کاربر ناشناس
قزلباشان صفوی: تفاوت میان نسخهها
جز
افزودن منبع
imported>Hamedona جز (افزودن منبع) |
imported>Hamedona جز (افزودن منبع) |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
این کلاه، میتواند نشانه اعتقاد صفویان به تشیع دوازده امامی، در آن زمان باشد؛ گرچه ارادت صوفیان به حضرت علی تلازمی با شیعه بودن آنها ندارد. | این کلاه، میتواند نشانه اعتقاد صفویان به تشیع دوازده امامی، در آن زمان باشد؛ گرچه ارادت صوفیان به حضرت علی تلازمی با شیعه بودن آنها ندارد. | ||
[[شیخ حیدر]] با لشکر [[قزلباش|قزلباشان]] به شروان تاختند. شروانشاه، اموال و حرمسرایش را به قلعه گلستان فرستاد و با سربازان اندک برای مبارزه با شیخ حیدر آماده شد. قزلباشان به راحتی مقاومت سپاهیان شروان را درهم شکستند و آنان را به درون قلعه گلستان راندند. آنگاه شهر را تصرف و اهالی را قتل عام کردند. شیخ حیدر همچنین با استفاده از توپ و منجنیق، کار را برای محاصره شدگانِ گلستان تنگ کرد.از سوی دیگر، یعقوببیگ در پاسخ به استمداد شروانشاه، به سرعت خود را از سلطانیه برای مقابله با قزلباشان رساند. شروانشاه نیز در یک فرصت از قلعه خارج شد و به سپاه یعقوب بیگ پیوست. در نهایت شیخ حیدر و قزلباشان در ۲۴ رجب ۸۹۳ در تبرسران با سپاه دشمن برخورد کردند. شیخ حیدر در نبردی تن به تن بر سلیمانبیگ بیژن اوغلو فرمانده لشکر یعقوببیگ غلبه کرد، اما تیری به شیخ خورد و تلاش قزلباشان برای انتقال او به جایی امن نتیجه نداد تا این که دربان یعقوببیگ، موسوم به علیآقا، بر وی دست یافت و سرش را از تن جدا ساخت. سر شیخ حیدر را در کوچههای [[تبریز]] گرداندند و در میدان شهر آویختند. جسدش را نیز قزلباشان در نزدیکی میدان جنگ (در تبرسران شروان) دفن کردند. | [[شیخ حیدر]] با لشکر [[قزلباش|قزلباشان]] به شروان تاختند. شروانشاه، اموال و حرمسرایش را به قلعه گلستان فرستاد و با سربازان اندک برای مبارزه با شیخ حیدر آماده شد. قزلباشان به راحتی مقاومت سپاهیان شروان را درهم شکستند و آنان را به درون قلعه گلستان راندند. آنگاه شهر را تصرف و اهالی را قتل عام کردند. شیخ حیدر همچنین با استفاده از توپ و منجنیق، کار را برای محاصره شدگانِ گلستان تنگ کرد.از سوی دیگر، یعقوببیگ در پاسخ به استمداد شروانشاه، به سرعت خود را از سلطانیه برای مقابله با قزلباشان رساند. شروانشاه نیز در یک فرصت از قلعه خارج شد و به سپاه یعقوب بیگ پیوست. در نهایت شیخ حیدر و قزلباشان در ۲۴ رجب ۸۹۳ در تبرسران با سپاه دشمن برخورد کردند. شیخ حیدر در نبردی تن به تن بر سلیمانبیگ بیژن اوغلو فرمانده لشکر یعقوببیگ غلبه کرد، اما تیری به شیخ خورد و تلاش قزلباشان برای انتقال او به جایی امن نتیجه نداد تا این که دربان یعقوببیگ، موسوم به علیآقا، بر وی دست یافت و سرش را از تن جدا ساخت. سر شیخ حیدر را در کوچههای [[تبریز]] گرداندند و در میدان شهر آویختند. جسدش را نیز قزلباشان در نزدیکی میدان جنگ (در تبرسران شروان) دفن کردند.<ref>خواندمیر، تاریخ حبیب السیری، ج ۴، ص۴۳۴</ref> | ||
===ارتش قزلباش=== | ===ارتش قزلباش=== |