کاربر ناشناس
سعد بن عباده: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Hasaninasab جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Hasaninasab جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
|below = | |below = | ||
}} | }} | ||
'''ابوثابت''' یا '''ابوقیس'''، '''سَعد بن عُبادة بن دُلَیم بن حارثه خَزرَجی''' از | '''ابوثابت''' یا '''ابوقیس'''، '''سَعد بن عُبادة بن دُلَیم بن حارثه خَزرَجی''' از اشراف و بزرگان [[مدینه]] و رئیس قبیلۀ [[خزرج]]. وی پیش از اسلام، به سعد کامل معروف بوده است. سعد در [[پیمان عقبه|عقبه]] با [[پیامبر(ص)]]، پیمان بست و یکی از نقباء دوازدهگانه بود. | ||
پس از درگذشت پیامبر اسلام (ص)، | پس از درگذشت پیامبر اسلام (ص)، برخی از بزرگان [[انصار]] در [[واقعه سقیفه|سقیفه]] جمع شدند و سعد بن عباده گزینه خلافت ایشان بود. اما با ورود [[ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[ابوعبیده جراح]]، اجتماع سقیفه به خلافت ابوبکر متمایل شد و با وی بیعت کردند. سعد هیچگاه با خلیفه اول و دوم [[بیعت]] نکرد. وی در عصر خلافت عمر بن خطاب به قتل رسید که برخی آن را منتسب به [[جنیان]] کردند. | ||
==خاندان== | ==خاندان== | ||
خاندان سعد از اشراف [[قبیله خزرج]] بودند و پدرش عباده از بزرگان قبیله خزرج در [[یثرب]] بود و مادرش عمره بنت مسعود بن قیس از بانوانی بود که با [[پیامبر اسلام]](ص) بیعت کرد و در سال پنجم هجرت وفات نمود.<ref>رکـ: مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۳.</ref> | خاندان سعد از اشراف [[قبیله خزرج]] بودند و پدرش عباده از بزرگان قبیله خزرج در [[یثرب]] بود و مادرش عمره بنت مسعود بن قیس از بانوانی بود که با [[پیامبر اسلام]](ص) بیعت کرد و در [[سال پنجم هجری قمری|سال پنجم هجرت]] وفات نمود.<ref>رکـ: مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۳.</ref> | ||
سعد از صحابۀ پیامبر اسلام(ص)، اهل مدینه، بزرگ قبیله خزرج در [[جاهلیت]] و [[اسلام]] بوده است.<ref>تستری، قاموس الرجال، ج۵، ص۴۸؛ رکـ: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۱.</ref> ابن حزم نوشته که وی ۲۱ [[حدیث]] از پیامبر(ص) نقل کرده است.<ref>ابن حزم، اسماء الصحابة الرواة، ص۱۱۹.</ref> وی در زمان پیش از اسلام به جهت آشنایی با «خواندن و نوشتن، تیراندازی و شنا»، به سعد کامل معروف بوده است.<ref>ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۸۵؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۳.</ref> | |||
سعد و پدرانش در زمان جاهلیت به سیادت و سخاوتمندی معروف بودند، <ref>رکـ: حائری، منتهی المقال، ج۳، صص۳۲۲-۳۲۳؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸؛ ابن حجر، تقریب التهذیب، ص۲۸۰؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۲، ص۲۹۹؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۸۵.</ref> و این شرافت و سیادت در زمان اسلام هم ادامه پیدا کرد و ایشان از اصحاب اطعام در مدینه بودند.<ref>تستری، قاموس الرجال، ج۵، ص۴۸.</ref> گفته شده که در هیچ خاندانی از عرب سابقه نداشته است که میهمانداری در چهار نسل به این صورت ادامه یابد و قیس پسر سعد نیکوکاریش از همه بیشتر بوده است.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، صص۳۵۰-۳۵۱؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۰.</ref> | سعد و پدرانش در زمان جاهلیت به سیادت و سخاوتمندی معروف بودند، <ref>رکـ: حائری، منتهی المقال، ج۳، صص۳۲۲-۳۲۳؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸؛ ابن حجر، تقریب التهذیب، ص۲۸۰؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۲، ص۲۹۹؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۸۵.</ref> و این شرافت و سیادت در زمان اسلام هم ادامه پیدا کرد و ایشان از اصحاب اطعام در مدینه بودند.<ref>تستری، قاموس الرجال، ج۵، ص۴۸.</ref> گفته شده که در هیچ خاندانی از عرب سابقه نداشته است که میهمانداری در چهار نسل به این صورت ادامه یابد و قیس پسر سعد نیکوکاریش از همه بیشتر بوده است.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، صص۳۵۰-۳۵۱؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۰.</ref> | ||
خط ۷۶: | خط ۶۸: | ||
