کاربر ناشناس
خالد بن ولید: تفاوت میان نسخهها
منبع یابی، اصلاح پاورقی و منابع
imported>M.r.seifi (منبع یابی، اصلاح پاورقی و منابع) |
imported>M.r.seifi (منبع یابی، اصلاح پاورقی و منابع) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
==کنیه و قبیله== | ==کنیه و قبیله== | ||
خالد بن ولید بن مُغیرة بن عبدالله بن عمر(عُمَیر) بن مَخزوم قرشی مخزومی از خاندان بنیمخزوم [[قریش]] بود. کنیهاش ابوسلیمان<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۷، ص۳۹۴؛ زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۰؛ ابن عبدالبرّ، | خالد بن ولید بن مُغیرة بن عبدالله بن عمر(عُمَیر) بن مَخزوم قرشی مخزومی از خاندان بنیمخزوم [[قریش]] بود. کنیهاش ابوسلیمان<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۷، ص۳۹۴؛ زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۰؛ ابن عبدالبرّ، الإستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۲۷.</ref> و به روایتی ابوالولید<ref>ابن عبدالبرّ، الإستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۲۷.</ref> بود. خاندان او یکی از خاندانهای بزرگ و مهم قبیله [[قریش]]، بود که با [[بنی هاشم]] رقابت میکردند.<ref> رجوع کنید به شلبی، تاریخ سیف اللّه خالدبن الولید، ۱۹۳۳م، ص۲۰ـ۲۴.</ref> | ||
==ولادت و نسب== | ==ولادت و نسب== | ||
هرچند مورخان تاریخ تولد خالد را ذکر نکردهاند، اما باتوجه به تاریخ وفات و سن وی در هنگام مرگ میتوان حدس زد که او در حدود ۲۶ سال پیش از [[بعثت|مبعث]] [[محمد(ص)|پیامبر اسلام]] (۵۸۴م)، در [[مکه]] متولد شده است. پدرش، ولیدبن مغیره، از اشراف و بزرگان قریش محسوب میشد<ref> ابوالفرج اصفهانی، ج ۱۶، ص۱۹۴ </ref> و مادرش، عَصْماء (لُبابه صغرا یا کبرا)، دختر حارث بن حَرْب (یا حَزْن/ حَزْم) است که نسبش به قبیله قَیس عیلان بن مُضَر میرسد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۷، ص۳۹۴؛ زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۲؛ خلیفةبن خیاط، ۱۴۱۴، ص۵۱؛ ابن عساکر، ج ۱۶، ص۲۲۰ </ref> | هرچند مورخان تاریخ تولد خالد را ذکر نکردهاند، اما باتوجه به تاریخ وفات و سن وی در هنگام مرگ میتوان حدس زد که او در حدود ۲۶ سال پیش از [[بعثت|مبعث]] [[محمد(ص)|پیامبر اسلام]] (۵۸۴م)، در [[مکه]] متولد شده است. پدرش، ولیدبن مغیره، از اشراف و بزرگان قریش محسوب میشد<ref> ابوالفرج اصفهانی، ج ۱۶، ص۱۹۴ </ref> و مادرش، عَصْماء (لُبابه صغرا یا کبرا)، دختر حارث بن حَرْب (یا حَزْن/ حَزْم) است که نسبش به قبیله قَیس عیلان بن مُضَر میرسد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۷، ص۳۹۴؛ زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۲؛ خلیفةبن خیاط، ۱۴۱۴، ص۵۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، ج ۱۶، ص۲۲۰.</ref> | ||
