کاربر ناشناس
ادریس (پیامبر): تفاوت میان نسخهها
←ادریس در قرآن
imported>M.bahrami (←دلیل نامگذاری به ادریس: اصلاح منبع) |
imported>M.bahrami |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
[[جوادی آملی]] معتقد است که حضرت ادریس(ع) سر سلسلهی بسیاری از [[انبیا|انبیائی]] است که قبل از [[نوح (پیامبر)|نوح]] مبعوث شدند.<ref>جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ج۶، ص۵۳۲.</ref>برخی معتقدند که میان ادریس(ع) و [[حضرت آدم علیه السلام|آدم(ع)]] ۵ نسل فاصله است.<ref>میبدی، کشف الاسرار، ج۶، ص۶۵.</ref> [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] در [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن|مجمع البیان]] بیان کرده است که او جد پدر حضرت نوح(ع) است، اسم او در تورات اخنوخ است و روایات متعددی درباره به آسمان رفتن او نقل شده است<ref>طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ۱۳۵۲ش، ج۱۵، ص۱۸۱.</ref>. در تورات سفر تکوین باب پنجم درباره اجداد نوح آمده است: «یارد صد و شصت دو سال زندگی کرد و خنوخ را به دنیا آورد و از خنوخ، متوشالخ به دنیا آمد، سپس متوشالخ را «لمک» نام میبرد و گوید از «لمک» نوح به دنیا آمد.» این مؤید سخن مجمع البیان است که فرمود: ادریس جد نوح بود.<ref>قرشی، سید علی اکبر، تفسیر أحسن الحدیث، ج۶، ص۳۴۳.</ref> | [[جوادی آملی]] معتقد است که حضرت ادریس(ع) سر سلسلهی بسیاری از [[انبیا|انبیائی]] است که قبل از [[نوح (پیامبر)|نوح]] مبعوث شدند.<ref>جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ج۶، ص۵۳۲.</ref>برخی معتقدند که میان ادریس(ع) و [[حضرت آدم علیه السلام|آدم(ع)]] ۵ نسل فاصله است.<ref>میبدی، کشف الاسرار، ج۶، ص۶۵.</ref> [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] در [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن|مجمع البیان]] بیان کرده است که او جد پدر حضرت نوح(ع) است، اسم او در تورات اخنوخ است و روایات متعددی درباره به آسمان رفتن او نقل شده است<ref>طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ۱۳۵۲ش، ج۱۵، ص۱۸۱.</ref>. در تورات سفر تکوین باب پنجم درباره اجداد نوح آمده است: «یارد صد و شصت دو سال زندگی کرد و خنوخ را به دنیا آورد و از خنوخ، متوشالخ به دنیا آمد، سپس متوشالخ را «لمک» نام میبرد و گوید از «لمک» نوح به دنیا آمد.» این مؤید سخن مجمع البیان است که فرمود: ادریس جد نوح بود.<ref>قرشی، سید علی اکبر، تفسیر أحسن الحدیث، ج۶، ص۳۴۳.</ref> | ||
در برخی از منابع اسلامی، ادریس را در سلسله نسب [[پیامبر اسلام(ص)]] ذکر کردهاند<ref>ابن کثیر، البدایة والنهایه، ج۱، ص۹۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳. </ref> هر چند برخی این مطلب را نپذیرفته و عقیده دارند که چون ادریس، حضرت محمد(ص) را در شب [[معراج]] «الاخ الصالح» نامیده<ref>سهیلی، الروض الأنف، ج۱، ص۱۳۱۴؛ ابن جوزی،صحیح بخاری، ج۱، ص۲۳.</ref> پس نمیتواند از اجداد پیامبر اکرم (ص) باشد<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص۲۲۳؛ رشید رضا، المنار، ج۱، ص۶۰۵؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۵۴۹.