پرش به محتوا

عبدالملک بن مروان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
imported>Mgolpayegani
imported>Mgolpayegani
خط ۹۵: خط ۹۵:


==فتح [[عراق]]==
==فتح [[عراق]]==
پس از آرام شدنِ اوضاع در شام، عبدالملک لشگرش را به سمت [[عراق]] برد و خود فرمانده لشگر بود. [[مصعب بن زبیر]] از [[کوفه]] به سمت شمال عراق حرکت کرد. عبدالملک دوباره از سیاست همیشگی [[امویان]] استفاده برد؛ با سران سپاه مصعب مکاتبه کرد و آنها را به خود متمایل ساخت. در نتیجه زمانی که در سال ۷۲ ه‍.ق (۶۹۱ م) در کنار رودخانۀ [[دجیل]]، جنگ در گرفت، کار عبدالملک بسیار آسان‌تر شده بود و او توانست پیروزی چشمگیری را کسب کند.
پس از آرام شدنِ اوضاع در شام، عبدالملک لشگرش را به سمت عراق برد و خود فرمانده لشگر بود. [[مصعب بن زبیر]] از کوفه به سمت شمال عراق حرکت کرد. عبدالملک دوباره از سیاست همیشگی [[امویان]] استفاده برد؛ با سران سپاه مصعب مکاتبه کرد و آنها را به خود متمایل ساخت. در نتیجه زمانی که در سال ۷۲ ه‍.ق (۶۹۱ م) در کنار رودخانۀ [[دجیل]]، جنگ در گرفت، کار عبدالملک بسیار آسان‌تر شده بود و او توانست پیروزی چشمگیری را کسب کند.
سرانجام مصعب کشته شد و سپاه او پراکنده گشتند و کار عراق پایان یافت. اکنون نوبت [[حجاز]] رسیده بود. عبدالملک [[حجاج بن یوسف ثقفی]] را به آنجا فرستاد.
سرانجام مصعب کشته شد و سپاه او پراکنده گشتند و کار عراق پایان یافت. اکنون نوبت حجاز رسیده بود. عبدالملک [[حجاج بن یوسف ثقفی]] را به آنجا فرستاد.
===سرکوب خلافت [[عبدالله بن زبیر]]===
===سرکوب خلافت عبدالله بن زبیر===
پس از آنکه ابن‌زبیر از [[بیعت]] با [[یزید بن معاویه]] امتناع کرد، <ref> ابن‌قتیبه؛ پیشین، ص۲۶۳ </ref> یزید، [[مسلم بن عقبه]] ملقب به "مسرف" را برای سرکوب اهل [[حجاز]] فرستاد که منجر به [[واقعه حره]] در [[مدینه]] شد. پس از آن مسرف به سمت [[مکه]] حرکت کرد تا ابن¬زبیر را وادار به بیعت کند که اجل به او مهلت نداد و در میان راه مکه هلاک شد و [[حصین بن نمیر]] جانشین او شد و مکه را محاصره کرد. ابن‌زبیر در [[کعبه]] متحصن شد که در همین حال خبر مرگ یزید رسید و جنگ با توافق دو طرف مختومه شد.
پس از آنکه ابن‌زبیر از [[بیعت]] با یزید بن معاویه امتناع کرد،<ref> ابن‌قتیبه؛ پیشین، ص۲۶۳ </ref> یزید، [[مسلم بن عقبه]] ملقب به "مسرف" را برای سرکوب اهل حجاز فرستاد که منجر به [[واقعه حره]] در [[مدینه]] شد. پس از آن مسرف به سمت [[مکه]] حرکت کرد تا ابن زبیر را وادار به بیعت کند که اجل به او مهلت نداد و در میان راه مکه هلاک شد و حصین بن نمیر جانشین او شد و مکه را محاصره کرد. ابن‌زبیر در [[کعبه]] متحصن شد که در همین حال خبر مرگ یزید رسید و جنگ با توافق دو طرف مختومه شد.


