Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۱۷۴
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
| پانویس = | | پانویس = | ||
}} | }} | ||
'''حسین بن منصور'''، (۲۴۴-۳۰۹ق) مشهور به '''حلاج'''، از عارفان و صوفیان [[جهان اسلام]] که اختلافات فراوانی درباره مذهب، عقاید و اقدامات او وجود دارد. برخی او را [[سنی]] دانستهاند، اما بر اساس برخی منابع شیعه، و همچنین بنابر نقل خطیب بغدادی در کتاب تاریخ بغداد، حلاج منسوب به [[شیعیان]] بوده است. حلاج را از [[قرمطیان]]، معتقد به اتحاد و حلول، زندیق، اهل سحر و شعبده و همچنین کافر خواندهاند. همچنین او را مدعی [[امامت]]، [[نبوت]]، ربوبیت و الوهیت دانستهاند. مذهب او، گاه [[زیدیه|شیعه زیدی]]، گاه [[اسماعیلیه|اسماعیلی]] و گاه [[شیعه اثناعشری]] دانسته شده و در محکمههایی خود را از [[اهل سنت]] و معتقد به [[اصول]] و فروع اسلام و مبانی [[قرآن]] معرفی کرده است. | '''حسین بن منصور'''، (۲۴۴-۳۰۹ق) مشهور به '''حلاج'''، از عارفان و صوفیان [[جهان اسلام]] که اختلافات فراوانی درباره مذهب، عقاید و اقدامات او وجود دارد. برخی او را [[سنی]] دانستهاند، اما بر اساس برخی منابع شیعه، و همچنین بنابر نقل خطیب بغدادی در کتاب تاریخ بغداد، حلاج منسوب به [[شیعیان]] بوده است. حلاج را از [[قرمطیان]]، معتقد به اتحاد و حلول، زندیق، اهل سحر و شعبده و همچنین کافر خواندهاند. همچنین او را مدعی [[امامت]]، [[نبوت]]، [[ربوبیت]] و [[الوهیت]] دانستهاند. مذهب او، گاه [[زیدیه|شیعه زیدی]]، گاه [[اسماعیلیه|اسماعیلی]] و گاه [[شیعه اثناعشری]] دانسته شده و در محکمههایی خود را از [[اهل سنت]] و معتقد به [[اصول]] و فروع اسلام و مبانی [[قرآن]] معرفی کرده است. | ||
برخی از حکما و فیلسوفان مسلمان و شیعه از قرن هفتم به بعد، حلاج را تحسین کرده و او را ستودهاند؛ از جمله [[خواجه نصیرالدین طوسی]]، [[قاضی نورالله شوشتری]]، [[ملاصدرای شیرازی]]، [[قاضی سعید قمی]]، و [[علامه طباطبایی]].در همین حال بسیاری از [[فقه|فقها]] و [[حدیث|محدثان]] شیعه، با اتکا به [[توقیعات امام زمان (عج)|توقیع امام زمان (ع)]] خطاب به [[حسین بن روح]] درباره [[شلمغانی]]، او را کافر دانستهاند. [[ابن بابویه]]، [[شیخ طوسی]] و [[علامه حلی]]، از جمله فقها و محدثانی هستند که به کفر حلاج حکم دادهاند. | برخی از حکما و فیلسوفان مسلمان و شیعه از قرن هفتم به بعد، حلاج را تحسین کرده و او را ستودهاند؛ از جمله [[خواجه نصیرالدین طوسی]]، [[قاضی نورالله شوشتری]]، [[ملاصدرای شیرازی]]، [[قاضی سعید قمی]]، و [[علامه طباطبایی]].در همین حال بسیاری از [[فقه|فقها]] و [[حدیث|محدثان]] شیعه، با اتکا به [[توقیعات امام زمان (عج)|توقیع امام زمان (ع)]] خطاب به [[حسین بن روح]] درباره [[شلمغانی]]، او را کافر دانستهاند. [[ابن بابویه]]، [[شیخ طوسی]] و [[علامه حلی]]، از جمله فقها و محدثانی هستند که به کفر حلاج حکم دادهاند. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
برخی مانند کامل مصطفی شیبی و [[عبدالحسین زرینکوب]]، از انتساب او به شیعه سخن گفتهاند.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۶۴.</ref> کامل مصطفی شیبی در کتاب «الصلة بین التصوف و التشیع»، اعتقاد حلاج به [[شیعه اثناعشری|تشیع اثناعشری]] را با اتکا به محتوای کتاب «الإحاطة والفرقان» که از آثار حلاج است، آشکار دانسته است.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۶۵.</ref> | برخی مانند کامل مصطفی شیبی و [[عبدالحسین زرینکوب]]، از انتساب او به شیعه سخن گفتهاند.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۶۴.</ref> کامل مصطفی شیبی در کتاب «الصلة بین التصوف و التشیع»، اعتقاد حلاج به [[شیعه اثناعشری|تشیع اثناعشری]] را با اتکا به محتوای کتاب «الإحاطة والفرقان» که از آثار حلاج است، آشکار دانسته است.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۶۵.</ref> | ||
