عبدالله بن عمیر کلبی: تفاوت میان نسخهها
جز
←روز عاشورا
Ahmadnazem (بحث | مشارکتها) جز (←روز عاشورا) |
Ahmadnazem (بحث | مشارکتها) جز (←روز عاشورا) |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
{{م|ضرب غلام مؤمن بالرّب}}{{پایان شعر}} | {{م|ضرب غلام مؤمن بالرّب}}{{پایان شعر}} | ||
{{وسط چین}}اگر مرا نمیشناسید، من پسر کلب و از دودمان علیم هستم و این افتخار مرا بس است.{{سخ}}من دلیرمردی پرتوانم و هنگام مصیبت خوار و زبون نیستم.{{سخ}}ای امّوهب! من برای تو عهدهدار میشوم که با نیزه و شمشیر با آنان بجنگم؛{{سخ}}ضربه زدن بندهای که به پروردگار ایمان دارد.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۰؛ نهایة الارب، نویری، ج۲۰، ص۴۴۷</ref>{{پایان}} | <small>{{وسط چین}}اگر مرا نمیشناسید، من پسر کلب و از دودمان علیم هستم و این افتخار مرا بس است.{{سخ}}من دلیرمردی پرتوانم و هنگام مصیبت خوار و زبون نیستم.{{سخ}}ای امّوهب! من برای تو عهدهدار میشوم که با نیزه و شمشیر با آنان بجنگم؛{{سخ}}ضربه زدن بندهای که به پروردگار ایمان دارد.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۰؛ نهایة الارب، نویری، ج۲۰، ص۴۴۷</ref>{{پایان}}</small> | ||
در این هنگام همسرش اموهب عمودی برداشت و به سوی او رفت. عبدالله میخواست او را به سوی خیمه برگرداند ولی او لباس شوهرش را گرفته بود و میگفت: تو را رها نمیکنم تا همراه تو به شهادت برسم. در این هنگام امام حسین (ع) او را صدا زد و فرمود: '''«خدا از جانب اهل بیت به شما جزای خیر دهد. برگرد (خدا تو را رحمت کند) و نزد زنان بنشین که جنگیدن بر زنان واجب نیست.»''' | در این هنگام همسرش اموهب عمودی برداشت و به سوی او رفت. عبدالله میخواست او را به سوی خیمه برگرداند ولی او لباس شوهرش را گرفته بود و میگفت: تو را رها نمیکنم تا همراه تو به شهادت برسم. در این هنگام امام حسین (ع) او را صدا زد و فرمود: '''«خدا از جانب اهل بیت به شما جزای خیر دهد. برگرد (خدا تو را رحمت کند) و نزد زنان بنشین که جنگیدن بر زنان واجب نیست.»''' |