پرش به محتوا

مختار بن ابی‌عبید ثقفی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (حذف جزئیات درباره همسر)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸: خط ۳۸:


== حضور در جنگ‌های قادسیه==
== حضور در جنگ‌های قادسیه==
مختار در [[سال اول هجرت]] متولد شد.<ref>ابن‌اثیر، اسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج‌۴، ص۳۴۷.</ref> گفته‌اند او در ۱۳ سالگی در جنگ جسر از جنگ‌های قادسیه شرکت داشت و در صدد بود تا وارد میدان شود ولی عمویش سعد بن مسعود مانع او شد.<ref> مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج‌۴۵، ص۳۵۰ </ref> در این جنگ پدر و برادر مختار کشته شدند.<ref> ابن‌حجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۷، ص۲۲۳.</ref>
مختار در [[سال اول هجرت]] متولد شد.<ref>ابن‌اثیر، اسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج‌۴، ص۳۴۷.</ref> گفته‌اند او در ۱۳ سالگی در جنگ جسر از جنگ‌های قادسیه شرکت داشت و در صدد بود تا وارد میدان شود ولی عمویش سعد بن مسعود مانع او شد.<ref> ابن نما حلی، ذوب النضار، ۱۴۱۶ق، ص۶۱.</ref> در این جنگ پدر و برادر مختار کشته شدند.<ref> ابن‌حجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۷، ص۲۲۳.</ref>


[[سعد بن مسعود ثقفی]] عموی مختار، از طرف [[امام علی(ع)]] والی [[مداین]] بود.<ref> دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۰۵.</ref> او در درگیری با [[خوارج]]، مختار را به جانشینی خود در مداین منصوب کرد و خود برای جنگ با آنان بیرون رفت.<ref> دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۰۵.</ref>
[[سعد بن مسعود ثقفی]] عموی مختار، از طرف [[امام علی(ع)]] والی [[مداین]] بود.<ref> دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۰۵.</ref> او در درگیری با [[خوارج]]، مختار را به جانشینی خود در مداین منصوب کرد و خود برای جنگ با آنان بیرون رفت.<ref> دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۰۵.</ref>
خط ۵۱: خط ۵۱:
*'''دیدن سر امام حسین(ع)''' هنگام ورود اسرا به کوفه، ابن زیاد زندانیان طرفدار امام حسین(ع) از جمله مختار را برای دیدن اسرا احضار کرد، بین مختار و ابن زیاد مکالمات تندی ردوبدل شد، پس از آن مختار با دیدن سر امام حسین(ع) گریه نموده و بر سر و روی خود زد.<ref> با کاروان حسینی، ج‌۵، ص۱۴۰.</ref>
*'''دیدن سر امام حسین(ع)''' هنگام ورود اسرا به کوفه، ابن زیاد زندانیان طرفدار امام حسین(ع) از جمله مختار را برای دیدن اسرا احضار کرد، بین مختار و ابن زیاد مکالمات تندی ردوبدل شد، پس از آن مختار با دیدن سر امام حسین(ع) گریه نموده و بر سر و روی خود زد.<ref> با کاروان حسینی، ج‌۵، ص۱۴۰.</ref>


پس از [[واقعه کربلا]] با وساطت [[عبدالله بن عمر]] (شوهر صفیه خواهر مختار)<ref> ابن‌اثیر، اسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج‌۴، ص۳۴۷.</ref> نزد [[یزید]] آزاد شد.<ref> ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج‌۶، ص۲۹.</ref> البته عبیدالله هنگام آزادی مختار با وی شرط کرد که نباید بیشتر از سه روز در کوفه بماند.<ref> ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج‌۶، ص۲۹.</ref>
پس از [[واقعه کربلا]] با وساطت [[عبدالله بن عمر]] (شوهر صفیه خواهر مختار)<ref> ابن‌اثیر، اسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج‌۴، ص۳۴۷.</ref> نزد [[یزید بن معاویه]] آزاد شد.<ref> ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج‌۶، ص۲۹.</ref> البته عبیدالله هنگام آزادی مختار با وی شرط کرد که نباید بیشتر از سه روز در کوفه بماند.<ref> ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج‌۶، ص۲۹.</ref>


