۱۷٬۲۶۸
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (←مفهومشناسی) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (تمیزکاری) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
شرک به معنای شریک قائل شدن برای خداوند در اموری که مختص به اوست. مانند [[واجب الوجود|وجوب وجود]]، الوهیت، پرستش و تدبیر شئون آفریدگان.<ref> ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۰۵ش، ج۱، ص۲۲۳-۲۲۷.</ref> | شرک به معنای شریک قائل شدن برای خداوند در اموری که مختص به اوست. مانند [[واجب الوجود|وجوب وجود]]، الوهیت، پرستش و تدبیر شئون آفریدگان.<ref> ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۰۵ش، ج۱، ص۲۲۳-۲۲۷.</ref> | ||
مشرک کسی است که برای خدا شریک قائل باشد یا معتقد باشد که غیر خدا، صفات او را دارد و یا اینکه قسمتی از امر خلق به غیر او واگذار شده و یا اینکه غیر از او کسی را شایسته امر و نهی<ref>حسینی شیرازی، تقریب القرآن الی الاذهان، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۳۹۰.</ref> و [[عبادت]] <ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۳۶۰ش، ج۶، ص۵۰.</ref> بداند. | مشرک کسی است که برای خدا شریک قائل باشد یا معتقد باشد که غیر خدا، صفات او را دارد و یا اینکه قسمتی از امر خلق به غیر او واگذار شده و یا اینکه غیر از او کسی را شایسته امر و نهی<ref>حسینی شیرازی، تقریب القرآن الی الاذهان، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۳۹۰.</ref> و یا [[عبادت]]<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۳۶۰ش، ج۶، ص۵۰.</ref> بداند. | ||
==مراتب== | ==مراتب== | ||
شرک در برابر [[توحید]](یگانگی خدا) است و همچون | شرک در برابر [[ایمان]]<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۵۷۱.</ref> و یا [[توحید]](یگانگی خدا) است و همچون توحید دارای مراتبی است.<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۳۶۰ش، ج۶، ص۴۹.</ref> از جمله: | ||
* '''شرک در ذات خدا'''؛ این قسم از شرک به دو معنا آمده است؛ یکی اعتقاد به اینکه ذات خدا مرکب از دو یا چند جزء است | * '''شرک در ذات خدا'''؛ این قسم از شرک به دو معنا آمده است؛ یکی اعتقاد به اینکه ذات خدا مرکب از دو یا چند جزء است.<ref> مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۳۶۰ش، ج۶، ص۴۹.</ref> دیگر اعتقاد به چند خدای مستقل.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۵۷۸.</ref> | ||
* '''شرک در صفات خدا'''؛ اعتقاد به اینکه صفات خدا با ذاتش مغایرند و صفات او وجودی مستقل از ذاتش | * '''شرک در صفات خدا'''؛ اعتقاد به اینکه صفات خدا با ذاتش مغایرند و صفات او وجودی مستقل از ذاتش دارند.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۵۷۸.</ref> | ||
* '''شرک در افعال خدا'''؛ در مقابل [[توحید افعالی]] قرار دارد و همانند آن به شاخههای مختلفی مانند شرک در | * '''شرک در افعال خدا'''؛ در مقابل [[توحید افعالی]] قرار دارد و همانند آن به شاخههای مختلفی مانند شرک در خالقیت و شرک در ربوبیت تقسیم میگردد. | ||
# '''شرک در خالقیت'''؛ اعتقاد به وجود دو یا چند خالق مستقل به گونهای که هیچ یک از آنان تحت سیطره دیگری نباشد. اعتقاد به دو خالق خیر و شر از نمونههای آن است که بر اساس آن خدا تنها امور نیک را میآفریند و خالق شر به آفرینش موجودات بد و شر دست میزند.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۵۷۹-۵۸۰.</ref> | |||
# '''شرک در ربوبیت'''؛ بر نوع است: | |||
##شرک در ربوبیت تکوینی؛ اعتقاد به اینکه خدا جهان را آفریده اما تدبیر و اداره آن را به ارباب جداگانه واگذار شده است. | |||