با مرگ یزید اوضاع به نفع ابن‌زبیر تغییر کرد و درگیری در مرکز حکومت بر سرجانشینی یزید بالا گرفت و این فرصتی شد تا ابن‌زبیر توانست، بر همه سرزمین اسلامی غیر از بخشی از [[شام]]ات و [[مصر]] مسلط شود<ref> ابن‌کثیر؛ پیشین، ‏۸، ص۲۲۵-۲۳۸ </ref> تا جایی که [[مروان بن حکم]] می¬خواست به نفع ابن‌زبیر کنار رود که با مشورت با [[عبیدالله بن زیاد]]، منصرف شد و عبیدالله را برای جنگ با ابن¬زبیر به [[عراق]] فرستاد که در همین زمان مروان کشته شد<ref> ابن‌قتیبه؛ پیشین، ص۲۸۵ </ref> و
با مرگ یزید اوضاع به نفع ابن‌زبیر تغییر کرد و درگیری در مرکز حکومت بر سرجانشینی یزید بالا گرفت و این فرصتی شد تا ابن‌زبیر توانست، بر همه سرزمین اسلامی غیر از بخشی از شامات و مصر مسلط شود<ref> ابن‌کثیر؛ پیشین، ‏۸، ص۲۲۵-۲۳۸ </ref> تا جایی که مروان بن حکم می‌خواست به نفع ابن‌زبیر کنار رود که با مشورت با عبیدالله بن زیاد، منصرف شد و عبیدالله را برای جنگ با ابن زبیر به عراق فرستاد که در همین زمان مروان کشته شد<ref> ابن‌قتیبه؛ پیشین، ص۲۸۵ </ref>  


پس از مرگ مروان، طبق وصیت او، عبدالملک - که در این وقت ۳۹ ساله بود - به [[خلافت]] رسید. عبدالملک در دشوارترین شرایط سیاسی و اجتماعی عهده دار حکومت گردید. ابن زبیر در [[مکه]] خود را خلیفه خواند و [[حجاز]] را پایگاه خلافت قرار داد و دامنة قدرت خویش را بر [[عراق]] و قسمتی از شرق اسلامی گسترانید. [[خوارج]] در شهرها به شورش برخاسته و امنیت را از راه‌ها برداشته بودند. امپراتوری [[روم]] از به هم خوردن وضع داخل عربستان استفاده کرده لشگری به [[شام]] روانه ساخته بود. عبدالملک نخست به فکر چاره کار [[روم]]یان برآمد و پیمانی با امپراتوری بست و پرداخت مالیاتی سنگین را بعهده گرفت. چون از سوی دشمن خارجی آسوده خاطر گشت، آماده سرکوبی پسر زبیر شد. برای مقابله با [[حجاز]] از راه‌های نظامی و سیاسی، هر دو، دست به کار شد. نخست برای این که حاجیان [[شام]] را نگذارد تا از تبلیغات پسر زبیر متأثر گردند و بدین وسیله دعوت او را در شام گسترش دهند، سفر حج را موقوف ساخت.
پس از مرگ مروان، طبق وصیت او، عبدالملک - که در این وقت ۳۹ ساله بود - به خلافت رسید. عبدالملک در دشوارترین شرایط سیاسی و اجتماعی عهده دار حکومت گردید. ابن زبیر در مکه خود را خلیفه خواند و حجاز را پایگاه خلافت قرار داد و دامنة قدرت خویش را بر عراق و قسمتی از شرق اسلامی گسترانید. خوارج در شهرها به شورش برخاسته و امنیت را از راه‌ها برداشته بودند. امپراتوری [[روم]] از به هم خوردن وضع داخل عربستان استفاده کرده لشگری به شام روانه ساخته بود. عبدالملک نخست به فکر چاره کار رومیان برآمد و پیمانی با امپراتوری بست و پرداخت مالیاتی سنگین را بعهده گرفت. چون از سوی دشمن خارجی آسوده خاطر گشت، آماده سرکوبی پسر زبیر شد. برای مقابله با حجاز از راه‌های نظامی و سیاسی، هر دو، دست به کار شد. نخست برای این که حاجیان شام را نگذارد تا از تبلیغات پسر زبیر متأثر گردند و بدین وسیله دعوت او را در شام گسترش دهند، سفر حج را موقوف ساخت.