===بیعت با عبدالله بن زبیر===
===بیعت با عبدالله بن زبیر===
مختار با [[عبدالله بن زبیر]] بیعت کرد به شرطی که در کارها با او مشورت کند و به تنهایی کاری انجام ندهد،<ref> آفرینش و تاریخ، ج‌۲، ص۹۰۷.</ref> و با او مخالفت نکند.<ref>تاریخ ابن‌خلدون، ج‌۲، ص۳۷.</ref>
مختار با [[عبدالله بن زبیر]] بیعت کرد به شرطی که در کارها با او مشورت کند،<ref> آفرینش و تاریخ، ج‌۲، ص۹۰۷.</ref> و با او مخالفت نکند.<ref>تاریخ ابن‌خلدون، ج‌۲، ص۳۷.</ref>


در حمله سپاه [[یزید]] به [[مکه]] و محاصره عبدالله بن زبیر، مختار در کنار عبدالله با یزیدیان جنگید. وقتی عبدالله ادعای خلافت کرد مختار از او کناره گرفت و به کوفه رفت و مقدمات قیام را فراهم نمود.<ref> آفرینش و تاریخ، ج‌۲، ص۹۱۰.</ref>
در حمله سپاه [[یزید]] به [[مکه]] و محاصره عبدالله بن زبیر، مختار در کنار عبدالله با یزیدیان جنگید. وقتی عبدالله ادعای خلافت کرد مختار به کوفه رفت و مقدمات قیام را فراهم کرد.<ref> آفرینش و تاریخ، ج‌۲، ص۹۱۰.</ref> ورود مختار به کوفه شش ماه پس از درگذشت یزید بن معاویه بود.<ref>تاریخ ابن‌خلدون، ج‌۲، ص۴۳.</ref> ابن زبیر، [[عبدالله بن مطیع]] را به ولایت کوفه گماشت، مختار با وی جنگید و بر وی غلبه کرد.<ref>آفرینش و تاریخ، ج‌۲، ص۹۱۱؛ تاریخ ابن‌خلدون، ج‌۲، ص۴۴.</ref>
 
ورود مختار به کوفه شش ماه پس از درگذشت یزید بن معاویه بود.<ref>تاریخ ابن‌خلدون، ج‌۲، ص۴۳.</ref> ابن زبیر، [[عبدالله بن مطیع]] را به ولایت کوفه گماشت، مختار با وی جنگید و بر وی غلبه کرد.<ref>آفرینش و تاریخ، ج‌۲، ص۹۱۱؛ تاریخ ابن‌خلدون، ج‌۲، ص۴۴.</ref>
==شرکت نکردن در قیام توابین==
==شرکت نکردن در قیام توابین==
{{اصلی|قیام توابین}}
{{اصلی|قیام توابین}}
مختار در [[قیام توابین]] شرکت نکرد، چون قیام را بی‌فایده و [[سلیمان بن صرد خزاعی]] را ناآشنا با فنون و تاکتیک‌های رزمی می‌دانست.<ref> ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج‌۶، ص۲۹.</ref> به دنبال عدم شرکت مختار، ۴۰۰۰ نفر از ۱۶۰۰۰ نفری که با سلیمان بیعت کرده بودند پا پس کشیدند.<ref> ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج‌۶، ص۳۵.</ref> البته وی در حین قیام توابین به زندان افتاد<ref> ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج‌۶، ص۳۰.</ref> و پس از شکست توابین، به بازماندگان آنان نامه‌ای نوشت و از آنان دلجویی کرد.<ref> ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج‌۶، ص۵۱.</ref> سران توابین قصد آزادسازی وی از زندان را داشتند که مختار آنان را برحذر داشت و گفت بزودی از زندان آزاد خواهد شد. این بار نیز با وساطت عبدالله بن عمر آزاد شد.<ref> ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج‌۶، ص۵۱.</ref>
مختار در [[قیام توابین]] شرکت نکرد، چون قیام را بی‌فایده و [[سلیمان بن صرد خزاعی]] را ناآشنا با فنون و تاکتیک‌های رزمی می‌دانست.<ref> ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج‌۶، ص۲۹.</ref> به دنبال شرکت نکردن مختار، ۴۰۰۰ نفر از ۱۶۰۰۰ نفری که با سلیمان بیعت کرده بودند در جنگ شرکت نکردند.<ref> ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج‌۶، ص۳۵.</ref> مختار همزمان با قیام توابین به زندان افتاد<ref> ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج‌۶، ص۳۰.</ref> او پس از شکست توابین، به بازماندگان توابین نامه‌ای نوشت و از آنان دلجویی کرد.<ref> ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج‌۶، ص۵۱.</ref> سران توابین قصد آزادسازی وی از زندان را داشتند که مختار آنان را برحذر داشت. این بار نیز با وساطت عبدالله بن عمر آزاد شد.<ref> ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج‌۶، ص۵۱.</ref>