*''' شرک در عبادت'''؛ پرستش، خضوع و خشوع در مقابل کسی یا چیزی غیر از خداوند. | ## شرک در ربوبیت تشریعی؛ پذیرش قوانین و مقررات غیر الهی در زندگی و لازم الاجرا دانستن دستورات او.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۵۸۰-۵۸۳.</ref> | ||
البته شرک را به نظری و عملی نیز تقسیم کردهاند شرکی را که مربوط به حوزه اعتقادات است مانند شرک در ذات و صفات خدا، شرک در ربوبیت و خالقیت، شرک نظری و شرک در عبادت را که بیشتر جنبه عملی دارد را شرک عملی میدانند. | *''' شرک در عبادت'''؛ پرستش، خضوع و خشوع در مقابل کسی یا چیزی غیر از خداوند.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۵۸۱-۵۸۲.</ref> | ||
البته شرک را به نظری و عملی نیز تقسیم کردهاند شرکی را که مربوط به حوزه اعتقادات است مانند شرک در ذات و صفات خدا، شرک در ربوبیت و خالقیت، شرک نظری و شرک در عبادت را که بیشتر جنبه عملی دارد را شرک عملی میدانند.<ref>رجوع کنید به: جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۵۸۱-۵۹۵.</ref> | |||
==اهمیت و جایگاه== | ==اهمیت و جایگاه== | ||
آیات متعددی از قرآن به شرک و نهی از آن اختصاص دارد. در برخی از آیات قرآن آمده است که مشرکان برای ادعای شرک خود دلیل و برهانی ندارد{{یادداشت| مثلا: «وَ مَنْ یدْعُ مَعَ اللَّـهِ إِلهاً آخَرَ لابُرْهانَ لَهُ بِهِ؛ و هر كس معبود دیگری را با خدا بخواند، مسلّما هیچ دلیلی بر آن نخواهد داشت.»(سوره مؤمنون، آیه ۱۱۷)}} | آیات متعددی از قرآن به شرک و نهی از آن اختصاص دارد. در برخی از آیات قرآن آمده است که مشرکان برای ادعای شرک خود دلیل و برهانی ندارد{{یادداشت| مثلا: «وَ مَنْ یدْعُ مَعَ اللَّـهِ إِلهاً آخَرَ لابُرْهانَ لَهُ بِهِ؛ و هر كس معبود دیگری را با خدا بخواند، مسلّما هیچ دلیلی بر آن نخواهد داشت.»(سوره مؤمنون، آیه ۱۱۷)}}<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۳، ص۲۰۹-۲۱۰.</ref> و برای مدعاهای خود به حدس و گمان و یا هوای نفس تکیه میکنند.<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۳، ص۲۱۱-۲۱۵؛ برای نمونه سوره نجم، آیه ۲۳ و سوره انبیاء، آیه ۲۴.</ref> {{یادداشت|وَ ما یتَّبِعُ الَّذینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّـهِ شُرَكاءَ إِنْ یتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یخْرُصُون؛ و آنها كه غیر خدا را همتای او میخوانند، از پندار بیاساس پیروی میكنند و آنان فقط دروغ میگویند.» (سوره یونس، آیه۶۶.)}} | ||
بر اساس آیه «إِنَّ اللَّـهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ»<ref>سوره نساء، آیه ۴۸.</ref> به جز شرک به خدا، تمام گناهان قابل بخشش هستند. مفسران در تفسیر آیه گفتهاند که منظور از آن، این است که شرک بزرگترین گناهان نزد خداوند است و اگر آن بخشیده شود سایر گناهان نیز بخشیده | بر اساس آیه «إِنَّ اللَّـهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ»<ref>سوره نساء، آیه ۴۸.</ref> به جز شرک به خدا، تمام گناهان قابل بخشش هستند. مفسران در تفسیر آیه گفتهاند که منظور از آن، این است که شرک بزرگترین گناهان نزد خداوند است و اگر آن بخشیده شود سایر گناهان نیز بخشیده میشود.<ref>قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۷ش، ج۱، ص۱۴۸.</ref> و اگر مشرکی [[توبه]] نکند و با حال شرک از دنیا برود هرگز بخشیده نخواهد شد و معتقدند توبه از این آیه استثنا شده و در نتیجه اگر مشرکی توبه کند قابل بخشش خواهد بود.<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۶۵</ref>. همچنین در برخی روایات نیز شریک قائل شدن برای خداوند، بزرگترین گناهان دانسته شده است. بر پایه روایتی [[عبدالله بن مسعود]] از پیامبر سؤال کرد بزرگترین [[گناه]] چیست پیامبر در پاسخ او فرمودند اینکه برای خداوند مثل و مانندی قرار بدهی.<ref> محدث نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۱۴، ص۳۳۲.</ref> | ||