از مشهورترین عموهای ولید یکی ابواُمَیة بن مغیره بود که گفته شده است اختلاف قبایل قریش را درباره چگونگی گذاشتن [[حجرالاسود]] به هنگام بازسازی [[کعبه]]، با پیشنهاد تعیین داور حل کرد و گفت قریش نخستین کسی را که از در مسجد وارد شود، حَکَم قرار دهند<ref> ابن هشام، ج ۱، ص۲۰۹ </ref> و دیگری، هشام بن مُغیره که از اشراف قریش و فرمانده بنی مخزوم در جنگ فِجار بود. با مرگ وی، قریشیان سه سال بازار برپا نکردند و مرگ وی را مبدأ تاریخ خود قرار دادند.<ref> ابن قدامه، ص۳۵۵؛ شلبی، ص۲۶ </ref> [[میمونه دختر حارث]] (همسر پیامبر) و [[لبابه همسر حضرت عباس|لُبابه]] امّ الفضل (همسر [[حضرت ابوالفضل|عباس بن عبدالمطلب]] و مادربزرگ خلفای عباسی)، خالههای خالد بودند.<ref> ابن قتیبه، ۱۹۶۰، ص۲۶۷ </ref> | از مشهورترین عموهای ولید یکی ابواُمَیة بن مغیره بود که گفته شده است اختلاف قبایل قریش را درباره چگونگی گذاشتن [[حجرالاسود]] به هنگام بازسازی [[کعبه]]، با پیشنهاد تعیین داور حل کرد و گفت قریش نخستین کسی را که از در مسجد وارد شود، حَکَم قرار دهند<ref> ابن هشام، ج ۱، ص۲۰۹ </ref> و دیگری، هشام بن مُغیره که از اشراف قریش و فرمانده بنی مخزوم در جنگ فِجار بود. با مرگ وی، قریشیان سه سال بازار برپا نکردند و مرگ وی را مبدأ تاریخ خود قرار دادند.<ref> ابن قدامه، ص۳۵۵؛ شلبی، تاریخ سیف اللّه خالدبن الولید، ۱۹۳۳م، ص۲۶.</ref> [[میمونه دختر حارث]] (همسر پیامبر) و [[لبابه همسر حضرت عباس|لُبابه]] امّ الفضل (همسر [[حضرت ابوالفضل|عباس بن عبدالمطلب]] و مادربزرگ خلفای عباسی)، خالههای خالد بودند.<ref> ابن قتیبه، ۱۹۶۰، ص۲۶۷ </ref> | ||
==قبل از مسلمان شدن== | ==قبل از مسلمان شدن== | ||
خالد در [[جاهلیت]] جزو اشراف قریش و از سلحشوران آنها بود و مسئولیت تدارک سپاه و سرکردگی سواران قریش را در جنگ برعهده داشت.<ref> ابن حبیب، ۱۳۸۴، ص۵۲۸؛ ابن عبدربّه، ج ۳، ص۲۷۸؛ ابن عبدالبرّ، | خالد در [[جاهلیت]] جزو اشراف قریش و از سلحشوران آنها بود و مسئولیت تدارک سپاه و سرکردگی سواران قریش را در جنگ برعهده داشت.<ref> ابن حبیب، ۱۳۸۴، ص۵۲۸؛ ابن عبدربّه، ج ۳، ص۲۷۸؛ ابن عبدالبرّ، الإستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۲۷.</ref> | ||
او در [[سال ۲ هجری]] در [[جنگ بدر]]، بر ضد مسلمانان شرکت کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۷، ص۳۹۴؛ قس ابن قتیبه، همانجا، که منکر شرکت خالد در این جنگ شده است </ref> و به گفته واقدی،<ref> ۱۹۶۶، ج ۱، ص۱۳۰ </ref> اسیر شد. | او در [[سال ۲ هجری]] در [[جنگ بدر]]، بر ضد مسلمانان شرکت کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۷، ص۳۹۴؛ قس ابن قتیبه، همانجا، که منکر شرکت خالد در این جنگ شده است </ref> و به گفته واقدی،<ref> ۱۹۶۶، ج ۱، ص۱۳۰ </ref> اسیر شد. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
==بعد از مسلمان شدن== | ==بعد از مسلمان شدن== | ||
مورخان درباره تاریخ [[اسلام]] آوردن خالد آرای متفاوتی داشتهاند، به نحوی که برخی اسلام آوردنش را در سال پنجم، پس از [[غزوه بنی قریظه|غزوه بنی قُرَیظه]]، یا در فاصله زمانی میان [[صلح حدیبیه]] ([[ذی القعدة الحرام|ذیقعده]] سال ششم) و فتح خیبر (محرّم سال هفتم)<ref> رجوع کنید به خلیفةبن خیاط، ۱۴۱۵، ص۴۰؛ ابن عبدالبرّ، | مورخان درباره تاریخ [[اسلام]] آوردن خالد آرای متفاوتی داشتهاند، به نحوی که برخی اسلام آوردنش را در سال پنجم، پس از [[غزوه بنی قریظه|غزوه بنی قُرَیظه]]، یا در فاصله زمانی میان [[صلح حدیبیه]] ([[ذی القعدة الحرام|ذیقعده]] سال ششم) و فتح خیبر (محرّم سال هفتم)<ref> رجوع کنید به خلیفةبن خیاط، ۱۴۱۵، ص۴۰؛ ابن عبدالبرّ، الإستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۲۷؛ ابن اثیر، ج ۲، ص۱۰۹ </ref> یا در سال هفتم بعد از [[غزوه خیبر|فتح خیبر]]<ref> ابن حجر عسقلانی، ۱۴۱۲، ج ۲، ص۲۵۱ </ref> دانستهاند، اما بنابر مشهور، او در اول [[صفر]] سال هشتم، پیش از [[فتح مکه]]، اسلام آورد.