پرش به محتوا

عثمان بن عفان: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۸
جز
imported>Mgolpayegani
imported>Mgolpayegani
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:


===شرح ماجرای شورش===
===شرح ماجرای شورش===
روش عثمان در حکومتداری و مسلط کردن ناشایستگان بر شهرها و ولایات مملکت اسلامی و بزرگان و صحابه، سرانجام اعتراضات گسترده‌ای را برانگیخت. معترضان بارها با نامه یا به صورت حضوری، اعتراض خود را به گوش او رساندند. عثمان با آنها گفت و گو کرد و وعده‌هایی مبنی بر اصلاح امور به آنان داد؛ ولی اقدامات او چندان جدی نبود که موجب اقناع گردد. او با افراد زیادی مشور کرد ولی به ظاهر، تنها به مشورت‌های خویشان خود مانند [[مروان بن حکم]] و [[معاویة بن ابی‌سفیان|معاویه]] عمل می‌کرد.<ref>درباره مشورت با معاویه نک: امامت وسیاست/ترجمه،ص۵۲.</ref>در آغاز اعتراضات که یک بار عثمان به منبر رفت و به اشتباهات خود اعتراف و نزد مردم خطاب به پیشگاه الهی [[توبه]] کرد و از مردم عذر خواست، مروان بن حکم او را از اعتراف بازداشت و گفت توبه‌ات را بشکن و از کسی عذر مخواه و کارهای عثمان پس از این واقعه نشان می‌دهد که او به این سخن مروان عمل کرده است.<ref>نک: امامت و سیاست/ترجمه، ۵۳.</ref>
روش عثمان در حکومت‌داری و مسلط کردن ناشایستگان بر شهرها و ولایات مملکت اسلامی و بزرگان و صحابه، سرانجام اعتراضات گسترده‌ای را برانگیخت. معترضان بارها با نامه یا به‌صورت حضوری، اعتراض خود را به گوش او رساندند. عثمان با آنها گفتگو کرد و وعده‌هایی مبنی بر اصلاح امور به آنان داد؛ ولی اقدامات او چندان جدی نبود که موجب اقناع گردد. او با افراد زیادی مشورت کرد ولی به ظاهر، تنها به مشورت‌های خویشان خود مانند [[مروان بن حکم]] و [[معاویة بن ابی‌سفیان|معاویه]] عمل می‌کرد.<ref>درباره مشورت با معاویه نک: دینوری، امامت و سیاست، ص۵۲.</ref> در آغاز اعتراضات که یک‌بار عثمان به منبر رفت و به اشتباهات خود اعتراف و نزد مردم خطاب به پیشگاه الهی [[توبه]] کرد و از مردم عذر خواست، مروان بن حکم او را از اعتراف بازداشت و گفت توبه‌ات را بشکن و از کسی عذر مخواه و کارهای عثمان پس از این واقعه نشان می‌دهد که او به این سخن مروان عمل کرده است.<ref>نک: دینوری، امامت و سیاست، ص۵۳.</ref>
====نامه اعتراضی صحابه====
====نامه اعتراضی صحابه====
پس از آن که مردم از تغییر روش عثمان ناامید شدند، برخی از آنان که عده‌ای از [[صحابه|اصحاب پیامبر(ص)]] نیز در میانشان بود، در نامه‌ای خطاب به عثمان به مواردی اشاره کردند که به باور آنان او، سنت رسول خدا(ص) و دو خلیفه پیشین را نقض کرده بود.  
پس از آنکه مردم از تغییر روش عثمان ناامید شدند، برخی از آنان که عده‌ای از [[صحابه|اصحاب پیامبر(ص)]] نیز در میانشان بود، در نامه‌ای خطاب به عثمان به مواردی اشاره کردند که به باور آنان او، سنت رسول خدا (ص) و دو خلیفه پیشین را نقض کرده بود.  