[[حضرت علی(ع)]] شرک را از نظر قرآن بر چهار قسم زبانی، عملی، شرک زنا و شرک ریا دانسته است. او برای اثبات شرک زبانی به آیه «لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِینَ قَآلُواْ إِنَّ اللَّـهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیمَ؛ آنان كه گفتند: خدا، همان مسیح بن مریم است بطور مسلّم كافر شدند.»<ref>سوره مائده، آیه ۱۷.</ref> و برای اثبات شرک عملی به آیات «وَمَا یؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّـهِ إِلا وَهُمْ مُشْرِكُونَ» <ref>سوره یوسف، آیه ۱۰۶.</ref> و «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّـهِ؛ آنان دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند» <ref>سوره توبه، آیه ۳۱.</ref> و برای اثبات شرک زنا به آیه «وَ شارِكْهُمْ فِی الأَمْوالِ وَالأَوْلادِ؛ و در ثروت و فرزندانشان شركت جوی»<ref>سوره اسراء، آیه ۶۴.</ref> و برای اثبات شرک ریا به آیه «فَمَن کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لایشْرِکْ بِعِبادةِ رَبِّهِ أَحَدا؛ «پس هر كه به لقای پروردگارش امید دارد، باید كاری شایسته انجام دهد، و هیچ كس را در عبادت پروردگارش شریک نكند.» <ref>سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref> استناد کرده است.<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۰، ص۶۱-۶۲.</ref> | |||
==شرک جلی و خفی== | ==شرک جلی و خفی== | ||
{{اصلی|شرک خفی}} | {{اصلی|شرک خفی}} | ||
شرک از جهت پنهان و آشکار بودن، به دو قسم جَلی(آشکار) و خَفی(پنهان) تقسیم میشود؛ شرک جلی به معنای انجام مناسک عبادی و اعمال خاصی مانند [[رکوع]]، [[سجود]] و [[قربانی]] برای معبودی غیر از خداوند است. البته همراه با این اعتقاد که آن معبود، شایسته مقام خدایی باشد. اما قسم خفی آن هر گونه دنیاپرستی، هواپرستی، [[ریا]] و... را دربرمیگیرد.{{مدرک}} همچنین اعتماد به اسباب و علل طبیعی و اعتقاد به گرهگشایی آنها را از دیگر مصادیق شرک خفی دانستهاند.<ref>کلام اسلامی، ج۱، ص۱۶۰ و ۱۶۱؛ مجموعه آثار، ج۲، ص۱۲۴.</ref> [[امام صادق(ع)]] در تفسیر آیه ۱۰۶ [[سوره یوسف]] {{یادداشت|وَمَا یؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّـهِ إِلا وَهُمْ مُشْرِكُون؛ و بیشتر آنها كه مدعی ایمان به خدا هستند، مشركند»» (سوره یوسف، آیه ۱۰۶.)}} عباراتی همچون اگر فلانی نبود من هلاک میشدم و اگر فلانی نبود به فلان گرفتاری دچار میشدم. را شرک در قلمرو حکومت خدا دانسته است.<ref> مجلسی، بحار الانوار، ج۵، ص۱۴۸.</ref> [[پیامبر اکرم]] شرک را از راه رفتن مورچه بر سنگ صاف در شب تاریک مخفیتر دانسته است.<ref> | شرک از جهت پنهان و آشکار بودن، به دو قسم جَلی(آشکار) و خَفی(پنهان) تقسیم میشود؛ شرک جلی به معنای انجام مناسک عبادی و اعمال خاصی مانند [[رکوع]]، [[سجود]] و [[قربانی]] برای معبودی غیر از خداوند است. البته همراه با این اعتقاد که آن معبود، شایسته مقام خدایی باشد. اما قسم خفی آن هر گونه دنیاپرستی، هواپرستی، [[ریا]] و... را دربرمیگیرد.{{مدرک}} همچنین اعتماد به اسباب و علل طبیعی و اعتقاد به گرهگشایی آنها را از دیگر مصادیق شرک خفی دانستهاند.<ref>کلام اسلامی، ج۱، ص۱۶۰ و ۱۶۱؛ مجموعه آثار، ج۲، ص۱۲۴.