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۶۶۱؛ ابن هشام، ج ۳، ص۲۹۰ـ۲۹۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج ۴، ص۲۵۲.</ref> | ||
===جنگ موته=== | ===جنگ موته=== | ||
خالد پس از چند ماه از اسلام آوردنش، در [[جنگ موته|جنگ مؤته]] در [[جمادی الاولی]] سال هشتم شرکت کرد که پس از [[شهید]] شدن سران سپاه اسلام، او فرماندهی را برعهده گرفت و باقیمانده سپاه را به [[مدینه]] بازگرداند.<ref> رجوع کنید به واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۷۶۱ـ۷۶۵؛ ابن هشام، ج ۴، ص۱۹ـ۲۲، ۲۵ </ref> او بعدها میگفت در این نبرد نُه شمشیر در دستش شکسته بود.<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج ۴، ص۲۵۳؛ قس ابن اثیر، ج ۲، ص: ۱۱۰ هفت شمشیر </ref> گفته شده است که پس از نبرد مؤته، خالد به سیف اللّه ملقب شد و در برخی روایات نقل شده است که این لقب را پیامبر(ص) به وی اعطا کرد.<ref> رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج ۷، ص۳۹۵؛ زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۰؛ بخاری، ج ۳، جزء۲، قسم ۱، ص۱۳۶ </ref> | خالد پس از چند ماه از اسلام آوردنش، در [[جنگ موته|جنگ مؤته]] در [[جمادی الاولی]] سال هشتم شرکت کرد که پس از [[شهید]] شدن سران سپاه اسلام، او فرماندهی را برعهده گرفت و باقیمانده سپاه را به [[مدینه]] بازگرداند.<ref> رجوع کنید به واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۷۶۱ـ۷۶۵؛ ابن هشام، ج ۴، ص۱۹ـ۲۲، ۲۵ </ref> او بعدها میگفت در این نبرد نُه شمشیر در دستش شکسته بود.<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج ۴، ص۲۵۳؛ قس ابن اثیر، ج ۲، ص: ۱۱۰ هفت شمشیر </ref> گفته شده است که پس از نبرد مؤته، خالد به سیف اللّه ملقب شد و در برخی روایات نقل شده است که این لقب را پیامبر(ص) به وی اعطا کرد.<ref> رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج ۷، ص۳۹۵؛ زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۰؛ بخاری، ج ۳، جزء۲، قسم ۱، ص۱۳۶ </ref> | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
هنگامی که عمر در سال ۱۷ به شام رفت، از خالد دلجویی کرد و به روایتی وی را به امارت شهرهای جزیره همچون رُها، حَرّان، رَقّه، تَلّمَوْزِن و آمِد گمارد و خالد یکسال در آن نواحی بود.<ref> یعقوبی، ج ۲، ص۱۵۷ </ref> بنابه روایتی دیگر، خالد از سوی ابوعبیده حاکم [[قنسرین|قنّسرین]] بود و در این زمان حملات متعددی به مناطق مرزی رومیان در آسیای صغیر کرد و غنایم بسیاری به دست آورد. چون عمر از بخششهای خالدبن ولید از غنایم فتوحات اخیر، به ویژه مبلغ کلانی که به [[اشعث بن قیس کندی|اَشعَث بن قَیس]] داده بود، مطّلع شد، خشمگین گردید و به ابوعبیده دستور داد خالد را عزل و بازخواست کند تا معلوم شود این اموال را از کجا به دست آورده است. پس از آن، عمر نیمی از دارایی خالد را ضبط کرد.