پرش به محتوا

احکام ثانویه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ مارس ۲۰۱۸
تکمیل
(وصله زبان)
imported>Mortezanazarzadeh
(تکمیل)
خط ۸: خط ۸:
اگر حکمی برای موضوعی بدون در نظر گرفتن عناوین ثانوی مانند اضطرار و همچنین بدون در نظر گرفتن حالت شک و جهلِ [[مکلف]] نسبت به [[حکم واقعی]] قرار داده شود، به آن حکم اوّلی گفته می‌شود؛ مانند «[[وجوب]]» [[وضو]] برای [[نماز]].
اگر حکمی برای موضوعی بدون در نظر گرفتن عناوین ثانوی مانند اضطرار و همچنین بدون در نظر گرفتن حالت شک و جهلِ [[مکلف]] نسبت به [[حکم واقعی]] قرار داده شود، به آن حکم اوّلی گفته می‌شود؛ مانند «[[وجوب]]» [[وضو]] برای [[نماز]].


منظور از حکم ثانوی، احکامی است که به لحاظ اضطرار و دیگر عناوین ثانویه برای موضوع از طرف [[خداوند]] قرار داده شده است. به عبارت دیگر، به احکامی ثانوی می‌گویند که به خاطر عارض شدن حالتی نظیر [[اکراه]]، [[اضطرار]]، [[عسر و حرج]] و یا عناوینی مثل [[نذر]] و [[تقیه]] (عناوین ثانوی) برای مکلف، قرار داده می‌شود؛ چون بیشترین کاربرد آن از عناوین ثانوی، حالت اضطرار است، به آن حکم اضطراری هم گفته شده است.<ref>فرهنگ نامه اصول فقه‌،ص ۱۱۵ و ۱۱۶</ref>  
منظور از حکم ثانوی، احکامی است که به لحاظ اضطرار و دیگر عناوین ثانویه برای موضوع از طرف [[خداوند]] قرار داده شده است. به عبارت دیگر، به احکامی ثانوی می‌گویند که به خاطر عارض شدن حالتی نظیر [[اکراه]]، [[اضطرار]]، [[عسر و حرج]] و یا عناوینی مثل [[نذر]] و [[تقیه]] (عناوین ثانوی) برای مکلف، قرار داده می‌شود؛ چون بیشترین کاربرد آن از عناوین ثانوی، حالت اضطرار است، به آن حکم اضطراری هم گفته شده است.<ref>فرهنگ نامه اصول فقه‌، ۱۳۸۹ش، ص ۱۱۵ و ۱۱۶</ref>  


حکم ثانویه مانند حکم اولیه از طرف خداوند قرار داده شده است.<ref>فرهنگ نامه اصول فقه‌،ص۱۱۵ و ۱۱۶.</ref> به عنوان مثال، حُکمی مانند «وجوب» برای موضوعی مانند «روزه»، حکم اولی است که برای [[تکلیف|مکلف]] در شرایط عادی قرار داده شده است، اما در شرایط خاصی مانند ضرر، این حکم (در اینجا وجوب) عوض شده و به حکم دیگری مانند «حرمت» تبدیل می‌شود که حکم ثانویه «روزه» است.
حکم ثانویه مانند حکم اولیه از طرف خداوند قرار داده شده است.<ref>فرهنگ نامه اصول فقه‌، ۱۳۸۹ش، ص۱۱۵ و ۱۱۶.</ref> به عنوان مثال، حُکمی مانند «وجوب» برای موضوعی مانند «روزه»، حکم اولی است که برای [[تکلیف|مکلف]] در شرایط عادی قرار داده شده است، اما در شرایط خاصی مانند ضرر، این حکم (در اینجا وجوب) عوض شده و به حکم دیگری مانند «حرمت» تبدیل می‌شود که حکم ثانویه «روزه» است.