یعقوبی می‌نویسد: مردم شکایت کردند که چرا ما را از حج واجب باز می‌داری؟ عبدالملک گفت: ابن‌شهاب زهری از پیغمبر حدیث می‌کند که به زیارت سه مسجد باید رفت: مسجدالحرام، مسجد من و مسجد [[بیت المقدس]]. امروز برای شما بیت المقدس حرمت مسجدالحرام را دارد. و همین ابن‌شهاب می‌گوید: این سنگ، صخره‌ای که یهودیان بر آن قربانی می‌کردند، همان سنگ است که پیغمبر در شب معراج پای بر آن نهاد. به دستور عبدالملک بر گرد آن سنگ قبه‌ای ساختند و بر آن پرده‌های حریر آویختند و خادمانی برای آن معین کردند و مردم را به طواف آن واداشتند و این رسم در تمام دوره [[بنی امیه]] باقی بود. عبدالملک به خیال خود می‌خواست [[مکه]] و مدینه را از رونق بیندازد و [[شام]] را در دیده مسلمانان چون حرم خدا جلوه دهد (کاری که بعضی زمامداران نیز از آن تقلید کردند) .
یعقوبی می‌نویسد: مردم شکایت کردند که چرا ما را از حج واجب باز می‌داری؟ عبدالملک گفت: ابن‌شهاب زهری از پیغمبر حدیث می‌کند که به زیارت سه مسجد باید رفت: مسجدالحرام، مسجد من و مسجد [[بیت المقدس]]. امروز برای شما بیت المقدس حرمت مسجدالحرام را دارد. و همین ابن‌شهاب می‌گوید: این سنگ، صخره‌ای که یهودیان بر آن قربانی می‌کردند، همان سنگ است که پیغمبر در شب معراج پای بر آن نهاد. به دستور عبدالملک بر گرد آن سنگ قبه‌ای ساختند و بر آن پرده‌های حریر آویختند و خادمانی برای آن معین کردند و مردم را به طواف آن واداشتند و این رسم در تمام دوره [[بنی امیه]] باقی بود. عبدالملک به خیال خود می‌خواست مکه و مدینه را از رونق بیندازد و شام را در دیده مسلمانان چون حرم خدا جلوه دهد (کاری که بعضی زمامداران نیز از آن تقلید کردند).


پس از این، عبدالملک تنها یک پله با موفقیت نهائی فاصله داشت وآن فتح [[حجاز]] و پیروزی بر [[عبدالله بن زبیر]] بود. عبدالملک یکی از بی‌رحم‌ترین سرداران خود را برای این کار مامور کرد و [[حجاج بن یوسف ثقفی]] را برای سرکوب شورشیان [[مکه]] فرستاد. حجّاج با دوازده هزار نفر به [[طائف]] رفت و ابتدا کار، به صورت مذاکره با ابن‌زبیر پیش می‌رفت. اما ابن‌زبیر به هیچ وجه زیر بار نرفت حجّاج از عبدالملک اجازه خواست تا مکه را محاصره کند و شهر را با منجنیق بکوبد. عبدالملک هم اجازه داد. تاریخ نویسان می‌گویند: زمانی که [[یزید بن معاویه]] مکه را محاصره کرد عبدالملک به شدت مخالفت کرد اما در زمان پادشاهی خود، او اقدام به این کار می‌کرد. <ref> ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۵۰ </ref>
پس از این، عبدالملک تنها یک پله با موفقیت نهائی فاصله داشت وآن فتح حجاز و پیروزی بر عبدالله بن زبیر بود. عبدالملک یکی از بی‌رحم‌ترین سرداران خود را برای این کار مامور کرد و حجاج بن یوسف ثقفی را برای سرکوب شورشیان مکه فرستاد. حجّاج با دوازده هزار نفر به [[طائف]] رفت و ابتدا کار، به صورت مذاکره با ابن‌زبیر پیش می‌رفت. اما ابن‌زبیر به هیچ وجه زیر بار نرفت حجّاج از عبدالملک اجازه خواست تا مکه را محاصره کند و شهر را با منجنیق بکوبد. عبدالملک هم اجازه داد. تاریخ نویسان می‌گویند: زمانی که یزید بن معاویه مکه را محاصره کرد عبدالملک به شدت مخالفت کرد اما در زمان پادشاهی خود، او اقدام به این کار می‌کرد.<ref> ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۵۰ </ref>