سعد و فرزندانش، در فراهم کردن اسباب مراسم عروسی علی(ع) و [[فاطمه]] (س)، بسیار کمک کردند.<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، ص۲۳۳.</ref> | سعد و فرزندانش، در فراهم کردن اسباب مراسم عروسی علی(ع) و [[فاطمه]] (س)، بسیار کمک کردند.<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، ص۲۳۳.</ref> | ||
== | ==اسلام آوردن== | ||
سعد بن عباده در [[بیعت عقبه]]، با هفتاد تن از [[انصار]] (اهل یثرب)، با رسول خدا(ص) [[بیعت]] کرد و زمانی که [[ایمان]] آورد به همراه [[منذر بن عمرو]] و [[ابودجانه|ابودُجانه]]، بتهای [[بنی ساعده]] را شکست.<ref>رکـ: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۱؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸، ص۲۷۹؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۴.</ref> او یکی از نقباء دوازدهگانه بود که پیامبر به اشاره [[جبرئیل]] ایشان را تعیین کرد.<ref>رکـ: مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۱؛ ابن حجر، تقریب التهذیب، ص۲۸۰؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۹۳.</ref> | |||
===خلافت ابوبکر | ==حضور در غزوات== | ||
سعد در بیشتر [[غزوات]] رسول خدا(ص) حضور داشت، اما در مورد حضور وی در [[غزوه بدر]]، اختلاف وجود دارد.<ref>رکـ: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۱؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۴، ص۴۴؛ ابن حجر، تقریب التهذیب، صص۲۸۰-۲۸۱؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۲، ص۲۹۹؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸.</ref> او از افراد مورد اعتماد و مشورت پیامبر(ص) بود. در [[جنگ احزاب]] پیامبر(ص) پس از مشورت با سعد بن عباده و [[سعد بن معاذ]]، و سرسختی آنان در دفاع از حیثیت اسلام و پیامبر(ص)، ادامه مذاکره با سران مشرکین را رد کرد.<ref>رکـ: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، صص۱۶۲-۱۶۳؛ تستری، قاموس الرجال، ج۵، ص۴۸؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۰.</ref> | |||
وی از پرچمداران سپاه اسلام بود چنانکه نوشته شده، در تمام [[غزوه|غزوات]] پیامبر(ص)، پرچم [[مهاجرین]] به دست [[امام علی]](ع) و پرچم انصار در دست سعد بوده است.<ref>مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۸۰؛ طبرانی، العجم الکبیر، ج۶، ص۱۵، ح۵۳۵۶؛ سیوطی، جامع الاحادیث، جزء۳۶، ص۱۷۳، باب مسند عبدالله بن عباس، ح۳۹۰۳۲؛ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج۲۰، ص۲۴۹.</ref> هرچند در [[فتح مکه]] نیز پرچم به دست سعد بن عباده بود، <ref>رکـ: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۲.</ref> اما پس از آنکه سعد شعار خونریزی و انتقامجویی سرداد و گفتارش به گوش پیامبر(ص) رسید، حضرت فرمود: «علی(ع) خود را به او برساند و پرچم را از دستش گرفته و شعار مرحمت و عفو را اعلام نماید.» البته نقلی هم هست که [[قیس بن سعد بن عباده|قیس پسر سعد]]، مأمور به این امر شد.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، صص۱۶۳-۱۶۴؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۲، صص۳۰۰-۳۰۱.</ref> | |||
==خلافت ابوبکر== | |||
{{اصلی|ابوبکر}} | {{اصلی|ابوبکر}} | ||
برخی از | بعد از درگذشت پیامبر(ص)، سعد بن عباده به همراه برخی از بزرگان مسلمان شهر مدینه در [[واقعه سقیفه|سقیفۀ بنی ساعده]] به عنوان گزینه خلافت مطرح شد.<ref> ابن اثیر، اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۱؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۶.</ref> اما با ورود [[ابوبکر]]، [[عمر]] و [[ابوعبیده جراح]] به [[سقیفه بنی ساعده|سقیفه]]، مسلمانان حاضر در این مکان به سمت ابوبکر متمایل شدند و باوجود مخالفت فراوان سعد، با ابوبکر به عنوان خلیفه بیعت کردند. البته برخی میگویند سعد خودش ادعای خلافت نداشت، بلکه این خزرجیان بودند که تمایل به او داشتند.<ref>رکـ: شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، صص۲۳۳-۲۳۵؛ تستری، قاموس الرجال، ج۵، صص۴۹-۵۲.</ref> سعد هیچگاه با خلفاء بیعت نکرد و قبیلهاش نیز به تبعیت از او، با ابوبکر بیعت نکردند.<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۲۳۳.</ref> در مقابل برخی نوشتهاند که سعد آهنگ خلافت کرد و چون به نوایی نرسید، با [[خلافت|خلیفه]] بیعت نکرد.<ref>رکـ: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۴؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۸۱؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۸۵.</ref> | ||
