۱۷٬۲۹۴
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (ویرایش) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (ویرایش) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
در لغتنامه دهخدا خبرکشی<ref> دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه خبرکش، ۱۳۷۷ش، ج۶، ص۹۵۰۸ </ref> و خبرچینی<ref> دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه خبرچین، ۱۳۷۷ش، ج۶، ص۹۵۰۶.</ref>به سخنچینی معنا شده است. | در لغتنامه دهخدا خبرکشی<ref> دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه خبرکش، ۱۳۷۷ش، ج۶، ص۹۵۰۸ </ref> و خبرچینی<ref> دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه خبرچین، ۱۳۷۷ش، ج۶، ص۹۵۰۶.</ref>به سخنچینی معنا شده است. | ||
=== تفاوت با سعایت=== | === تفاوت با سعایت=== | ||
[[سعایت]] نوعی سخنچینی است که اگر سخن دیگران را نزد کسی که از او میترسند(مانند پادشاهان) بازگو کنند، سعایت نامیده میشود.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، موسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۲۷۹.</ref> [[نراقی اول|نراقی]] سعایت را بدترین نوع سخنچینی و گناه آن را از انواع دیگر نمیمه بیشتر دانسته و بر این باور است که از [[طمع]] و [[حسد]] ناشی میشود.<ref>نراقی، جامع السعادات، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۲۷۹.</ref> | [[سعایت]] نوعی سخنچینی است که اگر سخن دیگران را نزد کسی که از او میترسند(مانند پادشاهان) بازگو کنند، سعایت نامیده میشود.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، موسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۲۷۹.</ref> [[نراقی اول|نراقی]] سعایت را بدترین نوع سخنچینی و گناه آن را از انواع دیگر نمیمه بیشتر دانسته و بر این باور است که از [[طمع]] و [[حسد]] ناشی میشود.<ref>نراقی، جامع السعادات، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۲۷۹.</ref> | ||
خط ۴۵: | خط ۴۶: | ||
* کینه و طرد شدن از سوی مردم؛ از [[حضرت علی(ع)]] روایت شده که سخنچینی بپرهیزید زیرا بذر [[کینه]] را میافشاند و بین خدا و مردم فاصله میاندازد.<ref>تمیمی آمدی، غررالحکم، ۱۴۱۰ق، ص۱۶۷.</ref> | * کینه و طرد شدن از سوی مردم؛ از [[حضرت علی(ع)]] روایت شده که سخنچینی بپرهیزید زیرا بذر [[کینه]] را میافشاند و بین خدا و مردم فاصله میاندازد.<ref>تمیمی آمدی، غررالحکم، ۱۴۱۰ق، ص۱۶۷.</ref> | ||
== | == درمان== | ||
فیض کاشانی | درمان سخنچینی با از بین بردن انگیزههای آن مانند حسادت و کینه امکانپذیر است. همچنین توجه به پیامدهای دنیوی و اخروی سخنچینی که در روایات آمده، برای درمان آن سفارش شده است. در برخی از کتابهای اخلاقی حکایتها و داستانهایی درباره سخنچینی آمده که بر اساس آنها پیامدهایی چون [[قتل نفس]]، جنگ و اختلاف بین مردم را برای دیگران و ذلت و خواری را برای خود در پی خواهد داشت.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، موسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۲۷۹-۲۸۰؛ نراقی، جامع السعادت، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۲۷۷-۲۷۸.</ref> | ||
فیض کاشانی در برخورد با سخنچین مواردی را بیان کرده که عبارتند از: | |||
* تصدیق نکردن سخنچین | * تصدیق نکردن سخنچین | ||
* بازداشتن او از سخنچینی([[نهی از منکر]]) | * بازداشتن او از سخنچینی([[نهی از منکر]]) | ||
خط ۵۳: | خط ۵۶: | ||
* بازگو نکردن سخنان نمام | * بازگو نکردن سخنان نمام | ||
* دشمن داشتن او.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، موسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۲۷۷-۲۷۸</ref> | * دشمن داشتن او.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، موسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۲۷۷-۲۷۸</ref> | ||
== ادبیات فارسی== | == ادبیات فارسی== | ||
سخنچینی در ادبیات و فرهنگ فارسی نیز رواج دارد. شاعران فارسیزبان اشعاری در قبح آن سرودهاند. | سخنچینی در ادبیات و فرهنگ فارسی نیز رواج دارد. شاعران فارسیزبان اشعاری در قبح آن سرودهاند. |
ویرایش