Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۰۴۷
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
===شهادت=== | ===شهادت=== | ||
پیش از ظهر عاشورا، [[شمر بن ذیالجوشن]] که فرمانده جناح چپ سپاه [[کوفه]] بود، با افراد تحت فرمان خود به سپاه امام هجوم بردند. در این حمله [[هانی بن ثبیت]] و [[بکیر بن حی تیمی]] عبدالله بن عمیر را به شهادت رساندند. بنا بر گفته طبری، او دومین شهید [[کربلا]] بود.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۳۶.</ref> | پیش از ظهر عاشورا، [[شمر بن ذیالجوشن]] که فرمانده جناح چپ سپاه [[کوفه]] بود، با افراد تحت فرمان خود به سپاه امام هجوم بردند. در این حمله [[هانی بن ثبیت]] و [[بکیر بن حی تیمی]] عبدالله بن عمیر را به شهادت رساندند. بنا بر گفته طبری، او دومین شهید [[کربلا]] بود.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۳۶.</ref> | ||
== رجز == | == رجز == | ||
{{شعر۲ | {{شعر۲ | ||
خط ۵۱: | خط ۴۷: | ||
|م|ضرب غلام مؤمن بالرّب | |م|ضرب غلام مؤمن بالرّب | ||
| ترجمه = اگر مرا نمیشناسید، من پسر کلب و از دودمان علیم هستم و این افتخار مرا بس است.{{سخ}}من دلیرمردی پرتوانم و هنگام مصیبت خوار و زبون نیستم.ای امّوهب! من عهدهدار میشوم که با نیزه و شمشیر با آنان بجنگم؛ ضربه زدن بندهای که به پروردگار ایمان دارد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۹۰؛ نویری، نهایة الارب، ۱۴۲۳ق، ج۲۰، ص۴۴۷.</ref>}} | | ترجمه = اگر مرا نمیشناسید، من پسر کلب و از دودمان علیم هستم و این افتخار مرا بس است.{{سخ}}من دلیرمردی پرتوانم و هنگام مصیبت خوار و زبون نیستم.ای امّوهب! من عهدهدار میشوم که با نیزه و شمشیر با آنان بجنگم؛ ضربه زدن بندهای که به پروردگار ایمان دارد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۹۰؛ نویری، نهایة الارب، ۱۴۲۳ق، ج۲۰، ص۴۴۷.</ref>}} | ||
==شهادت همسر== | |||
پس از شهادت عبدالله، همسرش ام وهب خود را به بالین او رساند و در حالیکه سر و صورت عبدالله را پاک میکرد رستم غلام [[شمر بن ذی الجوشن]] به دستور او، ام وهب را به شهادت رساند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۳۸.</ref> گفتهاند او نخستین زن یا تنها زن شهید در [[واقعه کربلا]] بود.<ref>السماوي، الشيخ محمد، إبصار العين في أنصار الحسين عليه السلام، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۲۲۷.</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== |