== قیام مختار==
== قیام مختار==
خط ۷۲: خط ۷۰:
مختار پس از ۱۸ ماه حکومت در [[۱۴ رمضان]]<ref>ابن‌جوزی، المنتظم، ج‌۶، ص۶۸.</ref> سال [[سال ۶۷ هجری قمری|۶۷ق]] در ۶۷سالگی به دست [[مصعب بن زبیر]] کشته شد.<ref> ابن‌اثیر، اسدالغابة، ج‌۴، ص۳۴۷.</ref> به دستور مصعب دست مختار را بریدند و به دیوار [[مسجد کوفه]] کوبیدند. هنگامی که [[حجاج بن یوسف ثقفی]] بر کوفه مسلط شد دستور داد آن را [[دفن]] کردند.<ref> طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج‌۶، ص۱۱۰.</ref>  
مختار پس از ۱۸ ماه حکومت در [[۱۴ رمضان]]<ref>ابن‌جوزی، المنتظم، ج‌۶، ص۶۸.</ref> سال [[سال ۶۷ هجری قمری|۶۷ق]] در ۶۷سالگی به دست [[مصعب بن زبیر]] کشته شد.<ref> ابن‌اثیر، اسدالغابة، ج‌۴، ص۳۴۷.</ref> به دستور مصعب دست مختار را بریدند و به دیوار [[مسجد کوفه]] کوبیدند. هنگامی که [[حجاج بن یوسف ثقفی]] بر کوفه مسلط شد دستور داد آن را [[دفن]] کردند.<ref> طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج‌۶، ص۱۱۰.</ref>  
==رابطه با امام سجاد(ع)==
==رابطه با امام سجاد(ع)==
درباره رابطه امام سجاد(ع) با مختار گزارش‌ها متفاوت است، بعضی از گزارش‌ها حاکی از عدم اقبال امام سجاد به مختار است و گویای آن است که امام هدایای مختار را برمی‌گرداند<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۱۲۶.</ref> و در مقابل بعضی از گزارش‌ها نشان از تأیید مختار توسط امام دارد.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۱۲۷.</ref> گفته شده با توجه به خفقان ایجادشده توسط [[مروانیان]] و [[آل زبیر]]، امام نمی‌توانست مستقیما وارد شود. به همین خاطر محمد بن حنفیه را نماینده خود درباره قیام مختار اعلام نموده و مختار را به وی ارجاع داد.{{مدرک}}
درباره رابطه امام سجاد(ع) با مختار گزارش‌ها متفاوت است، بر اساس برخی گزارش‌ها امام سجاد(ع)، هدایای مختار را برمی‌گرداند<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۱۲۶.</ref> و در مقابل بعضی از گزارش‌های دیگر نشان از تأیید مختار توسط امام چهارم دارد.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۱۲۷.</ref> طبق این گزارش‌ها مختار ۲۰۰۰۰ دینار برای امام چهارم فرستاد و با آن خانه [[عقیل بن ابی‌طالب]] و خانه سایر [[بنی‌هاشم]] که مخروبه شده بود را بازسازی کرد.<ref> خویی، معجم الرجال، ج۱۸، ص۹۶.</ref> او همچنین کنیزی (مادر زید بن علی) را که ۳۰۰۰۰ درهم خریده بود به [[امام سجاد(ع)]] هدیه کرد.<ref> ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۲۴.</ref> در گزارشی آمده گروهی از سران کوفه نزد امام سجاد(ع) رفتند و درباره مأموریت مختار پرسیدند، وی آنان را به محمد بن حنفیه ارجاع داد و فرمود:‌ ای عمو اگر غلامی زنگی به ما اهل‌بیت تعصب بورزند بر مردم واجب است او را یاری کنند، در این باره هر چه می‌خواهی انجام ده، من تو را در این امر نماینده قرار دادم.<ref> مجلسی، بحار الانوار، ج‌۴۵، ص۳۶۵.</ref> گفته شده با توجه به خفقان ایجادشده توسط [[مروانیان]] و [[آل زبیر]]، امام سجاد نمی‌توانست مستقیما وارد شود. به همین خاطر محمد بن حنفیه را نماینده خود درباره قیام مختار اعلام نموده و مختار را به وی ارجاع داد.{{مدرک}}
 