</ref> [[امام صادق(ع)]] در تفسیر آیه ۱۰۶ [[سوره یوسف]] {{یادداشت|وَمَا یؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّـهِ إِلا وَهُمْ مُشْرِكُون؛ و بیشتر آنها كه مدعی ایمان به خدا هستند، مشركند»» (سوره یوسف، آیه ۱۰۶.)}} عباراتی همچون اگر فلانی نبود من هلاک میشدم و اگر فلانی نبود به فلان گرفتاری دچار میشدم. را شرک در قلمرو حکومت خدا دانسته است.<ref> مجلسی، بحار الانوار، ج۵، ص۱۴۸.</ref> [[پیامبر اکرم]] شرک را از راه رفتن مورچه بر سنگ صاف در شب تاریک مخفیتر دانسته است.<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۴۸۷.</ref> از شرک خفی در [[اخلاق اسلامی]] بحث میشود. | ||
==عوامل و ریشههای شرک== | ==عوامل و ریشههای شرک== | ||
برای شرک عوامل و زمینههایی بیان شده است: | برای شرک عوامل و زمینههایی بیان شده است: | ||
* حسگرایی؛ ریشه معلومات انسان در آغاز از محسوسات گرفته شده است زیرا انسان نخستین بار که چشم میگشاید عالم ماده را میبیند و با جهان محسوس آشنا میشود.<ref>مکارم شیرازی، پبام قرآن، ج۳، ص۲۲۷.</ref> | * حسگرایی؛ ریشه معلومات انسان در آغاز از محسوسات گرفته شده است زیرا انسان نخستین بار که چشم میگشاید عالم ماده را میبیند و با جهان محسوس آشنا میشود.<ref>مکارم شیرازی، پبام قرآن، ج۳، ص۲۲۷.</ref> | ||
* جهل و نادانی و عدم شناخت خدا؛ قرآن فرزند قرار دادن برای خدا و شرک را ناشی از جهل و نادانی آنها می داند. | * جهل و نادانی و عدم شناخت خدا؛ قرآن فرزند قرار دادن برای خدا و شرک را ناشی از جهل و نادانی آنها می داند.<ref>سوره انعام، آیه ۱۰۰.</ref> | ||
* پیروی از شک و تردید؛ خداوند در [[سوره یونس]]، خطاب به مشرکان میفرماید: «شما از آن جا که همواره از ظن و پندار پیروی میکنید، گرفتار شرک شده اید».{{مدرک}} | * پیروی از شک و تردید؛ خداوند در [[سوره یونس]]، خطاب به مشرکان میفرماید: «شما از آن جا که همواره از ظن و پندار پیروی میکنید، گرفتار شرک شده اید».{{مدرک}} | ||
قرآن محبت دنیا، هواپرستی، فراموشی خدا، غلو درباره شخصیتهای دینی و قراردادن آنان در کنار خدا، سفاهت و حکومتهای فاسد را نیز از عوامل گرایش به شرک ذکر کرده است. | قرآن محبت دنیا، هواپرستی، فراموشی خدا، غلو درباره شخصیتهای دینی و قراردادن آنان در کنار خدا، سفاهت و حکومتهای فاسد را نیز از عوامل گرایش به شرک ذکر کرده است.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۶۳۵-۶۸۰.</ref> | ||
== حکم فقهی و پیامدها == | == حکم فقهی و پیامدها == | ||
خط ۴۵: | خط ۴۸: | ||
* محرومیت از غفران الهی؛ بر اساس آیات ۴۸ و ۱۱۶ سوره نساء، مشرک از آمرزش الهی محروم است و غیر از شرک دیگر گناهان قابل عفو هستند. <ref>سوره نساء، آیه۱۱۶.</ref>{{یادداشت| إِنَّ اللَّـهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّـهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِيمًا(سوره نساء، آیه ۴۸).}}.<ref>سوره نساء، آیه ۴۸.</ref> | * محرومیت از غفران الهی؛ بر اساس آیات ۴۸ و ۱۱۶ سوره نساء، مشرک از آمرزش الهی محروم است و غیر از شرک دیگر گناهان قابل عفو هستند. <ref>سوره نساء، آیه۱۱۶.</ref>{{یادداشت| إِنَّ اللَّـهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّـهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِيمًا(سوره نساء، آیه ۴۸).}}.<ref>سوره نساء، آیه ۴۸.</ref> | ||
* داخل شدن به جهنم؛ بر اساس آیه ۷۲ سوره مائده جایگاه مشرک [[جهنم]] است.<ref>سوره مائده، آیه ۷۲.</ref> | * داخل شدن به جهنم؛ بر اساس آیه ۷۲ سوره مائده جایگاه مشرک [[جهنم]] است.<ref>سوره مائده، آیه ۷۲.</ref> | ||