با درگیری بین [[مختار بن ابی عبید ثقفی]] و ابن¬زبیر و کشته شدن مختار که به نفع عبدالملک انجامید، لشگر شام توانست دوباره قدرت خود را بازیابی کند که در نهایت با خدعه عبدالملک و خریدن فرماندهان [[مصعب بن زبیر]] بر سپاه ابن¬زبیر در عراق چیره شود و سپس بر حجاز مسلط شد و [[مکه]] را توسط [[حجاج بن یوسف ثقفی]] محاصره کرد.
با درگیری بین مختار بن ابی عبید ثقفی و ابن زبیر و کشته شدن مختار که به نفع عبدالملک انجامید، لشگر شام توانست دوباره قدرت خود را بازیابی کند که در نهایت با خدعه عبدالملک و خریدن فرماندهان مصعب بن زبیر بر سپاه ابن زبیر در عراق چیره شود و سپس بر حجاز مسلط شد و مکه را توسط حجاج بن یوسف ثقفی محاصره کرد.


ابن¬زبیر به [[کعبه]] پناه برد و حجاج شهر [[مکه]] مکرمه را محاصره کرد و بخشی از خانه خدا را با پرتاب سنگ منجنیق-هایی که بر [[کوه ابوقبیس]] نصب کرده بود، را ویران کرد. <ref> محمد بن سعد بن منیع الهاشمی البصری (م ۲۳۰) ؛ الطبقات الکبرى، تحقیق محمد عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، ۱۴۱۰/۱۹۹۰، ج‏۵، ص۱۷۷ </ref>
ابن¬زبیر به کعبه پناه برد و حجاج شهر مکه مکرمه را محاصره کرد و بخشی از خانه خدا را با پرتاب سنگ منجنیق‌هایی که بر [[کوه ابوقبیس]] نصب کرده بود، را ویران کرد.<ref> محمد بن سعد بن منیع الهاشمی البصری (م ۲۳۰)؛ الطبقات الکبرى، تحقیق محمد عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، ۱۴۱۰/۱۹۹۰، ج‏۵، ص۱۷۷ </ref>


محاصرۀ [[مکه]] هفت ماه به طول انجامید. اما مردم اندک اندک از دور [[عبدالله بن زبیر]] پراکنده شدند و ده هزار نفر از حجّاج امان گرفتند؛ از جمله: دو تن از پسران عبدالله بن زبیر، به نام‌های حبیب و حمزه هم فرار کردند. اما یکی از پسرانش به نام زبیر در کنار او کشته شد. عبدالله بن زبیر با عدّه‌ای از یارانش مقاومت کردند و در آخرین لحظات، جنگ بسیار سختی با [[شام]]یان کردند. سرانجام، ابن¬زبیر در حرم کشته شد و این چنین عبدالملک رقیب سرسخت خود را از صحنه قدرت از بین برد. ابن¬زبیر هفت سال به نام "خلیفۀ مسلمین" حکومت می کرد و سرانجام در ۱۷ جمادی الاول سال ۷۳ ه‍.ق کشته شد.
محاصرۀ مکه هفت ماه به طول انجامید. اما مردم اندک اندک از دور عبدالله بن زبیر پراکنده شدند و ده هزار نفر از حجّاج امان گرفتند؛ از جمله: دو تن از پسران عبدالله بن زبیر، به نام‌های حبیب و حمزه هم فرار کردند. اما یکی از پسرانش به نام زبیر در کنار او کشته شد. عبدالله بن زبیر با عدّه‌ای از یارانش مقاومت کردند و در آخرین لحظات، جنگ بسیار سختی با شامیان کردند. سرانجام، ابن زبیر در حرم کشته شد و این چنین عبدالملک رقیب سرسخت خود را از صحنه قدرت از بین برد. ابن زبیر هفت سال به نام "خلیفۀ مسلمین" حکومت می کرد و سرانجام در ۱۷ جمادی الاول سال ۷۳ ه‍.ق کشته شد.