<ref> طبری، ج ۴، ص۶۶ـ۶۷؛ قس یعقوبی، ج ۲، ص۱۵۷: خالد استعفا کرد و به مدینه بازگشت </ref> | هنگامی که عمر در سال ۱۷ به شام رفت، از خالد دلجویی کرد و به روایتی وی را به امارت شهرهای جزیره همچون رُها، حَرّان، رَقّه، تَلّمَوْزِن و آمِد گمارد و خالد یکسال در آن نواحی بود.<ref> یعقوبی، ج ۲، ص۱۵۷ </ref> بنابه روایتی دیگر، خالد از سوی ابوعبیده حاکم [[قنسرین|قنّسرین]] بود و در این زمان حملات متعددی به مناطق مرزی رومیان در آسیای صغیر کرد و غنایم بسیاری به دست آورد. چون عمر از بخششهای خالدبن ولید از غنایم فتوحات اخیر، به ویژه مبلغ کلانی که به [[اشعث بن قیس کندی|اَشعَث بن قَیس]] داده بود، مطّلع شد، خشمگین گردید و به ابوعبیده دستور داد خالد را عزل و بازخواست کند تا معلوم شود این اموال را از کجا به دست آورده است. پس از آن، عمر نیمی از دارایی خالد را ضبط کرد.<ref> طبری، ج ۴، ص۶۶ـ۶۷؛ قس یعقوبی، ج ۲، ص۱۵۷: خالد استعفا کرد و به مدینه بازگشت </ref> | ||
===عزل از حکومت=== | ===عزل از حکومت=== | ||
خالد پس از بازجویی و اندکی تأمل از سوی ابوعبیده که اکراه داشت خبر عزلش را به وی اطلاع دهد، به محل امارتش در قنّسرین بازگشت تا اینکه عمر شخصآ وی را عزل و به [[مدینه]] احضار کرد.<ref> ابن عساکر، ج ۱۶، ص۲۶۶ـ۲۶۸؛ صفدی، ج ۱۳، ص۲۶۷ </ref> | خالد پس از بازجویی و اندکی تأمل از سوی ابوعبیده که اکراه داشت خبر عزلش را به وی اطلاع دهد، به محل امارتش در قنّسرین بازگشت تا اینکه عمر شخصآ وی را عزل و به [[مدینه]] احضار کرد.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، ج ۱۶، ص۲۶۶ـ۲۶۸؛ صفدی، ج ۱۳، ص۲۶۷ </ref> | ||
خالد در مدینه نخست از عمر نزد [[صحابه]] شکایت کرد. سپس پیش عمر رفت که پس از توضیح دادن منابع ثروتش و بازپس دادن بیست هزار (درهم؟) یا نیمی از مال خود خلیفه از او دلجویی کرد<ref> طبری، ج ۳، ص۴۳۷، ج ۴، ص۶۸؛ ابن عساکر، ج ۱۶، ص۲۶۶؛ ابن کثیر، ج ۴، جزء۷، ص۱۱۸ </ref> و سپس دلایل عزل خالد را برای کارگزاران و مردم اعلام نمود.<ref>زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۱؛ ابن عساکر، ج ۱۶، ص۲۶۸، ۲۷۴ـ۲۷۵؛ ابن حجر عسقلانی، ۱۴۱۲، ج ۲، ص۲۵۶ </ref> | خالد در مدینه نخست از عمر نزد [[صحابه]] شکایت کرد. سپس پیش عمر رفت که پس از توضیح دادن منابع ثروتش و بازپس دادن بیست هزار (درهم؟) یا نیمی از مال خود خلیفه از او دلجویی کرد<ref> طبری، ج ۳، ص۴۳۷، ج ۴، ص۶۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، ج ۱۶، ص۲۶۶؛ ابن کثیر، ج ۴، جزء۷، ص۱۱۸ </ref> و سپس دلایل عزل خالد را برای کارگزاران و مردم اعلام نمود.<ref>زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، ج ۱۶، ص۲۶۸، ۲۷۴ـ۲۷۵؛ ابن حجر عسقلانی، ۱۴۱۲، ج ۲، ص۲۵۶ </ref> | ||
==درگذشت== | ==درگذشت== | ||
[[پرونده:مسجد خالد بن ولید.jpg|بندانگشتی|220px|مقبرهٔ خالد در مسجد خالد بن ولید در شهر [[حمص]] [[سوریه]]]] | [[پرونده:مسجد خالد بن ولید.jpg|بندانگشتی|220px|مقبرهٔ خالد در مسجد خالد بن ولید در شهر [[حمص]] [[سوریه]]]] | ||