* [[حبط اعمال]]؛ شرک موجب میشود که اعمال نیک انسان نیز از بین برود.<ref>سوره زمر، آیه۶۵.</ref> {{یادداشت|وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ(سوره زمر، آیه۶۵.)}} | * [[حبط اعمال]]؛ شرک موجب میشود که اعمال نیک انسان نیز از بین برود.<ref>سوره زمر، آیه۶۵.</ref> {{یادداشت|وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ(سوره زمر، آیه۶۵.)}}<ref> جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۶۸۱-۶۹۱.</ref> | ||
==اتهام وهابیان به شیعیان== | ==اتهام وهابیان به شیعیان== | ||
خط ۵۱: | خط ۵۴: | ||
[[ابن تیمیه]] بر این باور است که توسل به دعای پیامبر(ص) و صالحان، در زمان حیات آنان شرک نیست بلکه [[توسل]] به آنان پس از مرگشان([[توسل به مردگان]])، شرک است.<ref>ابن تیمیه، مجموعةالفتاوی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۵۹.</ref> همچنین به باور او، هر کس کنار قبر پیامبر یا یکی از افراد صالح برود و از آنان حاجت بخواهد، مشرک است و لازم است وادار به [[توبه]] شود و اگر توبه نکرد، باید کشته شود.<ref>ابن تیمیه، زیارة القبور والاستنجاد بالمقبور، ۱۴۱۲ق، ص۱۹.</ref> عبدالعزیز بنباز، مفتی وهابی هم در آثار خود، دعا و [[استغاثه]] نزد قبور، طلب شفا و پیروزی بر دشمنان را از مظاهر شرک اکبر دانسته است.<ref>[http://www.binbaz.org.sa/fatawa/152 بن باز، «بعض الممارسات الشرکیة عند القبور».]</ref> آنان این اعمال مسلمانان را با اعمال مشرکان صدر اسلام مقایسه میکنند که مشرکان بتها را میپرستیدند.{{مدرک}} عالمان مسلمان در پاسخ آنان گفتهاند که اعمال مشرکان با اعتقاد به ربوبیت و مالکیت بتها انجام میشد اما کارهای مسلمانان در مورد اولیای الهی با چنین اعتقادی همراه نیست بلکه توسل، تبرک و طلب [[شفاعت]] از آنان تعظیم شعائر الهی به شمار میآید.{{مدرک}} همچنین مسلمانانی که این اعمال را انجام میدهند، هرگز قصد پرستش پیامبران و اولیای الهی را ندارند و برای آنان، مقام الوهیت قائل نیستند و قصدشان تنها تکریم پیامبران و اولیای الهی، و همچنین تقرب جستن به خداوند از طریق آنان است.<ref>استادی، شیعه و پاسخ به چند پرسش، ۱۳۸۵ش، ص۸۴.</ref> | [[ابن تیمیه]] بر این باور است که توسل به دعای پیامبر(ص) و صالحان، در زمان حیات آنان شرک نیست بلکه [[توسل]] به آنان پس از مرگشان([[توسل به مردگان]])، شرک است.<ref>ابن تیمیه، مجموعةالفتاوی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۵۹.</ref> همچنین به باور او، هر کس کنار قبر پیامبر یا یکی از افراد صالح برود و از آنان حاجت بخواهد، مشرک است و لازم است وادار به [[توبه]] شود و اگر توبه نکرد، باید کشته شود.<ref>ابن تیمیه، زیارة القبور والاستنجاد بالمقبور، ۱۴۱۲ق، ص۱۹.</ref> عبدالعزیز بنباز، مفتی وهابی هم در آثار خود، دعا و [[استغاثه]] نزد قبور، طلب شفا و پیروزی بر دشمنان را از مظاهر شرک اکبر دانسته است.<ref>[http://www.binbaz.org.sa/fatawa/152 بن باز، «بعض الممارسات الشرکیة عند القبور».]</ref> آنان این اعمال مسلمانان را با اعمال مشرکان صدر اسلام مقایسه میکنند که مشرکان بتها را میپرستیدند.{{مدرک}} عالمان مسلمان در پاسخ آنان گفتهاند که اعمال مشرکان با اعتقاد به ربوبیت و مالکیت بتها انجام میشد اما کارهای مسلمانان در مورد اولیای الهی با چنین اعتقادی همراه نیست بلکه توسل، تبرک و طلب [[شفاعت]] از آنان تعظیم شعائر الهی به شمار میآید.{{مدرک}} همچنین مسلمانانی که این اعمال را انجام میدهند، هرگز قصد پرستش پیامبران و اولیای الهی را ندارند و برای آنان، مقام الوهیت قائل نیستند و قصدشان تنها تکریم پیامبران و اولیای الهی، و همچنین تقرب جستن به خداوند از طریق آنان است.<ref>استادی، شیعه و پاسخ به چند پرسش، ۱۳۸۵ش، ص۸۴.</ref> | ||
