانید و در خدمت ما نباشید، ستمگران [بیش از پیش] بر شما نیرو گیرند و در خاموش کردن نور پیامبر شما بکوشند. خدا ما را بس است و بر او توکل داریم و به سوی او بازمی‌گردیم و سرانجام به سوی اوست.{{پایان}}
{{سخ}} و شما (ای مردم!) اگر ما را [در این راه مقدس] یاری نرسانید و در خدمت ما نباشید، ستمگران [بیش از پیش] بر شما نیرو گیرند و در خاموش کردن نور پیامبر شما بکوشند. خدا ما را بس است و بر او توکل داریم و به سوی او بازمی‌گردیم و سرانجام به سوی اوست.{{پایان}}  
 
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس۲}}
{{پانویس۲}}
==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
خط ۸۱: خط ۷۷:
* سلیم بن قیس هلالی، کتاب سلیم، بیروت، دارالفنون.
* سلیم بن قیس هلالی، کتاب سلیم، بیروت، دارالفنون.
*طبرسی، الاحتجاج.
*طبرسی، الاحتجاج.
* فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)، تدوین: گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم، ترجمه علی مؤیدی، چ۲، قم، نشر معروف، ۱۳۸۵ش.
* فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، تدوین: گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم، ترجمه علی مؤیدی، چ۲، قم، نشر معروف، ۱۳۸۵ش.
* گروهی از تاریخ‌پژوهان، تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء علیه السلام، زیر نظر مهدی پیشوایی، چ۱، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۹.
* گروهی از تاریخ‌پژوهان، تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء علیه‌السلام، زیر نظر مهدی پیشوایی، چ۱، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۹.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، تهران، مکتبة الاسلامیة، ۱۳۶۳ش.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، تهران، مکتبة الاسلامیة، ۱۳۶۳ش.
* نجمی، محمدصادق، سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، ویرایش دوم، چ۹، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ش.
* نجمی، محمدصادق، سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، ویرایش دوم، چ۹، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ش.
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۹۹۳

ویرایش