</ref> البته ابن کثیر این روایت را دلیلی مناسبی برای این قول نمیداند و احتمال میدهد این کلام حضرت ادریس به دلیل تواضع و احترام بوده باشد.<ref>ابن کثیر، قصص الانبیاء، ص۶۳.</ref> | در برخی از منابع اسلامی، ادریس را در سلسله نسب [[پیامبر اسلام(ص)]] ذکر کردهاند<ref>ابن کثیر، البدایة والنهایه، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۹۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳. </ref> هر چند برخی این مطلب را نپذیرفته و عقیده دارند که چون ادریس، حضرت محمد(ص) را در شب [[معراج]] «الاخ الصالح» نامیده<ref>سهیلی، الروض الأنف، ج۱، ص۱۳۱۴؛ ابن جوزی،صحیح بخاری، ج۱، ص۲۳.</ref> پس نمیتواند از اجداد پیامبر اکرم (ص) باشد<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص۲۲۳؛ رشید رضا، المنار، ج۱، ص۶۰۵؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۵۴۹.</ref> البته ابن کثیر این روایت را دلیلی مناسبی برای این قول نمیداند و احتمال میدهد این کلام حضرت ادریس به دلیل تواضع و احترام بوده باشد.<ref>ابن کثیر، قصص الانبیاء، ۱۴۱۱ق، ص۶۳.</ref> | ||
===ولادت=== | ===ولادت=== | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
ادریس(ع) یکی از ۲۶ پیامبری است که خداوند نام آنها را در قرآن کریم آورده است.<ref>طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۲،ص۲۱۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۰، ص۱۸۵.</ref> قرآن کریم دوبار و در آیات ۵۶ و ۵۷ سوره [[سوره مریم|مریم]] و همچنین آیات ۸۴ و ۸۵ سوره [[سوره انبیاء|انبیاء]] از حضرت ادریس یاد میکند و او را پیامبری صدیق، صابر و صالح و دارای منزلتی والا میداند و از داخل شدن او در رحمت الهی خبر میدهد. این در حالی است که در عهد عتیق از حضرت ادریس به طور عام و کلی یاد شده است و از او با عناوینی همچون «سلوک با خدا» و «زیستن با خدا» یاد شده است.<ref>امیری، «هرمس الهرامسه طرحی برای تطبیق دین، اسطوره و فلسفه»، ۱۳۹۰ش، ص۱۷۲.</ref> | ادریس(ع) یکی از ۲۶ پیامبری است که خداوند نام آنها را در قرآن کریم آورده است.<ref>طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۲،ص۲۱۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۰، ص۱۸۵.</ref> قرآن کریم دوبار و در آیات ۵۶ و ۵۷ سوره [[سوره مریم|مریم]] و همچنین آیات ۸۴ و ۸۵ سوره [[سوره انبیاء|انبیاء]] از حضرت ادریس یاد میکند و او را پیامبری صدیق، صابر و صالح و دارای منزلتی والا میداند و از داخل شدن او در رحمت الهی خبر میدهد. این در حالی است که در عهد عتیق از حضرت ادریس به طور عام و کلی یاد شده است و از او با عناوینی همچون «سلوک با خدا» و «زیستن با خدا» یاد شده است.<ref>امیری، «هرمس الهرامسه طرحی برای تطبیق دین، اسطوره و فلسفه»، ۱۳۹۰ش، ص۱۷۲.</ref> | ||
