پرش به محتوا

عبدالله بن عمیر کلبی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>S.j.mousavi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:


==نام و نسب==
==نام و نسب==
عبدالله بن عمیر از قبیله بنی‌عُلَیم بود.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۲۹</ref> برخى گزارش‌های تاریخی مربوط به [[وهب بن وهب|وَهْب بن وهب]] یا همان وهب بن عبدالله کلبی مشابهت ها و مشتركاتى با متون مربوط به عبد اللّه بن عُمَير دارند و همين باعث شده تا برخى محقّقان، این دو را یکی نفر بدانند و اساسا وَهْب بن وَهْب را فاقد وجودِ خارجی تلقی کنند. لیکن علاوه بر مشابهت‌هایی که در روایات تاریخی درباره این دو فرد آمده، تفاوت‌هاى قابل توجهی نیز بينشان وجود دارد. بنا بر این دو نفر بودن آن‌ها بعيد نيست، به ويژه [[مسیحی]] بودن وَهْب كه در برخى منابع آمده، با عبد اللّه بن عُمَير كه از ياران نامى [[امام حسين(ع)]]بوده است، به هيچ وجه ، قابل جمع نيست.<ref>ری‌شهری، دانشنامه امام حسین(ع)، ۱۳۸۸، ج۶، ص۳۸۲-۳۸۳.</ref>
عبدالله بن عمیر از قبیله بنی‌عُلَیم بود.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۲۹.</ref> برخی گزارش‌های تاریخی مربوط به [[وهب بن وهب|وَهْب بن وهب]] یا همان وهب بن عبدالله کلبی مشابهت‌ها و مشترکاتی با متون مربوط به عبد اللّه بن عُمَیر دارند و همین باعث شده تا برخی محقّقان، این دو را یکی نفر بدانند و اساسا وَهْب بن وَهْب را فاقد وجودِ خارجی تلقی کنند. لیکن علاوه بر مشابهت‌هایی که در روایات تاریخی درباره این دو فرد آمده، تفاوت‌های قابل توجهی نیز بینشان وجود دارد. بنا بر این دو نفر بودن آن‌ها بعید نیست، به ویژه [[مسیحی]] بودن وَهْب که در برخی منابع آمده، با عبد اللّه بن عُمَیر که از یاران نامی [[امام حسین(ع)]]بوده است، به هیچ وجه، قابل جمع نیست.<ref>ری‌شهری، دانشنامه امام حسین(ع)، ۱۳۸۸، ج۶، ص۳۸۲-۳۸۳.</ref>


==پیوستن به امام حسین(ع)==
==پیوستن به امام حسین(ع)==
به گزارش ابومخنف هنگامی‌که سپاه کوفه در [[نخیله]] آماده جنگ با امام حسین می‌شد. عبدالله با آنها برخورد کرد و از آن‌ها ماجرا را پرسید. آنها گفتند: به جنگ [[حسین بن علی]] می‌رویم. او گفت: به خدا سوگند من مشتاق جنگ با مشرکان بودم، و امیدوارم ثواب پیکار با اینان که قصد جنگ با پسر دختر پیامبرشان را دارند، از ثواب جنگ با مشرکان کمتر نباشد.
به گزارش ابومخنف هنگامی‌که سپاه کوفه در [[نخیله]] آماده جنگ با امام حسین می‌شد. عبدالله با آنها برخورد کرد و از آن‌ها ماجرا را پرسید. آنها گفتند: به جنگ [[حسین بن علی]] می‌رویم. او گفت: به خدا سوگند من مشتاق جنگ با مشرکان بودم، و امیدوارم ثواب پیکار با اینان که قصد جنگ با پسر دختر پیامبرشان را دارند، از ثواب جنگ با مشرکان کمتر نباشد.


وی نزد همسرش رفت و او را از قصد خویش آگاه کرد. ام وهب گفت: خداوند تو را به راهی نیکو هدایت کرده، چنین کن و مرا نیز با خود ببر. پس شبانه همراه همسرش بیرون رفت و به امام حسین(ع) پیوست.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۴۲۹</ref>
وی نزد همسرش رفت و او را از قصد خویش آگاه کرد. ام وهب گفت: خداوند تو را به راهی نیکو هدایت کرده، چنین کن و مرا نیز با خود ببر. پس شبانه همراه همسرش بیرون رفت و به امام حسین(ع) پیوست.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۴۲۹.</ref>