طبق این گزارش‌ها مختار ۲۰۰۰۰ دینار برای امام فرستاد و با آن خانه [[عقیل بن ابی‌طالب]] و خانه سایر [[بنی‌هاشم]] که مخروبه شده بود را بازسازی کرد.<ref> خویی، معجم الرجال، ج۱۸، ص۹۶.</ref> او همچنین کنیزی را که ۳۰۰۰۰ درهم خریده بود به [[امام سجاد(ع)]] هدیه کرد. [[زید بن علی]] از آن کنیز متولد شد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۲۴.</ref>
 
در گزارشی آمده هنگامی که جمعی از سران کوفه نزد امام سجاد(ع) رفتند و درباره مأموریت مختار پرسیدند، وی آنان را به محمد بن حنفیه ارجاع داد و فرمود:‌ ای عمو اگر غلامی زنگی به ما [[اهل‌بیت]] [[تعصب]] بورزند بر مردم واجب است او را یاری کنند، در این باره هر چه می‌خواهی انجام ده، من تو را در این امر نماینده قرار دادم.<ref> مجلسی، بحار الأنوار، ج‌۴۵، ص۳۶۵؛ ریاض الأبرار، ج‌۱، ص۲۹۸.</ref>


[[سید ابوالقاسم خویی |آیت‌الله خویی]]<ref> خویی، معجم الرجال، ج۱۸، ص۱۰۰.</ref> و [[عبدالله مامقانی|مامقانی]]<ref> مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۲۰۶.</ref> [[قیام مختار]] را با اذن خاص امام زین‌العابدین می‌دانند.
[[سید ابوالقاسم خویی |آیت‌الله خویی]]<ref> خویی، معجم الرجال، ج۱۸، ص۱۰۰.</ref> و [[عبدالله مامقانی|مامقانی]]<ref> مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۲۰۶.</ref> [[قیام مختار]] را با اذن امام زین‌العابدین می‌دانند.


==ارتباط با محمد بن حنفیه==
==ارتباط با محمد بن حنفیه==
بنا به برخی روایات مختار مردم را به امامت [[محمد بن حنفیه]] دعوت می‌کرده و وی را مهدی نامیده است، اما [[علی بن عیسی اربلی|اِربِلی]] در [[کشف الغمة فی معرفة الائمة (کتاب)|کَشفُ الغُمّه]] این ارتباط را ظاهری دانسته و عهده‌دار شدن رهبری قیام از طرف محمد بن حنفیه را بدلیل موقعیت امام عنوان می‌کند.<ref> اربلی، کشف الغمه، ص۲۵۴.</ref>
بنا به برخی روایات مختار مردم را به امامت [[محمد بن حنفیه]] دعوت می‌کرده و وی را مهدی نامیده است، اما [[علی بن عیسی اربلی|اِربِلی]] در [[کشف الغمة فی معرفة الائمة (کتاب)|کَشفُ الغُمّه]] این ارتباط را ظاهری دانسته و عهده‌دار شدن رهبری قیام از طرف محمد بن حنفیه را به‌دلیل موقعیت امام سجاد عنوان می‌کند.<ref> اربلی، کشف الغمه، ص۲۵۴.</ref>