بعضی از آن موارد عبارت بود از: بخشیدن خمس آفریقا به [[مروان بن حکم|مروان بن حکم]] در حالی که در آن خمس حق خدا و رسول(ص) او وجود داشت، ساختن هفت ساختمان در مدینه، ساختن خانه‌ای برای همسرش نائله، ساختن خانه‌ای برای [[عایشه (همسر پیامبر)|عایشه]]، ساختن خانه‌ای از چوب برای [[مروان بن حکم|مروان]] که به صورت قصر ساخته شده بود، قرار دادن اموال خدا در دست مروان و دیگران، دادن سرپرستی شهرها و سرزمین‌ها به دست اطرافیانش و بخشش به غلامان و کودکان [[بنی‌امیه]] که هیچ‌گونه وابستگی و همراهی با [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول خدا(ص)]] نداشته‌اند، گماشتن [[ولید بن عقبه]] به فرمانداری کوفه که شریعت و احکام اسلام را در ظاهر نیز رعایت نمی‌کرد و [[شراب‌خواری]] او محرز گشت ولی عثمان حد نوشیدن شراب را بر وی جاری نکرد، دوری از [[مهاجرین|مهاجران]] و [[انصار]] به طوری که آنان را بر هیچ کاری نمی‌گمارد و با آنان مشورت نمی‌کرد، قرق کردن زمین‌های اطراف [[مدینه]]، دادن زمین‌ها و آذوقه‌ها و بخشش‌های بسیار به کسانی که هیچ گونه همراهی و هم‌صحبتی با [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول خدا(ص)]] نداشتند و عوض کردن خیزران [چوبی نرم بود و ایجاد درد نمی‌کرد] و استفاده از تازیانه [که بسیار دردآور و گزنده است] برای تنبیه مسلمانان.
بعضی از آن موارد عبارت بود از: بخشیدن خمس آفریقا به [[مروان بن حکم|مروان بن حکم]]؛ در حالی که در آن خمس حق خدا و رسول (ص) او وجود داشت، ساختن هفت ساختمان در مدینه، ساختن خانه‌ای برای همسرش نائله، ساختن خانه‌ای برای [[عایشه (همسر پیامبر)|عایشه]]، ساختن خانه‌ای از چوب برای [[مروان بن حکم|مروان]] که به‌صورت قصر ساخته شده بود، قرار دادن اموال خدا در دست مروان و دیگران، دادن سرپرستی شهرها و سرزمین‌ها به دست اطرافیانش و بخشش به غلامان و کودکان [[بنی‌امیه]] که هیچ‌گونه وابستگی و همراهی با [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول خدا(ص)]] نداشته‌اند، گماشتن [[ولید بن عقبه]] به فرمانداری کوفه که شریعت و احکام اسلام را در ظاهر نیز رعایت نمی‌کرد و [[شراب‌خواری]] او محرز گشت؛ ولی عثمان حد نوشیدن شراب را بر وی جاری نکرد، دوری از [[مهاجرین|مهاجران]] و [[انصار]] به‌طوری‌که آنان را بر هیچ کاری نمی‌گمارد و با آنان مشورت نمی‌کرد، قرق کردن زمین‌های اطراف [[مدینه]]، دادن زمین‌ها و آذوقه‌ها و بخشش‌های بسیار به کسانی که هیچ‌گونه همراهی و هم‌صحبتی با [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول خدا(ص)]] نداشتند و عوض کردن خیزران [چوبی نرم بود و ایجاد درد نمی‌کرد] و استفاده از تازیانه [که بسیار دردآور و گزنده است] برای تنبیه مسلمانان.


مردم با هم پیمان بستند این نوشته را به دست عثمان برسانند. نامه را [[عمار بن یاسر|عمار]] نزد عثمان برد. [[مروان بن حکم|مروان حکم]] و عده‌ای از [[بنی‌امیه]] همراه عثمان بودند. عمار نامه را به عثمان داد و او نیز نوشته را خواند. عثمان گفت: این نوشته را تو نوشته‌ای؟ عمار گفت: آری. عثمان گفت: چه کسی در نوشتن این نامه به تو کمک کرده است؟ عمار گفت: عده‌ای در نوشتن این نامه مرا یاری دادند که نیامدند. عثمان گفت: آنان را معرفی کن. عمار نپذیرفت و عثمان گفت: چطور جرأت کردی علیه من سخنی بگویی؟ مروان بن حکم گفت: [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیر المؤمنین]]، این بنده سیاه، مردم را علیه تو تحریک کرده است. اگر او را بکشی از زحمت بقیه آنان آسوده خواهی شد. عثمان گفت: او را بزنید. و خود نیز به همراه دیگران عمار را زد. آن گاه او را کشان کشان از‌ دار‌الاماره خلیفه بیرون بردند. سپس برخی مردم، عمار را به دستور [[ام سلمه]] همسر رسول خدا(ص)، به خانه او بردند.<ref>نک: امامت و سیاست/ترجمه، ۵۳-۵۵</ref>
مردم باهم پیمان بستند این نوشته را به دست عثمان برسانند. نامه را [[عمار بن یاسر|عمار]] نزد عثمان برد. [[مروان بن حکم|مروان حکم]] و عده‌ای از [[بنی‌امیه]] همراه عثمان بودند. عمار نامه را به عثمان داد و او نیز نوشته را خواند. عثمان گفت: این نوشته را تو نوشته‌ای؟ عمار گفت: آری. عثمان گفت: چه کسی در نوشتن این نامه به تو کمک کرده است؟ عمار گفت: عده‌ای در نوشتن این نامه مرا یاری دادند که نیامدند. عثمان گفت: آنان را معرفی کن. عمار نپذیرفت و عثمان گفت: چطور جرأت کردی علیه من سخنی بگویی؟ مروان بن حکم گفت: [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیر المؤمنین]]، این بنده سیاه، مردم را علیه تو تحریک کرده است. اگر او را بکشی از زحمت بقیه آنان آسوده خواهی شد. عثمان گفت: او را بزنید. و خود نیز به همراه دیگران عمار را زد. آن‌گاه او را کشان‌کشان از‌ دار‌الاماره خلیفه بیرون بردند. سپس برخی مردم، عمار را به دستور [[ام سلمه]] همسر رسول خدا(ص)، به خانه او بردند.<ref>نک: دینوری، امامت و سیاست، ص ۵۳-۵۵</ref>