برخی با توجه به آیات و روایات معتقدند که خداوند او را به بعضی از طبقات آسمان «چهارم یا پنجم یا ششم» بالا برده است<ref>طوسی، البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۳۴؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۱، ص۲۷۰.</ref> و از این رو در قرآن آمده است: (ورفعناه مکاناً علیاً).<ref>آیه ۵۷، سوره مریم.</ref> برخی دیگر گفتهاند که خداوند روح او را میان آسمان چهارم و پنجم قبض نموده است.<ref>جزایری، النور المبین، ۱۳۸۱ش، ص ۹۹.</ref>برخی دیگر معتقدند که بالا بودن از نظر مکان و صعود به جایی بلند، هر چند بلندترین مکانها باشد مزیت بهشمار نمیآید. بنابراین مقصود از مکان «علی» یکی از درجات قرب است و از سیاق داستانهایی که در این سوره به ردیف ذکر میشود و مواهب نبوت و ولایت را که مقامات معنوی و الهی است ذکر میکند، همین تفسیر و تعلیل فهمیده میشود.<ref>ابن عاشور، التحریر والتنویر، ج۱۶، ص۵۷.</ref> از امام باقر (ع) نیز نقل شده است که منظور رفعت مکانی در خصوص حضرت ادریس نیست بلکه معنای رفعت در آیه رفعت مقام و مرتبه اوست.<ref>جزایری، النور المبین، ۱۳۸۱ش، ص ۹۹.</ref> | برخی با توجه به آیات و روایات معتقدند که خداوند او را به بعضی از طبقات آسمان «چهارم یا پنجم یا ششم» بالا برده است<ref>طوسی، البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۳۴؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۱، ص۲۷۰.</ref> و از این رو در قرآن آمده است: (ورفعناه مکاناً علیاً).<ref>آیه ۵۷، سوره مریم.</ref> برخی دیگر گفتهاند که خداوند روح او را میان آسمان چهارم و پنجم قبض نموده است.<ref>جزایری، النور المبین، ۱۳۸۱ش، ص ۹۹.</ref>برخی دیگر معتقدند که بالا بودن از نظر مکان و صعود به جایی بلند، هر چند بلندترین مکانها باشد مزیت بهشمار نمیآید. بنابراین مقصود از مکان «علی» یکی از درجات قرب است و از سیاق داستانهایی که در این سوره به ردیف ذکر میشود و مواهب نبوت و ولایت را که مقامات معنوی و الهی است ذکر میکند، همین تفسیر و تعلیل فهمیده میشود.<ref>ابن عاشور، التحریر والتنویر، ۱۴۲۰ق، ج۱۶، ص۵۷.</ref> از امام باقر (ع) نیز نقل شده است که منظور رفعت مکانی در خصوص حضرت ادریس نیست بلکه معنای رفعت در آیه رفعت مقام و مرتبه اوست.<ref>جزایری، النور المبین، ۱۳۸۱ش، ص ۹۹.</ref> | ||
=== ادریس و [[الیاس]] در قرآن === | === ادریس و [[الیاس]] در قرآن === | ||
برخی از مفسران در آیههای «و زَکرِیا و یحیی و عیسی و اِلیاسَ کلٌّ مِنَ الصّلِحین»<ref>سوره انعام، آیه ۸۵.</ref> و «و اِنَّ اِلیاسَ لَمِنَ المُرسَلین»<ref>سوره صافات، آیه ۱۲۳.</ref> [[الیاس]] را همان ادریس دانستهاند و ویژگیها و داستانهایی را که برای ادریس بیان شده است را در ذیل این آیات برای «الیاس» آوردهاند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۴، ص۵۱۰.</ref> برخی آیه «سَلمٌ عَلی اِلیاسین»<ref>سوره صافات، آیه ۱۳۰.</ref> را «سَلمٌ عَلی اِدراسین» قرائت کرده و آن را به «ادریس» تفسیر کردهاند.<ref>ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۲۲.</ref> طبرسی در مجمع البیان از ابن مسعود نقل میکند که منظور از الياس، ادريس است كه جد حضرت نوح بوده است.<ref>طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان،۱۳۵۲ش، ج۸، ص۱۷۱؛ همان، ج۲۱، ص۴۰.