روایاتی حاکی از آن است که خالد پس از استعفا یا برکناری، به مدینه رفت، پس از مدتی بیمار و در همانجا درگذشت و [[عمر]] در [[تشییع]] جنازهاش شرکت کرد.<ref> یعقوبی، ج ۲، ص۱۵۷؛ ابن عساکر، ج ۱۶، ص۲۷۰؛ ذهبی، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج ۱، ص۳۸۱ </ref> بنابر روایت دیگری که مشهورتر است، خالد پس از معزول شدن، [[عمره]] به جا آورد. سپس در حِمْص در انزوا زیست. وی عمر را وصی خود قرار داد و سرانجام بنابه قول مشهورتر در سال ۲۱ و به قولی ۲۲ در آنجا درگذشت.<ref> رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۷، ص۳۹۷؛ بلاذری، ۱۴۱۳، ص۱۷۲ـ۱۷۳؛ طبری، ج ۴، ص۱۴۴، ۱۶۰؛ ابن کثیر، ج ۴، جزء۷، ص۱۲۰ </ref> و در حومه شهر [[حمص|حِمْص]] به خاک سپرده شد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۷، ص۳۹۷؛ بلاذری، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰، ج ۸، ص۳۲۰؛ هروی، ص۸ـ۹؛ ذهبی، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج ۱، ص۳۶۷ </ref> خالد هنگام مرگ شصت ساله بود.<ref> ذهبی، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، همانجا؛ همو، ۱۴۱۷، حوادث ۱۱ـ۴۰ه.، ص۲۳۲ </ref> | روایاتی حاکی از آن است که خالد پس از استعفا یا برکناری، به مدینه رفت، پس از مدتی بیمار و در همانجا درگذشت و [[عمر]] در [[تشییع]] جنازهاش شرکت کرد.<ref> یعقوبی، ج ۲، ص۱۵۷؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، ج ۱۶، ص۲۷۰؛ ذهبی، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج ۱، ص۳۸۱ </ref> بنابر روایت دیگری که مشهورتر است، خالد پس از معزول شدن، [[عمره]] به جا آورد. سپس در حِمْص در انزوا زیست. وی عمر را وصی خود قرار داد و سرانجام بنابه قول مشهورتر در سال ۲۱ و به قولی ۲۲ در آنجا درگذشت.<ref> رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۷، ص۳۹۷؛ بلاذری، ۱۴۱۳، ص۱۷۲ـ۱۷۳؛ طبری، ج ۴، ص۱۴۴، ۱۶۰؛ ابن کثیر، ج ۴، جزء۷، ص۱۲۰ </ref> و در حومه شهر [[حمص|حِمْص]] به خاک سپرده شد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۷، ص۳۹۷؛ بلاذری، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰، ج ۸، ص۳۲۰؛ هروی، ص۸ـ۹؛ ذهبی، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج ۱، ص۳۶۷ </ref> خالد هنگام مرگ شصت ساله بود.<ref> ذهبی، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، همانجا؛ همو، ۱۴۱۷، حوادث ۱۱ـ۴۰ه.، ص۲۳۲ </ref> | ||
گفته شده است از وی فقط اسب و سلاح و غلامی باقی ماند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج ۷، ص۳۹۷ـ۳۹۸؛ ابن عساکر، ج ۱۶، ص۲۷۶ـ ۲۷۷ </ref> گفته شده که او هنگام مرگ میگفت در صد نبرد شرکت کرده است و جایی از بدنش نبود بر آن اثر زخم نباشد.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۳، ص۸۸۴؛ ابن قتیبه، ۱۹۸۵، ج ۱، جزء۱، ص۲۵۷؛ ابن قدامه، ص۳۴۶ </ref> پس از مرگ خالد، زنان [[قبیله بنی مخزوم|بنی مخزوم]] برایش گریستند و برای سوگواری گیسوان خود را بریدند و روی قبرش گذاشتند.<ref> ابوالفرج اصفهانی، ج ۱۶، ص۱۹۶ </ref> | گفته شده است از وی فقط اسب و سلاح و غلامی باقی ماند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج ۷، ص۳۹۷ـ۳۹۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، ج ۱۶، ص۲۷۶ـ ۲۷۷.</ref> گفته شده که او هنگام مرگ میگفت در صد نبرد شرکت کرده است و جایی از بدنش نبود بر آن اثر زخم نباشد.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۳، ص۸۸۴؛ ابن قتیبه، ۱۹۸۵، ج ۱، جزء۱، ص۲۵۷؛ ابن قدامه، ص۳۴۶ </ref> پس از مرگ خالد، زنان [[قبیله بنی مخزوم|بنی مخزوم]] برایش گریستند و برای سوگواری گیسوان خود را بریدند و روی قبرش گذاشتند.<ref> ابوالفرج اصفهانی، ج ۱۶، ص۱۹۶ </ref> | ||