====ماجرای حکومت مصر====
====ماجرای حکومت مصر====
از وقایعی که مانع فروکش کردن شورش علیه [[عثمان]] شد، ماجرایی است که طبق آن، هم‌ زمان با نا آرامی‌های [[مدینه]]، مردم [[مصر]] از حکومت عبد الله بن ابی‌سرح، به عثمان شکایت کردند. بزرگان صحابه در [[مدینه]] مانند [[حضرت علی(ع)]] به عثمان توصیه کردند که عبدالله را برکنار و [[محمد بن ابی‌بکر]] را حاکم مصر کند. عثمان چنین کرد و نامه‌ای مبنی بر آن به [[محمد بن ابی‌بکر]] داد. گروهی از معترضان و مردم [[مدینه]] نیز همراه محمد راهی مصر شدند. در میان راه، غلامی را دیدند که به سرعت حرکت می‌کرد؛ گویی که از چیزی می‌گریزد. او را نگاه داشتند و باخبر شدند که او غلام [[مروان بن حکم]] و حامل نامه‌ای از سوی او به عبدالله بن ابی سرح است. در نامه از ماجرای [[محمد بن ابوبکر|محمد بن ابی‌بکر]] و همراهان او نوشته شده و از عبدالله خواسته شده بود که محمد بن ابی‌بکر و همراهانش را به قتل برساند و بر حکومت مصر بماند تا نامه بعد برسد. این باعث شد تا محمد به [[مدینه]] بازگردد و نزد [[صحابه|اصحاب پیامبر]] و مسلمانان متن نامه را فاش کند و بدین ترتیب بر تشنج [[مدینه|شهر مدینه]] افزوده شد. مردم دارالاماره و خانه عثمان را محاصره کردند و مانع ورود و خروج از آن شدند و آب را نیز بر آن بستند.<ref>دینوری، امامت وسیاست/ترجمه،ص:۶۰ و ۶۱.</ref>
از وقایعی که مانع فروکش کردن شورش علیه [[عثمان]] شد، ماجرایی است که طبق آن، هم‌‌زمان با نا‌آرامی‌های [[مدینه]]، مردم [[مصر]] از حکومت عبدالله بن ابی‌سرح، به عثمان شکایت کردند. بزرگان صحابه در [[مدینه]] مانند [[حضرت علی(ع)]] به عثمان توصیه کردند که عبدالله را برکنار و [[محمد بن ابی‌بکر]] را حاکم مصر کند. عثمان چنین کرد و نامه‌ای مبنی بر آن به [[محمد بن ابی‌بکر]] داد. گروهی از معترضان و مردم [[مدینه]] نیز همراه محمد راهی مصر شدند. در میان راه، غلامی را دیدند که به سرعت حرکت می‌کرد؛ گویی که از چیزی می‌گریزد. او را نگاه داشتند و باخبر شدند که او غلام [[مروان بن حکم]] و حامل نامه‌ای از سوی او به عبدالله بن ابی سرح است. در نامه از ماجرای [[محمد بن ابوبکر|محمد بن ابی‌بکر]] و همراهان او نوشته شده و از عبدالله خواسته شده بود که محمد بن ابی‌بکر و همراهانش را به قتل برساند و بر حکومت مصر بماند تا نامه بعد برسد. این باعث شد تا محمد به [[مدینه]] بازگردد و نزد [[صحابه|اصحاب پیامبر]] و مسلمانان متن نامه را فاش کند و بدین ترتیب بر تشنج [[مدینه|شهر مدینه]] افزوده شد. مردم، دارالاماره و خانه عثمان را محاصره کردند و مانع ورود و خروج از آن شدند و آب را نیز بر آن بستند.<ref>دینوری، امامت و سیاست، ص۶۰ و ۶۱.</ref>


==محاصره==
==محاصره==
کاربر ناشناس