===تعریف غیر رایج===
===تعریف غیر رایج===
برخی عالمان اصول فقه، این دو اصطلاح را در معنای دیگری به کار برده‌اند؛ در این دیدگاه به [[حکم واقعی]]، حکم اولی و به [[حکم ظاهری]]، حکم ثانوی گفته می‌شود.<ref>اصول الفقه مظفر، ج ۱،ص ۵۰</ref>
برخی عالمان اصول فقه، این دو اصطلاح را در معنای دیگری به کار برده‌اند؛ در این دیدگاه به [[حکم واقعی]]، حکم اولی و به [[حکم ظاهری]]، حکم ثانوی گفته می‌شود.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۵۰.</ref>


==تعداد عناوین ثانویه==
==تعداد عناوین ثانویه==
خط ۴۰: خط ۴۰:


==تفاوت‌های حکم اولی و ثانوی==
==تفاوت‌های حکم اولی و ثانوی==
تفاوت‌های احکام اولی با احکام ثانوی عبارتند از:<ref>[http://lib.eshia.ir/47173/1/3 عناصر تعیین کننده در حل مسائل مستحدثه]</ref>
تفاوت‌های احکام اولی با احکام ثانوی عبارتند از:<ref>باقرزاده مشکی باف، «عناصر تعيين كننده در حل مسائل مستحدثه(۲)»، ۱۳۸۴ش، ص۱۲۰.</ref>
* احکام اولی دائمی و تغییر ناپذیرند مگر در صورتی که موضوع آن تغییر کند; مثلاً حرام بودن [[شراب]] همیشگی است, اما احکام ثانوی ناپایدارند و مادامی که آن حالات و شرایط, مثل: اضطرار و اکراه برای مکلف وجود داشته باشد حکم ثانوی هم وجود دارد: هرگاه [[روزه]] برای مکلف ضرر داشته باشد حکم آن حرمت است(حکم ثانوی), اما بعد از رفع ضرر مکلف باید از حکم اولی متابعت کند و روزه [[واجب]] می‌شود.
* احکام اولی دائمی و تغییر ناپذیرند مگر در صورتی که موضوع آن تغییر کند; مثلاً حرام بودن [[شراب]] همیشگی است, اما احکام ثانوی ناپایدارند و مادامی که آن حالات و شرایط, مثل: اضطرار و اکراه برای مکلف وجود داشته باشد حکم ثانوی هم وجود دارد: هرگاه [[روزه]] برای مکلف ضرر داشته باشد حکم آن حرمت است(حکم ثانوی), اما بعد از رفع ضرر مکلف باید از حکم اولی متابعت کند و روزه [[واجب]] می‌شود.
* احکام اولی بین جاهل و عالم مشترکند; اما احکام ثانوی برای همه مکلفین مشترک نیستند; بلکه اختصاص به مکلفانی دارند که دارای حالات و شرایط خاصی باشند.
* احکام اولی بین جاهل و عالم مشترکند; اما احکام ثانوی برای همه مکلفین مشترک نیستند; بلکه اختصاص به مکلفانی دارند که دارای حالات و شرایط خاصی باشند.
خط ۵۲: خط ۵۲:
* حکم حکومتی، همیشه نسبت به حکم اولی یا ثانوی مافوق خود جزیی‌تر است.
* حکم حکومتی، همیشه نسبت به حکم اولی یا ثانوی مافوق خود جزیی‌تر است.
* مدت زمان اعتبار حکم متفاوت است؛ احکام اولیه، که به موضوعات در حالت طبیعی تعلق گرفته‌اند، دائمی‌اند و احکام ثانویه تا مدت زمانی که عناوین ثانوی مانند اضطرار وجود دارند معتبر هستند؛ اما حکم حکومتی دائر مدار مصلحت و عناوینی است که حاکم اسلامی با درنظر گرفتن آنها اقدام به صدور حکم مزبور کرده است.
* مدت زمان اعتبار حکم متفاوت است؛ احکام اولیه، که به موضوعات در حالت طبیعی تعلق گرفته‌اند، دائمی‌اند و احکام ثانویه تا مدت زمانی که عناوین ثانوی مانند اضطرار وجود دارند معتبر هستند؛ اما حکم حکومتی دائر مدار مصلحت و عناوینی است که حاکم اسلامی با درنظر گرفتن آنها اقدام به صدور حکم مزبور کرده است.
* بحث از حکم حکومتی همواره یک بحث موضوع شناسانه است. به عبارت دیگر، بحث در تشخیص مصداق احکام شرعی است، در حالی که بحث از احکام اولیه و ثانویه مربوط بحث از خود احکام کلی است؛ به این معنی که حاکم اسلامی ابتدا به عنوان یک [[مجتهد]]، حکم کلی را از قرآن و سنت استنباط می‌کند و آنگاه پس از تشخیص دقیق موضوع، حکم کلی را بر مصداق آن تطبیق داده و دستور به اجرای آن می‌دهد.<ref>[http://lib.eshia.ir/47070/1/4 حکم حکومتی در نظام ولایی]</ref>
* بحث از حکم حکومتی همواره یک بحث موضوع شناسانه است. به عبارت دیگر، بحث در تشخیص مصداق احکام شرعی است، در حالی که بحث از احکام اولیه و ثانویه مربوط بحث از خود احکام کلی است؛ به این معنی که حاکم اسلامی ابتدا به عنوان یک [[مجتهد]]، حکم کلی را از قرآن و سنت استنباط می‌کند و آنگاه پس از تشخیص دقیق موضوع، حکم کلی را بر مصداق آن تطبیق داده و دستور به اجرای آن می‌دهد.{{مدرک}}