با کشته شدن وی آخرین رقیب عبدالملک که در برابر خلیفه پیش از او ایستادگی کرده بود و چنان که نوشته‌اند مردی پرهیزگار و پارسا بود از پا درآمد (سال ۷۳ ه‍.ق) .
با کشته شدن وی آخرین رقیب عبدالملک که در برابر خلیفه پیش از او ایستادگی کرده بود و چنان که نوشته‌اند مردی پرهیزگار و پارسا بود از پا درآمد (سال ۷۳ ه‍.ق) .


به فرمان حجاج مرده او را بر دار کردند. از آن روزگار شعرهایی در نکوهش عبدالله باقی مانده و گفته‌هایی را بدو نسبت داده‌اند که پیس از آن که نماینده واقعیت خارجی باشد، دون همتی مردم و قدرت پرستی آنان را نشان می‌دهد. حجاج در این مأموریت هیچ بی‌حرمتی را فرو نگذاشت. گذشته از خراب کردن خانه [[کعبه]]  و توهین به قبر پیغمبر و منبر و مسجد او، گردن گروهی از صحابه؛ چون: [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[انس بن مالک]] و [[سهل بن سعد ساعدی]] و جمعی دیگر را به قصد خوار کردن آنان مهر نهاد و عذر او این بود که شما کشندگان عثمانید.
به فرمان حجاج مرده او را بر دار کردند. از آن روزگار شعرهایی در نکوهش عبدالله باقی مانده و گفته‌هایی را بدو نسبت داده‌اند که پیس از آن که نماینده واقعیت خارجی باشد، دون همتی مردم و قدرت پرستی آنان را نشان می‌دهد. حجاج در این مأموریت هیچ بی‌حرمتی را فرو نگذاشت. گذشته از خراب کردن خانه کعبه و توهین به قبر پیغمبر و منبر و مسجد او، گردن گروهی از صحابه چون: [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[انس بن مالک]] و [[سهل بن سعد ساعدی]] و جمعی دیگر را به قصد خوار کردن آنان مهر نهاد و عذر او این بود که شما کشندگان عثمانید.


===مقابله با  [[خوارج]]===
===مقابله با  خوارج===
{{اصلی|خوارج}}
{{اصلی|خوارج}}
در زمانی که عبدالملک مشغول سرکوب مخالفان بود، توانست انسجام لازم را در خاندان [[اموی]] با از بین بردن مدعیان حکومت؛ همچون: [[عمر بن سعید]] برقرار کند؛ اما همچنان گروهی که به [[خوارج]] مشهور بودند، سد راه آنان بود.
در زمانی که عبدالملک مشغول سرکوب مخالفان بود، توانست انسجام لازم را در خاندان اموی با از بین بردن مدعیان حکومت همچون: [[عمر بن سعید]] برقرار کند؛ اما همچنان گروهی که به خوارج مشهور بودند، سد راه آنان بود.