</ref> | برخی از مفسران در آیههای «و زَکرِیا و یحیی و عیسی و اِلیاسَ کلٌّ مِنَ الصّلِحین»<ref>سوره انعام، آیه ۸۵.</ref> و «و اِنَّ اِلیاسَ لَمِنَ المُرسَلین»<ref>سوره صافات، آیه ۱۲۳.</ref> [[الیاس]] را همان ادریس دانستهاند و ویژگیها و داستانهایی را که برای ادریس بیان شده است را در ذیل این آیات برای «الیاس» آوردهاند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۴، ص۵۱۰.</ref> برخی آیه «سَلمٌ عَلی اِلیاسین»<ref>سوره صافات، آیه ۱۳۰.</ref> را «سَلمٌ عَلی اِدراسین» قرائت کرده و آن را به «ادریس» تفسیر کردهاند.<ref>ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۲۲.</ref> طبرسی در مجمع البیان از ابن مسعود نقل میکند که منظور از الياس، ادريس است كه جد حضرت نوح بوده است.<ref>طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان،۱۳۵۲ش، ج۸، ص۱۷۱؛ همان، ج۲۱، ص۴۰.</ref> | ||
ولی بسیاری از مفسرین شیعه معتقدند که «الیاس» غیر از «ادریس» است زیرا در [[سوره انعام]] آمده است: «و تِلک حُجَّتُنا ءاتَینها اِبرهیمَ عَلی قَومِهِ نَرفَعُ دَرَجت مَن نَشاءُ اِنَّ رَبَّک حَکیمٌ عَلیم × و وهَبنا لَهُ اِسحقَ و یعقوبَ کلاًّ هَدَینا و نوحا هَدَینا مِن قَبلُ و مِن ذُرِّیتِهِ داوودَ و سُلَیمنَ و اَیوبَ و یوسُفَ و موسی و هرونَ و کذلِک نَجزِی المُحسِنین و زَکرِیا و یحیی و عیسی و اِلیاسَ کلٌّ مِنَ الصّلِحین»<ref>سوره انعام، آیه ۸۳-۸۵.</ref>: در این آیه، ضمیر «مِن ذُرِّیتِهِ» یا به [[حضرت ابراهیم]] یا به [[حضرت نوح]] باز میگردد که در هر دو صورت نمیتواند مراد از «الیاس»، همان «ادریس» باشد؛ زیرا الیاس یا از فرزندان حضرت ابراهیم خواهد بود یا حضرت نوح؛ در حالی که ادریس، پیش از نوح و از نیاکان او است.<ref>طبرسی، مجمع البیان،۱۳۵۲ش، ج۴، ص۵۱۰-۵۱۱؛ کاشانی، منهج الصادقین، تهران، ج۳،ص ۴۲۷؛ علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۲۱۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱، ج۱۹،ص۱۴۳.</ref> | ولی بسیاری از مفسرین شیعه معتقدند که «الیاس» غیر از «ادریس» است زیرا در [[سوره انعام]] آمده است: «و تِلک حُجَّتُنا ءاتَینها اِبرهیمَ عَلی قَومِهِ نَرفَعُ دَرَجت مَن نَشاءُ اِنَّ رَبَّک حَکیمٌ عَلیم × و وهَبنا لَهُ اِسحقَ و یعقوبَ کلاًّ هَدَینا و نوحا هَدَینا مِن قَبلُ و مِن ذُرِّیتِهِ داوودَ و سُلَیمنَ و اَیوبَ و یوسُفَ و موسی و هرونَ و کذلِک نَجزِی المُحسِنین و زَکرِیا و یحیی و عیسی و اِلیاسَ کلٌّ مِنَ الصّلِحین»<ref>سوره انعام، آیه ۸۳-۸۵.</ref>: در این آیه، ضمیر «مِن ذُرِّیتِهِ» یا به [[حضرت ابراهیم]] یا به [[حضرت نوح]] باز میگردد که در هر دو صورت نمیتواند مراد از «الیاس»، همان «ادریس» باشد؛ زیرا الیاس یا از فرزندان حضرت ابراهیم خواهد بود یا حضرت نوح؛ در حالی که ادریس، پیش از نوح و از نیاکان او است.<ref>طبرسی، مجمع البیان،۱۳۵۲ش، ج۴، ص۵۱۰-۵۱۱؛ کاشانی، منهج الصادقین، تهران، ج۳،ص ۴۲۷؛ علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۲۱۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱، ج۱۹،ص۱۴۳.</ref> |