==تاریخچه این اصطلاح==
==تاریخچه این اصطلاح==
بر اساس برخی تحقیقات، نخستین عالم شیعی که سخن از حکم ثانوی به میان آورده، شیخ [[محمد تقی اصفهانی]] (متوفای ۱۲۴۸ق.) است.<ref>[https://library.tebyan.net/a/Viewer/Text/71454/1#5 کلانتری، حکم ثانوی در تشریع اسلامی.]</ref> وی در مبحث صحیح و اعم در صورتی که حکم صادر از [[مجتهد]] مخالف با واقع باشد و مجتهد خطا کرده باشد را نسبت به خود [[مجتهد]] و مقلدان او «تکلیف ثانوی» شمرده است.<ref>محمدتقی اصفهانی، هدایة المسترشدین،ص۱۱۲</ref> همانطور که پیداست این سخن و تعبیر، درباره حکم ظاهری است نه حکم ثانوی مصطلح مورد بحث. پس از وی، [[صاحب فصول]] (شیخ محمدحسین بن عبدالرحیم) (متوفای ۱۲۵۰ق.) از احکام اولیه و ثانویه به «التکالیف الأصلیة و العارضیة» تعبیر کرد؛<ref>محمدحسین، فصول،ص۳۳۵</ref> آغاز بحث و تحقیق در مورد این احکام را باید از زمان [[شیخ انصاری]] (متوفای ۱۲۸۱ق.) دانست. وی در کتاب [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]] مبحث «شروط صحت شرط»<ref>مرتضی انصاری، مکاسب،ص۲۷۷ – ۲۷۸</ref> ونیز در رساله «المواسعة و المضایقة»<ref>مرتضی انصاری، مکاسب،ص۳۵۴</ref> و همچنین در کتاب [[فرائد الاصول]] هنگام بحث از «[[قاعده لاضرر]]»<ref>مرتضی انصاری، فرائد الاصول،ص۵۳۵ – ۵۳۶</ref> به بحث از این احکام پرداخت.<ref>[https://library.tebyan.net/a/Viewer/Text/71454/1#5 کلانتری، حکم ثانوی در تشریع اسلامی.]</ref>
بر اساس برخی تحقیقات، نخستین عالم شیعی که سخن از حکم ثانوی به میان آورده، شیخ [[محمد تقی اصفهانی]] (متوفای ۱۲۴۸ق.) است.<ref>کلانتری، حکم ثانوی در تشریع اسلامی، ۱۳۸۷ش، ص۵.</ref> وی در مبحث صحیح و اعم در صورتی که حکم صادر از [[مجتهد]] مخالف با واقع باشد و مجتهد خطا کرده باشد را نسبت به خود [[مجتهد]] و مقلدان او «تکلیف ثانوی» شمرده است.<ref>اصفهانی، هدایة المسترشدین، تهران، ص۱۱۲.</ref> همانطور که پیداست این سخن و تعبیر، درباره حکم ظاهری است نه حکم ثانوی مصطلح مورد بحث. پس از وی، [[صاحب فصول]] (شیخ محمدحسین بن عبدالرحیم حائری اصفهانی) (متوفای ۱۲۵۰ق.) از احکام اولیه و ثانویه به «التکالیف الأصلیة و العارضیة» تعبیر کرد؛<ref>حائری اصفهانی، فصول، ۱۴۰۴ق، ص۳۳۵.</ref> آغاز بحث و تحقیق در مورد این احکام را باید از زمان [[شیخ انصاری]] (متوفای ۱۲۸۱ق.) دانست. وی در کتاب [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]] مبحث «شروط صحت شرط»<ref>شیخ انصاری، مکاسب، ۱۳۷۵ق، ص۲۷۷–۲۷۸.</ref> ونیز در رساله «المواسعة و المضایقة»<ref>شیخ انصاری، مکاسب، ۱۳۷۵ق، ص۳۵۴</ref> و همچنین در کتاب [[فرائد الاصول]] هنگام بحث از «[[قاعده لاضرر]]»<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۳۸۲ش، ص۵۳۵-۵۳۶</ref> به بحث از این احکام پرداخت.