پس از کنارهگیری سعد، دستگاه خلافت تلاش کرد از سعد بیعت بگیرد اما سعد از بیعت استنکاف کرده و گفت: | |||
پس از | |||
::این دروغ را به خود نخواستم، به دیگری هم نخواهم و از برای خاطر دیگران به [[دوزخ]] نروم.<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۲۳۳.</ref> | ::این دروغ را به خود نخواستم، به دیگری هم نخواهم و از برای خاطر دیگران به [[دوزخ]] نروم.<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۲۳۳.</ref> | ||
==خلافت عمر== | |||
داستان عدم بیعت سعد با خلیفه اول، در زمان عمر هم تکرار شد. هرچه [[خلیفه دوم]] در بیعت گرفتن از سعد اصرار کرد، راه به جایی نبرد. نقل شده که کثرت و قوت قبیله سعد، دستگاه حاکمه را از تعرض به سعد باز میداشت.<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۲۳۳.</ref> | |||
داستان عدم بیعت سعد با خلیفه اول، در زمان عمر هم تکرار شد. هرچه [[خلیفه دوم]] در بیعت گرفتن از سعد اصرار | |||
پسر سعد روزی عمر را نصیحت میکند که «سعد سوگند یاد کرده که با شما بیعت نکند و شما هم نمیتوانید به اجبار از او بیعت بگیرید مگر آنکه او را بکشید! قتل او هم منوط به قتل همه قبیلۀ خزرج و قتل خزرج منوط به قتل اوس است و قتل اوس منوط به قتل جملۀ بطون یمن است و این مقدور شما و اعوانتان نخواهد بود، پس با او بسازید.<ref>رکـ: شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، صص۲۳۳-۲۳۴؛ تستری، قاموس الرجال، ج۵، صص۵۱-۵۲؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۳.</ref> | پسر سعد روزی عمر را نصیحت میکند که «سعد سوگند یاد کرده که با شما بیعت نکند و شما هم نمیتوانید به اجبار از او بیعت بگیرید مگر آنکه او را بکشید! قتل او هم منوط به قتل همه قبیلۀ خزرج و قتل خزرج منوط به قتل اوس است و قتل اوس منوط به قتل جملۀ بطون یمن است و این مقدور شما و اعوانتان نخواهد بود، پس با او بسازید.<ref>رکـ: شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، صص۲۳۳-۲۳۴؛ تستری، قاموس الرجال، ج۵، صص۵۱-۵۲؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۳.</ref> | ||
خط ۱۰۱: | خط ۹۰: | ||
==قیس بن سعد== | ==قیس بن سعد== | ||
{{اصلی|قیس بن سعد بن عباده}} | {{اصلی|قیس بن سعد بن عباده}} | ||
قیس پسر سعد از اولین کسانی بود که در مسائل پس از وفات پیامبر(ص) و در قضایای سقیفه و انتخاب خلیفه، با ابوبکر بیعت نکرد و به [[امیرالمؤمنین]](ع) مراجعه کرد و از یاران و کارگزاران امام علی(ع) بود.<ref>رکـ: حائری، منتهی المقال، ج۵، ص۲۴۳؛ ابن داوود، رجال، ص۱۵۵؛ طوسی، رجال، ص۵۴؛ علامه حلی، خلاصه الاقوال، ص۲۳۱؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۳۵۰.</ref> | |||
==وفات== | ==وفات== | ||
این کدورت میان دستگاه حاکمه و سعد همچنان باقی بود، نقل شده که عمر در روزگار خلافت، روزی به سعد گفت یا بیعت کن یا از مدینه برو! سعد هم از مدینه به سوی حوران [[شام]] مهاجرت کرد.<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۳.</ref> در مورد نحوه وفاتش، میان منابع [[شیعه]] و [[سنی]] اختلاف فراوانی وجود دارد. سال وفاتش ۱۱ق، ۱۴ق و همچنین ۱۵ق<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۴؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۸۰؛ ابن حجر، تقریب التهذیب، ص۲۸۱؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۱.</ref> ذکر شده که تاریخ ۱۵ق به نظر صحیحتر است. | این کدورت میان دستگاه حاکمه و سعد همچنان باقی بود، نقل شده که عمر در روزگار خلافت، روزی به سعد گفت یا بیعت کن یا از مدینه برو! سعد هم از مدینه به سوی حوران [[شام]] مهاجرت کرد.<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۳.</ref> در مورد نحوه وفاتش، میان منابع [[شیعه]] و [[سنی]] اختلاف فراوانی وجود دارد. سال وفاتش ۱۱ق، ۱۴ق و همچنین ۱۵ق<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۴؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۸۰؛ ابن حجر، تقریب التهذیب، ص۲۸۱؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۱.</ref> ذکر شده که تاریخ ۱۵ق به نظر صحیحتر است. | ||