در مقابل اینها، برخی دیگر او را از دین خارج دانسته و او را زندیق، اهل سحر و شعبده و حتی کافر خواندهاند.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۶۴.</ref> برخی دیگر او را مدعی | در مقابل اینها، برخی دیگر او را از دین خارج دانسته و او را زندیق، اهل [[سحر]] و شعبده و حتی [[کفر|کافر]] خواندهاند.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۶۴.</ref> برخی دیگر او را مدعی [[امامت]]، [[نبوت]]، [[ربوبیت]] و [[الوهیت]] دانستهاند.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۶۴.</ref> | ||
حلاج، دیدگاههای فقهی و کلامی ویژه و اختلافبرانگیزی داشته و نظرات او درباره تصوف، همواره مورد بحث بوده است.<ref>محسنینیا، «حلاج در نگاه مخالفان»، در فصلنامه مطالعات ایرانی، پاییز ۱۳۸۳ش، ص ۱۴۷.</ref> او معتقد بود که میتوان از انجام پارهای از واجبات فقهی امتناع کرد. | حلاج، دیدگاههای فقهی و کلامی ویژه و اختلافبرانگیزی داشته و نظرات او درباره تصوف، همواره مورد بحث بوده است.<ref>محسنینیا، «حلاج در نگاه مخالفان»، در فصلنامه مطالعات ایرانی، پاییز ۱۳۸۳ش، ص ۱۴۷.</ref> او معتقد بود که میتوان از انجام پارهای از واجبات فقهی امتناع کرد. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
حلاج در سال ۲۷۰ق به سفر حج رفت، و در ۲۷۱ق، به بغداد بازگشت و در حضور جنید بغدادی، سخنانی بر زبان آورد که جنید از او رنجید و درباره عاقبت سخنانش به او هشدار داد و برای نخستین بار او را از ادعاهای بزرگ منع کرد.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۶.</ref> مخالفت جنید با حلاج سبب شد که برخی صوفیان بزرگ همعصر او مانند عمر مکی و ابویعقوب اقطع هم حلاج را طرد و با او مخالفت کنند.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۶.</ref> از این پس، خرقه صوفیانه را کنار گذاشت و بیشتر عمرش در سفر به مناطق مختلف گذشت.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۶.</ref> | حلاج در سال ۲۷۰ق به سفر حج رفت، و در ۲۷۱ق، به بغداد بازگشت و در حضور جنید بغدادی، سخنانی بر زبان آورد که جنید از او رنجید و درباره عاقبت سخنانش به او هشدار داد و برای نخستین بار او را از ادعاهای بزرگ منع کرد.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۶.</ref> مخالفت جنید با حلاج سبب شد که برخی صوفیان بزرگ همعصر او مانند عمر مکی و ابویعقوب اقطع هم حلاج را طرد و با او مخالفت کنند.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۶.</ref> از این پس، خرقه صوفیانه را کنار گذاشت و بیشتر عمرش در سفر به مناطق مختلف گذشت.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۶.</ref> | ||
حسین بن منصور حلاج، در سال ۲۷۵ق، سفری پنج ساله به [[خراسان]]، ماوراءالنهر، سیستان، [[کرمان]]، فارس و دیگر نقاط داشت و به تبلیغ دیدگاههای خود پرداخت.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۶.</ref> او سپس نزد خانوادهاش در [[اهواز]] بازگشت و در سال ۲۸۱ق به همراه جمع فراوانی از مریدانش به سفر [[حج]] رفت و در این سفر به ساحری، شیادی و ارتباط با اجنه متهم شد.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۶.</ref> او دوباره سفری پنج ساله به [[خراسان]]، ماوراءالنهر، [[هندوستان]]، [[چین]]، و [[ایران]]، به تبلیغ دیدگاههای خود پرداخت.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۶.</ref> او در همین سفر تلاش کرد با علمای [[امامیه]] در [[قم]] رابطه برقرار کند، اما موفقیتی به دست نیاورد و متهم به ادعای ربوبیت و مهدویت شد. در [[اصفهان]] هم [[علی بن سهل اصفهانی]]، حلاج را تکفیر کرد.