==روز عاشورا==
==روز عاشورا==
در روز عاشورا که [[عمر سعد]] با پرتاب تیری به سوی اردوگاه امام حسین(ع) جنگ را آغاز کرد؛ «یسار» غلام آزاد شده زیاد بن ابی‌سفیان و «سالم» غلام آزاد شده [[عبیدالله بن زیاد]] به میدان آمدند و هماورد طلبیدند. [[حبیب بن مظاهر]] و [[بریر بن خضیر]] از جا برخاستند اما امام حسین(ع) به آن دو اجازه میدان نداد. عبدالله بن عمیر با اجازه امام به میدان رفت، از او پرسیدند: کیستی. او خود را معرفی کرد. گفتند: ما تو را نمی‌شناسیم. زهیر یا حبیب یا بریر به مبارزه ما بیایند. او به یسار که جلوتر ایستاده بود گفت: هیچ یک از اینان به جنگ تو نمی‌آید مگر اینکه از تو بهتر است. سپس به او حمله کرد و او را از پا درآورد. در همین حال، «سالم» به سوی او حمله کرد. یاران امام حسین(ع) فریاد زدند تا عبدالله از حمله او آگاه شود ولی عبدالله متوجه نشد، سالم به او ضربه‌ای زد. عبدالله با دست چپ جلو ضربه را گرفت و انگشتانش قطع شد. سپس عبدالله بر او حمله برد و با ضربه‌ای او را به قتل رساند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۲۹-۴۳۰؛ نفس المهموم، ص۲۳۲-۲۳۳.</ref>
در روز عاشورا که [[عمر سعد]] با پرتاب تیری به سوی اردوگاه امام حسین(ع) جنگ را آغاز کرد؛ «یسار» غلام آزاد شده زیاد بن ابی‌سفیان و «سالم» غلام آزاد شده [[عبیدالله بن زیاد]] به میدان آمدند و هماورد طلبیدند. [[حبیب بن مظاهر]] و [[بریر بن خضیر]] از جا برخاستند اما امام حسین(ع) به آن دو اجازه میدان نداد. عبدالله بن عمیر با اجازه امام به میدان رفت، از او پرسیدند: کیستی. او خود را معرفی کرد. گفتند: ما تو را نمی‌شناسیم. زهیر یا حبیب یا بریر به مبارزه ما بیایند. او به یسار که جلوتر ایستاده بود گفت: هیچ یک از اینان به جنگ تو نمی‌آید مگر اینکه از تو بهتر است. سپس به او حمله کرد و او را از پا درآورد. در همین حال، «سالم» به سوی او حمله کرد. یاران امام حسین(ع) فریاد زدند تا عبدالله از حمله او آگاه شود ولی عبدالله متوجه نشد، سالم به او ضربه‌ای زد. عبدالله با دست چپ جلو ضربه را گرفت و انگشتانش قطع شد. سپس عبدالله بر او حمله برد و با ضربه‌ای او را به قتل رساند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۲۹-۴۳۰؛ قمی، نفس المهموم، ص۲۳۲-۲۳۳.</ref>


=== واکنش همسر ===
=== واکنش همسر ===
خط ۴۰: خط ۴۰:


===شهادت===
===شهادت===
پیش از ظهر عاشورا، [[شمر بن ذی‌الجوشن]] که فرمانده جناح چپ سپاه کوفه بود، با افراد تحت فرمان خود به سپاه امام هجوم بردند. در این حمله [[هانی بن ثبیت]] و [[بکیر بن حی تیمی]] عبدالله بن عمیر را به شهادت رساندند. بنا بر گفته طبری، او دومین شهید [[کربلا]] بود.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۴۳۶</ref>
پیش از ظهر عاشورا، [[شمر بن ذی‌الجوشن]] که فرمانده جناح چپ سپاه کوفه بود، با افراد تحت فرمان خود به سپاه امام هجوم بردند. در این حمله [[هانی بن ثبیت]] و [[بکیر بن حی تیمی]] عبدالله بن عمیر را به شهادت رساندند. بنا بر گفته طبری، او دومین شهید [[کربلا]] بود.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۴۳۶.</ref>


==شهادت همسر==
==شهادت همسر==
پس از شهادت عبدالله، همسرش ام وهب خود را به بالین او رساند و در حالی‌که سر و صورت عبدالله را پاک می‌کرد رستم غلام شمر بن ذی الجوشن به دستور شمر او را به شهادت رساند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۴۳۸</ref> گفته‌اند او نخستین زن شهید در [[واقعه کربلا]] بود.
پس از شهادت عبدالله، همسرش ام وهب خود را به بالین او رساند و در حالی‌که سر و صورت عبدالله را پاک می‌کرد رستم غلام شمر بن ذی الجوشن به دستور شمر او را به شهادت رساند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۴۳۸.</ref> گفته‌اند او نخستین زن شهید در [[واقعه کربلا]] بود.


== رجز ==
== رجز ==
{{شعر2
{{شعر۲
|خط اول= رجز عبدالله بن عمیر کلبی در روز عاشورا
|خط اول= رجز عبدالله بن عمیر کلبی در روز عاشورا
|إن تنکرونی فأنا ابن کلب|حسبی ببیتی فی علیم حسبی
|إن تنکرونی فأنا ابن کلب|حسبی ببیتی فی علیم حسبی
خط ۵۲: خط ۵۲:
|إنی زعیم لک أم وهب|بالطعن فیهم مقدما و الضرب
|إنی زعیم لک أم وهب|بالطعن فیهم مقدما و الضرب
|م|ضرب غلام مؤمن بالرّب
|م|ضرب غلام مؤمن بالرّب
| ترجمه = اگر مرا نمی‌شناسید، من پسر کلب و از دودمان علیم هستم و این افتخار مرا بس است.{{سخ}}من دلیرمردی پرتوانم و هنگام مصیبت خوار و زبون نیستم. ای امّ‌وهب! من عهده‌دار می‌شوم که با نیزه و شمشیر با آنان بجنگم؛ ضربه زدن بنده‌ای که به پروردگار ایمان دارد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۰؛ نویری، نهایة الارب، نویری، ج۲۰، ص۴۴۷</ref>}}
| ترجمه = اگر مرا نمی‌شناسید، من پسر کلب و از دودمان علیم هستم و این افتخار مرا بس است.{{سخ}}من دلیرمردی پرتوانم و هنگام مصیبت خوار و زبون نیستم.‌ای امّ‌وهب! من عهده‌دار می‌شوم که با نیزه و شمشیر با آنان بجنگم؛ ضربه زدن بنده‌ای که به پروردگار ایمان دارد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۰؛ نویری، نهایة الارب، نویری، ج۲۰، ص۴۴۷.</ref>}}
 


==پانویس==
==پانویس==
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۹۷۱

ویرایش