خوارج پس از [[بیعت]] با ابن¬زبیر و سپس بیزاری ابن¬زبیر از آنان به چند شعبه تقسیم شدند که این تقسیم¬بندی بر اساس دیدگاهای اعتقادی و سیاسی صورت گرفت. از جمله مهم¬ترین انشعابات این گروه: [[ازارقه]]، [[صفریه]] و [[اباضیه]] بودند.
خوارج پس از [[بیعت]] با ابن زبیر و سپس بیزاری ابن زبیر از آنان به چند شعبه تقسیم شدند که این تقسیم بندی بر اساس دیدگاهای اعتقادی و سیاسی صورت گرفت. از جمله مهم‌ترین انشعابات این گروه: [[ازارقه]]، [[صفریه]] و [[اباضیه]] بودند.
ازارقه به رهبری [[نافع بن ازرق]] از اوضاع نابسامان سیاسی حکومت اموی استفاده کرده و توانست بر [[بصره]] چیره شود؛ ولی اهالی بصره او را نپذیرفتند و با یارانش به سوی [[اهواز]] رفت و به تهاجمات نظامی اقدم کرد، که در یکی از حملاتش به بصره در سال ۶۵ کشته شد. <ref> ابن‌اثیر؛ پیشین، ج‏۴، ص۱۹۴ </ref>
ازارقه به رهبری [[نافع بن ازرق]] از اوضاع نابسامان سیاسی حکومت اموی استفاده کرده و توانست بر [[بصره]] چیره شود؛ ولی اهالی بصره او را نپذیرفتند و با یارانش به سوی [[اهواز]] رفت و به تهاجمات نظامی اقدم کرد، که در یکی از حملاتش به بصره در سال ۶۵ کشته شد.<ref> ابن‌اثیر؛ پیشین، ج‏۴، ص۱۹۴ </ref>


در زمانی که خوارج [[ازارقه]] [[بصره]] را تهدید می¬کردند، خوارج [[صفریه]] به رهبری [[صالح بن مسرح]] از شمال [[موصل]]، [[کوفه]] را هدف حملات خود قرار داد. در نهایت پس از چند سال جنگ و درگیری توسط [[حجاج بن یوسف ثقفی]] سرکوب شدند. <ref> أحمد بن یحیى بن جابر البلاذرى (م ۲۷۹) ؛ کتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى، بیروت، دار الفکر، ط الأولى، ۱۴۱۷/۱۹۹۶، ج‏۸، ص۸ </ref>
در زمانی که خوارج ازارقه بصره را تهدید می¬کردند، خوارج صفریه به رهبری [[صالح بن مسرح]] از شمال [[موصل]]، کوفه را هدف حملات خود قرار داد. در نهایت پس از چند سال جنگ و درگیری توسط حجاج بن یوسف ثقفی سرکوب شدند.<ref> أحمد بن یحیى بن جابر البلاذرى (م ۲۷۹)؛ کتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى، بیروت، دار الفکر، ط الأولى، ۱۴۱۷/۱۹۹۶، ج‏۸، ص۸ </ref>


گروهی دیگر به رهبری [[نجده بن عامر حنفی]] از سال ۶۵ به [[بحرین]] و دیگر مناطق اطراف آن رفته و شروع به حمله بر ضد ابن¬زبیر و عبدالملک کردند که نهایتا توسط عبدالملک محاصره و سرکوب شدند. <ref> محمد بن جریر؛ پیشین، ج‏۷، ص۴۶۲ </ref>
گروهی دیگر به رهبری [[نجده بن عامر حنفی]] از سال ۶۵ به [[بحرین]] و دیگر مناطق اطراف آن رفته و شروع به حمله بر ضد ابن زبیر و عبدالملک کردند که نهایتا توسط عبدالملک محاصره و سرکوب شدند.<ref> محمد بن جریر؛ پیشین، ج‏۷، ص۴۶۲ </ref>


==گماردن حجاج بر حکومت عراق==
==گماردن حجاج بر حکومت عراق==
کاربر ناشناس