[[محمد بن اسماعیل مازندرانی حائری]]، نویسنده [[منتهی المقال فی احوال الرجال|منتهی المقال]] اعتقاد مختار به [[امامت]] محمد بن حنفیه را نمی‌پذیرد و وی را معتقد به امامت امام سجاد(ع) می‌داند.<ref> منتهی المقال کمله مختار.</ref>
[[محمد بن اسماعیل مازندرانی حائری]]، نویسنده [[منتهی المقال فی احوال الرجال|منتهی المقال]] اعتقاد مختار به [[امامت]] محمد بن حنفیه را نمی‌پذیرد و وی را معتقد به امامت امام سجاد(ع) می‌داند.{{مدرک}}


====نجات محمد بن حنفیه====
===نجات محمد بن حنفیه===
[[عبدالله بن زبیر]] پس از آنکه از قیام مختار آگاه شد، محمد بن حنفیه و نزدیکان وی را تحت‌فشار قرار داد تا با وی [[بیعت]] کنند و آنان را تهدید به سوزاندن نمود، ابن‌حنفیه نامه‌ای به مختار نوشته و از وی یاری خواست<ref> أخبار الدولة العباسیة، ص۱۰۰.</ref> مختار گروهی ۴۰۰۰ نفری به [[مکه]] فرستاد و آنان را نجات داد.<ref>آفرینش و تاریخ، ج‌۲، ص۹۱۱.</ref>
[[عبدالله بن زبیر]] پس از آنکه از قیام مختار باخبر شد، محمد بن حنفیه و نزدیکان وی را تحت‌فشار قرار داد تا با وی [[بیعت]] کنند و آنان را تهدید به سوزاندن کرد، ابن‌حنفیه نامه‌ای به مختار نوشت و از وی یاری خواست<ref> أخبار الدولة العباسیة، ص۱۰۰.</ref> مختار گروهی ۴۰۰۰ نفری به [[مکه]] فرستاد و آنان را نجات داد.<ref>آفرینش و تاریخ، ج‌۲، ص۹۱۱.</ref>
==روایات مختلف درباره مختار ==
==روایات مختلف درباره مختار ==
دو دسته [[حدیث|احادیث]] درباره مختار وارد شده است. در دسته‌ای وی مدح و دسته دیگر مذمت شده است.
دو دسته [[حدیث|احادیث]] درباره مختار وارد شده است. در دسته‌ای وی مدح و دسته دیگر مذمت شده است.
خط ۹۲: خط ۸۶:
'''احادیث مدح'''
'''احادیث مدح'''
*از [[امام سجاد(ع)]] نقل شده که خدا به مختار جزای خیر دهد.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۱۲۷.</ref>
*از [[امام سجاد(ع)]] نقل شده که خدا به مختار جزای خیر دهد.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۱۲۷.</ref>
*[[امام باقر(ع)]] در ملاقات با ابوالحکم فرزند مختار پس از تکریم وی از مختار نیز تمجید کرده و گفت خدا پدرت را رحمت کند.<ref> مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۲۰۵.</ref> مامقانی ترحم امام باقر بر مختار را دلیل بر عقیده صحیح مختار دانسته و می‌گوید: اظهار رضایت ائمه(ع) تابع و فرع بر خشنودی خداست، پس معلوم می‌شود مختار از نظر عقیده انحرافی نداشته که موجب خشنودی ائمه واقع شده است.<ref> مامقانی، تنقیح المقال ج۳ص ۲۰۵.</ref>
*[[امام باقر(ع)]] در ملاقات با ابوالحکم فرزند مختار پس از تکریم وی از مختار تمجید کرده و گفت خدا پدرت را رحمت کند.<ref> مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۲۰۵.</ref> مامقانی این ماجرا را دلیل بر عقیده صحیح مختار دانسته است به گفته او اظهار رضایت ائمه(ع) تابع رضایت خداست و مختار از نظر عقیده انحرافی نداشته که موجب خشنودی ائمه واقع شده است.<ref> مامقانی، تنقیح المقال ج۳ص ۲۰۵.</ref>
*[[امام صادق(ع)]] فرستادن سر [[عبیدالله بن زیاد]] و [[عمر بن سعد]] به [[مدینه]] توسط مختار را باعث شادی [[اهل‌بیت]] دانسته و فرمود:
*[[امام صادق(ع)]] فرستادن سر [[عبیدالله بن زیاد]] و [[عمر بن سعد]] به [[مدینه]] توسط مختار را باعث شادی [[اهل‌بیت]] دانسته و فرمود:
::بعد از [[واقعه عاشورا]]، هیج زنی از زنان ما آرایش نکرد تا زمانی که مختار سر بریده عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را برای ما فرستاد.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۱۲۷.</ref>
::بعد از [[واقعه عاشورا]]، هیج زنی از زنان ما آرایش نکرد تا زمانی که مختار سر بریده عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را برای ما فرستاد.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۱۲۷.</ref>