بنا بر آیات [[قرآن کریم]]، شفاعت در صورتی شرک و مردود است که به صورت مستقل و بدون نیاز به اذن خداوند درخواست شود؛<ref>سوره طه، آیه ۱۰۹.</ref> چرا که در این صورت شرک در ربوبیت و تدبیر الهی است.<ref>استادی، شیعه و پاسخ به چند پرسش، ۱۳۸۵ش، ص۸۴-۸۵.</ref> همچنین عالمان مسلمان در پاسخ استناد وهابیان به آیاتی از [[قرآن کریم]] که در آنها شفاعتخواستن از بتها نفی شده، به تفاوت اساسی شفاعت خواستن از پیامبر با شفاعت خواستن بتپرستان از بتها اشاره کرده و معتقدند مسلمانان برخلاف بتپرستان، هرگز پیامبر را اله، رب و یا زمامدار هستی نمیدانند.<ref>سبحانی تبریزی، مرزهای توحید و شرک در قرآن، ۱۳۸۰ش، | بنا بر آیات [[قرآن کریم]]، شفاعت در صورتی شرک و مردود است که به صورت مستقل و بدون نیاز به اذن خداوند درخواست شود؛<ref>سوره طه، آیه ۱۰۹.</ref> چرا که در این صورت شرک در ربوبیت و تدبیر الهی است.<ref>استادی، شیعه و پاسخ به چند پرسش، ۱۳۸۵ش، ص۸۴-۸۵.</ref> همچنین عالمان مسلمان در پاسخ استناد وهابیان به آیاتی از [[قرآن کریم]] که در آنها شفاعتخواستن از بتها نفی شده، به تفاوت اساسی شفاعت خواستن از پیامبر با شفاعت خواستن بتپرستان از بتها اشاره کرده و معتقدند مسلمانان برخلاف بتپرستان، هرگز پیامبر را اله، رب و یا زمامدار هستی نمیدانند.<ref>سبحانی تبریزی، مرزهای توحید و شرک در قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۱۵۹؛ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۶۰۰-۶۰۰۴.</ref> | ||
== جستارهای وابسته== | == جستارهای وابسته== | ||
* [[کفر]] | * [[کفر]] | ||
خط ۶۵: | خط ۶۸: | ||
* ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، ادب الحوزة، ۱۴۰۵ش. | * ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، ادب الحوزة، ۱۴۰۵ش. | ||
* علامه طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق. | * علامه طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق. | ||
* مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، | * مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق. | ||
* حسینی شیرازی، سید محمد، تقریب القرآن الی الاذهان، بیروت، دار العلوم، ۱۴۲۴ق. | * حسینی شیرازی، سید محمد، تقریب القرآن الی الاذهان، بیروت، دار العلوم، ۱۴۲۴ق. | ||
* | * سبحانی تبریزی، جعفر، مرزهای توحید و شرک در قرآن، ترجمه: مهدی عزیزان، تهران، مشعر، ۱۳۸۰ش. | ||
* سمهودی، علی بن احمد، وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۶م. | * سمهودی، علی بن احمد، وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۶م. | ||
* مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، قم، مطبوعاتی هدف، ۱۳۷۴ش. | * مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، قم، مطبوعاتی هدف، ۱۳۷۴ش. | ||
خط ۷۴: | خط ۷۶: | ||
* قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، تحقیق: سید طبیب موسوی جزایری، قم، دار الکتاب، ۱۳۶۷ش. | * قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، تحقیق: سید طبیب موسوی جزایری، قم، دار الکتاب، ۱۳۶۷ش. | ||
* مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش. | * مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش. | ||
*ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، تصحیح: علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ق/۱۳۶۳ش. | |||
* جوادی آملی، عبدالله، توحید در قرآن، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۹۵ش. | |||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
{{خداشناسی}} | {{خداشناسی}} |
ویرایش