کاربر ناشناس
قزلباش: تفاوت میان نسخهها
جز
منابع
imported>Hamedona جز (منابع) |
imported>Hamedona جز (منابع) |
||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
در سال ۹۹۶ قمری، عباس به کمک مرشد قلیخان استاجلو در قزوین بر تخت سلطنت نشست.<ref>تاریخ عالم آرای عباسی، ج ۲، ص ۳۷۹</ref> داعیه امراء قزلباش و تمایلات آنها به گریز از مرکز، تجزیه حاکمیت صفوی را وعده میداد و جنبشها و قیامهای مختلف در گوشه و کنار مملکت موجودیت حکومت فرزندان شیخ صفی را به چالش میکشید.<ref>تاریخ عالم آرای عباسی، ج ۲، ص ۳۷۹.</ref> [[شاه عباس اول|شاه عباس یکم]] در اقدامی ویژه، یک نیروی نظامی نوینی از گرجیان را در عرض طبقات قدیمی قزلباش فراهم کرد و به قدرت و تمرکز حکومت افزود.<ref>ایران عصر صفوی، ص ۷۶.</ref> | در سال ۹۹۶ قمری، عباس به کمک مرشد قلیخان استاجلو در قزوین بر تخت سلطنت نشست.<ref>تاریخ عالم آرای عباسی، ج ۲، ص ۳۷۹</ref> داعیه امراء قزلباش و تمایلات آنها به گریز از مرکز، تجزیه حاکمیت صفوی را وعده میداد و جنبشها و قیامهای مختلف در گوشه و کنار مملکت موجودیت حکومت فرزندان شیخ صفی را به چالش میکشید.<ref>تاریخ عالم آرای عباسی، ج ۲، ص ۳۷۹.</ref> [[شاه عباس اول|شاه عباس یکم]] در اقدامی ویژه، یک نیروی نظامی نوینی از گرجیان را در عرض طبقات قدیمی قزلباش فراهم کرد و به قدرت و تمرکز حکومت افزود.<ref>ایران عصر صفوی، ص ۷۶.</ref> | ||
[[شاه صفی]] نیز در هجده سالگی به حکومت رسید. او چنان بیرحم بود که حتی افراد ذکور خاندان سلطنتی را از دم کشت و سپهسالار کل سپاه زینل خان شاملو، «عیسی خان» و «چراغ خان قورچیباشی» و وزیر اعظم «میرزا طالب اردوبادی» و «ایشیک آقاسی اغورلو خان شاملو» و بسیاری دیگر را نیز کشت. | [[شاه صفی]] نیز در هجده سالگی به حکومت رسید. او چنان بیرحم بود که حتی افراد ذکور خاندان سلطنتی را از دم کشت و سپهسالار کل سپاه زینل خان شاملو، «عیسی خان» و «چراغ خان قورچیباشی» و وزیر اعظم «میرزا طالب اردوبادی» و «ایشیک آقاسی اغورلو خان شاملو» و بسیاری دیگر را نیز کشت.<ref>شعبانی،تاریخ اجتماعی ایران در عصر افشاریه، ص۱۵</ref> | ||
با حملات [[عثمانی|عثمانیان]] به حدود و شهرهای ایران، [[شاه صفی]] به [[تبریز]] رفت و با بذل و بخشش، سپاهیان بسیاری گردآورد و قلعه ایروان را به تصرف خود | با حملات [[عثمانی|عثمانیان]] به حدود و شهرهای ایران، [[شاه صفی]] به [[تبریز]] رفت و با بذل و بخشش، سپاهیان بسیاری گردآورد و قلعه ایروان را به تصرف خود درآورد؛ اما پس از چندی عثمانیان با [[معاهده زهاب]]، میان دولت صفویه و دولت عثمانی، بغداد از ایران جدا کردند. سپاه قزلباش بعد از این معاهده، روحیه دلاوری را از دست میدهد و بیشتر به یک قشون داخلی تبدیل میشود. برای همین در دوره [[شاه سلیمان]] نیز چندان اثری از جنگاوری دیده نمیشود. | ||
قزلباشان در پایان دوره صفوی، اندک اندک به یک مقام نظامی تشریفاتی و صاحبان اموال خاصه تبدیل شدند و به بیشتر به عیش و نوش پرداختند. از سوی دیگر علمای شیعه به تدریج اندیشههای صوفی گرایانه را که عامل اصلی گردآمدن قزلباشان بود، به باد نقد گرفتند و کار به دشمنی شدید و آشکار تبدیل شد و به رد و تکفیر صوفیان انجامید. | قزلباشان در پایان دوره صفوی، اندک اندک به یک مقام نظامی تشریفاتی و صاحبان اموال خاصه تبدیل شدند و به بیشتر به عیش و نوش پرداختند. از سوی دیگر علمای شیعه به تدریج اندیشههای صوفی گرایانه را که عامل اصلی گردآمدن قزلباشان بود، به باد نقد گرفتند و کار به دشمنی شدید و آشکار تبدیل شد و به رد و تکفیر صوفیان انجامید. |