'''احادیث ذم'''
'''احادیث ذم'''
*از امام باقر(ع) نقل شده که امام سجاد(ع) فرستادگان مختار را به حضور نپذیرفته و هدایای وی را پس فرستاد و وی را کَذّاب خواند. این روایت متهم به ضعف است.<ref> خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۹۶.</ref>
*از امام باقر(ع) نقل شده که امام سجاد(ع) فرستادگان مختار را به حضور نپذیرفته و هدایای وی را پس فرستاد و وی را کَذّاب خواند. البته این روایت ضعیف است.<ref> خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۹۶.</ref>
*از امام صادق(ع) نقل شده که مختار بر امام سجاد(ع) دروغ می‌بست.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۱۲۵.</ref> این حدیث از نظر سندی ضعیف است.<ref> خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۹۶.</ref>
*امام صادق(ع): مختار بر امام سجاد(ع) دروغ می‌بست.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۱۲۵.</ref> به گفته آیت الله خویی این حدیث نیز از نظر سندی ضعیف است.<ref> خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۹۶.</ref>
*هنگامی که [[امام حسن(ع)]] در [[ساباط]] بود مختار به عمویش [[سعد بن مسعود]] پیشنهاد داد که امام حسن را تحویل [[معاویه]] دهد، تا جایگاهش متزلزل نشود.<ref> صدوق، علل الشرائع، ج‌۱، ص۲۲۱.</ref> به گفته آیت‌الله خویی این حدیث به دلیل [[حدیث مرسل|مرسل]] بودن قابل اعتماد نیست، همچنین بر فرض صحت نیز می‌توان گفت که مختار در اظهارش جدی نبوده است بلکه قصد داشته نظر عمویش را کشف کند.<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۹۷.</ref> [[سید محسن امین]] نیز بر این عقیده است که مختار قصد امتحان عمویش را داشته است.<ref> امین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۲۳۰.</ref>
*هنگامی که [[امام حسن(ع)]] در [[ساباط]] بود مختار به عمویش [[سعد بن مسعود]] پیشنهاد داد که امام حسن(ع) را تحویل [[معاویه]] دهد، تا جایگاهش متزلزل نشود.<ref> صدوق، علل الشرائع، ج‌۱، ص۲۲۱.</ref> به گفته آیت‌الله خویی این حدیث به دلیل [[حدیث مرسل|مرسل]] بودن قابل اعتماد نیست، همچنین بر فرض صحت نیز می‌توان گفت که مختار در اظهارش جدی نبوده است بلکه قصد داشته نظر عمویش را کشف کند.<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۹۷.</ref> [[سید محسن امین]] نیز بر این عقیده است که مختار قصد امتحان عمویش را داشته است.<ref> امین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۲۳۰.</ref>
*در روایت دیگری آمده است که مختار اهل [[جهنم]] است ولی به وسیله [[امام حسین(ع)]] مورد شفاعت قرار می‌گیرد.<ref> طوسی، تهذیب الاحکام، ج‌۱، ص۴۶۶.</ref> این روایت نیز از نظر علمای [[علم رجال]] ضعیف است.<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۹۷.</ref>
*در روایتی آمده است که مختار اهل [[جهنم]] است ولی به وسیله [[امام حسین(ع)]] مورد شفاعت قرار می‌گیرد.<ref> طوسی، تهذیب الاحکام، ج‌۱، ص۴۶۶.</ref> این روایت نیز از نظر علمای [[علم رجال]] ضعیف است.<ref> خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۹۷.</ref>