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۶ و ۲۵۷.</ref> | حسین بن منصور حلاج، در سال ۲۷۵ق، سفری پنج ساله به [[خراسان]]، ماوراءالنهر، سیستان، [[کرمان]]، فارس و دیگر نقاط داشت و به تبلیغ دیدگاههای خود پرداخت.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۶.</ref> او سپس نزد خانوادهاش در [[اهواز]] بازگشت و در سال ۲۸۱ق به همراه جمع فراوانی از مریدانش به سفر [[حج]] رفت و در این سفر به ساحری، شیادی و ارتباط با اجنه متهم شد.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۶.</ref> او دوباره سفری پنج ساله به [[خراسان]]، ماوراءالنهر، [[هندوستان]]، [[چین]]، و [[ایران]]، به تبلیغ دیدگاههای خود پرداخت.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۶.</ref> او در همین سفر تلاش کرد با علمای [[امامیه]] در [[قم]] رابطه برقرار کند، اما موفقیتی به دست نیاورد و متهم به ادعای ربوبیت و [[مهدویت]] شد. در [[اصفهان]] هم [[علی بن سهل اصفهانی]]، حلاج را تکفیر کرد.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۶ و ۲۵۷.</ref> | ||
او در سال ۲۹۰ق به [[بغداد]] بازگشت، سپس به سفر حج رفت، و این سفر دو سال طول کشید. حلاج در سال ۲۹۳ق در خانه خود بنایی شبیه به کعبه ساخت و شبها در قبرستان [[نماز]] میخواند و در کوچه و بازار، سخن میگفت و برخی احتمال دادهاند که «انا الحق» را در این زمان گفته است.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۷.</ref> ضعف حکومت عباسی در دوره خلافت مقتدر، موجب شد او باورهای خود را با صراحت و به صورت علنی مطرح کند و برخی از صوفیان بزرگ مانند شبلی در همین شرایط از او دوری گزیدند. علمای دینی و فقهایی هم به مخالفت با او برخاستند و حلاج را به اتهام عقیده به حلول و اتحاد، [[تکفیر]] کردند.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۷.</ref> او گرچه از مرگ نجات یافت، اما از سال ۳۰۱ق زندگی مخفی داشت و پس از دستگیری، تا سال ۳۰۹ق از زندانی به زندان دیگر منتقل میشد و افکار خود را به زندانیان هم منتقل میکرد.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۸ و ۲۵۹.</ref> بنابر گزارشهای تاریخی، بسیاری از زندانیان و حتی سپاهیان و درباریان، به او گرایش یافتند و بر این باور بودند که او مردگان را زنده میکند و جنیان خدمتگزاران او هستند.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۹.</ref> | او در سال ۲۹۰ق به [[بغداد]] بازگشت، سپس به سفر حج رفت، و این سفر دو سال طول کشید. حلاج در سال ۲۹۳ق در خانه خود بنایی شبیه به کعبه ساخت و شبها در قبرستان [[نماز]] میخواند و در کوچه و بازار، سخن میگفت و برخی احتمال دادهاند که «انا الحق» را در این زمان گفته است.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۷.</ref> ضعف حکومت عباسی در دوره خلافت مقتدر، موجب شد او باورهای خود را با صراحت و به صورت علنی مطرح کند و برخی از صوفیان بزرگ مانند شبلی در همین شرایط از او دوری گزیدند. علمای دینی و فقهایی هم به مخالفت با او برخاستند و حلاج را به اتهام عقیده به حلول و اتحاد، [[تکفیر]] کردند.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۷.</ref> او گرچه از مرگ نجات یافت، اما از سال ۳۰۱ق زندگی مخفی داشت و پس از دستگیری، تا سال ۳۰۹ق از زندانی به زندان دیگر منتقل میشد و افکار خود را به زندانیان هم منتقل میکرد.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۸ و ۲۵۹.</ref> بنابر گزارشهای تاریخی، بسیاری از زندانیان و حتی سپاهیان و درباریان، به او گرایش یافتند و بر این باور بودند که او مردگان را زنده میکند و جنیان خدمتگزاران او هستند.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۹.</ref> |