[[پرونده:مقبره خالد بن ولید پس از تخریب.jpg|بندانگشتی|220px|مقبره خالد بن ولید پس از تخریب]] | [[پرونده:مقبره خالد بن ولید پس از تخریب.jpg|بندانگشتی|220px|مقبره خالد بن ولید پس از تخریب]] | ||
مسجد خالد بن ولید به خاطر داشتن ۹ گنبد و ۲ مناره از شهرت زیادی برخودار بود اما در جریان اتفاقات [[سوریه]] این مقبره نیز مورد حمله گروه های تکفیری واقع شد و قسمت هایی از آن صدمه دید.<ref>[http://tehranpress.com/fa/news-details/14578/%D8%B9%DA%A9%D8%B3:-%D9%85%D8%B3%D8%AC%D8%AF%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A8%D9%86%E2%80%8C%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C/ مسجدخالدبنولید پس از آزادی از دست تروریستهای سوری]؛[http://irinn.ir/news/22594/%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%82%D8%A8%D8%B1%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A8%D9%86-%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%D9%88%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86%D8%AF شورشیان مقبره خالد بن ولید را ویران کردند][http://www.tasnimnews.com/Home/Single/367736 قبر ویران شده خالد بن ولید، یادگار تروریستها در حمص]</ref> | مسجد خالد بن ولید به خاطر داشتن ۹ گنبد و ۲ مناره از شهرت زیادی برخودار بود اما در جریان اتفاقات [[سوریه]] این مقبره نیز مورد حمله گروه های تکفیری واقع شد و قسمت هایی از آن صدمه دید.<ref>[http://tehranpress.com/fa/news-details/14578/%D8%B9%DA%A9%D8%B3:-%D9%85%D8%B3%D8%AC%D8%AF%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A8%D9%86%E2%80%8C%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C/ مسجدخالدبنولید پس از آزادی از دست تروریستهای سوری]؛[http://irinn.ir/news/22594/%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%82%D8%A8%D8%B1%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A8%D9%86-%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%D9%88%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86%D8%AF شورشیان مقبره خالد بن ولید را ویران کردند][http://www.tasnimnews.com/Home/Single/367736 قبر ویران شده خالد بن ولید، یادگار تروریستها در حمص]</ref> | ||
==خصوصیات== | ==خصوصیات== | ||
برخی مورخان خالدبن ولید را فرماندهی شجاع، بافراست، مهربان، خوش تدبیر، باوقار و خوش یمن دانسته و با این حال گفتهاند وی [[قرآن]] را به سبب [[جهاد]] حفظ نبود.<ref> رجوع کنید به ازدی، ص۹۶، ۹۹؛ زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۰؛ ابن عساکر، ج ۱۶، ص۲۵۰؛ ذهبی، ۱۴۱۷، همانجا </ref> با وجود این، گفته شده است در ماجرای اخذ [[بیعت]] از [[علی(ع)]] برای [[خلیفه اول]]، خالد از کسانی بود که در این اقدام مشارکت کرد.