آیت‌الله خویی ضمن برشمردن روایات مدح و ذم، اخبار مدح را ترجیح می‌دهد.<ref> خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۹۴.</ref> همچنین گفته شده [[سید ابن طاووس]] روایات مدح مختار را ترجیح داده است.<ref> مقامانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۲۰۶.</ref>  
آیت‌الله خویی پس از ذکر روایات مدح و ذم، روایات مدح را ترجیح داده است.<ref> خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۹۴.</ref> همچنین این ترجیح به [[سید ابن طاووس]] یز نسبت داده شده است.<ref> مقامانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۲۰۶.</ref>  
==دیدگاه‌ها درباره مختار==
==دیدگاه‌ها درباره مختار==
عالمان شیعه درباره شخصیت مختار اختلاف‌نظر دارند:
عالمان شیعه درباره شخصیت مختار اختلاف‌نظر دارند:


===مختار شخصیتی قدرت‌طلب بود===
===مختار شخصیتی قدرت‌طلب بود===
برخی معتقدند از مجموعه قرائن و سوابق مختار به دست می‌آید که او شخصیت مثبتی نیست و قیام او برای کسب قدرت و حکومت بوده است.<ref> نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار؛ دیدگاه محسن الویری، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref> همچنین همکاری مختار با مسلم بن عقیل را به خاطر اشتراک در هدف قلمداد کرده نه اشتراک در عقیده. بر اساس این دیدگاه، مختار معیارهای شیعه عقیدتی را ندارد و قیام او قیام شیعی به شمار نمی‎‌آید.<ref> نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار؛ دیدگاه محمدرضا بارانی، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref> برخی از پژوهشگران تاریخ نیز معتقدند مختار فردی جاه‌طلب بوده اما به اهل‌بیت(ع) محبت داشت. بر اساس این دیدگاه مختار امام سجاد(ع) را به عنوان امام قبول نداشته و محمد بن حنفیه را نیز به عنوان انسانی نجات‌بخش و امام سیاسی مطرح کرده بود. به تعبیری دیگر مختار از اهل‌بیت(ع) استفاده ابزاری نموده و قصد داشته از طریق اهل‌بیت(ع) به اهداف خود دست یابد.<ref>نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار؛ دیدگاه نعمت‌الله صفری فروشانی، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref>
برخی معتقدند از مجموعه قرائن و سوابق مختار به دست می‌آید که او شخصیت مثبتی نیست و قیام او برای کسب قدرت و حکومت بوده است.<ref> نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار؛ دیدگاه محسن الویری، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref> همچنین همکاری او با مسلم بن عقیل را به خاطر اشتراک در هدف قلمداد کرده‌اند نه اشتراک در عقیده. بر اساس این دیدگاه، مختار معیارهای شیعه عقیدتی را ندارد و قیام او قیام شیعی به شمار نمی‎‌آید.<ref> نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار؛ دیدگاه محمدرضا بارانی، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref> برخی از پژوهشگران تاریخ نیز معتقدند مختار فردی جاه‌طلب بوده اما به اهل‌بیت(ع) محبت داشت. بر اساس این دیدگاه مختار امام سجاد(ع) را به عنوان امام قبول نداشته و محمد بن حنفیه را نیز به عنوان انسانی نجات‌بخش و امام سیاسی مطرح کرده بود. به تعبیری دیگر مختار از اهل‌بیت(ع) استفاده ابزاری نموده و قصد داشته از طریق اهل‌بیت(ع) به اهداف خود دست یابد.<ref>نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار؛ دیدگاه نعمت‌الله صفری فروشانی، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref>