==جُستارهای وابسته==
==جُستارهای وابسته==
خط ۷۰: خط ۷۰:
==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
* مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، ۱۳۸۹ ش.
* اصفهانی، محمدتقی، هدایة المسترشدین، تهران(چاپسنگی)، بی نا، بی تا.
* کلانتری،علی اکبر، حکم ثانویه در تشریع اسلامی، قم، موسسه تبیان، ۱۳۸۷ش.
* حائری اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویة فی الاصول الافقهیه، قم، دار إحياء العلوم الإسلامية، ۱۴۰۴ق.
* مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۳۰ق.
* اصفهانی، محمدتقی، هدایة المسترشدین، چاپسنگی، تهران
* شیخ انصاری، مرتضی، المکاسب، چاپسنگی، تبریز، مطبعة اطلاعات، ۱۳۷۵ق.
* شیخ انصاری، مرتضی، المکاسب، چاپسنگی، تبریز، مطبعة اطلاعات، ۱۳۷۵ق.
* [http://lib.eshia.ir/47173/1/3 عناصر تعیین کننده در حل مسائل مستحدثه]، محمدتقی باقرزاده مشکی باف
* شیخ انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، قم، اسماعیلیان، ۱۳۸۲ش.
* [http://lib.eshia.ir/47070/1/4 حکم حکومتی در نظام ولایی]، حمیدرضا منیری
* کلانتری، علی اکبر، حکم ثانویه در تشریع اسلامی، قم، موسسه تبیان، ۱۳۸۷ش.
* انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، چاپسنگی، قم، اسماعیلیان
* گروهی از نویسندگان، فرهنگ نامه اصول فقه، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، ۱۳۸۹ش.
* محمدتقی باقرزاده مشکی باف، محمد تقی، «عناصر تعیین کننده در حل مسائل مستحدثه(۲)»، مجله کاوشی نو در فقه، قم، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، شماره ۴۴، ۱۳۸۴ش.
* مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۳۰ق.
{{پایان}}
{{پایان}}


کاربر ناشناس