<ref> رجوع کنید به سُلیم بن قیس هلالی، ص۳۸۶ـ ۳۸۷؛ نیز رجوع کنید به ابن ابی الحدید، ج ۲، ص۵۷ </ref> | برخی مورخان خالدبن ولید را فرماندهی شجاع، بافراست، مهربان، خوش تدبیر، باوقار و خوش یمن دانسته و با این حال گفتهاند وی [[قرآن]] را به سبب [[جهاد]] حفظ نبود.<ref> رجوع کنید به ازدی، ص۹۶، ۹۹؛ زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۰؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، ج ۱۶، ص۲۵۰؛ ذهبی، ۱۴۱۷، همانجا </ref> با وجود این، گفته شده است در ماجرای اخذ [[بیعت]] از [[علی(ع)]] برای [[خلیفه اول]]، خالد از کسانی بود که در این اقدام مشارکت کرد.<ref> رجوع کنید به سُلیم بن قیس هلالی، ص۳۸۶ـ ۳۸۷؛ نیز رجوع کنید به ابن ابی الحدید، ج ۲، ص۵۷ </ref> | ||
===از دشمنان علی(ع) === | ===از دشمنان علی(ع) === | ||
طبق روایاتی در منابع متعدد شیعی، وی در برخی اقدامات مخفیانه بر ضد [[امام علی(ع)]] از جمله طرح قتل ایشان عضویت داشت؛ و به همین دلیل و نیز کارهای دیگرش به شدت مورد نکوهش بوده است.<ref> برای نمونه رجوع کنید به سلیم بن قیس هلالی، ص۳۹۴؛ ابن شاذان، ص۱۵۵ـ۱۵۸؛ ابن بابویه، ج ۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲؛ کشی، ج ۲، ص۶۹۵ </ref> | طبق روایاتی در منابع متعدد شیعی، وی در برخی اقدامات مخفیانه بر ضد [[امام علی(ع)]] از جمله طرح قتل ایشان عضویت داشت؛ و به همین دلیل و نیز کارهای دیگرش به شدت مورد نکوهش بوده است.<ref> برای نمونه رجوع کنید به سلیم بن قیس هلالی، ص۳۹۴؛ ابن شاذان، ص۱۵۵ـ۱۵۸؛ ابن بابویه، ج ۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲؛ کشی، ج ۲، ص۶۹۵ </ref> | ||
===از راویان حدیث=== | ===از راویان حدیث=== | ||
وی احادیثی چند از [[پیامبر اکرم|پیامبر اکرم(ص)]] [[روایت]] کرده است.<ref> رجوع کنید به ابن حنبل، ج ۴، ص۸۸ـ۸۹؛ بسوی، ج ۱، ص۳۱۲؛ ابن عساکر، ج ۱۶، ص۲۱۶ـ۲۱۹؛ ابن حجر عسقلانی، ۱۴۱۴، ج ۲، ص۲۹۵ـ۲۹۸ </ref> [[عبدالله بن عباس]]، [[مقدام بن معدی کرب|مِقدام بن مَعدی کَرَب]] و [[مالک اشتر|مالک بن حارث الاشتر]] از او روایت کردهاند.<ref> رجوع کنید به ابن ابی حاتم، ج ۳، ص۳۵۶؛ ابن عساکر، ج ۱۶، ص۲۱۶ </ref> | وی احادیثی چند از [[پیامبر اکرم|پیامبر اکرم(ص)]] [[روایت]] کرده است.<ref> رجوع کنید به ابن حنبل، ج ۴، ص۸۸ـ۸۹؛ بسوی، ج ۱، ص۳۱۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، ج ۱۶، ص۲۱۶ـ۲۱۹؛ ابن حجر عسقلانی، ۱۴۱۴، ج ۲، ص۲۹۵ـ۲۹۸ </ref> [[عبدالله بن عباس]]، [[مقدام بن معدی کرب|مِقدام بن مَعدی کَرَب]] و [[مالک اشتر|مالک بن حارث الاشتر]] از او روایت کردهاند.<ref> رجوع کنید به ابن ابی حاتم، ج ۳، ص۳۵۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، ج ۱۶، ص۲۱۶.</ref> | ||
==نسل خالد== | ==نسل خالد== | ||
خالد در [[شام]] فرزندان بسیاری داشت که از آن جمله مهاجر، عبدالله، سلیمان، و عبدالرحمان بودند که همگی بر اثر طاعون در شام مردند و به روایتی، طاعون چهل تن از فرزندانش را کشت و نسلش ریشه کن و منقرض شد.<ref>زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۴ـ۳۲۵، ۳۲۷ـ۳۲۸؛ ابن قتیبه، ۱۹۶۰، ص۲۶۷؛ ابن حزم، ص۱۴۷ـ۱۴۸ </ref> اما برخی مورخان معاصر این نظر را نمیپذیرند و معتقدند که از خالد نسل بسیار به جا مانده است.