=== مختار خونخواه اهل‌بیت بود===
=== مختار خونخواه اهل‌بیت بود===
[[عبدالرزاق مقرم]] مختار را از اتهاماتی که به او وارد شده منزه دانسته و همه آنها را دروغ شمرده است.<ref> پیامدهای عاشورا، ص۱۳۵.</ref> [[باقر شریف قرشی]] نیز قیام مختار را جهاد مقدس دانسته و معتقد است قدرتی که مختار به دنبال آن بوده نه برای جاه‌طلبی و ریاست، بلکه برای خونخواهی اهل‌بیت پیامبر(ص) و انتقام از قاتلان آنها بوده است.<ref>پیامدهای عاشورا، ص۱۳۳.</ref> همچنین [[نجم‌الدین طبسی]] معتقد است که اتهامات مختار نتیجه جو ضد مختاری بوده که [[بنی‌امیه]] آن را ساختند. وی روایتی که در آن امام باقر‌(ع) طلب رحمت برای او نموده را معتبر دانسته و این روایت را به نوعی تأیید کارهای مختار در قبال قتل قاتلان امام حسین‌(ع) می‎‌داند.<ref>[http://velaseddighah.com/fa/?p=2977#more-2977| پایگاه اطلاع‌رسانی شیخ نجم‌الدین طبسی]</ref>
[[عبدالرزاق مقرم]] مختار را از اتهاماتی که به او وارد شده منزه دانسته و همه آنها را دروغ شمرده است.<ref> پیامدهای عاشورا، ص۱۳۵.</ref> [[باقر شریف قرشی]] نیز قیام مختار را جهاد مقدس دانسته و معتقد است قدرتی که مختار به دنبال آن بوده نه برای جاه‌طلبی و ریاست، بلکه برای خونخواهی اهل‌بیت پیامبر(ص) و انتقام از قاتلان آنها بوده است.<ref>پیامدهای عاشورا، ص۱۳۳.</ref> همچنین [[نجم‌الدین طبسی]] معتقد است که اتهامات مختار نتیجه جو ضد مختاری بوده که [[بنی‌امیه]] آن را ساختند. وی روایتی که در آن امام باقر‌(ع) طلب رحمت برای او نموده را معتبر دانسته و این روایت را به نوعی تأیید کارهای مختار در قبال قتل قاتلان امام حسین‌(ع) می‎‌داند.<ref>[http://velaseddighah.com/fa/?p=2977#more-2977| پایگاه اطلاع‌رسانی شیخ نجم‌الدین طبسی]</ref>
خط ۱۸۶: خط ۱۸۰:
==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
*ابن‌نما حلی، جعفر بن محمد، ذوب النضار فی شرح الثار، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ق.
*آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی التصانیف الشیعة، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق.
*آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی التصانیف الشیعة، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق.
*اخبار الدولة العباسیة و فیه أخبار العباس و ولده، تحقیق عبدالعزیز الدوری و عبدالجبار المطلبی، بیروت، دار الطلیعة، ۱۳۹۱ق.
*اخبار الدولة العباسیة و فیه اخبار العباس و ولده، تحقیق عبدالعزیز الدوری و عبدالجبار المطلبی، بیروت، دار الطلیعة، ۱۳۹۱ق.
*ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، تحقیق سید احمد صقر، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا.
*ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، تحقیق سید احمد صقر، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا.
*ابن‌اثیر، علی بن محمد، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
*ابن‌اثیر، علی بن محمد، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.