پرش به محتوا

واجب الوجود: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۱۹: خط ۱۹:
*'''محدودیت نداشتن''': واجب الوجود هیچ‌گونه محدودیتی ندارد و فاقد هیچ کمال وجودی نیست.
*'''محدودیت نداشتن''': واجب الوجود هیچ‌گونه محدودیتی ندارد و فاقد هیچ کمال وجودی نیست.
**دلیل: از آنجا که واجب الوجود ماهیت ندارد، محدودیت نیز ندارد؛ زیرا ماهیت بیانگر محدودیت و تعیین مرتبه وجودی است.<ref>سبحانی، مدخل مسائل جدید کلامی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۶۱.</ref> [[مرتضی مطهری]] محدود نبودن را همان مطلق بودن واجب تفسیر کرده است.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۸، ص۱۳۸.</ref>
**دلیل: از آنجا که واجب الوجود ماهیت ندارد، محدودیت نیز ندارد؛ زیرا ماهیت بیانگر محدودیت و تعیین مرتبه وجودی است.<ref>سبحانی، مدخل مسائل جدید کلامی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۶۱.</ref> [[مرتضی مطهری]] محدود نبودن را همان مطلق بودن واجب تفسیر کرده است.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۸، ص۱۳۸.</ref>
*'''بساطت''': واجب الوجود مرکب نیست و هیچ‌گونه جزء خارجی و ذهنی و بالفعل وبالقوه‌ای ندارد.
*'''بساطت''': واجب الوجود مرکب نیست و هیچ‌گونه جزء خارجی، ذهنی، بالفعل و بالقوه‌ای ندارد.


**دلیل اول: از آنجا که واجب الوجود ماهیت ندارد، هیچ حدّی نمی‌پذیرد؛ بنابراین جنس و فصل ندارد. هر آنچه جنس و فصل ندارد، جزء ندارد.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۴، ۱۰۷۳-۱۰۷۵.</ref> دلیل دوم: هر مرکبی در تحققش نیازمند به اجزای تشکیل دهنده‌اش است. بدیهی است که نیازمندی با واجب الوجود بودن بالذات منافات دارد. بنابراین هر موجودی که مرکب است، ممکن الوجود است. پس واجب الوجود مرکب نیست.<ref>سبحانی، مدخل مسائل جدید کلامی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۶۲؛ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص۴۳۹</ref>
**دلیل اول: از آنجا که واجب الوجود ماهیت ندارد، هیچ حدّی نمی‌پذیرد؛ بنابراین جنس و فصل ندارد. هر آنچه جنس و فصل ندارد، جزء ندارد.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۴، ۱۰۷۳-۱۰۷۵.</ref> دلیل دوم: هر مرکبی در تحققش نیازمند به اجزای تشکیل دهنده‌اش است. بدیهی است که نیازمندی با واجب الوجود بودن بالذات منافات دارد. بنابراین هر موجودی که مرکب است، ممکن الوجود است. پس واجب الوجود مرکب نیست.<ref>سبحانی، مدخل مسائل جدید کلامی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۶۲؛ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص۴۳۹</ref>
۱۶٬۷۷۹

ویرایش