<ref> رجوع کنید به خالدی، ص۹؛ محمدسلیمان طیب، ج ۶، ص۴۴۶ به بعد </ref> | خالد در [[شام]] فرزندان بسیاری داشت که از آن جمله مهاجر، عبدالله، سلیمان، و عبدالرحمان بودند که همگی بر اثر طاعون در شام مردند و به روایتی، طاعون چهل تن از فرزندانش را کشت و نسلش ریشه کن و منقرض شد.<ref>زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۴ـ۳۲۵، ۳۲۷ـ۳۲۸؛ ابن قتیبه، ۱۹۶۰، ص۲۶۷؛ ابن حزم، ص۱۴۷ـ۱۴۸ </ref> اما برخی مورخان معاصر این نظر را نمیپذیرند و معتقدند که از خالد نسل بسیار به جا مانده است.<ref> رجوع کنید به خالدی، ص۹؛ محمدسلیمان طیب، ج ۶، ص۴۴۶ به بعد </ref> | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
* ابن سلام جمحی، طبقات فحول الشعراء، چاپ محمود محمد شاکر، جده، (۱۴۰۰/ ۱۹۸۰). | * ابن سلام جمحی، طبقات فحول الشعراء، چاپ محمود محمد شاکر، جده، (۱۴۰۰/ ۱۹۸۰). | ||
* ابن شاذان، الایضاح، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۶۳ش. | * ابن شاذان، الایضاح، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۶۳ش. | ||
* ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، | * ابن عبدالبرّ، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲/۱۹۹۲. | ||
* ابن عبدربّه، العقد الفرید، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰. | * ابن عبدربّه، العقد الفرید، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰. | ||
* ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، | * ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق عمرو بن غرامة العمري، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱. | ||
* ابن قتیبه، عیون الاخبار، چاپ یوسفعلی طویل و مفید محمد قمیحه، بیروت (۱۹۸۵). | * ابن قتیبه، عیون الاخبار، چاپ یوسفعلی طویل و مفید محمد قمیحه، بیروت (۱۹۸۵). | ||
* همو، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰. | * همو، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰. | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۷۱: | ||
* سلیم بن قیس هلالی، کتاب سُلیم بن قیس الهلالی، چاپ محمدباقر انصاری زنجانی، بیروت ۱۴۲۶/ ۲۰۰۵. | * سلیم بن قیس هلالی، کتاب سُلیم بن قیس الهلالی، چاپ محمدباقر انصاری زنجانی، بیروت ۱۴۲۶/ ۲۰۰۵. | ||
* عبدالحسین شرف الدین، موسوعة الامام السید عبدالحسین شرف الدین، بیروت ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶. | * عبدالحسین شرف الدین، موسوعة الامام السید عبدالحسین شرف الدین، بیروت ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶. | ||
* ابوزید شلبی، تاریخ سیف اللّه خالدبن الولید البطل الفاتح، | * ابوزید شلبی، تاریخ سیف اللّه خالدبن الولید البطل الفاتح، قاهره، بینا، ۱۳۵۲/ ۱۹۳۳. | ||
* صفدی، خليلبن ايبك، كتابالوافى بالوفيات، ويسبادن ۱۹۶۲ـ۲۰۰۹. | * صفدی، خليلبن ايبك، كتابالوافى بالوفيات، ويسبادن ۱۹۶۲ـ۲۰۰۹. | ||
* طبری، محمدبن جرير، تاريخالطبرى: تاريخالامم والملوك، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ ۱۹۶۷. | * طبری، محمدبن جرير، تاريخالطبرى: تاريخالامم والملوك، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ ۱۹۶۷. |