در مورد نحوه مرگ او نیز اختلاف وجود دارد. عدهای معتقدند که در زمان خلافت عمر، خلیفه او را دعوت به بیعت کرد اما سعد از این کار استنکاف کرد و قصد مهاجرت به حوران شام نمود و در میانۀ راه درگذشت. <ref>ابوحاتم، کتاب الثقات، ج۳، ص۱۴۹؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۸۵.</ref> برخی نیز معتقدند که سعد به قتل رسید و [[جنیان]] این قتل را انجام دادهاند و نقل میکنند که جنیان در حالی که دف میزدند این شعر را میخواندند:<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۴؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۲۳۵؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۸۰؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۷.</ref> | |||
در مورد نحوه مرگ او | |||
:قد قَتِلنا سیدِ الخزرجِ سَعدَ بن عُبادة | :قد قَتِلنا سیدِ الخزرجِ سَعدَ بن عُبادة | ||
::ورَمَیناهُ بسهمین فلم یخِطِ فُؤادَه | ::ورَمَیناهُ بسهمین فلم یخِطِ فُؤادَه | ||
در برخی منابع | در برخی منابع علت قتل سعد توسط جنیان را «ایستاده بول کردن سعد» گفتهاند.<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۷؛ شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۲۳۵.</ref> | ||
برخی نیز معتقدند [[خالد بن ولید]] و [[محمد بن سلمه انصاری]]، به دستور عمر مأمور شدند که از او در شام بیعت بگیرند، زمانی که با مخالفت او روبرو شدند، هر یک تیری بر او بیانداختند و او را به قتل رساندند.<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۲۳۵.</ref> | |||
[[ابن ابی الحدید]] نیز در این باره به داستانی اشاره کرده که به این ادعا طعنه میزند. نقل شده که مردی [[سنی|عامی]] از شیعهای سؤال کرد که اگر خلافت حق علی(ع) بود و ابابکر آن را غصب کرد، چرا او درصدد بر نیامد تا خلافت را پس بگیرد؟ شیعه پاسخ میدهد: علی(ع) میترسید که جنیان او را بکشند!<ref>تستری، قاموس الرجال، ج۵، ص۴۹.</ref> | [[ابن ابی الحدید]] نیز در این باره به داستانی اشاره کرده که به این ادعا طعنه میزند. نقل شده که مردی [[سنی|عامی]] از شیعهای سؤال کرد که اگر خلافت حق علی(ع) بود و ابابکر آن را غصب کرد، چرا او درصدد بر نیامد تا خلافت را پس بگیرد؟ شیعه پاسخ میدهد: علی(ع) میترسید که جنیان او را بکشند!<ref>تستری، قاموس الرجال، ج۵، ص۴۹.</ref> | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۰۶: | ||
شعری هم در رد این ادعا بدین مضمون سروده شده: | شعری هم در رد این ادعا بدین مضمون سروده شده: | ||
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقلقول =:{{سخ}}{{شعر|نستعلیق}}{{ب|یقولون سعد شقت الجن بطنه|الا ربما حققت فعلک بالغدر}} {{ب|و ماذنب سعد انه بال قائماً|و لکن سعداً لم یبایع ابابکر}}{{پایان شعر}}|تاریخ بایگانی | منبع = <small>شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۲۳۵.</small> | تراز =وسط| عرض = 440px| اندازه خط = 15px|رنگ پس زمینه=| گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}} | {{جعبه نقل قول | عنوان = | نقلقول =:{{سخ}}{{شعر|نستعلیق}}{{ب|یقولون سعد شقت الجن بطنه|الا ربما حققت فعلک بالغدر}} {{ب|و ماذنب سعد انه بال قائماً|و لکن سعداً لم یبایع ابابکر}}{{پایان شعر}}|تاریخ بایگانی | منبع = <small>شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۲۳۵.</small> | تراز =وسط| عرض = 440px| اندازه خط = 15px|رنگ پس زمینه=| گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}} | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{ | {{پانویس2}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{ | {{منابع}} | ||
* ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، دارالمعرفه، بیروت، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۱م. | * ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، دارالمعرفه، بیروت، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۱م. | ||
* ابن حجر، تقریب التهذیب، تحقیق خلیل مأمون شیحا، دارالمعرفة، بیروت، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۱م. | * ابن حجر، تقریب التهذیب، تحقیق خلیل مأمون شیحا، دارالمعرفة، بیروت، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۱م. |